12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی مرد جنگ به از صد هزار
نه تکرار میشی و نه تکراری
سخنرانی شهید_#محمود_کاوه در جمع فرماندهان گردان ها و مسئولین واحدها و ارکان #لشکر _ویژه_شهدا، پس از عملیات قادر در #شمال عراق که به دعوت شهید #صیاد_شیرازی به کمک ارتش رفتند.
وقتی که شهید_کاوه انتقاداتی به نقاط ضعف در عملیات میکنند و خود و دیگر مسئولان لشکر را مورد نقد قرار میدهند.
#یک:بحث بهداری
دو:مکالمه رمز و کشف پشت #بیسیم
سه:مسئله تشنگی رزمندگان
چهار:تدارکات و مهمات لشکر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌷محمود کاوه خورشید حاج عمران 🌷
40.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای ژنرال آقا محمود کاوه را بشنوید
صوت بیسیم شهید محمود کاوه با فرماندهان ارشد لشکر ویژه شهدا
سرداران حاج علی صلاحی و قدرت الله منصوری که روی قله ۲۵۱۹ به شدت درگیر عملیات بودند....لحظاتی از این نبرد حساس و زد و خوردهای پر التهاب را از پشت خط بیسیم در خط مقدم بشنوید.
#مکتب_کاوه #بیسیم #لشکر_ویژه_شهدا #شهید_محمود_کاوه
🌷محمودکاوه سفیرآستان امام رضاع🌷
@safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸
✨خاطرات بیادماندنی 🌸
این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی
#ضد-انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید-
یا عملیات انتقامی کباب پزهای پیشوا
✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع #شهید-علی-آقا-قمی را با #شهید-کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، #گریه می کرد.
✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر #کباب-پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند.
✨در حین کار چرخ گوشت #خراب می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم #مهاباد شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود .
✨مسولین #سپاه-مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در #جاده-میاندوآب می شود ، که در بین راه به #کمین-ضد-انقلاب افتادن و #جملگی-کباب-شدند.
✨ خبر این حادثه تلخ برای #کاوه خیلی #سخت-و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور #آماده-باش و#حرکت صادر کرد.
✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی #نقشه-مشخص کرده بود و #حدس-می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم .
✨نزدیک #صبح به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر #منصوری از محوری رفتند و بخشی به همراه #حقیر-با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ #نداد ؛! اما در یکی از خانه ها چند #قاطر بود و #ابزاری که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد.
✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از #ضد-انقلاب در حال فرار به سمت #کوه هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!!
✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست #جای-قبلی آنها بود؛!!
✨گفتم :حالا #دیدبان-ما شوید تا آتش #ادوات را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد.
✨ من برای اولین بار در #بیسبم-صدا زدم #محمود-محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت :
✨#جانم-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم #کاوه-گرا داد و #قلی-زد تا آنها به #درک-واصل- شدند.
✨از جیبشان #مدارک-کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم #فیلم و #عکس گرفتیم و با #دست-پر به پادگان بر گشتیم.
✨#شهیدکاوه سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی #جنگ-کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با #قمی-تو-بیسیم همدیگر. را #محمود #علی #صدا- #می زدیم بعد از #شهادت-قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت #بیسیم نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! #حس-عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" #قمی- برایم #زنده-شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم #خجالت-می-کشیدم- با #پدر شهید-قمی-روبرو بشم.......
🌸والعاقبه للمتقین🌸
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
@safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸
✨خاطرات بیادماندنی 🌸
این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی
#ضد-انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید-
✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع #شهید-علی-آقا-قمی را با #شهید-کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، #گریه می کرد.
✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر #کباب-پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند.
✨در حین کار چرخ گوشت #خراب می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم #مهاباد شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود .
✨مسولین #سپاه-مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در #جاده-میاندوآب می شود ، که در بین راه به #کمین-ضد-انقلاب افتادن و #جملگی-کباب-شدند.
✨ خبر این حادثه تلخ برای #کاوه خیلی #سخت-و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور #آماده-باش و#حرکت صادر کرد.
✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی #نقشه-مشخص کرده بود و #حدس-می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم .
✨نزدیک #صبح به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر #منصوری از محوری رفتند و بخشی به همراه #حقیر-با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ #نداد ؛! اما در یکی از خانه ها چند #قاطر بود و #ابزاری که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد.
✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از #ضد-انقلاب در حال فرار به سمت #کوه هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!!
✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست #جای-قبلی آنها بود؛!!
✨گفتم :حالا #دیدبان-ما شوید تا آتش #ادوات را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد.
✨ من برای اولین بار در #بیسبم-صدا زدم #محمود-محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت :
✨#جانم-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم #کاوه-گرا داد و #قلی-زد تا آنها به #درک-واصل- شدند.
✨از جیبشان #مدارک-کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم #فیلم و #عکس گرفتیم و با #دست-پر به پادگان بر گشتیم.
✨#شهیدکاوه سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی #جنگ-کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با #قمی-تو-بیسیم همدیگر. را #محمود #علی #صدا- #می زدیم بعد از #شهادت-قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت #بیسیم نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! #حس-عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" #قمی- برایم #زنده-شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم #خجالت-می-کشیدم- با #پدر شهید-قمی-روبرو بشم.......
🌸والعاقبه للمتقین🌸
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️