eitaa logo
محمود کاوه ستاره طلایی
520 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
پایگاه فرهنگی شهیدمحمودکاوه سفیرآستان ملکوتی امام رضاع و ناجی بلامنازع کردستان، که برفرازقله۲۵۱۹شهیدشد اوفرمانده لشکرویژه شهدا در جبهه غرب وشمال‌غرب کشوربعنوان تنها یگان جنگ کوهستانی دنیا بود. @abomoslem ارتباط با آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این تشکیلات که فرماندهان محترمی رو از دست داده،شهید محمد بروجردی، شهید ناصر کاظمی، شهید قمی، شهید صوفی، شهید طالقانی وقتی به این عزیزان می‌افتیم، بایستی در خودمون تحول ایجاد کنیم. ببینیم اینها چه تقوایی داشتند ، چه امتیازاتی داشتند (نوای ملکوتی شهید محمود کاوه) اینجانب در و آخرت شهادت میدهم ، که تا زنده بود یاد شهیدان رو زنده نگه داشت. و امروز هم ما یاد او را نگه میدایم که قهرمان ما بود. تقوی تقوی تقوی چقدر تقوی و پرهیزکاری برای شهید محمود کاوه اهمیت داشته است. 🌷محمود کاوه خورشید حاج عمران🌷 @safiremamreza
بچه های جندالله میاندواب بفرماندهی شهید زنده دل با ضد انقلاب ها درگیر شدند و خلاصه بیش از سی و سه چهار شهید متحمل شدند و تمام خودروها و ادواتشون هم به غنیمت رفت. من در قرارگاه حمزه بودم که شهید دل را دیدم که در قرارگاه نشسته تا مرا دید زد زیر گریه و ماجرا ا تعریف کرد، و از من کمک خواست و گفتم بیا بریم لشکر ویژه شهدا پیش شهید کاوه زمانیکه به لشکر رسیدیم صدای اذان ظهر و عصر میامد و گفتند که بردار محمود برای نماز به حسینیه رفته خودمان را به او رساندیم و ماجرا را گفتیم و شهید کاوه وقتی از تعداد بالای شهدا مطلع شد خیلی بر آشفت و چهره اش پرید وقتی شنید حدود ۳۵ نفر را از بچه های بشهادت رسانده اند و به شهید زنده دل خیلی عتاب و تندی کرد و فرمود بمن ربطی ندار، شماها در جاییکه تیپ ویژه شهدا هست اصلا به چه حقی وارد عمل شدید حالا هم که شدی و این افتضاح رو ببار آوردی خودت میدانی؟ و بلند شد و قامت بست و و شهید زنده دل هم همچنان نشستیم تا نمازش را بخواند، نماز شهید که تمام شد رفتم کنارش نشستم و بهش گفتم برادر محمود خوبیت ندارد بیا بزرگی کن و بگذار نیرو ببریم من خودم اهل میاندواب هستم اینها هستم ، خطایی کردند، ولی ضد انقلاب پررو شده، و خلاصه راضی اش کردم، گفت باشه یک گردان ببر ولی یادت باشه خون از دماغ کسی بیاد وای بحالت مسئولی باید جواب بدی. ادامه دارد راوی برادر غلامعلی(قلی)محبوب خواه 🌷محمود کاوه سفیرآستان امام رضا ع🌷 @safiremamreza
برای همه سواله، اردیبهشت سال شصت و پنج روی قله بیست و پنج نوزده یک نارنجک منفجر شد دوازده ترکش به سر شهید کاوه خورد، همه گفتن کارش تمومه قطعا شهید میشه، اما ماند و چند بعد در عملیات کربلای دو روی همون یک ترکش به شاهرگش خورد و بشهادت رسید.
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸 ✨خاطرات بیادماندنی 🌸 این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی -انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید- یا عملیات انتقامی کباب پزهای پیشوا ✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع -علی-آقا-قمی را با -کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، می کرد. ✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر -پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند. ✨در حین کار چرخ گوشت می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود . ✨مسولین -مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در -میاندوآب می شود ، که در بین راه به -ضد-انقلاب افتادن و -کباب-شدند. ✨ خبر این حادثه تلخ برای خیلی -و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور -باش و صادر کرد. ✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی -مشخص کرده بود و -می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم . ✨نزدیک به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر از محوری رفتند و بخشی به همراه -با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ ؛! اما در یکی از خانه ها چند بود و که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد. ✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از -انقلاب در حال فرار به سمت هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!! ✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست -قبلی آنها بود؛!! ✨گفتم :حالا -ما شوید تا آتش را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد. ✨ من برای اولین بار در -صدا زدم -محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت : ✨-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم -گرا داد و -زد تا آنها به -واصل- شدند. ✨از جیبشان -کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم و گرفتیم و با -پر به پادگان بر گشتیم. ✨ سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی -کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با -تو-بیسیم همدیگر. را - زدیم بعد از -قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! -عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" - برایم -شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم -می-کشیدم- با شهید-قمی-روبرو بشم....... 🌸والعاقبه للمتقین🌸 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️ @safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸 ✨خاطرات بیادماندنی 🌸 این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی -انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید- ✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع -علی-آقا-قمی را با -کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، می کرد. ✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر -پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند. ✨در حین کار چرخ گوشت می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود . ✨مسولین -مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در -میاندوآب می شود ، که در بین راه به -ضد-انقلاب افتادن و -کباب-شدند. ✨ خبر این حادثه تلخ برای خیلی -و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور -باش و صادر کرد. ✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی -مشخص کرده بود و -می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم . ✨نزدیک به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر از محوری رفتند و بخشی به همراه -با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ ؛! اما در یکی از خانه ها چند بود و که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد. ✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از -انقلاب در حال فرار به سمت هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!! ✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست -قبلی آنها بود؛!! ✨گفتم :حالا -ما شوید تا آتش را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد. ✨ من برای اولین بار در -صدا زدم -محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت : ✨-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم -گرا داد و -زد تا آنها به -واصل- شدند. ✨از جیبشان -کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم و گرفتیم و با -پر به پادگان بر گشتیم. ✨ سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی -کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با -تو-بیسیم همدیگر. را - زدیم بعد از -قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! -عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" - برایم -شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم -می-کشیدم- با شهید-قمی-روبرو بشم....... 🌸والعاقبه للمتقین🌸 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️