عراق روی ۲۵۱۹ مستقر شده بود با شهید کاوه و یک گروه از بچه های لشکر به راه افتادیم، تو مسیر بالا رفتن از#قله
۲۵۱۹ بودیم، و شهید کاوه هم جلودار لشکر و اسلحه بدست مشغول پاکسازی قله بود و به دامنه کوه که رسیدیم به یک دفعه #افسر عراقی از پشت صخره سنگی بیرون آمد و ضامن نارنجکش را کشید و بسمت ما پرت کرد و درست خورد تو سینه محمود، رنگ از چهره همه پرید و گفتیم محمود رو شهید کردن.
اما شهیدکاوه از این ماجراها زیاد به چشم دیده بود و برایش عادی بود چون بچه ها پایین پایش بودند نمیشد کاری کرد، الا برگشت نارنجک بسمت بالا.
سریع با پا نارنجک را مثله توپ #فوتبال بسمت بالا شوت کرد ولی در میانه و روی #هوا منفجر شد و ترکش های ریز و درشتش رفت تو سر #محمود و تقریبا از هوش رفت و همه کاره فرمانده لشکر را تمام شده میدانستند، اما #خدا رحم کرد و او پس از آنکه تک #حاج_عمران #عراق را دفع کرد مجروح شد و تا پای شهادت رفت بعدها که به منطقه واردشد با سری تراشیده شده و پر از جای زخم و ترکش بود.
راوی سردار علی صلاحی.
🌷محمود کاوه سفیر آستان امام رضا ع 🌷
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨خاطرات بیادماندنی: ✨دفتردوم
✨این قسمت : #شهرستان-پیرانشهر💫
✨شهرستان #پیرانشهر یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی با ۲۲۵۹ کیلومتر مربع وسعت است که در ۱۳۱ کیلومتری جنوب ارومیه, در ارتفاع ۱۵۲۱متری از سطح دریا و تقریبا در ۱۲ کیلومتری مرز بین المللی ایران و عراق قرار دارد.
👈 همچنین مرکز اقلیم کردستان عراق فعلی یعنی شهر #اربیل در ۱۴۰ کیلومتری مرز جمهوری اسلامی ایران و عراق قرار دارد.
👈 نزدیکترین شهرهای دو طرف #پیرانشهر با ۱۲کیلومتر فاصله و #چومان-مصطفی عراق با ۲۵ کیلومتر فاصله بامرز و گمرک و بازارچه مرزی #تمرچین قرار دارند .
🌷🌷یادمان شهدای تمرچین(شهدای حاج عمران) در دامنه ارتفاعات مرزی این منطقه ؛!! بر مزار #شش شهید گمنام قرار دارد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🍀منطقه #حاج-عمران بین شهرهای پیرانشهر ایران و چومان مصطفی عراق قرار دارد. #پادگان حاج عمران در عملیات والفجر۲ آزاد شد.
👈#پادگان «حاج عمران» عراق از شمال به ارتفاعات «چنارستان» و «کلاشین»,
👈 از #جنوب به ارتفاعات «سکران» و «کدو»
👈از #شرق به ارتقاعات تمرچین و شهر مرزی پیرانشهر
👈 از #غرب به تنگه «دربند» و شهر «چومان مصطفی عراق» محدود میشود.
✍تسلط #ضد-انقلاب و کنترل آن؛!! 👈 ایجاد تسهیلات و پشتیبانی لازم از #کردهای-مسلمان و مبارز عراقی 👈فراهم سازی امکان #گسترش-عملیات نامنظم درخاک عراق👈 #حفظ-پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز عراقیها 👈 زمینه سازی نزدیکی بیشتر به #شهر و #تأسیسات-نفتی-کرکوک از عواملی بودکه طی دوران دفاع مقدس بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن می افزود.
✨سه پادگان نظامی پیرانشهر ، جلدیان و پسوه از دیر باز بر اهمیت #استراتژیکی این شهرستان دلالت دارد. و زمانی هم در دوران دفاع مقدس محل استقرار تیپ ویژه شهدا بوده است.
✨اولین عملیات مهم در این منطقه, عملیات «#والفجر-۲» بود.
🍀این #عملیات در ساعت ۱ بامداد ۲۹ تیر ۱۳۶۲ با رمز «یا الله» در حالی آغاز شد که قسمتی از نیروهای خودی ۲۴ ساعت #قبل از آغاز عملیات به منظور #دور- #زدن-دشمن از خط خودی حرکت کردند و خود را به مناطق تعیین شده رساندند.
✨از آنجا که دشمن بر روی #ارتفاعات منطقه مستقر بود.با آتش شدید #توپخانه مانع از تکمیل ودستیابی به تمامی اهداف عملیات شد.
🍀 #فقط ارتفاعات «کوه کینگ» به تصرف درآمد و نام آن به ارتفاعات «#آزادی» تغییر یافت.😊
✨عملیات والفجر۲ با آزادسازی ۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتی از ارتفاعات #سرکول منطقه پایان گرفت.
دست آوردها☘
✨ طی این عملیات، مناطق پاسگاه مرزی #تمرچین عراق👈 پادگان #حاج- عمران👈#گمرک مرزی👈 سلسه ارتفاعات #کدو #قله استراتژیک ۳۰۰۰ متری آن👈 ارتفاعات #۲۵۱۹ 👈#سرسول👈 #آزادی 👈#سلمان👈 #شیوه-کارتا و #بردزرد آزاد شد.
✨ تسلط رزمندگان اسلام بر شهر #چومان-مصطفی و حومه آن نیز قسمت دیگری از دستاوردهای این عملیات محسوب می شود.
🌷🌷شهیدان علیرضا #موحد-دانش فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا(ع) در ۱۳ مرداد
🌷🌷 حجت الاسلام #مصطفی-ردانی- پور در ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲
🌸🌸سر لشگر شهید #محمود-کاوه فرمانده دلاور و خستگی ناپذیرلشکر ویژه شهدا دهم شهربور ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ ؛از #فرماندهان-نام- آوری هستندکه در این منطقه به #شهادت رسیدند.
👌🌷🌷شهدا را با ذکر صلواتی مهمان کنیم 🍀🍀🌷
✨این نوشتار ادامه دارد اگر خدا خواهد . 🌸💐🍀
🌸نبی زاده 🌸
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️
@safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸
✨خاطرات بیادماندنی 🌸
این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی
#ضد-انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید-
یا عملیات انتقامی کباب پزهای پیشوا
✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع #شهید-علی-آقا-قمی را با #شهید-کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، #گریه می کرد.
✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر #کباب-پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند.
✨در حین کار چرخ گوشت #خراب می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم #مهاباد شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود .
✨مسولین #سپاه-مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در #جاده-میاندوآب می شود ، که در بین راه به #کمین-ضد-انقلاب افتادن و #جملگی-کباب-شدند.
✨ خبر این حادثه تلخ برای #کاوه خیلی #سخت-و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور #آماده-باش و#حرکت صادر کرد.
✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی #نقشه-مشخص کرده بود و #حدس-می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم .
✨نزدیک #صبح به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر #منصوری از محوری رفتند و بخشی به همراه #حقیر-با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ #نداد ؛! اما در یکی از خانه ها چند #قاطر بود و #ابزاری که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد.
✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از #ضد-انقلاب در حال فرار به سمت #کوه هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!!
✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست #جای-قبلی آنها بود؛!!
✨گفتم :حالا #دیدبان-ما شوید تا آتش #ادوات را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد.
✨ من برای اولین بار در #بیسبم-صدا زدم #محمود-محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت :
✨#جانم-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم #کاوه-گرا داد و #قلی-زد تا آنها به #درک-واصل- شدند.
✨از جیبشان #مدارک-کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم #فیلم و #عکس گرفتیم و با #دست-پر به پادگان بر گشتیم.
✨#شهیدکاوه سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی #جنگ-کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با #قمی-تو-بیسیم همدیگر. را #محمود #علی #صدا- #می زدیم بعد از #شهادت-قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت #بیسیم نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! #حس-عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" #قمی- برایم #زنده-شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم #خجالت-می-کشیدم- با #پدر شهید-قمی-روبرو بشم.......
🌸والعاقبه للمتقین🌸
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
@safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸
✨خاطرات بیادماندنی 🌸
این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی
#ضد-انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید-
✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع #شهید-علی-آقا-قمی را با #شهید-کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، #گریه می کرد.
✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر #کباب-پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند.
✨در حین کار چرخ گوشت #خراب می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم #مهاباد شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود .
✨مسولین #سپاه-مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در #جاده-میاندوآب می شود ، که در بین راه به #کمین-ضد-انقلاب افتادن و #جملگی-کباب-شدند.
✨ خبر این حادثه تلخ برای #کاوه خیلی #سخت-و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور #آماده-باش و#حرکت صادر کرد.
✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی #نقشه-مشخص کرده بود و #حدس-می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم .
✨نزدیک #صبح به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر #منصوری از محوری رفتند و بخشی به همراه #حقیر-با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ #نداد ؛! اما در یکی از خانه ها چند #قاطر بود و #ابزاری که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد.
✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از #ضد-انقلاب در حال فرار به سمت #کوه هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!!
✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست #جای-قبلی آنها بود؛!!
✨گفتم :حالا #دیدبان-ما شوید تا آتش #ادوات را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد.
✨ من برای اولین بار در #بیسبم-صدا زدم #محمود-محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت :
✨#جانم-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم #کاوه-گرا داد و #قلی-زد تا آنها به #درک-واصل- شدند.
✨از جیبشان #مدارک-کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم #فیلم و #عکس گرفتیم و با #دست-پر به پادگان بر گشتیم.
✨#شهیدکاوه سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی #جنگ-کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با #قمی-تو-بیسیم همدیگر. را #محمود #علی #صدا- #می زدیم بعد از #شهادت-قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت #بیسیم نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! #حس-عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" #قمی- برایم #زنده-شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم #خجالت-می-کشیدم- با #پدر شهید-قمی-روبرو بشم.......
🌸والعاقبه للمتقین🌸
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🌸خاطرات بیادماندنی ✨این قسمت
🌸آقای خاص من بخش دوم
🌸حرف برای #خاص بودن آقای من که حالا داره از اون بالا بالا ها نگاهمون می کنه و می #خنده زیاده ،اما نمی شه جلو #خاص-بودنش بگیری بالاخره یه جایی باید #گفته و #شنیده بشه ،!!
🌸خاص بودن از اینکه از #بچگی مرید امام خامنه ای بوده تو بعضی جاها امام گفته پیشی گرفته ازش،!!
🌸امام ما میگه اصلا از درد و رنج جراحت ها نمی گفت و در مقابل ما#کتمان می کرد، آخه اون خاص بوده اما نمی شه از #الگوی خاص بودن بالاتر بره به همین خاطر براش #ناز کرده و #دلبری #موفق هم شده !!😊
🌸این آقا #نابغه بوده تو جنگ #نامنظم و #چریکی ، طوری که برا سر این آقای خاص #جایزه تعیین شده بود. حتی براش #دام هم گذاشته بودن حتی از بالای درخت یه #خشاب تیر هم سرش خالی کردن اما با مهارتی که داشت بالاخره ناخودآگاه فهمید اونی که بالای درخت بوده کی بوده،!! 😃
🌸دستور آقای خاص بی برو برگرد می بایستی #اجرایی می شد، بخصوص اگه راجع به #شهدا بود یا #کار-گره می خورد، #عواقب هم داشت، #خودم تجربه #خوبی ازش دارم !!😁
🌸آقای خاص ما عادت خاصی هم داشت علاقه زیادی به رفتن پا بوسی آقاش علی ابن موسی الرضا علیه السلام داشت. کار #گره می خورد، #غصه ای داشت و یا #دلش می گرفت #چاره ی دردش #امام-هشتم بود و بس ،!!
🌸 آقا بخوانید خاص بودن در #ازدواج، #بچه دار شدن و زندگی پر #رمز و #راز این دلاور مرد همرزم تون رو
🌸آقای خاص ما طوری تو صحنه ی #درگیری بود که بقیه #التماسش می کردند #مواظب باشه ،اما همین طور به #پیاده و #سواره #مشق-رزم می داد.و...
🌸 آقای خاص بود تو #زخمی شدن هر #بار-شدیدتر از #دفعه-قبل و...!!
🌸فکر نکنید خاص بودنش تمام شده هرچی #بنویسی و #بگی-کم-گفتی ،اینارو میگم، که سرمشق باشه و یاد آور خاطرات بیادماندنی و...
🌸#تبعیت-پذیر بود و امر فرمانده اش #مطاع و #واجب-الاجراء نه اینکه تدبیری نداشت ،نه اونقدر #مدیر و #مدبر بود که دست به هر کاری میزد می شد #کار-ساز و مشکل گشای #صحنه ی #جنگ و...
🌸آقای خاص ما حتی تو #شب #شهادتش هم #خاص بود. یه چیزهایی رو #میدید و #می-دونست که بقیه نمی دیدید و نمی دونستند، حتی موقع رفتن هم سر همرزما رو #گول-مالید و رودست زد و رفت در #رکاب-شهادت قرار گرفت.
🌸خاص بود وقتی #شهید شد هم مثل #بقیه ی شهدا #پیکرش مدتی موند تا از ما بهترون ،#تخریب-چی های لشگر رو میگم ؛! رفتن #مریدشون رو آوردن دم دست؛! تا به یه شکلی دیگه برگرده مشهد مقدس و همه رو با خاص بودنش #غافلگیر کنه و..
🌸و بالاخره #جای خاصی هم که براش درنظر گرفته بودند هم نشد ، چون جای #خاص-تری براش بود ،#بهشت-رضای مشهدمقدس پیش همون هم قطارهای خاصی که قبل از اون رفته بودن و به نوعی #طلبیده بودنش و اون هم چون #خاص بود نتونست روی اونا رو زمین بندازه به همین خاطره که همون جا هم #خاص هست تا همرزمانش هم #فراموش-نشن.،!!
🌸آقا #فرمانده خاص و #دلاور مرد #مومن، #شجاع و تربیت شده ی اهل بیت و دلاور مرد لشگرویژه شهدا ،سردار سر لشگر پاسدار #محمود-کاوه رو مجددا " خدمتتون معرفی می کنم . باور کنید اگه باز هم بگم تمومی نداره ،خودتون می تونید امتحان کنید!!!
🌸والعاقبه للمتقین🌸
🌸نبی زاده
☘☘☘☘☘☘☘☘☘
⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️