eitaa logo
محمود کاوه ستاره طلایی
520 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
پایگاه فرهنگی شهیدمحمودکاوه سفیرآستان ملکوتی امام رضاع و ناجی بلامنازع کردستان، که برفرازقله۲۵۱۹شهیدشد اوفرمانده لشکرویژه شهدا در جبهه غرب وشمال‌غرب کشوربعنوان تنها یگان جنگ کوهستانی دنیا بود. @abomoslem ارتباط با آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
عراق روی ۲۵۱۹ مستقر شده بود با شهید کاوه و یک گروه از بچه های لشکر به راه افتادیم، تو مسیر بالا رفتن از ۲۵۱۹ بودیم، و شهید کاوه هم جلودار لشکر و اسلحه بدست مشغول پاکسازی قله بود و به دامنه کوه که رسیدیم به یک دفعه عراقی از پشت صخره سنگی بیرون آمد و ضامن نارنجکش را کشید و بسمت ما پرت کرد و درست خورد تو سینه محمود، رنگ از چهره همه پرید و گفتیم محمود رو شهید کردن. اما شهیدکاوه از این ماجراها زیاد به چشم دیده بود و برایش عادی بود چون بچه ها پایین پایش بودند نمیشد کاری کرد، الا برگشت نارنجک بسمت بالا. سریع با پا نارنجک را مثله توپ بسمت بالا شوت کرد ولی در میانه و روی منفجر شد و ترکش های ریز و درشتش رفت تو سر و تقریبا از هوش رفت و همه کاره فرمانده لشکر را تمام شده می‌دانستند، اما رحم کرد و او پس از آنکه تک را دفع کرد مجروح شد و تا پای شهادت رفت بعدها که به منطقه واردشد با سری تراشیده شده و پر از جای زخم و ترکش بود. راوی سردار علی صلاحی. 🌷محمود کاوه سفیر آستان امام رضا ع 🌷
🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 ✨خاطرات بیادماندنی: ✨دفتردوم ✨این قسمت : -پیرانشهر💫 ✨شهرستان یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی با ۲۲۵۹ کیلومتر مربع وسعت است که در ۱۳۱ کیلومتری جنوب ارومیه, در ارتفاع ۱۵۲۱متری از سطح دریا و تقریبا در ۱۲ کیلومتری مرز بین المللی ایران و عراق قرار دارد. 👈 همچنین مرکز اقلیم کردستان عراق فعلی یعنی شهر در ۱۴۰ کیلومتری مرز جمهوری اسلامی ایران و عراق قرار دارد. 👈 نزدیکترین شهرهای دو طرف با ۱۲کیلومتر فاصله و -مصطفی عراق با ۲۵ کیلومتر فاصله بامرز و گمرک و بازارچه مرزی قرار دارند . 🌷🌷یادمان شهدای تمرچین(شهدای حاج عمران) در دامنه ارتفاعات مرزی این منطقه ؛!! بر مزار شهید گمنام قرار دارد. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🍀منطقه -عمران بین شهرهای پیرانشهر ایران و چومان مصطفی عراق قرار دارد. حاج عمران در عملیات والفجر۲ آزاد شد. 👈 «حاج عمران» عراق از شمال به ارتفاعات «چنارستان» و «کلاشین», 👈 از به ارتفاعات «سکران» و «کدو» 👈از به ارتقاعات تمرچین و شهر مرزی پیرانشهر 👈 از به تنگه «دربند» و شهر «چومان مصطفی عراق» محدود می‌شود. ✍تسلط -انقلاب و کنترل آن؛!! 👈 ایجاد تسهیلات و پشتیبانی لازم از -مسلمان و مبارز عراقی 👈فراهم سازی امکان -عملیات نامنظم درخاک عراق👈 -پیرانشهر از هرگونه تهاجم و تجاوز عراقی‌ها 👈 زمینه سازی نزدیکی بیشتر به و -نفتی-کرکوک از عواملی بودکه طی دوران دفاع مقدس بر اهمیت منطقه و ضرورت تصرف آن می افزود. ✨سه پادگان نظامی پیرانشهر ، جلدیان و پسوه از دیر باز بر اهمیت این شهرستان دلالت دارد. و زمانی هم در دوران دفاع مقدس محل استقرار تیپ ویژه شهدا بوده است. ✨اولین عملیات مهم در این منطقه, عملیات «-۲» بود. 🍀این در ساعت ۱ بامداد ۲۹ تیر ۱۳۶۲ با رمز «یا الله» در حالی آغاز شد که قسمتی از نیروهای خودی ۲۴ ساعت از آغاز عملیات به منظور - -دشمن از خط خودی حرکت کردند و خود را به مناطق تعیین شده رساندند. ✨از آنجا که دشمن بر روی منطقه مستقر بود.با آتش شدید مانع از تکمیل ودستیابی به تمامی اهداف عملیات شد. 🍀 ارتفاعات «کوه کینگ» به تصرف درآمد و نام آن به ارتفاعات «» تغییر یافت.😊 ✨عملیات والفجر۲ با آزادسازی ۲۰۰ کیلومتر مربع از خاک دشمن و تسلط بر قسمتی از ارتفاعات منطقه پایان گرفت. دست آوردها☘ ✨ طی این عملیات، مناطق پاسگاه مرزی عراق👈 پادگان - عمران👈 مرزی👈 سلسه ارتفاعات استراتژیک ۳۰۰۰ متری آن👈 ارتفاعات 👈👈 👈👈 -کارتا و آزاد شد. ✨ تسلط رزمندگان اسلام بر شهر -مصطفی و حومه آن نیز قسمت دیگری از دستاوردهای این عملیات محسوب می شود. 🌷🌷شهیدان علیرضا -دانش فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا(ع) در ۱۳ مرداد 🌷🌷 حجت الاسلام -ردانی- پور در ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۲ 🌸🌸سر لشگر شهید -کاوه فرمانده دلاور و خستگی ناپذیرلشکر ویژه شهدا دهم شهربور ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۲ ؛از -نام- آوری هستندکه در این منطقه به رسیدند. 👌🌷🌷شهدا را با ذکر صلواتی مهمان کنیم 🍀🍀🌷 ✨این نوشتار ادامه دارد اگر خدا خواهد . 🌸💐🍀 🌸نبی زاده 🌸 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸 ✨خاطرات بیادماندنی 🌸 این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی -انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید- یا عملیات انتقامی کباب پزهای پیشوا ✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع -علی-آقا-قمی را با -کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، می کرد. ✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر -پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند. ✨در حین کار چرخ گوشت می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود . ✨مسولین -مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در -میاندوآب می شود ، که در بین راه به -ضد-انقلاب افتادن و -کباب-شدند. ✨ خبر این حادثه تلخ برای خیلی -و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور -باش و صادر کرد. ✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی -مشخص کرده بود و -می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم . ✨نزدیک به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر از محوری رفتند و بخشی به همراه -با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ ؛! اما در یکی از خانه ها چند بود و که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد. ✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از -انقلاب در حال فرار به سمت هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!! ✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست -قبلی آنها بود؛!! ✨گفتم :حالا -ما شوید تا آتش را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد. ✨ من برای اولین بار در -صدا زدم -محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت : ✨-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم -گرا داد و -زد تا آنها به -واصل- شدند. ✨از جیبشان -کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم و گرفتیم و با -پر به پادگان بر گشتیم. ✨ سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی -کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با -تو-بیسیم همدیگر. را - زدیم بعد از -قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! -عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" - برایم -شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم -می-کشیدم- با شهید-قمی-روبرو بشم....... 🌸والعاقبه للمتقین🌸 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️ @safiremamreza
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین🌸 ✨خاطرات بیادماندنی 🌸 این قسمت : ✨خاطرات برادر صلاحی -انقلاب-نباید-عرض-اندام-نماید- ✨روز بعد ، حدود ساعت ۹صبح سردار ایزدی آمدند، تیپ تا برنامه چگونگی مراسم تشیع -علی-آقا-قمی را با -کاوه و خانوادش هماهنگ کنند و تسلیتی هم به کاوه گفته باشد، اما کاوه این شیر صحنهای نبرد با دشمن ،به محض دیدن برادر مصطفی ایزدی همچون بچه ای که پدر از دست داده باشد، در بغل ایزدی بلند، بلند، می کرد. ✨برای مراسم چهلم شهید قمی پدر ایشان ۸ نفر -پز و رستوران دار از ورامین آوردن تیپ ویژه، تا شب مراسم به همه رزمندگان کباب بدن ، عصر ایشان در حسینیه پادگان تیپ منبر رفتن و کباب پزها گوسفندان را ذبح کرده پوست کندند تابرای چرخ کردن گوشت آماده نمایند. ✨در حین کار چرخ گوشت می شود، بعد از هماهنگی با سپاه مهاباد سردار غلام جلالی فرمانده وقت سپاه مهاباد ،کباب پزها با یک دستگاه مینی بوس با لاشهای گوشت عازم شدند، اما گویا قسمت چیز دیگریست چرخ گوشت سپاه مهاباد هم بعد از مدتی کار کردن خراب می شود . ✨مسولین -مهاباد با تیپ ۱۱۰ شهید بروجردی هماهنگ می کنند و مینی بوس کباب پزها عازم مقر آن تیپ واقع در -میاندوآب می شود ، که در بین راه به -ضد-انقلاب افتادن و -کباب-شدند. ✨ خبر این حادثه تلخ برای خیلی -و-گران آمد. وشبانه به گردانها دستور -باش و صادر کرد. ✨نیروها و ادوات از مهاباد به سمت جاده سردشت و از آنجا به منطقه ای که کاوه روی -مشخص کرده بود و -می زد که اگر آنها تا صبح پیاده بروند، باید آنجا باشند، حرکت کردیم . ✨نزدیک به محلی که بایستی دو قسمت می شدیم، رسیدیم، بخشی به همراه برادر از محوری رفتند و بخشی به همراه -با-شهید-کاوه از محور دیگری رفتیم ،وبه یک روستایی رسیدم ،نماز صبح را خواندیم و بنده با نیروهای گردان پیاده به داخل روستا واردشدیم ،کاوه و خرمی بالای ارتفاع ماندند، ما وارد روستا شدیم که در گیری رخ ؛! اما در یکی از خانه ها چند بود و که نشان از حضور ضد انقلاب در این محل بود،می داد. ✨بیرون روستا را با دوربین نگاه کردم دیدیم چند نفر از -انقلاب در حال فرار به سمت هستند،دقیقا" از پشت محلی که شهید کاوه ایستاده بود بالا میرفتن ،سریع با بی سیم محمود را صدا زدم ،!خرمی جواب داد؛! گفتم: حسن جان هر کار می گم ،سریع با محمود انجام بده ؛! بعد گفتم : به سمت چپ بخوابین ۱۰ متر از ارتفاع بیاین پایین؛! و بعد ،باز هم نشسته ۵۰ متر بیاین و بعد بلند شو؛!! جای قبلی تو ببین؛!! ✨ خوش بختانه خرمی و محمود کاری را که گفتم،به خوبی انجام دادند، وقتی بلند شدند، دشمن درست -قبلی آنها بود؛!! ✨گفتم :حالا -ما شوید تا آتش را هدایت و ما بر روی ضد انقلاب بریزیم ؛!!همین کار هم شد. ✨ من برای اولین بار در -صدا زدم -محمود-علی-کاوه با لحن خیلی قشنگی گفت : ✨-بگوشم؛!! گفتم : الله اکبر اولین گلوله ۱۰۶ را شلیک کردم -گرا داد و -زد تا آنها به -واصل- شدند. ✨از جیبشان -کباب-پزهای ورامین را برداشتیم واز جنازها و قاطرهاشون هم و گرفتیم و با -پر به پادگان بر گشتیم. ✨ سه مطلب آن روز جلو حسن خرمی به حقیر گفت: اول فرمود: تو گفتی -کوهستان بلد نیستی دوم گفت :من همیشه با -تو-بیسیم همدیگر. را - زدیم بعد از -قمی گفتم؛ دیگه این صوت را در پشت نخواهم شنید؛!! اما امروز وقتی شما مجددا گفتی محمود ،محمود ،علی ؛!! -عجیبی بهم دست داد ؛!!انگارمجددا" - برایم -شد؛!! سوم اگه اینها را نمی گرفتیم -می-کشیدم- با شهید-قمی-روبرو بشم....... 🌸والعاقبه للمتقین🌸 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی ✨این قسمت 🌸آقای خاص من بخش دوم 🌸حرف برای بودن آقای من که حالا داره از اون بالا بالا ها نگاهمون می کنه و می زیاده ،اما نمی شه جلو -بودنش بگیری بالاخره یه جایی باید و بشه ،!! 🌸خاص بودن از اینکه از مرید امام خامنه ای بوده تو بعضی جاها امام گفته پیشی گرفته ازش،!! 🌸امام ما میگه اصلا از درد و رنج جراحت ها نمی گفت و در مقابل ما می کرد، آخه اون خاص بوده اما نمی شه از خاص بودن بالاتر بره به همین خاطر براش کرده و هم شده !!😊 🌸این آقا بوده تو جنگ و ، طوری که برا سر این آقای خاص تعیین شده بود. حتی براش هم گذاشته بودن حتی از بالای درخت یه تیر هم سرش خالی کردن اما با مهارتی که داشت بالاخره ناخودآگاه فهمید اونی که بالای درخت بوده کی بوده،!! 😃 🌸دستور آقای خاص بی برو برگرد می بایستی می شد، بخصوص اگه راجع به بود یا -گره می خورد، هم داشت، تجربه ازش دارم !!😁 🌸آقای خاص ما عادت خاصی هم داشت علاقه زیادی به رفتن پا بوسی آقاش علی ابن موسی الرضا علیه السلام داشت. کار می خورد، ای داشت و یا می گرفت ی دردش -هشتم بود و بس ،!! 🌸 آقا بخوانید خاص بودن در ، دار شدن و زندگی پر و این دلاور مرد همرزم تون رو 🌸آقای خاص ما طوری تو صحنه ی بود که بقیه می کردند باشه ،اما همین طور به و -رزم می داد.و... 🌸 آقای خاص بود تو شدن هر -شدیدتر از -قبل و...!! 🌸فکر نکنید خاص بودنش تمام شده هرچی و -کم-گفتی ،اینارو میگم، که سرمشق باشه و یاد آور خاطرات بیادماندنی و... 🌸-پذیر بود و امر فرمانده اش و -الاجراء نه اینکه تدبیری نداشت ،نه اونقدر و بود که دست به هر کاری میزد می شد -ساز و مشکل گشای ی و... 🌸آقای خاص ما حتی تو هم بود. یه چیزهایی رو و -دونست که بقیه نمی دیدید و نمی دونستند، حتی موقع رفتن هم سر همرزما رو -مالید و رودست زد و رفت در -شهادت قرار گرفت. 🌸خاص بود وقتی شد هم مثل ی شهدا مدتی موند تا از ما بهترون ،-چی های لشگر رو میگم ؛! رفتن رو آوردن دم دست؛! تا به یه شکلی دیگه برگرده مشهد مقدس و همه رو با خاص بودنش کنه و.. 🌸و بالاخره خاصی هم که براش درنظر گرفته بودند هم نشد ، چون جای -تری براش بود ،-رضای مشهدمقدس پیش همون هم قطارهای خاصی که قبل از اون رفته بودن و به نوعی بودنش و اون هم چون بود نتونست روی اونا رو زمین بندازه به همین خاطره که همون جا هم هست تا همرزمانش هم -نشن.،!! 🌸آقا خاص و مرد ، و تربیت شده ی اهل بیت و دلاور مرد لشگرویژه شهدا ،سردار سر لشگر پاسدار -کاوه رو مجددا " خدمتتون معرفی می کنم . باور کنید اگه باز هم بگم تمومی نداره ،خودتون می تونید امتحان کنید!!! 🌸والعاقبه للمتقین🌸 🌸نبی زاده ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️