eitaa logo
سلام فرشته
178 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
8 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵این گوی و این میدان 🔹این را بخوان: 👈بسم الله الرحمن الرحیم 📌چه خواندی؟ به نام ، (حالا مثلا خدایی که) است و باز هم است. اولی بر همه. دومی بر افرادی خاص مثلا. 🔻خب در این عبارتی که این همه شده اول هر کاری بگویی، و چه ها که به و و و نمی دهد، و باعث می شود کار به سرانجام برسد، اسمی از و خدا بود؟ نه. همه مهربانی بود. 💎" کار بر است. و جنبه استثنایی دارد و تا عوامل قاطعی برایش پیدا نشود، تحقق نخواهند یافت"(تفسیر نفیس، طباطبایی نسب، ج1،ص30) 👈این یک درس را از اولین آیه که: اساس و پایه ما هم بر و باشد. ✅و همین یک را امروز در تمامی کارهایمان کنیم. بسم الله. ببینیم امروز، اساس و پایه با خودت، با و اطرافت را بر چه می‌گذاری... @salamfereshte
💎دارد اما، نمی بیند 🔸دوباره روز از نو، روزی از نو. بی حال و دمغ، گوشه ای نشسته بود. شاید البته بگویم دراز کشیده بود بهتر باشد یا همان لم داده بود. آخر بعد از چند دقیقه، هی سُر می خورد و بیشتر شبیه دراز کشیده ها می شد. خلاصه که در نهایت کاملا خوابید. بی هیچ کار خاصی. افکارش آنقدر مغشوش بود که مجال برای پرداختن به فکر دیگر و شروع حرکتی دیگر به او نمی داد - خدایا پس چرا این خواستگاری ها درست نمی شه؟ این یکی هم که می شه سوهان روحم. یک همراه یک هم نفس یک یار فقط می خواهم خدایا چیز زیادی است. من که فقط برای رشد او را می خواهم چرا آخر.. 🔻نمی دانستم باید به او تلنگر بزنم یا نه که عزیز من، رشد در همان سوهان روح شدن است ها. چرا رد کردی خب.. یک کمی هم روبناهایش مشکل دار باشد. بالاخره معصوم گیر نمی آوری. دارای مکارم اخلاق هم گیر نمی آوری. اما خب، دلم نیامد. خودش به اندازه کافی، خود خوری می کرد. 🔹صدای ضعیف پدرش را شنید. آنقدر خانه ساکت بود که همان صدای ضعیف را لابلای آن همه شلوغی افکارش شنید. خود را از زمین کند. چقدر سنگین وزن شده بود. لیوان آب خنکی پر کرد و نزدیک دهان پدر برد. می دانست که این صدا، همان طلب آب است. این پدر چقدر مظلوم شده بود. یاد روزهای اقتدارش افتاد که یک بازار را روی سرانگشتانش می چرخاند و مغازه ها داشت و حالا، سالها بود گوشه ای افتاده بود و کاری از او برنمی آمد. 🌸کنار تخت پدر، روی زمین نشست. دست پدر را روی سرش گذاشت تا بلکه آن درد میگرنی که به سراغش آمده بود، خوب شود. پدر، کمی دستش را حرکت داد. قلبش از محبت، غلیان کرد. نگاه پر مهری به پدر انداخت و دستش را بوسید. ✍️چقدر دلم می خواست به گوشش می رساندم که عزیزم، رشد تو همین جاست. کنار همین پدر و مادر پیرت. اگر واقعا طالب رشدی و ازدواج را یک مهمل رشد برای خود می بینی، نه فرار از مشکلاتی که همان ها برایت بهترین اند اما خب، راوی داستان بودن این بدی را هم دارد دیگر. صدایت به گوش شخصیت داستانت نمی رسد مگر اینکه داستانت را بخواند و بفهمد که شده است، مخاطب خاص این داستان. و این داستانک، چند مخاطب خاص دارد؟ به تعداد افرادی که ازدواج نکرده اند؟ یا حتی آنانی که ازدواج کرده اند؟ یا آنانی که بیوه شده اند و شوهر از دست داده اند؟ 🌺رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: نظر الولد الی والدیه حباً لهما عبادة (تحف العقول، ص 44) 🍀نگاه دوستانه به پدر و مادر، عبادت است. @salamfereshte
✨لازم و ملزوم ☘️یعنی عین چی می لرزید. از ترس بود؟ نه بابا. ترس کدام است! سردش شده بود؟ نه که از سرما هم بلرزد نه. خب پس از چه می لرزید؟ باشد آقاجان الان می گویم دیگر. نکند شش ماهه متولد شده ای جانم؟ یک کمی حوصله کن.. بله. داشتم می گفتم که عین چی می لرزید. اما نه از سرما بود و نه از ترس. لرزشش از تب بود. تبش بالا رفته بود آنقدر که احساس سرما می کرد و عین چی می لرزید. 🍃بچه تپل یک سال و اندی اش را روی دست گرفت و از سربالایی بلوار، دوید. پاهایش دیگر جان نداشت. کف پایش می سوخت. قلب درون سینه اش، به تپشی عجیب افتاده بود آنقدر که دلش می خواست از سینه بیرون بپرد و نفسی تازه کند. جا برای تپش هایش نداشت انگار، آن جا، درون قفسه سینه تنگ مادر بچه. مادر، ایستاد. همان بالای سربالایی. گوشه ای که ماشین های در رفت و آمد، او و بچه بیمارش را زیر نکنند. بیمارستان آن طرف خیابان بود و دیگر، چند قدمی تا مقصد، فاصله نداشت. دو سه نفس عمیق کشید و باز هم دوید. به سمت بیمارستان اطفال. شوهرش گفته بود: "تا من ماشین را پارک می کنم تو بدو سریع، بچه را ببر اورژانس." بچه عین چی می لرزید. 🔻وا. خب چرا این طوری؟ مگر بابایش نبود؟ تازه مگر حالا دو دقیقه دیرتر می رسید چیزی می شد؟ فکر نمی کنم چیزی اش می شد ولی خب، بچه ی اول است دیگر؛ همه ی پدر و مادرها روی آن، حساسیت دیگری دارند.. حالا شما ببخشش.. اگر اجازه بدهی، بقیه اش را بگویم... 🍃وارد بیمارستان که شد، چشمش به آکواریوم و ماهی های بزرگ زنده درونش افتاد. شاید اگر زمان دیگری بود برایش سوال می شد که این ماهی های بزرگ، در آکواریوم بیمارستان اند چرا؟ اما اوضاع نفس و ذهنش آنقدر متلاطم بود که به این چیزها مهلت نمی داد. دنبال پذیرش گشت که نوبت بگیرد و بپرسد اتاق دکتر اورژانس کجاست. یادش آمد دفترچه بچه هم که پیش پدرش است. هنوز سوالش را از پذیرش نپرسیده بود که شوهرش رسید. حتی در آن لحظه هم اصلا با خودش فکر نکرد که" خب تو که اینقدر زود آمدی، چرا گفتی من این بچه ی تپل را از آن سربالایی به حالت دویدن، بالا ببرم و خودم را زودتر از تو، برسانم به بیمارستان. با هم می آمدیم دیگر." بالاخره وقتی اخلاص در کار باشد، ولو به خلوص محبت مادرانه، از این دست چراها، پیش نمی آید. 🌼 بچه هنوز بغلش بود و وقتی صدای خس خس نفس هایش به گوش شوهرش رسید، تازه یادش افتاد بچه را از آغوشش بازپس بگیرد تا نفسی تازه کند. مادر، روی صندلی انتظار، وا رفت. منتظر نوبت پذیرش بودند. پدر آنقدر نگران بود که با بچه خود را داخل اتاق دکتر انداخت و دکتر همان جا تب بچه را گرفت و به خاطر نگرانی پدر، گفت فعلا یک شیاف به او بزنید. نوبتشان که شد، دکتر ویزیت کرد. چیز خاصی نبود اما آنقدر پدر نگران بود که دکتر گفت اگر بخواهید می توانیم بستری اش کنیم و بستری شد. اما چه بستری ای.. مادر و پدر را با هم بستری می کردند بهتر بود تا این بچه ی طفل معصوم را. به دست بچه چسب می زدن به روح پدر و مادر سوهان می کشیدن! بچه گریه می کرد، پدر و مادر آب می شدن.. بالاخره بچه ی اول است دیگر.. 🌸حالا بعد از چند سال، بچه که می لرزد، سریع پاشویه اش می کنند. دارو می دهند. شربت کاسنی می دهند و .. دیگر پوست شان کلفت شده است انگار. والا که بچه، همان طفل معصومی است که یک سال و اندی شاید، بیشتر سن ندارد و همان نگاه و همان گریه.. اما اینجا، دیگر، پدر و مادر، آن پدر و مادر چند سال قبل نیستند.. این است یک نمونه از آن رشدهایی که تا بچه نباشد، رشدی هم نخواهد بود.. @salamfereshte
♨️کدام حرف را قبول می کنی؟ - آقا. آقا.. پسرتون دزدی کرده. - چی؟ پسر من؟ چطور؟ چی دزدیده؟ 🔻رگ گردنش بیرون زده بود. همان رگی که وقتی می خوابید هم آرامش نداشت و با ضربی قوی، بالا و پایین می پرید. همان که هر وقت سرش را بالا می برد و قهقه سر می داد، برجسته می شد و حتی یک گره هی هم در آن دیده می شد. حالا همان رگ، به جای اینکه از قهقه و آرامش ضرب بزند، از خشم و عصبانیت، ضربان گرفته بود - کجاست این پسره؟ یعنی .. بر سر تو و .. یعنی خدا بگم.. - چی شده آخه؟ چی کارش داری؟ - برو کنار درسی بهش بدم که تا عمر داره فراموش نکنه - ئه خب بگو ببینم چی شده؟ - آقا رفته دزدی. آخه کودن، ی چیپس هم چیزیه که دزدی کنی؟ 🔸دست در جیبش کرد و اسکناس های پنج هزار تومانی و ده هزارتومانی اش را روی زمین پرت کرد و گفت: - گدازاده ای مگه؟ این همه پول.. دزدی چرا؟ 🔸مادر انگشت تعجب به دهان، جلوی ورود پدر را به اتاق پسرشان گرفته بود. پسر، از اتاق بیرون نمی آمد. ساکت بود و چیزی نمی گفت. بعد از ربع ساعتی که پدر هر چه از دهانش در آمد نثارش کرد، گوشه ای نشست و شروع کرد به غر زدن سر همسرش. لیوان آب را همان وسط غرزدن هایش از زنش گرفت و یک نفس خورد. کمی آرام گرفت. زن، به اتاق پسرش رفت و در را پشت سرش بست: - چی شده مجید؟ بابات چی می گه؟ - نمی دونم. من دزدی نکردم. من اصلا چیپس نخوردم. - بچه های محل به بابات گفته اند که شما دزدی کردی. - مامان باور کن من این کار رو نکردم و می زند زیر گریه. 🔹مادر، به چهره معصوم و گریان پسر 13 ساله اش نگاه می کند. تا به حال بی اجازه لب به غذا نزده است. هر وقت چیزی را مادر برای امتحان کردنش جلوی دستش می گذاشت و می گفت به این ها دست نزن، نشده بود که سرک بکشد یا ناخنک بزند. سرش را نوازش کرد و به نرمی گفت: - حتما سر به سرت گذاشته اند. غصه نخور. و از اتاق بیرون رفت. دل پسر با حرف مادر، قرص شد و گریه اش آرام گرفت. مادر از اتاق بیرون رفت و به چهره شوهرش که بیرون از اتاق، منتظر ایستاده بود نگاه کرد. دستش را گرفت و به اتاق دیگر برد: - مطمئنی دزدی کرده؟ این پسر از این کارها نمی کنه ها - مطمئن که نه. بچه های محله گفتند - شاید اونا دروغ گفته باشن. یا خواسته ان سر به سرش بزارن. - نمی دونم - در هر صورت، تا ثابت نشده که نمی شه به این بچه تهمت زد. من حرف بچه خودمو بیشتر قبول دارم تا بچه های محل. این پسر رو من تربیت کردم. پول هم در اختیارش بوده اگه می خواسته چیپس بخوره. 🔸پدر، آرام در اتاق را تقه ای زد و با صدای بفرماییدِ غمگین پسر مواجه شد. در باز شد و پدر در آستانه در، قد کشید. پسر، از جا برخاست و سرش را زیر انداخت. چند دقیقه ای در سکوت، گذشت. پدر آرام و کمی با محبت گفت: - مادرت می گوید کار تو نیست. - باور کنین من دزدی نکردم. نمی دونم چرا بچه ها اون حرف رو زدن. - من بهت ایمان دارم. حرف تو رو قبول می کنم. ببخش عصبانی شدم و حرفهای بدی زدم. ببخش. 🔹دست روی شانه پسرش گذاشت و کمی فشرد. سرش را بوسه ای زد و از اتاق بیرون رفت. مادر دمِ در ایستاده بود و بیرون رفتن پدر را نگاه کرد. به اشاره ای به پسر فهماند که دنبال پدر برود و .. 🔹پسر از اتاق بیرون آمد. نگاه قدرشناسانه ای به مادر کرد و به سمت پدر رفت. دستش را گرفت و بوسید. پدر، شرمگین شد و باز هم بوسه ای، هدیه ی پسرنوجوانش داد و او را در آغوشش، فشرد. @salamfereshte
🌸اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌸 🌺سلام آقاجانم.. صبحتان بخیر 🌺 .. می دهید هر بار که با شما می زنم، خیلی زیاد از شما چیز بخواهم؟ می دانید آقاجان، وقتی بزرگ و کریمی را می بیند از او می خواهد دیگر.. بزرگ ترین است و تمام دارایی ها مال اوست و من فقیرم و اگر نکند هیچ ندارم. این الهی هم شما هستید. پس به من حق بدهید که هر بار با شما حرف می زنم، صدها چیز بخواهم. خواسته هایم که تمامی ندارد... 🌹اول چیزی که ازتان می خواهم این است که تمامی خواسته هایم را بدهید .. کنید که بدهند.. 🌹دومین خواسته ام این است که خودتان به دلم بیاندازید که چه چیزهایی را بخواهم. 🌹و سومین خواسته ام این است که خودتان را به ما بدهید.. یعنی خودتان را برای ما ، از بخواهید .. خواستن شما را به ما بدهد.. شما را به ما بدهد.. تان را. تان . نورتان را. رضایتتان را. 🌹چهارمین خواسته ام این است که در لحظه لحظه زندگی مان و کارهایمان را به ما بدهد. آن طور که نامه اعمالمان پر باشد از اعمال خالصانه و بواسطه این و ای که شما به ما داده اید، روز حسابرسی اعمالمان ، جلوی عالم سربلند باشیم که ببینید مولایم چه به من هدیه داده است. 🌹پنجمین خواسته ام این است که خواستن و را به ما بدهید.. مدام بخواهیم ازتان. دلمان بخواهد با شما باشیم و بخواهیم از کریم.از خدا بخواهیم. از فضلش بخواهیم. بخواهیم و بخواهیم و بدانیم که هیچ لایق نیستیم اما بخواهیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @salamfereshte
💎ذخیره 🍃نگاهم به توست. 🌺به قلبم رجوع می کنم. دوستت دارم. 🔸با همه این بلاهایی که سرم آورده ای، باز هم دوستت دارم. 💥فکر نکن خودآزاری دارم و یا تو را عاشقم. نه. آن خدایی که در تو دمیده است را دوست دارم زمانی که در رفتارت نمایان می شود. آن زمان که دست به جیب می بری و برای فرزندانمان میوه می خری. آن زمانی که دو دستت را به کمر فرزندانمان می گیری و می چرخانی و آن ها از ، پرواز می کنند. همان زمان ها بیشتر . 🌹آن دوست داشتن را ذخیره این ساعاتی کرده ام که مُهر بی مِهری بر لب می زنی و سرزنشم می کنی. بکن. هر چقدر می خواهی سرزنشم کن. من اما، آن روح و پر خدایی درونت را دوست می دارم. @salamfereshte
هدایت شده از مسار
⚫️رضایت 🔘چند بار از هوش رفته بود! ديگر رمقي در بدن بي جانش نبود. رو كرد به سمت من و فرمود: اسماء! علي كجاست؟ گفتم از بچه ها نگهداري مي كند. فرمود: بگو بيايد. ▫️صدايشان كردم.مولا سريع خود را بر بالين زهرايش رساند. اشك در چشمان خسته خانم حلقه زد و فرمود: اي پسرعموي پيامبرخدا! من هرگز در زندگي مان دروغي نگفته ام، خيانت نكرده ام و به مخالفت با تو برنخاستم، از من راضي هستي؟ ▪️علي (علیه السلام) با چشماني گريان پيشاني زهرايش را بوسيد و فرمود: «پناه بر خدا! قطعا تو نسبت به اموراتت آگاه بودي.» آنگاه بود كه آرامشي عجيب در چشمان زهرا(عليها السلام) مشاهده كردم. 📚جلاءالعيون شبر.ج1.ص217. ▪️شهادت ام ابيها حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) تسليت باد علیهم السلام 🆔 @tanha_rahe_narafte
🔹بازتاب ✍️نظام این دنیا بر ذره ها پایه ریزی شده. اجسام از ذره ها به وجود اومدن. ذره ذره اعمال ما تاثیر داره (و من یعمل مثقال ذره..) اما بیشتر مواقع، ما روی این مسئله دقت نداریم. وقتی مادری به بچه اش محبت می کنه، به این مسئله خیلی توجه نداره که این محبت، ذره ذره، قلب خودش رو وسیع تر و نورانی تر می کنه. 🍃مادری بهم می گفت موقع از پوشک گرفتن بچه ام، خیلی اذیت شدم. با اینکه سه سالش شده بود اما بازم تو شلوارش کارش رو انجام می داد. همه جای خونه رو نجس کرده بود. آموزش داده بودم. حتی یک مدت هم خودش دستشویی می رفت اما بعد انگار سرلجبازی، تو شلوارش کارش رو انجام می داد و من هر بار عصبی تر می شدم و سرش فریاد می کشیدم و شلوار و لباسشو عوض می کردم. گاهی حتی اینقدر عصبی می شدم که می زدمش. اونم گریه می کرد. 🌸 بهش گفتم داری خودتو و بچه ات رو سر یک دستشویی داغون می کنی. روشت رو عوض کن. کل خونه ات نجسه دیگه! بی خیال شو. فدای سرش. هر اتفاقی افتاد، برات مهم نباشه. فقط تمیزکاری می خواد. اشکالی نداره. اینم روی همه تمیزکاری هایی که در طول روز می کنی منتهی در بقیه زمان ها، رفتارهای محبت آمیز دیگه باهاش داشته باش. نه فقط برای بچه. برای خودت و بچه ات. ☘️یک هفته این کار رو کرد. حال و روز خود مادر خیلی بهتر شد. آروم شد. تاثیر اول رفتارهای محبت آمیزش، اول به خودش برگشت و قلب خودش رو ترمیم کرد. بعدش هم بچه اومد به مادرش گفت: مامان جیش دارم. و رفت دستشویی. @salamfereshte
📌تیشه به ریشه زدن! 🍃یکی از توصیه های روان شناسان به والدین، عکس العمل نشان ندادن نسبت به رفتارهای نادرست بچه ها است. هم برای اینکه حساس تر نشوند و هم اینکه جلب توجه والدین سر این مسائل برانگیخته نشود تا فرزندان به خاطر جلب توجه، رفتار نادرست را تکرار نکنند. ✍️آن توصیه موردی است. یعنی زمانی که رفتار نادرست صورت می گیرد، باید عمل کرد. توصیه ایجابی و اصلی این است که در طول روز، توجه و محبت های مناسب به فرزند صورت بگیرد. نتیجه تداوم توجه و صحیح ، باعث ریشه کن شدن رفتارهای نادرست فرزندان می شود. 🌸این بار، آیه 34 سوره فصلت را با این زاویه دید بخوانید که اگر توصیه به رفتار درست در برابر رفتار نادرست می شود، برای ریشه کن کردن آن است. و چه کسی است که دلش نخواد دنیا، گلستان شود! 🍀ولَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ 🌱هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! @salamfereshte
🌹رنگ زندگی 🍀یادمه وقتی نوجوانی بیش نبودم و سر به هوا و بازیگوش، مادرم من رو نشوند لب صندلی، خودش روبروم ایستاد و گفت که عزیزم. تو هر چقدر هم خراب کار باشی و همه بگن حواس پرتی و سر به هوا و شیطون، من تو رو دوست دارم. اصلا به دنیا آوردمت چون دوستت داشتم. چقدر یکی مثل تو رو از خدا خواستم. خبر نداری که. پیشونیمو بوسید و کمی هم موهای ژولیده پولیده ام رو که هیچوقت حوصله شونه کردنش رو نداشتم، دست کشید و دوباره بوسید و بغلم کرد. 🍃حس و حال خیلی خوشی بود خصوصا اینکه از همه طرف می خوردم. بالاخره ی بچه تخس و شیطون و بازیگوش رو همه بهش تذکرهای مختلف می دن و سرزنش های زیادی می کنن. از همون لحظه احساس کردم که برای یکی مهم هستم. زندگی برام مفهوم پیدا کرد. مادرم رو جور دیگه ای می دیدم. و جالب تر اینکه دقیقا همون موقع، اشتباهی ی گلدونی رو شکوندم اما مادرم فقط خندید و خرده های گلدون و خاکش رو جمع کرد. گلش رو گذاشت تو ی شیشه و داد دستم و گفت اینم گل تو.. خوب ازش مراقبت کن. حالا بماند که اینقدر بهش ور رفتم که گل بیچاره پژمرده شد. 🌺بعدش به خاطر خوشحالی مادرم، تنها کسی که من براش مهم بودم، درس می خوندم. موهامو شونه می کردم. میزمو تمیز می کردم. لباسامو مرتب عوض می کردم. حتی سه روز در میون حمام می رفتم که پاکیزه باشم. و همه این ها برای این بود که مادرم منو همون طوری که بودم، دوست داشت. @salamfereshte
هدایت شده از گنجینه محبت(محتوای آماده شده)
✍ دلنوشته ☘ قلم بنویس ای از او بنویس برای او بنویس یادت هست زمانی هستی به تو قسم خورد؟ از آن زمان بود که تو یافتی. به که رسیدی، و نسبتت با او گره خورد عزیز شده ای. 🍃حال که این را پیدا کرده ای حال که ارزشی شده ای بهایش را باید بپردازی. سپاس این رحمت الهی گفتن از اوست. ⚡️بگو است و فرزند نور بگو همه هستی را خدا برای او آفرید. بگو اگر او نباشد حتی زمین هم طاقت بر جا ماندن ندارد و اهلش را می بلعد. قلم ننشین اگر چنین کنی جفا کرده ای. 🍀در حق عزیزترین های عالم بنویس که چگونه خود منتظر است و دیگران منتظرش. بنویس چگونه است و دیگران منجی اویند. باز هم بنویس، بگو که هزاران سال است که منتظر است؛ از همان پشت در که او را صدا زد هنوز چشم به راه آمدنش است. بگو که چگونه تمام کائنات برای آمدنش لحظه شماری می کنند. نمی دانم چه شده است که آمدنش به طول کشیده است؟ چه شده است که خدا بندگانش را لایق آمدنش نمی داند؟ قلم باید در این جانسوز بسوزی، خاکستر شوی، پودر شوی باید نیست شوی. 🔹 ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه با قلم مى نويسند (قلم/ 1) ابو حمزه مي گويد: خدمت امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا زمين بدون وجود امام باقي مي ماند؟ فرمود: لولا الحجة لساخت الارض بأهلها؛ «اگر زمين بي امام گردد فرو خواهد رفت.» 📚 اصول كافي، (ج1، ص334) (علیهم السلام)
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم سلام آقاجانم.. صبحتان بخیر 🌺آقاجان .. می دهید هر بار که با شما می زنم، خیلی زیاد از شما چیز بخواهم؟ می دانید آقاجان، وقتی بزرگ و کریمی را می بیند از او می خواهد دیگر.. بزرگ ترین است و تمام دارایی ها مال اوست و من فقیرم و اگر نکند هیچ ندارم. این الهی هم شما هستید. پس به من حق بدهید که هر بار با شما حرف می زنم، صدها چیز بخواهم. خواسته هایم که تمامی ندارد... 1️⃣اول چیزی که ازتان می خواهم این است که تمامی خواسته هایم را بدهید .. کنید که بدهند.. 2️⃣دومین خواسته ام این است که خودتان به دلم بیاندازید که چه چیزهایی را بخواهم. 3️⃣و سومین خواسته ام این است که خودتان را به ما بدهید.. یعنی خودتان را برای ما ، از بخواهید .. خواستن شما را به ما بدهد.. شما را به ما بدهد.. تان را. تان . نورتان را. رضایتتان را. 4️⃣چهارمین خواسته ام این است که در لحظه لحظه زندگی مان و کارهایمان را به ما بدهد. آن طور که نامه اعمالمان پر باشد از اعمال خالصانه و بواسطه این و ای که شما به ما داده اید، روز حسابرسی اعمالمان ، جلوی عالم سربلند باشیم که ببینید مولایم چه به من هدیه داده است. 5️⃣پنجمین خواسته ام این است که خواستن و را به ما بدهید.. مدام بخواهیم ازتان.. دلمان بخواهد با شما باشیم و بخواهیم از کریم.. از خدا بخواهیم. از فضلش بخواهیم. بخواهیم و بخواهیم و بدانیم که هیچ لایق نیستیم اما بخواهیم. .. فدایتان شوم.. 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte عجل الله فرجه عجل الله فرجه
💞دوستش دارم. آنقدر که از صبح تا غروب، به یاد او سختی های کار و گرما را تحمل می کنم. برایش میوه می خرم. حتی اگر بدانم غذا پختن برایش سخت است، حاضرم غذا بخرم. با همه خستگی ام، نوزاد را از آغوشش می گیرم تا کمی نفس بکشد. به خودش برسد. چرخ بزند و دراز بکشد. خیلی زحمت می کشد. شرمنده محبت هایش هستم. 💙خیلی زحمت می کشد. بچه ها را او بزرگ کرده. آن همه کارهای خوب را او یادشان داده. همین که بچه ها لبخند می زنند و با هم می خندند، یعنی او مادر خوبی برایشان بوده. کجا همچون اویی را می توانم پیدا کنم؟ ❤️دلم از عشق او سرشار است. او هم این عشق را می داند. بارها به او گفته ام که چقدر دوستش دارم. چقدر دنیا بدون او برایم تنگ می شود و از همین ها، دلم برای علی علیه السلام خون می گرید وقتی فاطمه اش را از دست داد. 💚او هم فاطمه ی من است. همسر عزیزم است. از خدا می خواهم عاقبت به خیر شود و سالهای سال در کنارش، آرام باشم. 🌺امام صادق علیه السلام : مِن أخلاقِ الأَنبِياءِ ـ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِم ـ حُبُّ النِّساءِ . 🍀از اخلاق پيامبران ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ همسردوستى است . 📚الكافي : ج 5 ص 320 ح 1 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؟ 🔸 سفره من تمام شدنی نیست! 🔸 من کریمم، هر چی میخوای بردار... /▫️ رمضان 1398 ▫️ تهران / حسینیه همدانی ها 👈 متن و صوت کامل سخنرانی 🔗 erfan.ir/s15317 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈خیلی پیغمبر با محبت حرف می زد... 👈 حکایت جالب و شنیدنی مشرک بیابانی که بلافاصله بعد از مرگ به بهشت رفت! 📌 صوت و متن کامل سخنرانی 🌍 erfan.ir/s15523 🌹صلی الله علیک یا رسول الله🌹 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 نتیجه عشق و محبت به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت پاکش 👈 روایتی شنیدنی از حضرت معصومه(سلام الله علیها) ⚫️ رحلت شهادت گونه خانم سلام الله علیها را تسلیت می گوییم⚫️ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte سلام الله علیها
حفظه الله: 📚ما تفسیر معروفی داریم که برای قرن چهارم است و از نظر قمری، حدود 1100 سال پیش نوشته شده است. نویسنده‌اش هم عالم بزرگوار قمی به نام علی‌بن‌ابراهیم است. علی‌بن‌ابراهیم از پدرش ابراهیم نقل می‌کند، پدرش از سعد اشعری قمی نقل می‌کند که سعد می‌گوید: من به زیارت حضرت رضا(ع) در منزلشان رفتم، امام هشتم به من فرمودند: قبری در قم است(آن زمان چندهزار قبر در قم بوده، ولی امام هشتم به سعد اشعری قمی فرمودند که یک قبر در قم هست)؛ یعنی حضرت با شگفتی، تعجب و عظمت سؤال کردند و فرمودند که سعد اشعری، قبری در قم است. 🔹سعد عرض کرد: یابن رسول‌الله! قبر فاطمهٔ معصومه(س) را می‌فرمایید؟ حضرت فرمودند: بله! وقتی گفتم قبر حضرت معصومه(س)، امام هشتم بلافاصله فرمودند: «مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ». این روایت، یک جملهٔ اضافی از دو روایت قبلی دارد. کسی که او را با شناخت حقش زیارت کند، بهشت برای اوست. ✍️شناخت حقش چیست؟ این است که ایشان جزء معصومین عالم است و با آن سن کم، دریای علم و دانش بودند؛ همچنین ایشان عبد به‌معنای واقعی پروردگار و از ایمان و اخلاق کامل بهره‌مند بودند. این شناخت حضرت معصومه(س) است، پس وقتی به زیارت او می‌روی، بدان و بفهم که زیارت یک خانم معمولی نمی‌روی؛ زیارت خانمی نمی‌روی که ارزش او فقط دختر امام معصوم است؛ ✨او را بشناس! او آدم کاملی در بندگی، برخوردار از همهٔ ارزش‌های اخلاقی در اخلاق و دارای مقام عصمت بوده است؛ یعنی از وقتی چشمش را به زندگی باز کرد تا لحظه‌ای که در اینجا دفن شد، حتی فکر گناه هم به او هجوم نکرد! امام هشتم(ع) این را می‌فرمایند؛ البته وقتی بخواهیم جملهٔ حضرت را معنی کنیم، همین می‌شود: «مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّةُ». 📚برگرفته از سخنرانی استاد انصاریان حفظه الله در تاریخ شنبه (7-4-1399) - ذی القعده 1441 - حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ارزش والای حضرت معصومه(سلام الله علیها) در کلام امام رضا(علیه السلام) ✨اتصال فکری و روحی و اخلاقی و عملی شدید به ولی الله 🏴ویژه وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها) 🏴 ⚫️ رحلت شهادت گونه خانم سلام الله علیها را تسلیت می گوییم⚫️ 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte سلام الله علیها
اتصال حضرت معصومه به سه ولی الله 2- استاد انصاریان.mp3
6.82M
🎧 بشنوید ⚫️ویژه سالروز رحلت سلام الله علیها - 1400 ◼️سالروز رحلت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را محضر حضرات معصومین علیهم السلام و همه شیعیان، تسلیت عرض می کنیم◼️ 🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤 در انتشار ، شما هم سهیم باشید. 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte علیهاالسلام علیهاالسلام
🏴🏴🏴🏴🏴 ⚫️ امام صادق علیه السلام: إنَّ لَنا حَرَما و هُوَ بَلَدَةُ قُمَّ و سَتُدفَنُ فيهَا امْرَأةٌ مِن أولادِي تُسَمّى فاطِمَةَ ، فَمَن زارَها وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ ؛ ◾️ما را حرمى است و آن «قم» است، و به زودى بانويى از فرزندان من به نام فاطمه در آن دفن خواهد شد. هر كس او را زيارت كند، بهشت بر او واجب شود . 📚بحار الأنوار ج 60 ص 216 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte علیهم السلام سلام الله علیها
🔻 قدس‌سره 🔸قلب را منحصراً برای خدا فارغ‌کردن، یعنی ، قلب فرد را مرحله به مرحله تسخیر می‌کند؛ تا جایی که این فرد تنها کاری را می‌کند که خداوند دوست دارد؛ و آن چیزی را ترک می‌کند که او نمی‌پسندد. به رضای خدا راضی و به خشم او خشمگین می‌شود. 📚المیزان، ج11، ص218 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
🌺امیرالمومنین علی عليه السلام :إذا أكْرَمَ اللّهُ عَبدا شَغَلهُ بمَحَبَّتِه . ☘️امام على عليه السلام : هرگاه خداوند بنده اى را گرامى بدارد او را به محبّت خود مشغول كند. 📚غرر الحكم : 4080 . 📣کانال در ایتا، سروش، بله @salamfereshte
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌امروز یکشنبه، علیه السلام هستیم 🌟الإمام الباقر عليه السلام :أنفَعُ ما يَكونُ حُبُّ عَلِيٍّ لَكُم إذا بَلَغَتِ النَّفسُ الحُلقومَ . ☘️امام باقر عليه السلام : سودمندترين چيز براى شما در لحظه اى كه فرا مى رسد، عليه السلام است . 📚دعائم الإسلام، ج 1 ص 72 🍃در دنیا و آخرت، شیعه خاص امیرالمومنین علی علیه السلام باشید الهی🤲 ✨🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍃✨ 📣کانال مدرسه علمیه الهادی علیه السلام 🆔@alhadihawzahqom علیه السلام علیهم السلام علیه السلام علیه السلام