🌷﷽🌷
☪ #عاشقانه_های_نیمه_شب 💟
🔻#دعای_افتتاح
3️⃣ همه کارها به دست سلطان عالمه
🌺الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَامُضادَّ لَهُ فِى مُلْكِهِ ، وَلَا مُنازِعَ لَهُ فِى أَمْرِهِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَاشَرِيكَ لَهُ فِى خَلْقِهِ ، وَلَا شَبِيهَ لَهُ فِى عَظَمَتِهِ 🌺
💠سپاس خدای را که در فرمانروایی رقیبی ندارد و برای او در کارش نزاعکنندهای نیست، سپاس خدای را که در آفرینش شریکی ندارد و در بزرگی شبیهی برای او نیست.
⚠️دیر یا زود میفهمم که اگه سراغ دیگران رفتم و اونها را جایگزین خدا کردم ، اشتباه محض بوده⚠️
✅✅ همه سر سفره ی خدا نشستن .
✴️ای کاش اینو زودتر می فهمیدم ✴️
💐
💐💐
💐💐💐
💐💐💐💐
🖤 #سلام_امام_زمانم
🖤#سلامآقاجانم
🖤سلام بر مولایی که
تنها نشان باقیمانده از دین
و حجّت های خداست...
🖤سلام بر او که
گنجینہ علم الهی است...
🖤 به امید دیدن روز ظهور روزی که
دین و ایمان جانی تازه می گیرد.
🖤#مهدی_جان_عج
🖤#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🖤صبحتون معطر به عطر صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهُم
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۶ قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.99M
🔊 گوش کنیم| تند خوانی #جزء_بیست_و_ششم قرآن کریم
#صدای_آسمان
⏯ 🎙#ترتیل
🎤 استاد معتز آقایی
⬅️ با #ختم_قرآن 🌹🌸 با ما همراه باشید
من آمـــدهام! توشهای از آهم ده
سوز نفس و اشک سحرگاهم ده
هــــر چند تمام کردهای نعمت را
یک بار دگـــــر به کربلا راهم ده
#صلےالله_علیڪ_ایها_اربابــــ✋
🌧⃟ೄྀღتـَـــــࢪنــمِ بــــــٰاࢪان
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡🌱🧡 🧡🌱🧡🌱 🧡🌱🧡 🧡🌱 📚ࢪمآن
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡🌱🧡
🧡🌱🧡🌱
🧡🌱🧡
🧡🌱
📚ࢪمآن
🧡خیـــآلتــــــــــو🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت44
#غزال
بعد از نیم ساعت راه رسیدیم به ویلا.
شایان دو تا تک بوق زد و سرایدار درو بار کرد.
داخل رفت و ماشین و پارک کرد.
ویلای بزرگی بود.
پیاده شدیم و محمد اومد سمتم.
کیف و ساک و دادم دست شایان و محمد و بغل کردم.
بچه ام حوصله اش سر رفته بود.
وارد ویلا شدیم و برای اینکه محمد حوصله اش سر جاش بیاد گفتم:
- خوب برای اینکه وقت بگذره و بقیه برسن بریم سه تایی اشپزی کنیم؟هوم؟
محمد بالا و پایین پرید و اخ جون اخ جون گفت.
شایان گفت:
- خیلی خب باشه.
رفت تو اتاق و لباس عوض کرد و اومد.
چادرم رو در اوردم و روی اپن گذاشتم بقیه اومدن سرم کنم.
سه تایی توی اشپزخونه رفتیم و شایان و محمد روی صندلی ها نشستن.
توی یخچال و نگاه کردم همه چی بود!
برگشتم سمت شون و گفتم:
- خوب چی درست کنیم؟
هر دو هم زمان گفتن:
- قیمه!
سری تکون دادم و مواد شو چیدم.
برنج ها رو دادم به شایان پاک کنه و لپه ها رو هم دادم به محمد پاک کنه.
البته لپه ها که تمیز بود فقط می خواستم سرگرم بشه.
شایان دونه دونه داشت داشت برنج ها رو پاک می کرد انقدر با دقت که تا فردا صبح تمام نمی شد پاک کردن ش!
سینی رو برداشتم از جلوش و توی تیک ثانیه پاک شون کردم و برنج اماده کردم.
فقط باید می پخت دیگه!
محمد که می گفت بوش کل ویلا رو برداشته.
سرایدار اومد و گفت دانشجو ها اومدن.
چادر مو پوشیدم و شایان گفت راهنمایی شون کنه.
تک تک همه داخل اومدن و اولی که پاشو گذاشت داخل گفت:
- می گم استاد اینجا راحت باشیم دیگه؟
شایان یکم قیافه اش و فیس شو نرم تر کرد و سری تکون داد.
همه گپ زنان اومدن داخل و هر کدوم یه سبد دست ش بود انگار که اومده باشن پارک!
خنده ام گرفته بود.
همه سفره کشیدن و دخترا یه سفره پسرا یه سفره هر کی هر غذایی اورده بود گذاشت وسط و همه با هم شروع کردن به خوردن.
ما هم وسط بقیه یه سفره کوچیک پهن کردیم و سه تایی مون نشستیم ناهار خوردیم.
#رمان
#اصول_زندگی_شاد 🦋
❇️ بـــاور تــوانــسـتــن
🔶هشت سخن که هر روز شما را با انگیزه نگه میدارد:
1⃣ هیچ کس شما را به جلو هل نمی دهد
الا خودتان
2⃣همیشه باور داشته باشید که
اتفاق فوق العاده ای رخ خواهد داد.
3⃣هیچ چیز در دنیا دائمی نیست؛
حتی مشکلاتمان.
4⃣امیدتان را از دست ندهید.
شما هرگز نمیدانید که فردا ممکن است
چه چیزی به همراه داشته باشد.
5⃣زندگی سرسخت است
اما شما هم همین طور.
6⃣از فکر کردن به اتفاقات ناگوار
دست کشیده و به اتفاقات خوب فکر کنید.
7⃣در سکوت به سختی کار کنید.
بگذارید موفقیت، صدای شما باشد.
8⃣رها کردن، آسان نیست اما ضروری است
#انرژی_مثبت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنزانه
❄️ کاری که #سردار_حاجی_زاده این چند روز داره سر اسرائیل میاره😂😂😂✌️🇮🇷
#طوفان_الاحرار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✌🏼✌🏼 شاااااااااادبااااااااشین
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📣با ما همراه باشید ☆🌹🌸☆