eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
🌱درمنظومه شمسی سیاره ایست به نام زمین🌱 درگوشه ای از این سیاره جغرافیای ست به نام ایران در تاریخ ایستادگی ایران روایت ست بنام #دفاع_مقدس🌱 #نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس 🌱چه سر ها داده ایم برای سربلندی ایران🌱 #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت 8 🔻نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد - ۸ ♦️ خودرو فرمانده قرارگاه کربلا در کنار قرارگاه فرماندهی کل سپاه توقف کرد. جلسه با قرائت قرآن و سپس گزارش فرمانده یگان‌ها از میزان پیشرفت کار آغاز شد. ♦️ هریک از فرماندهان ضمن گزارش فعالیت یگان خود و بیان مشکلات به گوشه‌هایی از ناکامی نیروهای خود در عملیات کربلای4 اشاره کردند که تأسف حاضرین را به‌دنبال داشت. پس از گزارش یگان‌ها، احمد غلامپور خلاصه‌ای از طرح مانور عملیات آینده را تشریح کرد و سپس فرمانده کل سپاه نکاتی را درارتباط‌ با مانور عملیات و اهمیت دو محور کانال ماهی و پنج‌ضلعی بیان و در ادامه بر هرچه‌سریع‌تر آماده‌شدن یگان‌ها تأکید کرد. ♦️با پایان‌یافتن جلسه به‌اتفاق برادر احمد غلامپور و همراهان به‌سمت اهواز حرکت کردیم. در بین راه درباره تردید و ابهام فرماندهان صحبت می‌کردیم. غلامپور معتقد بود که هنوز فرمانده یگان‌ها مردد هستند، اما به‌دلیل وضعیت خاص جنگ و پایان نافرجام عملیات سرنوشت‌ساز کربلای4 درباره تردیدهایشان صحبت نمی‌کنند. من از آقای غلامپور پرسیدم، شما چرا حرف نمی‌زنی؟ غلامپور در پاسخ گفت: من نمی‌توانم جلو فرمانده یگان‌ها با آقا بحث کنم. من خودم با همه ابهامی که دارم برای تک‌تک فرمانده لشکرها روضه می‌خوانم و آنها را ترغیب می‌کنم، نمی‌شود آنها که نشسته‌اند من حرف بزنم. من فقط اوّل جلسه، حرف‌هایی زدم که باب بحث را باز کند که این کار هم شد. ♦️ساعت 3:30 بامداد روز ۶۵/۱۰/۹ بود و ما در مسیر شهر اهواز بودیم. به اهواز که رسیدیم برادران غلامپور، دانایی و محرابی به منازل خود رفتند و من جهت استراحت به ساختمان امانیه (مقر مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در شهر اهواز) رفتم. صبح همان روز همراه با آقای غلامپور به‌سمت پادگان گلف حرکت کردیم. صبحانه را در پادگان گلف خوردیم و پس از جلسه مختصری به‌سمت عملیاتی حرکت کردیم. در جاده اهواز به خرمشهر فرمانده لشکر5 نصر را دیدیم که به‌سمت اهواز می‌رفت. در گفت‌وگوی مختصری که برادر غلامپور با وی داشت، از مشکل استحکامات لشکر خود گفت و اضافه کرد:👇 زمان‌بندی را مشخص کنید تا من بتوانم برنامه‌ریزی کنم. غلامپور در پاسخ گفت: برادر گفته پانزده روز دیگر. قالیباف: برادر محسن می‌دونه که تا بیست روز دیگر #[نور] ماه هست؟!! چرا حرف الکی می‌زنید، یک زمان مناسب بگویید که من بتوانم نیروهایم را به مرخصی بفرستم. هی گفتید پنج روز دیگر، پنج روز دیگر، الآن صدوبیست روز است که نیروها اضافه ایستاده‌اند. را نمی‌شود این‌طوری نگه‌داشت. پس از بیان این جملات با ناراحتی خداحافظی کرد و رفت، ما هم در ادامه مسیر ضمن سرکشی به نیروهای چند یگان مهندسی که در منطقه مشغول کار بودند، به قرارگاه رسیدیم و پس از نماز و خوردن نهار و کمی استراحت کار را آغاز کردیم. در ساعت 16:30 برادر سیف‌الله حیدرپور فرمانده تیپ48 فتح وارد قرارگاه کربلا شد و ضمن اظهار تمایل به شرکت در عملیات از وضعیت بلاتکلیف خود اظهار ناراحتی کرد و گفت: ما پنج گردان نیرو داریم. به آقا محسن گفتم که می‌خواهم در قرارگاه کربلا یا قرارگاه قدس کار کنم که گفتند برو قرارگاه کربلا، من هم آمدم پیش شما. در عملیات کربلای4 هم در حدود شصت نفر مفقود داریم. غلامپور: رفتی نظرت را به آقا محسن بگویی؟ حیدرپور: نه بابا، ما طبق و تصمیم نداریم کسی را سؤال و جواب کنیم، کاری هم به هیچ‌کس نداریم. ♦️غلامپور: نه برو نظراتت را به‌عنوان یک نظامی بگو، نظرت را نسبت‌ به این عملیات بگو. حیدرپور: من اصلاً اعتقادی به اینجور عملیات‌ها ندارم. یعنی چه؟ از آب بگذریم و پایمان را بگذاریم روی زمین و با تانک و پیاده دشمن بجنگیم. به نظر من باید بریم در منطقه والفجر مقدماتی و مهران بجنگیم. # [غلامعلی] رشید می‌گفت، عراقی به صدام فحش می‌دادند که چرا از کارون عبور کردیم. غلامپور: اگر می‌خواستی روی زمین بجنگی چرا نرفتی با آقای ایزدی [فرمانده قرارگاه نجف]. حیدرپور: من آقای ایزدی را نمی‌شناسم، نه روحیاتش را و نه خودش را، شما بیایید برویم [غرب]، من هم با شما می‌آیم. غلامپور: پس به نظر شما کجا می‌شود جنگید. حیدرپور: برویم سراغ چزابه، یک فلش از آب بگذاریم و یک فلش از خشکی. غلامپور: آنجا که هدف ندارد، برویم چه کار کنیم؟! حیدرپور: به دشمن ضربه بزنیم، به ارتش عراق ضربه بزنیم. ♦️غلامپور: بالاخره باید [درباره شلمچه] نظر بدهی، چون انگیزه نداشته باشی باز فردا دردسر داریم. ما می‌خواهیم داخل بجنگیم. ♦️حیدرپور: خوب است، اینجا را می‌شود جنگید. همه وسایل ما اینجا داخل آبادان است. به منطقه نزدیکیم ..... کانال رزمندگان جبهه وجنگ @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍‌‎‌
جاماندگان از قافله عشق 🦋
🔻نقش قرارگاه کربلا در #عملیات_کربلای۵ به روایت اسناد ۱۱ ♦️اسماعیل قاآنی
نقش قرارگاه کربلا در به روایت اسناد ۱۲ ♦️صبح روز ۶۵/۱۰/۱۰ پس از نماز و خوردن یک صبحانه مختصر با غلامپور و به‌اتفاق برادران صیاف‌زاده و محرابی عازم محورهای عملیاتی شدیم. غلامپور قصد داشت با سرکشی به یگان‌ها جدیت فرماندهی در اجرای عملیات را به فرماندهان لشکرها و تیپ‌ها نشان دهد. غبار غلیظی آسمان منطقه را پوشانده بود و دید مناسبی وجود نداشت. در سرکشی به لشکر ♦️ کربلا مرتضی قربانی را دیدیم که سوار بر موتور بود و چکمه‌هایی در پا داشت که تا بالای زانویش را پوشانده بود. مرتضی در کنار خودرو غلامپور توقف کرد و به طعنه و مزاح گفت، به اهواز می‌روید؟ غلامپور هم با خنده گفت، نه، از اهواز می‌آییم. وی جمله خود را چنین ادامه داد: وضعیت چطور است مرتضی؟ ان‌شاءالله آماده هستی؟ مثل اینکه به آقا محسن گفتی می‌خواهی مثل دشمن حمله کنی؟ مراقب باشی شیر بی‌یال و دم نشوی. ♦️مرتضی قربانی در پاسخ با لهجه غلیظ اصفهانی گفت: مراقبم، با بچه‌ها قسم خورده‌ایم ۴ رو سر عراقی‌ها در بیاریم. این منطقه جلو کانال ماهی، منطقه خوبی برای عملیات است، ما را بگذارید اینجا عمل کنیم. یک فکری هم برای نیروهای بسیجی بکنید، اینها پنج روز دیگر بیشتر نمی‌مانند. ♦️غلامپور: خب به آقا محسن بگو! مرتضی قربانی: گفته‌ام. غلامپور با گفتن خداقوت و خداحافظی به راننده دستور حرکت داد و به‌سمت لشکر ۵ نصر حرکت کردیم. در مقر لشکر نبود، نیروهای مخابرات لشکر ۵ نصر گفتند، . ما هم به‌سمت خط و دژ مرزی حرکت کردیم. قالیباف در کنار دو دستگاه مهندسی مشغول گفت‌وگو با فرهاد یعقوبی تیپ مهندسی بود. او با دیدن غلامپور، همراه با برادر یعقوبی به‌سمت خودرو آمد و غلامپور نیز از خودرو پایین رفت. پس از سلام و احوالپرسی، قالیباف پرسید، چه خبر و غلامپور هم گفت، خبر عملیات تا چند شب دیگر. درحالی‌که می‌خندید، گفت: ما مسلمان‌ها ساده هستیم، باور کنید که این حرکت هم هول‌هولکی است و عجله می‌شود. ♦️غلامپور نیز در پاسخ گفت: نه نمی‌گذاریم هول‌هولکی بشود. برادر صیاف‌زاده نیز در توجیه ضرورت عملیات گفت: ♦️اگر این عملیات انجام نشود عراق یک جایی می‌آید داخل و به یکی از مناطق عملیاتی حمله می‌کند. من از . باید آنجا را مراقبت کنیم. پاسخ گفت: نباید سرعت عمل تدبیر را ضعیف کند. باید با احتیاط وارد عمل شد. غلامپور: شما آماده باشید تا به‌موقع وارد عمل شوید. جلسه با آقا محسن را هم شرکت کن و حرف‌هایت را بزن. فعلاً . ♦️پس از جداشدن از فرمانده لشکر ۵ نصر و سرکشی به دژ مرزی و چند پد توپخانه، به قرارگاه برگشتیم. پس از خواندن نماز به امامت آقای ، جلسه بررسی وضعیت دشمن برگزار شد که برادران جانشین اطلاعات نیروی زمینی سپاه و محرابی مسئول اطلاعات قرارگاه کربلا حضور داشتند. ♦️هنوز هیچ‌کس زمان دقیق عملیات را نمی‌دانست و همین مسئله تردیدها را افزایش می‌داد. محرابی گزارش خود را از همین مسئله آغاز کرد.. ..... @seYed_Ekhlas🇮🇷        ‌‌‍‌‎‌