دردسر های فرزند اول خانواده 😁
من خودم فرزند اولم🤪🤪🤪
#بخندیم
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
🌼🌻🌼
🔸مشاهده👀
🌷خیلی دلم میخواد این هفته توی درس هام پیشرفت کنم
🔸طرح سوال🧐
🌷یعنی میتونم؟بهتره کمتر برم فضای مجازی؟صبح زودتر بیدار بشم؟نکنه روش مطالعه ام درست نیست؟دقتم شاید کمه؟ شاید بخاطر اینکه تمرکز ندارم؟ چیا تمرکز منو از،بین میبره؟...
🔸جمع آوری اطلاعات و فرضیه سازی👊
🌷یه کاغذ برمیدارم و شرایط خودم ،شرایط مکان درس خوندن، نوع مطالعه، زمان درس خوندن ، مقدار زمان مجازی و استراحت ، ساعت خواب و... مینویسم و سعی میکنم
به سوال های قبلی جوابی که به ذهنم میرسه رو بدم
🔸بررسی فرضیه یا آزمایش کردن🤓
🌷حالا وقت مشورت و بررسی پیشنهاد ها و جواب های احتمالی هست و مطالعه راه های درستی هست که اساتید معرفی کردن
🔸نظریه😁
🌷حالا دیگه با اطلاعات کامل میریم سراغ
برنامه ریزی
🔸فناوری😎😎
🌷حالا وقت عمل به برنامه ریزی هست و بهره بردن از برنامه
#برنامه_ریزی
#محصلانه
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
🌼🌻🌼 🔸مشاهده👀 🌷خیلی دلم میخواد این هفته توی درس هام پیشرفت کنم 🔸طرح سوال🧐 🌷یعنی میتونم؟بهتره کمتر
👇👇👇👇
🤩مراحلی که افراد موفق رو میسازه🤩
اگه همیشه توی زندگی از این مراحل استفاده کنیم و ذهنمون رو فعال و چالش پذیر بار بیاریم و به اصول درست پایبند باشیم
حتما موفق میشیم
#برنامه_ریزی
#محصلانه
👆👆👆👆
ستاره شو7💫
🌼🌻🌼 🔸مشاهده👀 🌷خیلی دلم میخواد این هفته توی درس هام پیشرفت کنم 🔸طرح سوال🧐 🌷یعنی میتونم؟بهتره کمتر
🎈🎈🎈🎈
تا حالا از این زاویه به فصل اول علوم نگاه کرده بودی؟
جالبه بدونی این مراحل توی دین و قرآن هم پیشنهاد شده
فصل اول علوم چه دلبریـــــــ❤️ــــــی میکنه و ما بهش دقت نمیکنیم😊😊😊
❤️❤️❤️❤️
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
#تست_هوش
کدام شهر ایران است، که خوردن نیمه اولش کشنده ولی نیمه دومش را هر روز می خورند؟
جواب تا فردا ظهر 😍
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
🌿سلام✋به اعضای محترم😍 کانال ستاره شو🌟💫 🌿از همه شما ممنونم🌱 بابت اینکه همراه همیشگی کانالمون هستین😊✨
کیا اینو تبلیغ کردند؟
برام اسکرین بفرستین 😍
چند نفر را دعوت کردین کانال؟!
به نام خدا🙏
سلام به خوش انرژی هاے مهربون😎
قرار گذاشتم که دیگه اومدم خونه فاز خستگی و آه و ناله🙈 برندارم و به خودم بگم👀
صبح تا حالا عالی😍 بودی و تلاش💪 کردی
الان وقت تجدید انرژیہ،،،،، همینـــــ
یادت باشه اگر سختی ها و مشکلات زیادن
انرژیه تو خیلی زیادتره
چون تو از جنس خدایے😇
#انگیزشی
#والپیپر
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
بازگشت به زندگی فقط اونجایی که معلم اشاره میکرد شما بیا پای تخته
میگفتی: آقا اجازه ما؟!؟ ☝️😧
🧔♂میگفت: تو نه، پشت سریت👀
قشنگ یه دور میرفتیم تو کما و بر میگشتیم😂😐☹️
#بخندیم😂
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
#تست_هوش کدام شهر ایران است، که خوردن نیمه اولش کشنده ولی نیمه دومش را هر روز می خورند؟ جواب تا ف
#پاسخ_تست_هوش
سمنان
🌱🌱🌱
عشق های ادمین که زودتر دیدند و جواب دادند 👏👏👏👏👏
عرفانه احمدی
نرگس باقری طادی
ابوالفضل امانی
مبینا گردفروشانی
فاطمه زهرا احمدی
عماد احمدی
علی احمدی
زهرا اسدی
مریم جان نثاری
محدثه نریمانی
زهرا یادگاری
اسما فدائی جواد
امین ابراهیم عابدی
مهشید بورونی
فاطمه زهرا ملاشریفی
مهدی ابراهیم عابدی
سمیه اسدالهی
زیبا خدامی
کیانالطفی پور
محدثه بیاتی
محمد مهدی نصر اصفهانی
فاطمه صادقی
ملیحه یادگاری
ماهان امینی
صبا صفری
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
🌿سلام✋به اعضای محترم😍 کانال ستاره شو🌟💫 🌿از همه شما ممنونم🌱 بابت اینکه همراه همیشگی کانالمون هستین😊✨
ممنون از دوتا دوست گلمون علی احمدی ومهدی ابراهیم عابدی که تبلیغ ستاره شو کردند و اسکرین فرستادند 👏👏👏👏
#رمان روزهای فرد داره تموم میشه برای رمان بعدی پیشنهادی اگر دارین پیوی بفرستین 😍
🍁🍁🍁
🔸یاد انیمیشن آنه افتادم اینو دیدم😍🥰👆
ایران، لرستان، ایستگاه راهآهن بیشه
پاییز
#والپیپر
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↻✂️📏✏️••||
.
.
#حوصلتون_سر_نره🙃🙂
#کاردستی
آموزش ربات فنری😊👌
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂
ستاره شو7💫
#رمان #قسمت_صد_و_دوازده برهان گفت: «برای رفتن به دروازهی بهشت باید به منطقهی خصوصىِ قرآنِ محمدجو
#رمان
#قسمت_صد_و_سیزده
محمدجواد آب دهانش را قورت داد و گفت:
«یعنی تنها برم؟»
رخش گفت:
«تو تنها نیستی خدا همراهته. ایلیا رو بردار و
برو.»
محمدجواد نفس عمیقی کشید. شمشیرش را در دستش گرفت. کولهاش را بر دوشش انداخت و چند قدم رفت و ایستاد. به پشت سرش نگاه کرد. حروف سعی داشتند نگرانیشان را پشت لبخندِ مصنوعیشان پنهان کنند. برایش دست تکان دادند. برهان بالهایش را جمع کرده بود و زیر لب ذکر میگفت. رَخش نیز به همراه دوستانش به او خیره شده بودند. محمدجواد به روبه رو نگاه کرد. چیزی جز یک زمین گرم و سوخته نمیدید. به داراییهایش نگاه کرد. یک کوله پر از حرکت و علامت، یک تفنگ آبپاش که حالا میدانست چیزی جز یک وسيلهی بازی نیست و ایلیا. دلش را به سلاحی خوش کرده بود که کار با آن را در زمان کوتاهی یاد گرفته بود.
تردید داشت. نمیدانست به جلو برود یا برگردد عقب. با شک و تردید چند قدم دیگر را هم به جلو برداشت. کم کم صداهایی را میشنید. هرچه جلوتر میرفت، صداها واضحتر میشدند. صدای ناله و جیغ بود. مثل همان صدا که از تابلوی پسرک شنیده بود. پاهایش سست شده بودند. زمین زیر پایش آنقدر گرم بود که محمدجواد با وجود کفشهایش باز حرارت زمین را حس میکرد. هرچه نزدیکتر میشد صدای ناله و جیغها بلندتر میشد. ترس تمام وجودش را گرفته بود. با خودش فکر میکرد که اگر برود و مانند آن پسرکِ داخل تابلو در آتش خشمِ موجود
تاریکی بسوزد چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
لحظهای ایستاد. دوباره به عقب نگاه کرد. به قدری از دوستانش فاصله گرفته بود که تصویر واضحی از آنها را نمیدید. با خودش فکر کرد که اگر به عقب برگردد و بگوید دیگر نمیخواهد در باغ قرآن بماند چه میشود؟! به یاد بهشت و زیباییهایش افتاد و به یاد جهنم و آدمهای بدش. با خودش گفت:
«به هرحال این جنگ شروع شده و نمیتونم ازش فرار کنم.»
زیر لب ذکر گفت:
«ألا بذكرِ الله تَطْمَئِنُ القُلوبُ».
کمی دیگر جلو رفت. ناگهان زبانهی آتشی از فاصلهای کم به بیرون پرید. محمدجواد علت گرما را پیدا کرده بود. در چند متریاش شکاف عمیقی در دل زمین ایجاد شده بود و آنهمه حرارت و گرما از آنجا بیرون میآمد. چند قدمی جلوتر رفت. برخلاف تصورش، دروازهی جهنم یک دریچه بود که تا اعماق زمین ادامه داشت. با خودش فکر کرد: شاید انسانهایی که موجود تاریکی را دوست دارند از این دریچه به اعماق جهنم سقوط میکنند. محمدجواد گفت: «بِسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» و قدمهایش را سریع تر برداشت.
به لبهی پرتگاه رسید. صحنهی ترسناکی بود. آتش از دل شکاف زبانه میکشید و از اعماق آن صدای ناله و جیغ میآمد. حتی نمیخواست لحظهای به صاحب فریادها فکر کند. از دو طرف دیوارهی شکاف، دروازهای فلزی و بزرگ به سمت داخلِ جهنم باز شده بود. محمدجواد دستش را جلوی صورتش گرفت تا بیش از این نسوزد. با دقت بیشتری نگاه کرد تا بفهمد چطور
باید این دروازه ی سنگین را ببندد.
ادامه دارد...
#داستان
#محمدجوادوشمشیرایلیا
ᘜ⋆⃟݊🌱•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂🙋♀
🤩🤩
به نام خدا
سلامـــــ به شما جهاد گرانـــــ درس
سلام به شما سربازای عقل و علم
خلاصه کلام این که 👀
چشمِ امام زمان (عج) به شماست حواست باشه رفیق😍
#محصلانه
#والپیپر
#انگیزشی
ᘜ⋆⃟݊🍁🪸🪺🌻•✿❅⊰'••'•'━━━•─
@setaresho7 اینجا ستاره شو
─•━━━•'••'•⊱❅✿•ᘜ⋆⃟݊🙋♂