eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
‌ 📅 به مناسبت سال‌روز وفات مرحوم علامه شیخ محمد رضا مظفر (۱۶ رمضان المبارک ۱۳۸۳ ه ق) 🔺 تذکری دل‌سوزانه از مرحوم مظفر 🔹 ... بنده در این‌جا یک مسئله‌ای را لازم است از قول مرحوم آیت الله ذکر کنم؛ ایشان در اوایل کتاب به مناسبت و تقسیم علم به و و تقسیم علم به و ، مشکلاتی که از برای علم بدیهی پیدا می‌شود را ذکر کرده و در باب هم اشاره کرده که این مطالبی که من تذکر می‌دهم در جای دیگر یافت نمی‌شود! پس بنابراین لازم است که هم مسئولین و هم مسئولین که إن‌شاءالله دل‌سوزند، به این مطلب بسیار دقیق کنند. آن مسئله چیست؟ این است که ما آفاتی را که علم "بدیهی" را در خطر قرار می‌دهد به دست بیاوریم. چون بر اساس همان است. این بدیهیات زیر بنای علوم ماست!، زیر بنای ماست!، زیر بنای ماست! زیر بنای همه‌چیز ماست!. ایشان می‌فرمایند: گرچه بدیهیات مسبوق به علم دیگری نیست - مثل نظریات که تکیه کند بر مسائل دیگری- لکن متوجه آن‌ها هست که آن‌ها را باید دانست و جلوگیری کرد. ⚠️ مثلاً . اگر پراکندگی شبهه در اذهان آزاد باشد، آن بدیهیات در ذهن قرار نمی‌گیرد. دیگر در مغز و ذهن بچه جا نمی‌گیرد و او طوری بالا می‌آید که پای‌بند به هیچی نیست! مطلبی که برای دیگران است برای این بچه از نظری هم بالاتر است! برایش این مطالب حل نمی‌شود وگرنه علیهم‌السلام فرموده‌اند: «قالت رسلهم أ فی الله شک فاطر السماوات والأرض» ( علیه‌السلام:۱۰) [ترجمه: رسولان به منکران گفتند: مگر می‌شود در خداوند که پدید آورنده‌ی جهان شک کرد؟!] اما اگر یک بچه‌ای زیر دست یا یا باشد که در بدیهیات کند، طعن بزند! بخندد و این‌ها را در نظر این بچه جلوه دهد، این بچه هیچ‌وقت معنای این آیه را نمی‌فهمد!. و شاید هم الآن در اثر همین باز بودن به این شبهاتی که از داخل و خارج پخش می‌شود، این و انسان بسیار در خطر قرار می‌گیرد. این است که بنده - از وقتی که این موضوع را از ایشان (مرحوم مظفر) دیدم که می‌گوید: این مطلب در جای دیگر پیدا نمی شود- بسیار بسیار اصرار دارم باید حتماً ما، ما، وزارت‌هایی که مربوط به و و هست و حوزه‌ها و و ارباب و سخن و و ، به حفظ بدیهیات بپردازند و جلوگیری کنند از پخش آن چیزهایی که بدیهیات را خدشه دار می‌کند و سبب می‌شود که یک موجودات سر در گمِ متحیرِ بالذاتی شوند که این‌ها هیچ چیزی سرشان نشود! و هیچ چیزی نفهمند!؛ در اثر این‌که اصلاً باوری ندارند و باورهایی که باید از در این‌ها جا بگیرد، دچار خدشه شده است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 تأملی در دعای صادره از امام صلوات‌الله‌علیه 🔹 جمله‌ی اول این دعای مبارک این است که: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ...»؛ این درخواست از چه کسی صادر شده؟ و از چه حلقوم و کامی بیرون آمده و از چه قلبی این سر زده؟ این را تا اندازه‌ای باید کرد. گوینده‌ای که جمله اول این ، -یعنی "إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ" را در که می‌خواهد با خدا صحبت کند، ابتدای عرایضش قرارداده- شخصی است که در تمام عمرش آن مقدار فشار و و آسیب که به افکارش، به قلبش، به سرتاپای وجودش، به خانواده‌اش رسیده ﻛﻪ هیچ‌یک از و این‌طور مبتلا نبودند!. او بنده‌ای است از بندگان خدا که در مقام تشکر طوری تشکر کرده، کأنه سلطنت ها در اختیار اوست و در مقام و شب زنده‌داری‌ها طوری عبادت کرده، که هیچ‌کسی تحمل او را ندارد!. و در مقام ، با وضعی روزه‌ای گرفته که هیچ‌کسی به فکرش نمی‌رسد که این‌طور روزه بتواند بگیرد!. درباره روزه‌ی آن حضرت وارد شده که دستور می‌داد گوسفند یا گوسفندانی را ذبح می کردند و در محل پخت و پز و آشپزخانه می‌پختند، وقتی که بخار آن بلند می‌شد و بوی غذای مطبوع می‌پیچید، خودش می‌آمد و در حالی‌که روزه بود، سرکشی می‌کرد و شاید با دست مبارکش این‌ها را به همسایگان و کسانی که از غذا برای‌شان می‌بردند، تقسیم می‌کرد، به طوری‌که خودش برای افطارش با چیز دیگر (با نان جویی یا چیز دیگری) می‌کرد!. آن‌وقت چنین شخص ، با چنین مقامی، با تحمل چنین مسائلی این عرایض را شروع کرده: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»! این از کجا ناشی می‌شود؟ چه مسئله‌ای است؟ یک اطلاع مختصر از مصائب علیه‌السلام، یک اطلاع مختصر از کیفیت و روزه و و شب بیداری‌ها و عبادت آن حضرت، یک اطلاع مختصر از رسیدگی به و عَجَزه و گرفتاران و فقرای در شب‌ها، این‌ها را با هم‌دیگر که جمع بزنند، آن‌وقت ببینند که شخصی‌که در بشریت این کارها را کرده که انبیاء و اولیاء را جا گذاشته و فوق آن‌ها کرده، چرا باید در دل ، ابتدای سخنش را با خدا از این‌جا شروع کند. که: "إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ".! این مشکل برای ما حل نمی‌شود مگر این‌که در مراتب و بندگی وارد بشویم. و این مراتب را اگر توانستیم کنیم؛ این مسئله آن‌وقت برای ما حل می‌شود، که بفهمیم سیدالساجدین در مقام مراتب بندگی بوده که این‌طور بندگی کرده و این‌طور هم صحبت کرده و این‌طور هم کرده. بنابراین این مسئله را برادران من خوب بفرمایند. این است که ما باید تا اندازه‌ای از بیانات حقّه و بندگانی که تا اندازه‌ای از این راه و این اطلاع دارند، استفاده کنیم. قدری داشته باشیم. و ما بر این اساس است؛ بر اساس بندگی است و بندگی هم راه و روشش این است. این مقام خدا چه طور مقامی است؟ در شرح حدیث چهاردهم صفحه ۲۲۴ یک فصلی تشکیل داده‌اند به نام: «در قصور ممکن از قیام به عبادت حق»؛ یعنی مخلوق. در مقام عبادت، انجام عبادت خدا را ندارد. یعنی ما که به نظرمان به یک مجاهده‌ای، به یک ریاضتی، به یک چله‌نشینی‌ای، عبادتی اهمیت می‌دهیم، این از باب این است که هنوز از دریای عبودیت اطلاع پیدا نکرده‌ایم. اگر از اقیانوس بندگی اطلاع پیدا کنیم، یک قطره و یک استکان و یک ظرف دیگر برای ما چیزی نیست. اصلاً قابل اعتنا نیست. می‌فرماید: «بدان ای عزیز که از برای خوف و رجاء مراتب و درجاتی است حسب حالات بندگان و مراتب معرفت آن‌ها؛ چنان‌چه خوف عامه از عذاب است و خوف خاصه از عتاب، و خوف اخص خواص از احتجاب است.» وقتی که عرض می‌کند: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ»؛ نمی‌گوید که بر من مار و عقرب نفرست و مرا به نبر. اصلاً این حرف‌ها در ذهنش نیست؛ او از می‌ترسد!. خدایا نکند که از ما احتجاب بگیری و ما را مأیوس کنی از درِ خانه‌ی و لطف و کرم خودت. منظور این است. در جلد اول روایتی هست که می‌فرماید: خداوند به حضرت علیه‌السلام فرستاد که به بندگانم بگو: بین خودشان و بین من عالمی را که دنبال باشد، قرار ندهند!. چرا؟ می‌فرماید برای این‌که این‌ها دچار شده‌اند. و من آن‌ها را عقوبت کرده‌ام و عقوبتم این است که لذت را از دل‌شان گرفته‌ام. پس عقوبتی که اولیاء از آن می‌ترسند و عرض می‌کنند که: «إِلَهِی لَا تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِكَ» چیست؟ این است که مناجات را از من نگیر، یعنی به من بی‌اعتنا نشو. پس این‌جا یک دریا و خدا به جریان افتاده و این دعا از آن در آمده. بنابراین مدارج و منازل عبودیت، چیزهایی است که باید درباره‌اش کرد. @seyedololama ص۱ ⬇️
سیدالعلماء
‌ 📅 به مناسبت سال‌روز وفات مرحوم علامه شیخ محمد رضا مظفر (۱۶ المبارک ۱۳۸۳ ه‌ق) 🔺 تذکری دل‌سوزانه از مرحوم مظفر 🔹 ... بنده در این‌جا یک مسئله‌ای را لازم است از قول مرحوم آیت الله ذکر کنم؛ ایشان در اوایل کتاب به مناسبت و تقسیم علم به و و تقسیم علم به و ، مشکلاتی که از برای علم بدیهی پیدا می‌شود را ذکر کرده و در باب هم اشاره کرده که این مطالبی که من تذکر می‌دهم، در جای دیگر یافت نمی‌شود!. پس بنابراین لازم است که هم مسئولین ها و هم مسئولین ها که إن‌شاءالله دل‌سوزند، به این مطلب بسیار دقیق کنند. آن مسئله چیست؟ این است که ما آفاتی را که علم "بدیهی" را در خطر قرار می‌دهد به دست بیاوریم. چون بر اساس همان است. این بدیهیات زیربنای علوم ماست!، زیربنای ماست!، زیربنای ماست! زیربنای همه‌چیز ماست!. ایشان می‌فرمایند: گرچه بدیهیات مسبوق به علم دیگری نیست - مثل نظریات که تکیه کند بر مسائل دیگری- لکن متوجه آن‌ها هست که آن‌ها را باید دانست و جلوگیری کرد. مثلاً . اگر پراکندگی شبهه در اذهان آزاد باشد، آن بدیهیات در ذهن قرار نمی‌گیرد. دیگر در مغز و ذهن بچه جا نمی‌گیرد و او طوری بالا می‌آید که پای‌بند به هیچی نیست!. مطلبی‌که برای دیگران است، برای این بچه از نظری هم بالاتر است! برایش این مطالب حل نمی‌شود وگرنه علیهم‌السلام فرموده‌اند: «قالت رسلهم أ فی الله شک فاطر السماوات والأرض»؛ ( علیه‌السلام:۱۰) [ترجمه: رسولان به منکران گفتند: مگر می‌شود در خداوند که پدید آورنده‌ی جهان است، شک کرد؟!] اما اگر یک بچه‌ای زیر دست یا یا باشد که در بدیهیات کند، طعن بزند! بخندد و این‌ها را در نظر این بچه جلوه دهد، این بچه هیچ‌وقت معنای این آیه را نمی‌فهمد!. و شاید هم الآن در اثر همین باز بودن ها به این شبهاتی که از داخل و خارج پخش می‌شود، این و انسان بسیار در خطر قرار می‌گیرد. این است که بنده - از وقتی‌که این موضوع را از ایشان (مرحوم مظفر) دیدم که می‌گوید: این مطلب در جای دیگر پیدا نمی شود- بسیار بسیار اصرار دارم که باید حتماً ما، ما، وزارت‌خانه‌هایی که مربوط به و و هست و حوزه‌ها و و ارباب و سخن و و ، به حفظ بدیهیات بپردازند و جلوگیری کنند از پخش آن چیزهایی‌که بدیهیات را خدشه‌دار می‌کند و سبب می‌شود که یک موجودات سر در گمِ متحیرِ بالذاتی شوند که این‌ها هیچ چیزی سرشان نشود! و هیچ چیزی نفهمند!؛ در اثر این‌که اصلاً باوری ندارند و باورهایی که باید از در این‌ها جا بگیرد، دچار خدشه شده است. ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. ص۱ @seyedololama ⬇️
📆 مطالبی در آستانه‌ی شب و روز بسیار مبارک (۲۵ الحرام)، در دو قسمت ارائه می‌گردد. 🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بی‌کران الهی 🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹ در این ماه مهم‌ترین مسأله، تلاش برای به نعمات خداست زیرا علم به و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن از است. ما دیگر از این مهم‌تر مساله‌ای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود. که نویسنده‌ی فلسفی از است در می‌گوید: ما هایمان انسان‌سازی ندارند، نیمه انسان می‌سازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کرده‌اند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاه‌های آن‌ها علوم را می‌خواند، را می‌خواند و وارد مقامات و می‌شود، آدم‌کش از کار در می‌آید! می‌گویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ می‌گوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را می‌گفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ می‌گوید باید استفاده کنم!. پس ما با و امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمی‌شویم، مگر این‌که این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات کنیم. ایشان [ مرحوم ] فکرش را کرده می‌فرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمی‌داند، حیوان از نعمت استفاده می‌کند ولی نمی‌داند نعمت یعنی چه. اول، علم به این‌که من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشه‌ی آب بیندازند که کم‌کم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافه‌ی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!. این را می‌گویند . وقتی شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده. «و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذی‌القعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»² این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب این‌که یک شعله‌ی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت ندارد؛ ما یک نان سنگکی می‌بینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچ‌وقت وارد دکان نشده باشیم، بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر می‌کنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که یک بنده‌ی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن می‌کند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمی‌آید. بعد می‌اندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش می‌بیند، این خمیر به صورت نان در می‌آید. (قسمت اول) _________ ۱) [ ] ۲) [ ص ۱۹۱] @seyedololama