🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
#توحید
🍃 برنامهی زندگی #انسان را، #وجدان انسان ترسیم میکند.
مثل آئینه نشان میدهد که انسان یعنی موجود هیچکاره، دستخالی، بیسرمایه، بینیرو، بیدانایی، تا آنجایی که همین طور عقب میرود تا میرسد به یک ذره از میلیونها ذراتی که درون منی هست!
خب فاصلهی آن ذرهای که از تشکیل ذراتِ زن و شوهر پیدا میشود تا یک آقایی که الآن علومی پیدا کرده، قدرتی پیدا کرده، فاصلهشان از زمین تا آسمان هم بیشتر است.
آنوقت این مثل این میماند که من یک قورباغه بودم، یک مورچه بودم، حالا به یکباره مرا یک آدم کردهاند! آن دست کسی که مرا اینجور کرده، چه جوری ببوسم؟!
این است که قدردانی موجودات از خدا ممکن نیست؛
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ؛ (#زمر:۷۹)؛ کسی نمیتواند بگوید من حقِّ قدرِ او را دادم.
اینجا هم حضرت #علی علیهالسلام فرموده: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ» (#نهجالبلاغه؛خطبه۱)؛
حرف، از #عقل در میآید، عقل هم از منی در آمده! این عقل و این حرفی که اولش منی بوده، حالا آمده به جایگاهِ حرف زدن نشسته، به منبر نشسته، به مدیریت نشسته؛
پس این هیچگاه نمیتواند بگوید: من و تو؛ به آن مبداء خودش بگوید: من و تو؛ من #بنده تو هستم. من کو؟! اول منات را پیدا کن، بعد بگو من بندهی تو هستم.
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 مطالبی در آستانهی شب و روز بسیار مبارک #دحوالأرض (۲۵ #ذی_القعدة الحرام)، ارائه میگردد.
🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بیکران الهی
🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹
در این ماه #ذی_القعدة مهمترین مسأله، تلاش برای #علم به نعمات خداست زیرا علم به #نعمت و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب #شکر خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن #انسان از #حیوانیت است. ما دیگر از این مهمتر مسالهای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود.
#ویل_دورانت که نویسندهی فلسفی از #آمریکا است در #لذات_فلسفه میگوید: ما #دانشگاه هایمان انسانسازی ندارند، نیمه انسان میسازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کردهاند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاههای آنها علوم #اقتصاد را میخواند، #سیاست را میخواند و وارد مقامات #کشوری و #لشکری میشود، آدمکش از کار در میآید! میگویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ میگوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را میگفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ میگوید باید استفاده کنم!.
پس ما با #فرهنگ و #تمدن امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمیشویم، مگر اینکه این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات #فکر کنیم. ایشان [ مرحوم #ملکی_تبریزی ] فکرش را کرده میفرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمیداند، حیوان از نعمت استفاده میکند ولی نمیداند نعمت یعنی چه.
اول، علم به اینکه من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشهی آب بیندازند که کمکم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم #هیچ نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافهی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!.
این را میگویند #بندگی. وقتی #بنده شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده.
«و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذیالقعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»²
این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب اینکه یک شعلهی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت #تصور ندارد؛ ما یک نان سنگکی میبینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچوقت وارد دکان نشده باشیم، #فکر بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر میکنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه میکنیم، میبینیم که یک بندهی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن میکند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمیآید. بعد میاندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش میبیند، این خمیر به صورت نان در میآید.
ص۱
@seyedololama
⬇️
سیدالعلماء
📆 سالروز وفات مرحوم حاج شیخ محمد حسین زاهد؛ (۲۱ #محرم الحرام ۱۳۲۷ ق)
🔹 آقا شیخ محمدحسین #زاهد در #مسجد_جامع بازار #تهران زندگی میکرد، #خانواده و اینها تشکیل نداده بود. خیلی مرد پاکیزهای بود، به دردخور بود. به او میگفتند آقا شیخ محمدحسین نفتی. چون اولش نفتفروش بود و بعد آمده بود درس. تا #شرح_لمعه و آنجاها هم بیشتر نخوانده بود، ولی شاید هر متدینی در #بازار تهران که پیدا کنیم، یا خودش یا پدرش، او را دیده بودند. یک پول مختصری، -مثلاً ماهی پنج ریال- از شاگردها، از بازاریها میگرفت که خرجش درست شود، چون درآمدی که نداشت، برای اینها #جامع_المقدمات میگفت، #صرف میگفت، این آقای #مجتهدی که امروز این #حوزه را دارد، شاگرد او بود. اینها را جمع و جور میکرد. برای اینها #درس میگفت. مثلاً شاید آقای #مهدوی_کنی هم درک کرده باشد درس او را، مباحث مقدماتی مثل #مغنی، چیزی پیش ایشان خوانده باشد.
یک آدمی بود که به گفتهی استاد ما [ مرحوم آشیخ #عباس_طهرانی] دربارهشان میگفت: ایشان کلاه سر دنیا گذاشته!. یعنی #دنیا را فریفته.
۸۱٫۴٫۱۸
🔹 دردِ #بشريت، دردِ #اسلام ،دردِ #شيعه بايد اين جامعهای را كه سی سال است میگوید #جمهوری_اسلامی به خود بياورد. بنشينند #عقلا، #حكما، #دانشمندان، #دلسوزان، #انسانشناسان جمع بشوند، بگويند #نجات بشری که در بیبصيرتی، اينجور میغلتد، اينجور افتضاح به بار میآورد، اينجور آبروی خودش را میبرد، درد چیست؟ چه بايدش كرد؟
آقايان #بازاری ها! سه روز تعطيل كردنِ بازار، خونبهای امام #حسين میشود؟! سينه زدن شما #مسلم را نجات میدهد؟! افكار #اباالفضل را به جا میآوره؟ #علی_اكبر را خشنود میكند؟ داغهای #زينب كبری را تخفيف میدهد؟ خدا به شما بيشتر #توفيق بدهد. دست شما درد نكند، اما همهی اينها غير از آن مسئلهای است كه شيخ محمد حسین #زاهد در #مسجد_جامع شما مینشست و #بچهها را #درس میداد، ماهی پنج ريال والدین هر بچهای به او میدادند، چون نمیخواست سهم #امام و #خمس بخورد. اسلامپروری میكرد. چرا الآن ما نداريم؟ در بازار شماها، در #مساجد شماها، كه بچههاتون رو صبحها قبل از #مدرسه، يا بعد از مدرسه، در عصر و شب، پيشش بفرستيد كه اينها رو #مسلمان كن. اينها دارند #رياضيات میخوانند، #جغرافی میخوانند، #فيزيک میخوانند، اما مسلمانی كسی نيست يادشان بدهد، #بنده خدا بودن كسی نيست به اينها ياد بدهد، به اینصورتکه به تو گفته شود: يک ساعت با اينها کار بکن، اينها را مسلمان کن، تا وقتی به #تکلیف میرسند، #عشق و علاقهی دنيايی #صهيونيست ها در #دل اينها نباشد! ظاهر مسلمان و #انگليسی باطن نباشند. وقتی در خارج برنامههای خارج به گوششان میرسد كه: خوب شد #ايران به اختلاف افتاد، اينها بیتفاوت نباشند. بگويند: نه! ما رگِ #شيعهگری داريم. ما اختلاف اگر داريم خانوادگی است. ما همه در يک صفيم. ما همه حسينی هستيم. #زنان، خانمها تو خيابانها بگويند: نه! ما همه زينبی هستيم. #شعار ديگری نداريم. اين فريادِ #عاشورا است!.
۸۸٫۱۰٫۶
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
سیدالعلماء
#حدیث_ثقلین
🔺 راه نجات امت اسلامی با تمسک به حدیث شریف ثقلین
بسم الله الرحمن الرحیم
حدیثی که قبلاً از #داستان_راستان [ ج ۲ صص ۲۳۵_۲۳۶] نقل کردیم که از #پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) سؤال شد که اگر جنازهای باید تشییع شود و در همان موقع مجلس علمی برپاست که حضور در آن مجلس با تشییع آن جنازه به صورت همزمان امکان ندارد، چه باید کرد؟ طبق این حدیث حضرت فرمودند: اگر کسی هست که جنازه را به سامان برساند، مجلس #علم و دانش ـ که منظور دانش #دینی است - از هزار #تشییع_جنازه و #عیادت_مریض و #حج و #عمره و کارهای بسیار نیکو، فضیلت بسیار بیشتری دارد و برتر است.
🔹این مسئلهای که در این حدیث بیان شده برای کسانیکه این فتنههای امروز ما را ندیده بودند، مسئلهی مشکلی بود که چطور میشود که #انسان در یک مجلس در حضور یک #عالم، حضور پیدا کند و این حضور یافتن این همه #فضیلت داشته باشد. لکن این فتنهای که اخیراً پیدا شد [پیدایش گروههای تکفیری همچون #داعش ] و #دشمنان اسلام از #جهل و #نادانی مسلمانان بهترین استفاده را بردند و خود #مسلمانان را مجهّز کرده و به جان مسلمانان و #مردم دیگر انداختند و خودشان به تماشا نشستند؛ این نشان داد که مشکل #بشریت دوری از تعالیم #قرآن کریم و فرمایشات #معصومین (علیهمالسلام) است و حدیث #ثقلین که اول وصیت #مرحوم_امام (رحمه الله) هم هست، ناظر به همین مطلب است که یک #پیامبری برانگیخته و مبعوث شد، در حالیکه عمر کمی داشت؛ فرمود که: من بعد از خود دو چیز سنگینقیمت و سنگینوزن باقی میگذارم و روز حساب و کتاب #قیامت از شما خواهم پرسید که با این دو چه کردید؟!.
این همین مسئله است که حضور در مجلس علم را روشن میکند. چون ممکن است بعضی بگویند علم #دبیرستان و #دانشگاه هم علم است؛ نه اینها امور #زندگی است و امور زندگی برای #رفاه زندگی است. آنچه انسان را انسان میکند و #دنیا را از هرج و مرج و #کشتار و #فتنه ، #نجات میدهد در دانشگاه نیست بلکه در دین است، در حدیث ثقلین است. و لذا تمام #اساتید دانشگاه و سایر مناصب بالای اجتماع، وزرا، وکلا، همه به این دین و تعالیم و داشتن یک #عالم_ربانی نیازمندند و اگر این #انقلاب هیچگاه یک عالم ربانی نداشت، این موفقیت نصیبش نمیشد.
🔹 از آنجا که این انقلاب بعد از زمان #طاغوت پیدا شد و زندگی مردم، طبق برنامهی زندگی طاغوتیان بود، تاکنون موفق نشدهاند که این مسئله را اجرا کنند که برای هر #مسلمانی از #وکیل و #وزیر و #بازاری و #تاجر و #مخترع و #دانشمند_هستهای و همه، تبیین و پیاده کنند که این علم است که نجاتبخش است و اگر نباشد زندگیشان زیانبخش میشود. این را نتوانستند به صورت قانونی برقرار کنند. تنها مرحوم استاد #مطهری در رسالهی #علل_گرایش_به_مادیگری که در زمان طاغوت نوشته، یک جمله کوتاه دارد در صفحهی ۶۷ که میفرماید: «اصول عقاید مذهبی اجباراً باید آزادانه مورد تحقیق واقع شود وگرنه با روح مذهب که هدایت و راهنمایی است، منافی است»؛ یعنی ما حدیث ثقلین و مذهب #شیعه و #عترت و قرآن را قبول کردهایم ولی به شرط اینکه تحقیقات ما همراهش باشد. تحقیقات جزء برنامه باشد همانطور که در برنامهی اجباری #پیش_دبستانی ها، #دبستان ها، دبیرستانها و دانشگاهها، تدریس #هندسه و حساب و #فیزیک و #طب اجباری است و بدون تدریس آنها و تشکیل کلاس و امتحان از آنها، #مدرک داده نمیشود؛ باید فهم و #شعور دینی هم همینطور باشد. و این کلمهی «اجبار» با کلمهی «آزادانه» در این جمله جمع شده؛ #اجبار در اینجا یعنی باید جزء برنامه باشد، نمره داشته باشد، استاد داشته باشد، رفوزه داشته باشد، مدرک باشد و #آزادانه هم در اینجا یعنی مانند حساب و هندسه روی فهم باشد، نه از روی #تقلید. هیچ علمی با تقلید نمیسازد. باید آزادانه #فکر هر مسلمانی دربارهی مسائل مذهبش کار کند و در فکر و مغزش مؤثر باشد که من #بنده خدای جهانم و جهان خدا دارد و #انبیا دارد، که آخرین آنها دین #اسلام را آورده که از حدود ۱۴ قرن قبل تاکنون بدون اینکه بررسی عالمانه و #تحقیق در آن شود نمیتوانست دوام بیاورد. با زحمات علمای ربانی و همین #طلبه هایی که به دنبال علم واقعی هستند و #مجاهده میکنند در زندگی طلبگی برای آن، این علم برقرار گردیده و پخش شده و تا به حال به دست ما رسیده است.
۹۳/۳/۱۵=۷ #شعبان المعظم ۱۴۳۵
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
______
📄 در ادامه دو فایل از دو رسالهی مختصر پیرامون حدیث ثقلین و سند و متن آن، که مورد سفارش از سوی مرحوم آیتالله سید ابراهیم خسروشاهی بود، بهمنظور مطالعه خدمت کاربران محترم پیرامون ارائه میگردد.
👇👇👇
سیدالعلماء
اگر ما بخواهیم با #بندگی خدا آشنا بشویم، باید رسالهی عمل #سیدالساجدین، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامهی کلاسی بیاید؛ آنوقت برای #انسان بیان میکنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر در عالم #خلقت و در #ممکنات مقامی پیدا نمیشود.
یک #مقام هست و آن مقام #ربوبی است، جدای از آن دیگر بندگی است.
بندگی برای چیست؟ برای چی نمیخواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبودهایم و نمیشویم، چه میتوانیم بشویم؟ #بنده.
پیشوای این بندگی، گوینده و پیامآورش #زین_العابدین علیهالسلام است. باید #فرهنگ ها، #تمدن ها، #حوزه ها، #دانشگاه ها از این مسائل نسخهبرداری کنند، به جوانها و نسل #جوان برنامه بدهند و بگویند که ما در این #دنیا به جز این، نقشهای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است، رفتار و کردار این بزرگان است.
یکی از جریانهایی که میتواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشتهاند در #تاریخ که سالی در #مکه معظمه #خشکسالی شد. برخی از بزرگان و #عباد و #زهاد که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگیهایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همانطور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد.
در این موقع حضرت #سجاد علیهالسلام که لابدّ آنها او را نمیشناختند، میآیند به قصد حج از آنجا عبور میکنند؛ میبینند عدهای اینجا جمع شدهاند. شاید میپرسند که اینجا چه خبر است؟ عرض میکنند که اینها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب #باران آمدهاند.
گویا نوشتهاند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد #عنایت خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمیدهد؟!
آنها که ایشان را نمیشناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمیدانیم!.
حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجدهای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد.
بعد مرحوم صاحب #مفاتیح_الجنان که این را در #منتهی_الآمال نوشته میفرماید: اینکه عجیب نیست.
یکی از غلامهای این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشتهاند که در سالی خشکسالی شد. آن راوی میگوید که من دیدم هر چه #مردم آمدند و #تضرع کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به #غلام سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت میکرد. چند کلمهای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص میگوید من دنبالش کردم ببینم به کجا میرود. دیدم به خانهی حضرت #سجاد (علیهالسلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، #مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوالپرسی و بعد فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما میخواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آنها را به صف کند و هر کدامی که ایشان میخواهد او را انتخاب کند. میگوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از اینها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار میکند. او را آوردند دیدم همان است!.
آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی.
او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که میخواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من میخواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید.
تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این #سرّ بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر #زندگی را نمیخواهم!.
این شخص میگوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمیخواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستادهی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر میخواهی بیا!.
کسی که غلامان #تربیت شدهی او، چهارپاداران طویلهی خانهی او به این مقام میرسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 مراقبه در ماههای حرام (۱)
🔹 وقتی افرادی به نام #عارفان راستین در بین ما پیدا میشوند -و آنها #توجه شان به #درون بیش از #برون است- میگویند: ای برادران! ای نسل #جوان! ای انسانهای #مسلمان! بیایید #مراقبه داشته باشید. ششدانگ حواس و خاطرتان را تنها متوجه ظاهرها نکنید. بواطن مهم هستند، أهمّ هستند، حاکم هستند.
✍ مرحوم عارف بسیار دلسوز بشر، مرحوم حاج میرزا جواد آقا #ملکی_تبریزی در مراقبات ماه #ذی_القعدة الحرام میفرماید:
«فاجتهدی یا نفس!»؛ به خودش خطاب میکند. یعنی تمام #جدیّت خودت را به کار بگیر؛ «فی حفظ قلبک و بدنک فی هذه الأشهر»؛ درونت و برونت برای نیرویی که حاکم بر جهان است فرقی نمیکند. همهاش بیرون است برای او. درون ندارد. او مسلَّط است. بنابراین محافظت خودت را بکن.
«زیادة علی ما یجب فی سائر الشهور من مخالفة الله جلّ جلاله»؛ چون ماه ذی القعده اول ماههای حرام است، احترام این ماهها زیاد است به طوریکه حتی با #کفار هم اجازهی رزم و #جنگ ندادهاند. بنابراین چطور میشود که #بنده خدا در این ماهها مواظبتش بیشتر نشود؟ که نکند خلاف #رضا خدا در این ماهها رفتار بکند!.
خب در چی مراعات کند؟ مخالفت خدا، حتی در یکی از احکامش. حتی یکی از #احکام که مخالفت بشود، در این ماههای شریف قبحش و زشتیاش بیشتر از وقتهای دیگر است.
۸۵٫۵٫۱۲
ادامه دارد...
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
📆 مطالبی در آستانهی شب و روز بسیار مبارک #دحوالأرض (۲۵ #ذی_القعدة الحرام)، در دو قسمت ارائه میگردد.
🔺 اهمیت متذکر بودن به نعم بیکران الهی
🔹 «فإن العلم بالنعمة و مقدارها کماً و کیفاً أول مراتب شکرها»¹
در این ماه #ذی_القعدة مهمترین مسأله، تلاش برای #علم به نعمات خداست زیرا علم به #نعمت و بزرگی و مقدار نعمت، اول مراتب #شکر خداست، یعنی اول مراتب جدا شدن #انسان از #حیوانیت است. ما دیگر از این مهمتر مسالهای نداریم که انسان از حیوانیت وارد جهان انسانیت شود.
#ویل_دورانت که نویسندهی فلسفی از #آمریکا است در #لذات_فلسفه میگوید: ما #دانشگاه هایمان انسانسازی ندارند، نیمه انسان میسازند. نیمه انسان یعنی حیوان؛ خب پس خودشان اقرار کردهاند. علامتش هم این است که هر کسی در دانشگاههای آنها علوم #اقتصاد را میخواند، #سیاست را میخواند و وارد مقامات #کشوری و #لشکری میشود، آدمکش از کار در میآید! میگویی چرا حمله کردی به فلان مملکت؟ میگوید منافع کشور ماست! خب گرگ و پلنگ هم اگر زبان داشتند همین را میگفتند. چرا حمله کردی به گوسفندان؟ میگوید باید استفاده کنم!.
پس ما با #فرهنگ و #تمدن امروز، یک متر هم از حیوانیت جدا نمیشویم، مگر اینکه این مسائل را یادداشت کنیم و در آن مثل ریاضیات #فکر کنیم. ایشان [ مرحوم #ملکی_تبریزی ] فکرش را کرده میفرماید: «فإن العلم بالنعمة و مقدارها»؛ اول انسان بداند نعمت را. یک وقت مثل حیوان اصلاً نعمت را نمیداند، حیوان از نعمت استفاده میکند ولی نمیداند نعمت یعنی چه.
اول، علم به اینکه من در نعمت خدا شناورم را متذکر شود. اگر یک کرمی را در شیشهی آب بیندازند که کمکم رشد کند، من حتی از او هم کمترم. چون او کرم بوده، من کرم هم نیستم، از خودم #هیچ نیستم، از خودم هیچ ندارم، هرچه هست نعمت است. پس من شناور در نعمت هستم. به اضافهی خودم، که خودم هم برای خودم نعمتم!.
این را میگویند #بندگی. وقتی #بنده شد، نعمت را فهمید، مقدارش را هم که چقدر است، فهمید؛ اگر این موضوع را در این ماه پیروی کند، چند قدم از حیوانیت دور شده و وارد انسانیت شده.
«و قَد وَرَدَ فی الاَخبارِالکَثیرَة اَنَّ فی الخامِسِ والعِشرین مِن ذیالقعدة نُصِبَتِ الکَعبَة و دُحیَهِ الاَرض وهَبَتَ فیهِ آدَم و وُلِدَ فیهِ الخَلیل و عیسی علیهماالسلام و نُشِرَت فیه الرّحمة»²
این جهان برای ما فراهم شده. از روی حساب فراهم شده، نه اتفاقی و از باب اینکه یک شعلهی آتشی از خورشید پخش بشود! چنین چیزی اصلاً قابلیت #تصور ندارد؛ ما یک نان سنگکی میبینیم روی تخته در همین زیر گذر. خب اگر ما هیچوقت وارد دکان نشده باشیم، #فکر بکنیم این نان چگونه برای ما جور شده، گیر میکنیم، ولی از پشت شیشه که نگاه میکنیم، میبینیم که یک بندهی خدایی مقداری خمیر برداشته، انداخته روی پارو و دارد با دست خودش این را پَهن میکند؛ چون اگر پَهنش نکند نان درست و حسابی در نمیآید. بعد میاندازدش روی ریگ داغ، از آن طرف هم آتش میبیند، این خمیر به صورت نان در میآید.
(قسمت اول)
_________
۱) [ #المراقبات ]
۲) [ #المراقبات ص ۱۹۱]
@seyedololama
⬆️
ص ۴
4⃣
🔺 اولین برخورد با مرحوم علامه طباطبایی
❔ اولین بار و آخرین باری که ایشان را دیدید؟
🔹 اولین بار ما در صحن #قم بودیم و طلبهای بودیم. میدیدیم که یک آقایی میآیند، ردّ میشوند و #طلاب و #دانشجویان دینی کتاب جلو میبرند و از ایشان مسألهای میپرسند. فقط این را دیدیم. ولی بعد که کمکم پرسیدیم گفتند: ایشان از علمای #تبریز هستند و از #نجف به قم آمدند و بعداً هم فهمیدیم که در مسایل #اخلاقی و #انسانسازی واردند، با ایشان که آشنا شدیم و این بنا را گذاشتیم که آن موقع در باغی با ایشان مجلس سه چهار نفری داشته باشیم و کمکم رابطه زیادتر شد و به منازل کشید و برخی شبهای #جمعه یا تعطیلی ایشان تشریف میآوردند منازل ما، گاهی روزها، گاهی هم به صرف ناهار در خدمتشان بودیم. این اواخر دیگر قسمت بنده نبود، چون از قم بیرون آمده بودم و در همین نواحی بودم که شنیدم ایشان رحلت فرمودند.
🔺 ضرورت ایجاد اشتیاق در جوانان و والدین و اساتید به منظور استفاده از تعالیم بزرگانی همچون مرحوم علامه طباطبایی
❔ یکی از درسهایی که میتوانیم از ایشان برای جوانها بگیریم چیست؟
🔹 عرض کنم که پرسش در مورد مسألهی آمادگیِ گرفتن #درس و در پی آن بودن، مشکلتر است؛ به اینکه #جوان چگونه مشتاق بشود که از فردی مثل ایشان دستوری بگیرد و آن به این است که دورهای برای #معلمین و #آموزگاران عزیز قرار دهند،- البته با خدمات مالی و #اقتصادی برایشان تا آنها فرصتی داشته باشند- که در هر سال در #تابستان و یکوقتی، در دورهای بیاموزند که چگونه نسل جوان را باید مشتاق فرمایشات اینها کرد. آنموقع وقتی این امر محقق شد، همین صفحات اول تفسیر #المیزان برای تمام #کشور کافیست و برای همهی #قانونگذاران دنیا کافیست. برای تمام نمایندگان #مجلس محترم شورا و #وزارتخانه ها و #بازاری ها کافیست که دیگر مسأله این است که "هر چه برای خدا باشد، آن به سود #انسان است و هر چه با #غفلت از خدا باشد، سودی به انسان نمیرساند". و این خاصیت و سنت الهی در جهان است. حال اگر این تفهیم شود به یک #ورزشکار، او #فکر میکند الآن #تکلیف الهی او چیست؟ و آیا آن تکالیف عمل شده یا نه؟ گاهی ممکن است که یکمرتبه ۵ سال کار ورزشیاش عقب بیفتد و امور #دینی و #معارفی اش جلو بیاید. همچنین #دانشآموز وقتیکه فهمید این دانشی که میخواهد بیاموزد، باید برای خدا باشد، باید در خدمت #بندگی خدا باشد، و وقتی نگاه میکند به #کلاس و #مدرسه و #مدیر و تنظیمات و قوانین مدرسه، گاهی میشود که باید وضعیتش را عوض کند و باید به #پدر و #مادر بگوید من اینجا نمیتوانم استفاده کنم و جای دیگری میروم. و همچنین راجع به پدر و مادر، برنامههایی که پدران و مادران را ملتفت تکالیفشان کند الآن کم است، یعنی نسبت به برنامههای #ورزشی، برنامههای رفت و آمد افراد و وقایع و حوادث دنیا که در همهی اینها، در گوشهای هم از این مسائل [بیدار کننده] یافت میشود! و حال اینکه باید #سعادت بشر را ریشهیابی کرد و سعادت #بشر را اگر دانشمندان ریشهیابی کنند به این میرسند که جهانْ، جهان خداوند است. و انسان بندهی خداوند است، و اینکه تا چقدر این #بنده دارد در این جهان به وظیفهاش عمل میکند. این باعث #انقلابی میشود که خانوادهها و ادارات و وزارتخانهها را عوض میکند، تا بلکه یک وزارتخانهای برای خصوص این امور تأسیس شود، تشخیص وظیفه بدهند، برای تشخیص وظایفی که #مرحوم_امام و مرحوم علامه #طباطبایی در پی آن بودند که #ائمه معصومین (علیهمالسلام) و #قرآن کریم دستور دادهاند.
☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
__________
۱) [ #المیزان ج ۱ صص ۱۵-۱۶]
@seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟
🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر میکرد و به ما غذای نپخته میداد، یا میگفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام میدادیم.
پس ما در آنجا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمیکردیم.
#عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگیاش!
از صبح که بلند میشود یک اسیر است.
اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر.
اما در ما چیزی که نیست همین حرفهاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را میگرداند و میچرخاند و حرف میزنیم و #شوخی میکنیم و #بازی میکنیم و #پول در میآوریم و پول خرج میکنیم و #خانه میخریم و #ازدواج میکنیم، اینها تحت پوشش عبودیت نیست!.
#بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیدهام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی میخرم، همهاش در حال اسارت خداست. نان خورم، بندهام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها.
#بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او میدهند، این مدام #فکر میکند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟
الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار میکنم؟
این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، اینها همهاش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم!
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی
@seyedololama