eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند چون شکاری نیست‌شان بنهفته‌اند ( #مولوی ) 🔺 #عمر_سعد خودش را نشناخته بود...! 🔹 زنجیری بین #انسان و #مقام! 🔸 بزرگترین افتخار #زن مسلمان، تربیت اولاد است نه ورود در اجتماع؛ ضرورت اقتدا به حضرت #زهرا سلام‌الله‌علیها ۹۳٫۶٫۶ ☑️ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت #مجتبی علیه‌السلام اول #مؤمن به آن بزرگوار حضرت #سیدالشهداء بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این #مقام شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان #کربلا پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از #عاشورا و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب #صلح زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام #حسین علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از #شهادت بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این #مصیبات را #صبر و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و #شهید می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و #خاندان_رسالت به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ #جمل شد، جنگ #صفین شد، جنگ با #خوارج شد؛ یک #جنگ هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست #مفسدین فی الارضی به نام #بنی_امیه و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔴 به مناسبت صلح امام حسن مجتبی علیه السلام 🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت #مجتبی علیه‌السلام اول #مؤمن به آن بزرگوار حضرت #سیدالشهداء بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این #مقام شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان #کربلا پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از #عاشورا و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب #صلح زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام #حسین علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از #شهادت بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این #مصیبات را #صبر و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و #شهید می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و #خاندان_رسالت به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ #جمل شد، جنگ #صفین شد، جنگ با #خوارج شد؛ یک #جنگ هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست #مفسدین فی الارضی به نام #بنی_امیه و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟ 🔹 اگر مثلاً #صدام ما را #اسیر می‌کرد و به ما غذای نپخته می‌داد، یا می‌گفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام می‌دادیم. پس ما در آن‌جا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمی‌کردیم. #عبودیت هم یک چنین چیزی است، یعنی #انسان در برابر خداوند است در زندگی‌اش! از صبح که بلند می‌شود یک اسیر است. اصلاً #بنده، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر. اما در ما چیزی که نیست همین حرف‌هاست. ما آدمِ #آزادی هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را می‌گرداند و می‌چرخاند و حرف می‌زنیم و #شوخی می‌کنیم و #بازی می‌کنیم و #پول در می‌آوریم و پول خرج می‌کنیم و #خانه می‌خریم و #ازدواج می‌کنیم، این‌ها تحت پوشش عبودیت نیست!. #بشر، انسان و #مسلمان همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیده‌ام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی می‌خرم، همه‌اش در حال اسارت خداست. نان خورم، بنده‌ام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها. #بنده یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او می‌دهند، این مدام #فکر می‌کند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟ الآن یک نفر هم #مراقب من است که من این را چه کار می‌کنم؟ این پول مال من نیست، این #مقام، این عبا، این عمامه، این‌ها همه‌اش صاحب دارد و من بنده و #عبد او هستم! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🏴 نمونه‌ای از کرامات امام سجاد علیه‌السلام 🔺 یکی از جریان‌هایی که می‌تواند ما را با معنای آشنا کند، این است که نوشته‌اند در که سالی در معظمه خشک‌سالی شد. بزرگان و برخی از و که شناخته شده بودند برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگی‌هایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همان‌طور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد. در این موقع حضرت علیه‌السلام که لابدّ آن‌ها، او را نمی‌شناختند، می‌آمدند که به قصد از آن‌جا عبور کنند، می‌بینند عده‌ای این‌جا جمع شده‌اند. شاید می‌پرسند که این‌جا چه خبر است؟ عرض می‌کنند که این‌ها بزرگان و عباد معاصرند و برای طلب باران آمده‌اند. گویا نوشته‌اند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد خدا بودید چرا به شما پاسخ نمی‌دهد؟! آن‌ها که ایشان را نمی‌شناختند، عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمی‌دانیم!. حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجده‌ای کرد باران شروع به باریدن کرد. بعد مرحوم صاحب که این جریان را در نوشته می‌فرماید: این ‌که عجیب نیست. یکی از غلام‌های این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشته‌اند که در سالی خشک‌سالی شد. آن راوی می‌گوید که من دیدم هر چه مردم آمدند و کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به سیاهی افتاد که آمد در کنار و به یک بلندی رفت و رو به آسمان صحبت می‌کرد؛ چند کلمه‌ای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم کرد و برگشت. این شخص می‌گوید من دنبالش کردم ببینم به کجا می‌رود. دیدم به خانه حضرت سجاد (علیه‌السلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، مرید این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوال‌پرسی و بعد فرمود: برای چه آمده‌ای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما می‌خواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آن‌ها را به صف کند و هر کدامی که ایشان می‌خواهد، او را انتخاب کند. می‌گوید: من هر چه نگاه کردم دیدم هیچ‌کدام از این‌ها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار می‌کند. او را آوردند، دیدم همان است!. آقا رو کرد به آن غلام و فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی. او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که می‌خواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم، من می‌خواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید. تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا سرّی بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر را نمی‌خواهم!. این شخص می‌گوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمی‌خواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستاده‌ی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه‌ی رفیقت اگر می‌خواهی بیا!. کسی که غلامان شده‌ی او، چهارپاداران طویله‌ی خانه‌ی او به این می‌رسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟ معنایش این است. برای این آمده است؛ «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»¹؛ این است. هم در اول می‌فرماید: «بدان که انسان اعجوبه‌ای است.»² انسان یک چیز عجیبی است، یک چیز شگفتی است. ای قدر خودت را بدان. خودت را به چیزی مصالحه نکن. یعنی در دلت هیچ نقشه‌ای نریز؛ من می‌خواهم چه بشوم و می‌خواهم به کجا برسم. فقط بگو من می‌خواهم باشم. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ___________ ۱) [ ج ۱۶ ص ۲۱۰] ۲) [ ح۱ص۵] @seyedololama
🔴 به مناسبت صلح امام حسن مجتبی علیه السلام 🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت علیه‌السلام اول به آن بزرگوار حضرت بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این را و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ شد، جنگ شد، جنگ با شد؛ یک هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست فی الارضی به نام و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
اگر ما بخواهیم با خدا آشنا بشویم، باید رساله‌ی عمل ، دعای سیدالساجدین، حج و روزه و نماز سیدالساجدین در برنامه‌ی کلاسی بیاید؛ آن‌وقت برای بیان می‌کنند که خداوند من و شما را برای بندگی آفریده. چون از بندگی بالاتر در عالم و در مقامی پیدا نمی‌شود. یک هست و آن مقام است، جدای از آن دیگر بندگی است. بندگی برای چیست؟ برای چی نمی‌خواهد! اصلاً معنای خلقت، بندگی است. ما که خدا نبوده‌ایم و نمی‌شویم، چه می‌توانیم بشویم؟ . پیشوای این بندگی، گوینده و پیام‌آورش علیه‌السلام است. باید ها، ها، ها، ها از این مسائل نسخه‌برداری کنند، به جوان‌ها و نسل برنامه بدهند و بگویند که ما در این به جز این، نقشه‌ای نداریم، هر چه هست این است، هر چه هست بندگی است و شاخص بندگی که معرِّف بندگی است، رفتار و کردار این بزرگان است. یکی از جریان‌هایی که می‌تواند ما را با معنای بندگی آشنا کند این است که نوشته‌اند در که سالی در معظمه شد. برخی از بزرگان و و که شناخته شده بودند، برای طلب باران بیرون آمدند و اظهار آن بندگی‌هایی که خودشان داشتند را انجام دادند، اما همان‌طور آسمان صاف بود و خبری از ابر و خبری از باران نشد. در این موقع حضرت علیه‌السلام که لابدّ آن‌ها او را نمی‌شناختند، می‌آیند به قصد حج از آن‌جا عبور می‌کنند؛ می‌بینند عده‌ای این‌جا جمع شده‌اند. شاید می‌پرسند که این‌جا چه خبر است؟ عرض می‌کنند که این‌ها بزرگان و عبّادِ معاصرند و برای طلب آمده‌اند. گویا نوشته‌اند که حضرت جلو آمد و فرمود که اگر شما مورد خدا بودید، چرا به شما پاسخ نمی‌دهد؟! آن‌ها که ایشان را نمی‌شناختند عرض کردند: ای جوان از ماست بندگی، ما نمی‌دانیم!. حضرت فرمود: کنار بروید. بعد دستش را شاید به آسمان بلند کرد یا عرض حاجتی کرد یا سجده‌ای کرد؛ باران شروع به باریدن کرد. بعد مرحوم صاحب که این را در نوشته می‌فرماید: این‌که عجیب نیست. یکی از غلام‌های این بزرگوار چنین جریانی پیدا کرد و آن این بود که نوشته‌اند که در سالی خشک‌سالی شد. آن راوی می‌گوید که من دیدم هر چه آمدند و کردند، هیچ خبری نیست. چشمم به سیاهی افتاد که آمد در کنار مردم به یک بلندی رفت رو به آسمان صحبت می‌کرد. چند کلمه‌ای هنوز تمام نشده، دیدیم در فضا تغییر حال پیدا شد و باران شروع شد. او هم تشکری کرد و برگشت. این شخص می‌گوید من دنبالش کردم ببینم به کجا می‌رود. دیدم به خانه‌ی حضرت (علیه‌السلام) وارد شد. بعد من چون با آن حضرت آشنایی داشتم، این غلام شدم. به خدمت حضرت رفتم به سلام و علیک و احوال‌پرسی و بعد فرمود: برای چه آمده‌ای؟ عرض کردم که یکی از غلامانی که در این منزل هستند را من از شما می‌خواهم بخرم. حضرت دستور داد که مدیر آن غلامان، آن‌ها را به صف کند و هر کدامی که ایشان می‌خواهد او را انتخاب کند. می‌گوید: من هر چه نگاه کردم، دیدم هیچ کدام از این‌ها نیستند. عرض کردم کسی دیگر هست؟ گفتند: بله. یک نفر هست که متصدی چهارپایان است و در طویله کار می‌کند. او را آوردند دیدم همان است!. آقا رو کرد به آن غلام، فرمود که بعد از این در اختیار این شخص هستی. او رو کرد به من گفت که چه باعث شد که می‌خواهی من را از آقای خودم جدا کنی؟ من عرض کردم که من غرضی ندارم. من می‌خواهم بندگی شما را بکنم. من فهمیدم که شما چه مقامی پیش خدا دارید. تا این را گفتم سرش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا این بین من و تو بود، آن هم فاش شد. من دیگر را نمی‌خواهم!. این شخص می‌گوید من از این وضع پشیمان شدم؛ گفتم: نمی‌خواهم و برگشتم. هنوز به خانه نرسیده بودم که فرستاده‌ی حضرت آمد، گفت: برای تشییع جنازه رفیقت اگر می‌خواهی بیا!. کسی که غلامان شده‌ی او، چهارپاداران طویله‌ی خانه‌ی او به این مقام می‌رسند، چه وضعی دارد؟ این بندگی یعنی چه؟ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 شهادت سید جوانان اهل بهشت، سبط رسول الله، مولای کریمان، حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه تسلیت
🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت علیه‌السلام اول به آن بزرگوار حضرت بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این را و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ شد، جنگ شد، جنگ با شد؛ یک هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست فی الارضی به نام و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🗓 به مناسبت سالروز صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔺 اهمیت صلح امام حسن مجتبی علیه‌السلام 🔹 در زمان حضرت علیه‌السلام اول به آن بزرگوار حضرت بود که قبول داشت هر چه برادرم بگوید و انجام بدهد، من مطیع او هستم. این شریفی بود که آن حضرت داشت و در اثر همین متابعت از برادرش بود که جریان پایه‌ریزی شد؛ اگر آن متابعت نبود جریان کربلا و آثاری که از و کربلا بود، نمی‌ماند. فلذا دانشمندانی که درباره این جریان عجیب زمانِ حضرت مجتبی علیه‌السلام مطالبی نوشتند، تصریح کردند به این‌که جریان عاشورای امام علیه‌السلام قبل از آن‌که حسینی باشد، حسنی بود! پایه‌ریزی‌اش را حضرت مجتبی علیه‌السلام کرد و طوری اوضاع و احوال جور شد که حضرت سیدالشهداء از بتواند نتیجه بگیرد، وگرنه تحملاتی که آن حضرت تا مافوق کوه‌ها کردند، اگر این را و تحمل نمی‌کردند و دست به شمشیر می‌بردند و می‌شدند، خودش و یارانش و حضرت سیدالشهداء و به طور کلی قتل عام شده بودند و آن آثار کربلا هم هیچ نبود؛ همه می‌گفتند همان‌طور که جنگ شد، جنگ شد، جنگ با شد؛ یک هم بعد از این‌ها شد و در آن جنگ همان‌هایی که این جنگ‌ها را به پا کرده بودند، از بین رفتند و تمام شد!؛ کار می‌افتاد دست فی الارضی به نام و دیگر خدا می‌دانست که چه‌ها می‌شد!. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
«گرت قربتی هست در بارگاه به خلعت مشو غافل از پادشاه» ( ) اگر يک‌وقت خداوند ، ، ، ، ، و يا هر چيز ديگری که انسان‌ها به واسطه‌ی آن خوش می‌شوند به تو داد، تو خوش دل مشو و را فراموش مکن. اين همان شناسی است؛ يعنی دارای دو جنبه است: يک جنبه‌ی خوردن و خوابيدن و بهره بردن و يک جنبه‌ی ورزيدن و حقيقی را به خاطر از دست ندادن. ۸۶٫۲٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟ 🔹 اگر مثلاً ما را می‌کرد و به ما غذای نپخته می‌داد، یا می‌گفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام می‌دادیم. پس ما در آن‌جا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمی‌کردیم. هم یک چنین چیزی است، یعنی در برابر خداوند است در زندگی‌اش! از صبح که بلند می‌شود یک اسیر است. اصلاً ، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر. اما در ما چیزی که نیست همین حرف‌هاست. ما آدمِ هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را می‌گرداند و می‌چرخاند و حرف می‌زنیم و می‌کنیم و می‌کنیم و در می‌آوریم و پول خرج می‌کنیم و می‌خریم و می‌کنیم، این‌ها تحت پوشش عبودیت نیست!. ، انسان و همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیده‌ام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی می‌خرم، همه‌اش در حال اسارت خداست. نان خورم، بنده‌ام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها. یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او می‌دهند، این مدام می‌کند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟ الآن یک نفر هم من است که من این را چه کار می‌کنم؟ این پول مال من نیست، این ، این عبا، این عمامه، این‌ها همه‌اش صاحب دارد و من بنده و او هستم! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 بنده یعنی چه؟ 🔹 اگر مثلاً ما را می‌کرد و به ما غذای نپخته می‌داد، یا می‌گفت فلان کار را باید بکنی، خب معلوم بود ما انجام می‌دادیم. پس ما در آن‌جا در پوشش اسارت بودیم و از خود چیزی نداشتیم، وگرنه اگر از خود چیزی داشتیم این کارها را نمی‌کردیم. هم یک چنین چیزی است، یعنی در برابر خداوند است در زندگی‌اش! از صبح که بلند می‌شود یک اسیر است. اصلاً ، یعنی یک اسیر، یک فرمانبر. اما در ما چیزی که نیست همین حرف‌هاست. ما آدمِ هستیم، برای خودمان مستقل هستیم. این روش ما و این ارتکازات ما که در ما حاکم است و ما را می‌گرداند و می‌چرخاند و حرف می‌زنیم و می‌کنیم و می‌کنیم و در می‌آوریم و پول خرج می‌کنیم و می‌خریم و می‌کنیم، این‌ها تحت پوشش عبودیت نیست!. ، انسان و همیشه باید در حال اسارت باشد و بداند که در کشور خودش نیست، این لباسی که من پوشیده‌ام، برای خودم نیست، این غذایی که از نانوایی می‌خرم، همه‌اش در حال اسارت خداست. نان خورم، بنده‌ام، بنده اصلاً یعنی همین چیزها. یعنی کسی که هیچ چیز مال خودش نیست، هر چیزی که به او می‌دهند، این مدام می‌کند که خوب من این را باید چه کارش بکنم؟ الآن یک نفر هم من است که من این را چه کار می‌کنم؟ این پول مال من نیست، این ، این عبا، این عمامه، این‌ها همه‌اش صاحب دارد و من بنده و او هستم! ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama