eitaa logo
سیدالعلماء
1.8هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
737 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
#تفسیر #ترجمه_قرآن 🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت‌های قرآنی (۲) ⏪ آیه‌ی شریفه است دی
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت‌های قرآنی (۳) 🔹 ما در سطح عمومی مان یک داریم از و و . اگر کسی در این‌ها تشکیک داشته باشد، مسلمانی‌اش را هنوز احراز نکرده؛ باید برود دنبال مسلمانی و همه کارش را هم زمین بگذارد. یعنی الآن به حکم محکم بودن، یک نفر نشسته پشت میزش، یک اداره است؛ حالا یا گفت یا از یک که داشت صحبت می‌کرد، یک مرتبه این شنید و ملتفت شد که این مسأله درباره‌ی معاد یا درباره‌ی توحید به گوشش نخورده بود، تا ملتفت شد و دید که این مطلب برایش حل نشده و بن‌بست دارد، باید کارش را زمین بگذارد، منشی یا معاون یا کسی دیگری را جای خودش بگذارد و برود بیرون!؛ چرا؟ برای خاطر این‌که این دچار یک شده درباره‌ی یک مسأله‌ی اصلی اسلامی که تا حالا ملتفتش نبود که تردید کند، اگر ملتفت شده بود به تردید خودش هم متوجه می‌شد، ولی حالا اصلاً مطلب تازه‌ای به ذهن و گوشش وارد شده که اصل و اساس مسائل اسلامی هم در این مطلب است. یا به حسب توحید یا به حسب نبوت یا در مسأله‌ی معاد. اگر دچار و تردید شد، این‌جا حکمش چیست؟ حکمش این است که به قدر غذایی که نَمی‌رد، بخورد. باقی‌اش را برود دنبال حل این مسئله تا درستش کند. وگرنه این بماند به این شکل، نمی‌شود با او هم‌غذا شد، چون مسلمان نیست دیگر!. او هم باید خودش را از او جدا کند. یک‌چیز دیگر می‌شود آن. تقصیر هم ندارد زیرا تا حالا نبوده، بوده. پس ما به این نظر سطحی در مسائل اسلامی، نمی‌توانیم همه‌ی و را شریک خودمان بدانیم. ۸۰/۸/۳۰ ادامه دارد... ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
#تفسیر #ترجمه_قرآن 🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (۴) 🔹 وقتی خدا به #پیامب
🔺 نکاتی پیرامون شرایط تفسیر و ترجمه و برداشت های قرآنی (قسمت ۵ و پایانی) ⏪ ...و قبلاً هم عرض کردم، حالا هم تکرار می‌کنم، کسی‌که این مسأله را دیدم روشن با شرایطش ذکر کرده، مرحوم آیت الله در تفسیر شریف است که بیشتر از یک جلد هم نشده، -موفق نشدند که این را بنویسند- در آن‌جا آخر این تفسیر تعلیقاتی دارند. در تعلیقه‌ی پنجم تحت عنوان: «ترجمة القرآن وشروطها» شرایط ترجمه‌ی قرآن را می‌فرماید. این "ترجمة القرآن وشروطها" را من هیچ‌جا ندیده‌ام. همان‌طور که از شرایط ، وضو است و از شرایط ، پاکی آب است، شرایط ترجمه‌ی قرآن چیست؟ هیچ‌کسی نمی‌داند. همین‌قدر که یک کسی استاد شد، به او می‌گویند قرآن را ترجمه کن!. آن‌جا ایشان می‌فرماید که سه شرط اقلاً باید در ترجمه مراعات شود. یکی ، آن هم ادبیات نه این‌که همین‌طور دست دوم و سوم، بلکه دست اول. یعنی، مخصوصاً بنده اضافه می‌کنم که عربی قدیم با حالا ممکن است تفاوت کرده باشد. چون هر زبانی به تدریج مسائلش فرق می‌کند. یک‌جا باقی نمی‌ماند که دست نخورده باشد. این است که باید سر در بیاورد از مسائل ادبیات عرب گذشته و خوب مسلَّط باشد. دوم این‌که باید مسائل و مربوط به و و و این‌ها برایش شسته و رُفته شده باشد، تا هر آیه‌ای را که به حسب ظاهر دید، مثلاً وارد شده که «و جاء ربک و الملک صفا صفا»¹؛ که مثلاً اوضاع و احوال به هم می‌خورد و "و جاء ربک و الملک صفا صفا"، این را بفهمد که این‌جا منظور چیست؟ آمدن یعنی چه؟ و یا مثلاً در آیاتی مثل «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ»²؛ قرائن عقلی و نقلی و آیتی را پیدا کند. پس باید مسائل عقلی را بداند وإلّا می‌شود!. وقتی وهابی شد مثل آن‌ها می‌شود. در مورد آن شخص می‌گویند داشت همین مسائل را می‌گفت برای ، برای این‌که مردم اشتباه نکنند، از آن بالای منبر که ایستاد، یک پله، دو پله آمد پایین، گفت: همین‌طور خداوند از پایین می‌آید که من دارم می آیم!. یعنی نکنی‌ها که بگویی خدا مثلاً جور دیگر است!. این‌جور وهابی می‌شود آدم!. و در مسائل اصلی متزلزل، و مایه‌ی گمراهی دیگران می‌گردد!. پس دوم این‌که مسائل عقلی را خوب بداند عقلاً، مثلاً مرحوم علامه رحمه‌الله را خوب با شروحش و با این مسائلش پیش اساتیدی دیده باشد. بداند که مسأله‌ی معاد چه جوری باید باشد، مسأله‌ی چه جوری است، مسأله‌ی چه جور است. و سوم این‌که به درباره‌ی تفسیر هم بر بخورد و بررسی کند. چرا؟ برای خاطر این‌که خود قرآن، برای قرآن، معلم معرفی کرده؛ «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»³؛ این قرآن کریم برای مردم است، اما تو باید مُبَیِنَش باشی. چون گفتار، گفتار حق تعالی است، گفتار معمولی که نیست. تو هم درس خوانده‌ی پیش ما هستی: «وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ»⁴؛ که این آیه درباره‌ات وارد شده. تو مدال داری. تو جایزه داری. تو مدرک داری و تعلیمات یافته‌ای. تو معلم‌شان باید باشی. آن حضرت هم به شهادت حدیث که مورد قبول و است، معلمینی قرار داده بعد از خودش به نام خاندان خودش و فرموده که: «تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا...» این "لن یفترقا" را خوب دقت کرده باشد. یعنی یک‌وقت نمی‌شود که ما یک قرآنی پیدا کنیم، ترجمه‌ی قرآنی، شرح تفسیر قرآنی، که آن‌جا خبر از تعلیمات (علیهم‌السلام) نباشد که اگر این‌گونه شد، آن قرآن، آن تفسیر درست نیست؛ چون افتراق شده بین آن چیزهایی که ایشان آن‌ها را با هم گره زده. یا این‌که کسی بگوید من هستم، مرید حضرت امام (علیه‌السلام) هستم، و چه هستم، ولی از قرآن سر در نیاورد، خبر نداشته باشد، آن‌جا هم آن ائمه‌ای که او می‌پرستد و دنبال‌شان رفته عوضی گرفته. بلکه این‌ها "لن یفترقا" هستند و هر جا سراغ رفتید، باید امامی که قرآن با اوست، باشد. هرجا سراغ قرآن رفتید، باید قرآنی باشد که معلمین او، نظریات‌شان ملحوظ شده باشد. پس قرآن خودش قرار داده، و فرموده که: «و یعلمهم الکتاب و الحکمة»(۵)؛ چندجا اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به نام معلم قرآن معرفی شده. معلم قرآن هم معلم معیّن کرده، و معلم‌های خاندان خودش را داده. باید از این‌ها هم اطلاع داشته باشد. مجموع این‌ها که جمع شد، یک اسلامی می‌شود که ان‌شاءالله باشد. ۸۰/۸/۳۰ ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ______ ۱) [ :۲۲] ۲) [ علیه‌السلام:۴۸] ۳) [ :۴۴] ۴) [ :۱۱۳] ۵) [ :۲] @seyedololama
🔺 بیماری‌های قلبی! 🔹 همیشه این هراس را دارند که نکند بیماری‌های که مثل خوره است و و را از بین می‌برد، درون‌شان پیدا شود. در یکی از حکمت‌های نهج‌البلاغه حضرت می‌فرماید: «ما زالَ الزُّبَيْرُ رَجُلاً مِنّا اَهْلَ‌الْبَيْتِ حَتّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُاللّهِ»؛ [ ح۴۵۳]. از ما بود. او از قهرمانان اسلام بود تا وقتی‌که این پسرش روی کار نیامده بود. این مثلاً خوش‌سیما یا دارای به نظرش و امثالهم که پیدا شد، زبیر به او علاقه‌مند شد و این جوان هم اتفاقاً بود!. کم‌کم زبیر از ما کنده شد و به او پیوست!. عده‌ای بودند در اول که این‌ها به خاطر آن شخصیتی‌که برای خود قائل بودند، زورشان می‌آمد و شرم داشتند که هم باشند؛ چون اسلام بر اساس است و ایمان هم بر اساس علم و مسائل و و الهی است و همه‌ی این‌ها اموری است که در دسترس نیست. این‌ها کنجکاوی و بحث و نوشتن می‌خواهد و جلسه داشتن می‌خواهد، ولی آن‌ها زورشان می‌آمد که این امور را پی‌گیری کنند و این شخصیت‌شان در آن‌ها ایجاد کرده بود و مصداق این آیه شده بودند که: «فِی قُلُوبِهِم مَّرَض‌ٌ فَزَادَهُم‌ُ اللَّه‌ُ مَرَضًا»؛ ( :۱۰). ۸۲٫۱۱٫۴ ✅ مرحوم آیت‌الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama