eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
با کودک پر چانه ی شعرم دویدم در صورت او خنده هایم را کشیدم دنیای کودک قهر دارد .کینه هرگز! قهر بدون آشتی ?? اصلا ندیدم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند عمرما شب شد و روز آمد و بیدارنگشتیم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
342.3K
حکمت ۱۳۴ نهج‌البلاغه حقوق دوستان(اخلاقی ، اجتماعی) دوست .دوست نیست مگر آنکه حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد .در روز گرفتاری.آن هنگام که حضور ندارد.وپس از مرگ. پیداست به هر دوست خوب این سه نشان اول.که هواخواه تو باشد به نهان دوم. که تو را دست به تنگی گیرد سوم .که پس از مرگ تو. دارد پیمان 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
لب تر کنی سر می‌دهم! فرمان دهی جان می‌دهم! حقّا که بر "مُلک دلم" خوش پادشاهی می‌ڪنی....! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Aboozar Roohi - Salam Farmande 3.mp3
14.54M
سلام فرمانده مهدی 💚 سلام دورت بگردم ❤️ 🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
گوییا بر گوشتان تهدید و خونخواهی رسید رعشه بر اندامتان افتاده مانند یزید تیغ تیز حیدری نزدیک رگهای شماست غرش شیران ما صیاد سگهای شماست پر کشیدن سوی حق در مسلک ما آرزوست روزهای سخت و جانسوز شما در پیشروست جز هلاکت نیست در سر دفتر تقدیرتان لشکر حق مثل حیدر می کند تحقیرتان کافران جانی و بی ریشه و دنیا پرست استخوان نحستان در زیر پا خواهد شکست خونتان مانند باران می شود پخش زمین بر سپاه ما خدا می گوید آن دم آفرین این جهان دیگر نباشد جای سگهای یهود می شود با دست ما بنیاد این ویرانه دود 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دروازه ی ساعات ُو سرها ، نـیزه ها را زن های بی محـرم ، نگاه بی حـیا را جان می دهد پای غمش مـدّاح و شاعـر زینب چگونه صبـر کرد این ماجرا را؟! قربانیِ هابیل را بـَر سنگ ساعات _ _ آیا شنیدی ؟! بشنوَ اکنون داغ ما را قربانیِ احمد سه روز آنجا سرش مانْد دروازه‌ی ساعات ُو...، ساعاتِ بلا را_ _ می دید قاریِ سرِ نیزه، وُ میکرد _ _ توصیه‌یِ صبرَ اهلبیتِ مرتضی را در باد می رقصانـْد مویُ و؛ روی نیزه_ _ می بـُرد خولـی پنجمین آل کسا را میخوانـْد با صوتِ حزین قرآن و سوزاند_ _ غـار حـرا را ، انـبـیـا را، اولـیـا را دست قـَدَر با سنگِ عصیانِ بشـر زد _ _ سر را که از مـِیْ کَرد پـُر جـامِ قـضـا را زینب که نامحرم ندیده سایه اش را از مرد ُو زن میخورد سنگُ و ناسزا را با طبل ُو رقص آمد یهودی ُو مسیحی این پیشوازی بود آل مصطفی را ؟! شاعر دهانت بشکند، گفتی رقـیـّه_ _از هر طرف میخورْد سنگی بی هوا را؟! زخم سـَر و رویُ و تنش از کوفه، یک سو در شام خنده می زنند اشکِ عزا را طفلان زمین خوردند امـّا جای یاری_ _شلّاق داده پاسخِ هر زخـمِ وا را لعنت به زجـر ُو شمر که اصلا نکردند_ _با دخترانِ کوچک ُو زن ها، مدارا در پاسخ اشـک رقیّه در خرابه_ _آورد دشمن یک سر ُو ظرفِ غذا را آتش بـه ابراهیم، شد برداً سلاما _ _ سوزانده موهای گـُل خیرالنـّسا را هم خیمه را، هم دامنِ هر طفلُ و دختر سوزانـْده آتش ، هم عِمامه هم عبا را زنجیرهای داغ و دستانِ رقیّه ... هم ریگ های داغ، میسوزانـْده پا را روی تنِ سجـّاد جای داغِ زنجیر هم داشت در دل داغ عشقِ سر جـدا را آن کس که می زد بند روی دستِ سجـّاد در فکر بودُ و زمزمه کرد این چرا را : _ نسل علی شیرست، مخصوصا جوانش امـّا چـرا سـجّـاد می‌گیرد عصا را ؟؟!! لقمه حرامان، نطفه‌ناپاکانِ دل‌کور بستند دستان اجابت را ، دعا را بر گردنِ قرآن غـُلـی جامعه بستند بردند روی نیـزه شمسُ و هل اتی را پیغمبر آزادگی بـر منـبـر عشــق _ _ با خطبه میخوانـْدٰٓ آیه آیه، کـربلا را خورشیدِ در زنجیر در شام سیاهی _ _با روضه می سوزانـْد قلبِ سنگ ها را هم مقتل مکشوفه را دیده وُ می‌خوانْد هم ناله زد الشّام الشّامِ جفا را مردابِ بدبویی که بغضِ چشمه را داشت با خیزران می زد لب خون خدا را لب با زبان بی زبانی حرف می زد تحقیر کرد آن دشمن بـد ادّعـا را می‌گفت می‌گویم به جدّ خود، محـمّد(ص) هم غربتم را، هم شکایت از شما را جای شما بن بست تاریخ جهانست می بینم امـّا من دَم یا لیتنا را... خلقت حسینی میشود با اربعینت از دستگاه شاهیَ‌ت دارم بـهـا را راه ظهور از اربعینت میشود باز در کربلا داریم دریای بقـا را از جام زیبای شفایت مرحمت کن جایی نمی بینیم جز کویت دوا را من بی تو می میرم نگیر از من خودت را تنها من از «هـو»ی تو میخواهم هـوا را شعرم به پایانش رسید ای شاه عشّاق لطفی کن ُو اجری بده دست گدا را 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای عشق،تو مونس و بهارم هستی در تاب و تبِ زمان ، قرارم هستی در موسمِ اِضطراب و تنهایی و غم آرامشِ سبزِ جان و یارم هستی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقیبم نیستی ای زندگی، از من چه می‌خواهی؟ شبِ هجران درازی روزِ وصلِ دوست کوتاهی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر پیکر زمانه اگر گرد غم نشست! گل واژه‌ی محبت از این باغ چیده‌‌ شد‌ ... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
اصالت یعنی اوج غرور دخترانی که قرمز می پوشند سبز نفس می کشند و سفید گام می بردارند در دشت های مملو از سیاهی که عاجز اند از تسخیر نخل های سر به فلک کشیده اصالت یعنی تو یعنی من ... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا