eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.2هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر روشنی‌ست، نگاهت که را سرچشمه‌ی کمال، در این روزگار دید... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هر روز که می‌تابد از آن نورِ جهان‌تاب از پرتو روی تو جهان روشن و مست است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
قصدِ من از حیات، تماشای چشمِ توست... ای جان به فدای چشمِ تو با قصدِ جان بیا...! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نامِ تو لبِ زبانِ من می باشد یادِ تو، دل و توانِ من می باشد ای نورتر از نور ، توانا ، یکتا لُطفِ تو،بهارِجانِ من می باشد ______________________________ بی رنگ و ریا پُشت و پناهم شده‌است هم صُحبتِ دل ، چراغِ راهَم شده‌است با قامتِ سبزِ عشق و احسان و اُمید در ظُلمتِ شب فُروغ و ماهَم شده‌است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دل نهان خانه عشق است بگو می دانی بر چپ سینه که وارد بشوی می مانی راه تسخیر تمام دل من مهر و وفاست نه دو چشمی که زند قفل به لبها آنی بوی تو می وزد از هر نفس خسته ی من نکند جا شده ای در دل من پنهانی ؟ ای که با عطر گل و وعده ی عشق آمده ای مثل آئینه بمان پیش منِ آبانی مثل رودی که نمی ماند و رفتن بلد است چند وقتی نکند آمده ای مهمانی؟! بی خبر آمده ای نیمه ی جانم شده ای کار از کار گذشته است تو هم میدانی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ام الحسنین،بی تو حیدر چه کند؟ با روضه ی دود و آتش و دَر چه کند؟ وقتی که حسن زِ ضَرب سیلی می گفت با آنچه که دیده پشتِ مَعجَر،چه کند؟؟؟ 🏴 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
"خدایانِ قنوت‌‌" دیشب دعا را در نمازم سر بریدم در ربّناهایم خدای تازه دیدم انگشت های دستِ من ، شکلِ تو می شد ده ربّنا را در قنوتم می کشیدم پُر می شد از احسانِ تو در آتنایم پیدایِشِ هر دو جهان ، یک جا برایم تکبیرةُالْإحرام ، ذکرِ قربتِ توست می آمدی هر لحظه در حمد و ثنایم تا نیمه می شد پلکِ چشمم ، نقش می بست تکرارِ بت ها لای انگشتانِ هر دست در ازدحامِ لات و عزّی' و هُبَل ها پیوسته پیوستِ تو بر پیوست ، پیوست من مات و مبهوتِ خدای تازه بودم می آمدی تا ربّ ِ اَعلای سجودم با هر رکوع و رکعت و رُکن و سلامی بعد از تشهّد ، اقتدایت می نمودم تکبیر گفتم ، سر به هر سمتی که بردم خود را در آفاقِ پناهت می سپردم احساسِ گرمت ، لای انگشتانِ دستم… محکم تو را مابینِ آنها می فشردم اللّه و اکبر از بتِ افسونگرِ من اللّه و اکبر از خدای دیگرِ من اللّه و اکبر از خدایانی که شِرکند از این مسلمان زاده های کافرِ من دیوانگی مرزی ندارد ؛ چاره ای نیست مرزی میانِ سقفِ هر آواره ای نیست فرقی میانِ تخته ی تابوتِ اموات با چوبِ یک نوزادِ در گهواره ای نیست باید شکست این تخته های تازه ام را دیوارهای پشتِ هر دروازه ام را مقیاس های بندگی ، بندی ندارند خواهم شکست انگشترِ اندازه ام را استغفراللّه و اَتوب استغفراللّه از استخوان و سنگ و چوب استغفراللّه هرگز مبادا جای تو ، بت ها نِشینند مِنْ شَرّ ِ وَسواسَ الذُّنوب استغفراللّه (خاتون) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تردید نکن که یار برخواهد گشت آرام دل و قرار برخواهد گشت از آخر جاده های سرد و تاریک آرامش روزگار برخواهد گشت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نوری که یکتا در همه عصر و زمانهاست خورشیدِ تابانِ تمامِ آسمانهاست پیغمبر و حیدر فقط قدرش شناسند او گوهرِ والای بحرِ بیکرانهاست در وصفِ کوثر، آن شفیع روز محشر اذعان کنم در وصفِ او، الکن زبان‌هاست از کینهء نمرودیان آتش به پا شد در خانه ای که بهترینِ آشیانهاست در سینه های اهل بدر و اهل خیبر بغضی نهفته، بغضی از آتشفشانهاست در سوخت و خاکستری از آن به جا ماند بلبل به باغِ لاله سرگرم فغانهاست بیهوده دنبالِ مزارِ او نگردید او رازی از اسرارِ نُه توی نهان هاست زهرا ملک بود و برای مدتی کم در دار دنیا ماند و پر زد، در جنانهاست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
4_5805678731917789098.mp3
4.07M
💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky 🎙‌ 🎼‌ ❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از گنبد آهنین ایران❤️😍 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کس مانند دل از غصه ات آوار نیست مهربانی ساده باشد جان من دشوار نیست شادم از اینکه تویی تنها دلیل غصه ام غیر غمهای تو با من هیچ کس دلدار نیست دردها در سینه پنهان می‌کنم از غیر تو غیر دیدارت طبیبی بر دلِ بیمار نیست گشته ای تنها دلیل هر تپش در قلب من گر چه کارت با دلم هر لحظه جز آزار نیست با نگاهت شوق دارم؛ شور دارم حالیا جان به لب آید نباشی حاجت گفتار نیست هر چه دارم یا ندارم از تو می گیرد نشان دلخوشی غیر از حضورت در دلم انگار نیست در کویر زندگانی تشنه ی وصل توام در نگاهم‌ لحظه ای زیباتر از دیدار نیست بی حضورت جان چه می ارزد که جانانم تویی درک من از زندگانی غیرِ عشقِ یار نیست 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش.. وین سوخته را, محرم اسرار نهان باش ...! 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دوباره در سکوتم کودکی انگار می گریَد شبیه طفل بی آغوش، زار زار می گرید به یاد روی تو امشب نگاهم رو به مهتاب است بیا نا مهربان، بی تو، دلم بسیار می گرید خزان زد بر تنم،همراه باران برگ برگم ریخت برایم ابر پاییزی هزاران بار می گرید نپرس ای دوست حالم را که اوضاعم غم انگیز است به این احوال بیمارم در و دیوار می گرید غمت دیگر نمی گنجد درون چشم هایم،.. آه کسی اینجا به یاد آخرین دیدار می گرید نشاندم بی صدا بر روی برگی، اشک و آهم را برای اشک هایم کاغذ و خودکار می گرید به جایت شمع شد حالا رفیق بی کسی هایم همه خوابند اما مانده او بیدار می گرید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نبض قدمهای تو را، در شعر باید جا کنم با تکه های خاطره شعر تو‌ را انشا کنم پاییزهای یخ زده، عطر تو را بر خود زده بی شعله‌ی رویای تو، یخ را چگونه وا کنم؟ یادت فراوان ریخته، در روزگار رفته ام من با کدامین چرتکه، یاد تو را منها کنم؟ پاییز دارد می‌رود تا در زمستان گم شود چون قصه‌ی یلدا تو را، باید که نامیرا کنم تو سیب سرخ هفت سین، من سیر و سرکه در دلم امسال باید عشق را،در هفت سین پیدا کنم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زندگانيم گله دارد جوانيم شرمنده ي جواني از اين زندگانيم دارم هواي صحبت ياران رفته را ياري کن اي اجل که به ياران رسانيم 🎙️ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دلبرم از بس که دارد با دل ‌من دلبری هی برایم عشوه می ریزد بسان یک‌پری تا نگاهش می کنم می دزدد از من چشم خود چشم او از عشق می گوید ‌ولی با خود سری دل بریدن را مگو سخت است اری کار من تا.که نزدیکش شوم از سر بگیرد روسری واژه های شعر من با او هم آهنگ است باز دل سپر دن کار من بود وز یارم دلبری در شراب آن نگاهش مست می خواهد مرا من که خود مستم زعشق او چرا ناباوری در قفس دارم دلی کو‌عشق پرواز است وبس وای کز ‌دستش کجا ماند ه مرا بال وپری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
دردا که ذکر و خیرت از ما حذر نیامد در دام روزگاران جز ما اثر نیامد گر چند روزی عشقت ما را به آسمان برد دردا که وصل مجنون هرگز ثمر نیامد شب در رهست و عشاق هر دم به سوی نوری کان نور با سرایش یا راهبر نیامد ای رهرو معانی وی رهگشای عالی گو بر خیال واهی کاین رهگذر نیامد ما در سکوت لیلی جز عشق هیچ ندیدیم واندم که صبر مجنون از آن به سر نیامد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 هر دوشون چپ چپ نگام کردن که گفتم: _منو عفو کنین اینبار، تو عروسی تون جبران می کنم هردو خندیدن که عاطفه گفت: _من که عروسی کردم برای منو چجوری جبران می کنی داشتم فکر می کردم که فاطمه گفت: _ تو نمی خواد جبران کنی فقط قضیه این خاستگار از خارج اومدتو تعریف کن ببینم عاطفه با هیجان گفت: _ واقعا؟! تا خواستم چیزی بگم فاطمه با آب و تاب شروع کرد به توضیح دادن: _آره بابا از خارج اومده، وضع مالی توپ، تحصیلات عالی، تک پسر، قیافه بیست، اخلاق ... حرفشو قطع کردم و با تعجب گفتم: _اینارو از کجا اوردی دقیقا؟! +نکنه فکر کردی ما بی خبریم از اوضاع احوالت اینبار عاطفه گفت: _خب حالا این آقای خوشبخت جواب بله رو گرفت ازت نگاهمو از عاطفه گرفتم و انداختم رو فرش، خواستم بگم نه عاطفه این آقای خوشبخت نمی خواد من کنارش باشم فکر و خیالش جاهای دیگه اس .. بعد چند لحظه نگاش کردم و گفتم: _حالا اینا رو ول کنین تو بگو آقا هادی چطوره؟ اومده بمونه تا تولد این کوچولو؟؟ نمی دونم اثر نگاه غمناک من بود که رنگ نگاه عاطفه هم رنگ غم گرفت یا اینکه دل تنگی به چشماش راه پیدا کرده بود .. فاطمه هم انگار از جوّ بوجود اومده راضی نبود که بلند شد و درحالیکه سمت آشپزخونه می رفت گفت: _میرم سفره رو پهن کنم دستمو رو دستای عاطفه گذاشتم و گفتم: _ببخشید عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم لبخند محوی زد و گفت: _نه ناراحت نشدم، فقط یه کمی دلتنگم چیزی نگفتم که خودش گفت: _هادی الانم نمی خواست بیاد .. برای یه هفته اومده فقط بخاطر یه سری از کارایی برای دوستاش، بزودی میره نمیدونستم چی بگم در برابر ، یاد عباس افتادم نمیدونم چیشد که پرسیدم: _عاطفه! آقا هادی وقتی اومده بود خواستگاری بهت گفته بود که می خواد بره ؟ نگاهی بهم انداخت و گفت: _اره، تازه گفته بود پدر مادرش مخالف رفتنشن با تعجب گفتم: _تو با وجود اینکه می دونستی بهش جواب مثبت دادی؟!! عاطفه_خب معصومه، تو نمیدونی من روز خاستگاری با اینکه اولین بار دیدمش، از همون اول از رفتارش خیلی خوشم اومد راستش آنقدر خوبی داشت که اصلا به رفتنش فکر نکردم .. حتی الانم پشیمون نیستم گرچه تمام روزای زندگیم با هادی پنج شش ماه بیشتر نبود و اون دوسه ماه یه بار میومد خونه ولی من اگر صد بار دیگه ام برگردم به روز خواستگاری باز قبولش میکنم .. لبخند محوی مهمون لباش شد و ادامه داد: _هادی همیشه منو باعث رفتنش میدونه .. چون وقتی با من ازدواج کرد مامان باباش دیگه بهش گیر نمیدادن برای رفتن و بالاخره تونست بره واقعا باور نمی کردم،عاطفه چه قدر از در کنارش حرف میزد، چقدر بود که حاضر شده بود هادی نباشه ولی رو داشته باشه .. عاطفه واقعا این همه صبوری رو می آورد .. چقدر بود عاطفه و من خبر نداشتم، چقدر بود!!مطمئن بودم که صبری که عاطفه داشت برابره شهادت بود، که آقا هادی اگر هم شهید میشد فقط یک بار بود ... مے سوزم و لب نمے گشایم ڪھ مباد ... آهے ڪشم و دلے به درد آیــد از او تو همین فکرا بودم که فاطمه سادات غذا رو اورد .. دیگه فکرم اونقدر مشغول شده بود که نفهمیدم مهمونی کوچیک سه نفرمون چجوری به پایان رسید ... ....🌷 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریک و سیاه است جهان گر تو نباشی چون نور خدا می‌چکد از چهره‌ی ماهت این صورت زیبا شده یک ارتش کامل چشم اسلحه، ابروی تو سردار سپاهت 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
💫خدايا🙏 ⚜آرامش را سرليست 💫ِتمام اتفاقات ⚜ِزندگی مان قراربده 💫آرامش را ⚜تنها از تو ميخواهیم 💫الهی🙏🏻 ⚜به دوستانم 💫فردایی پر ازخیر و برکت عطا کن🤲                ‌‎‌‎ 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ بخیر 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky