تصویر روشنیست، نگاهت که #عشق را
سرچشمهی کمال، در این روزگار دید...
#الهه_نودهی
#تک_بیت
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هر روز که میتابد
از آن نورِ جهانتاب
از پرتو روی تو جهان
روشن و مست است
#بداههـــیوسفـــدفتری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قصدِ من
از حیات،
تماشای چشمِ توست...
ای جان به فدای چشمِ تو
با قصدِ جان بیا...!
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نامِ تو لبِ زبانِ من می باشد
یادِ تو، دل و توانِ من می باشد
ای نورتر از نور ، توانا ، یکتا
لُطفِ تو،بهارِجانِ من می باشد
______________________________ بی رنگ و ریا پُشت و پناهم شدهاست
هم صُحبتِ دل ، چراغِ راهَم شدهاست
با قامتِ سبزِ عشق و احسان و اُمید
در ظُلمتِ شب فُروغ و ماهَم شدهاست
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دل نهان خانه عشق است بگو می دانی
بر چپ سینه که وارد بشوی می مانی
راه تسخیر تمام دل من مهر و وفاست
نه دو چشمی که زند قفل به لبها آنی
بوی تو می وزد از هر نفس خسته ی من
نکند جا شده ای در دل من پنهانی ؟
ای که با عطر گل و وعده ی عشق آمده ای
مثل آئینه بمان پیش منِ آبانی
مثل رودی که نمی ماند و رفتن بلد است
چند وقتی نکند آمده ای مهمانی؟!
بی خبر آمده ای نیمه ی جانم شده ای
کار از کار گذشته است تو هم میدانی
#مهدی_ملک
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
ام الحسنین،بی تو حیدر چه کند؟
با روضه ی دود و آتش و دَر چه کند؟
وقتی که حسن زِ ضَرب سیلی می گفت
با آنچه که دیده پشتِ مَعجَر،چه کند؟؟؟
#سادات_حسینیزاده_سایه
#رباعی
#فاطمیه🏴
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
"خدایانِ قنوت"
دیشب دعا را در نمازم سر بریدم
در ربّناهایم خدای تازه دیدم
انگشت های دستِ من ، شکلِ تو می شد
ده ربّنا را در قنوتم می کشیدم
پُر می شد از احسانِ تو در آتنایم
پیدایِشِ هر دو جهان ، یک جا برایم
تکبیرةُالْإحرام ، ذکرِ قربتِ توست
می آمدی هر لحظه در حمد و ثنایم
تا نیمه می شد پلکِ چشمم ، نقش می بست
تکرارِ بت ها لای انگشتانِ هر دست
در ازدحامِ لات و عزّی' و هُبَل ها
پیوسته پیوستِ تو بر پیوست ، پیوست
من مات و مبهوتِ خدای تازه بودم
می آمدی تا ربّ ِ اَعلای سجودم
با هر رکوع و رکعت و رُکن و سلامی
بعد از تشهّد ، اقتدایت می نمودم
تکبیر گفتم ، سر به هر سمتی که بردم
خود را در آفاقِ پناهت می سپردم
احساسِ گرمت ، لای انگشتانِ دستم…
محکم تو را مابینِ آنها می فشردم
اللّه و اکبر از بتِ افسونگرِ من
اللّه و اکبر از خدای دیگرِ من
اللّه و اکبر از خدایانی که شِرکند
از این مسلمان زاده های کافرِ من
دیوانگی مرزی ندارد ؛ چاره ای نیست
مرزی میانِ سقفِ هر آواره ای نیست
فرقی میانِ تخته ی تابوتِ اموات
با چوبِ یک نوزادِ در گهواره ای نیست
باید شکست این تخته های تازه ام را
دیوارهای پشتِ هر دروازه ام را
مقیاس های بندگی ، بندی ندارند
خواهم شکست انگشترِ اندازه ام را
استغفراللّه و اَتوب استغفراللّه
از استخوان و سنگ و چوب استغفراللّه
هرگز مبادا جای تو ، بت ها نِشینند
مِنْ شَرّ ِ وَسواسَ الذُّنوب استغفراللّه
#آسیه_مرادپور
(خاتون)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تردید نکن که یار برخواهد گشت
آرام دل و قرار برخواهد گشت
از آخر جاده های سرد و تاریک
آرامش روزگار برخواهد گشت
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نوری که یکتا در همه عصر و زمانهاست
خورشیدِ تابانِ تمامِ آسمانهاست
پیغمبر و حیدر فقط قدرش شناسند
او گوهرِ والای بحرِ بیکرانهاست
در وصفِ کوثر، آن شفیع روز محشر
اذعان کنم در وصفِ او، الکن زبانهاست
از کینهء نمرودیان آتش به پا شد
در خانه ای که بهترینِ آشیانهاست
در سینه های اهل بدر و اهل خیبر
بغضی نهفته، بغضی از آتشفشانهاست
در سوخت و خاکستری از آن به جا ماند
بلبل به باغِ لاله سرگرم فغانهاست
بیهوده دنبالِ مزارِ او نگردید
او رازی از اسرارِ نُه توی نهان هاست
زهرا ملک بود و برای مدتی کم
در دار دنیا ماند و پر زد، در جنانهاست
#محمد_خوش_آمدی
#حضرت_زهرا
#آتش_زدن_در
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم از گنبد آهنین ایران❤️😍
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کس مانند دل از غصه ات آوار نیست
مهربانی ساده باشد جان من دشوار نیست
شادم از اینکه تویی تنها دلیل غصه ام
غیر غمهای تو با من هیچ کس دلدار نیست
دردها در سینه پنهان میکنم از غیر تو
غیر دیدارت طبیبی بر دلِ بیمار نیست
گشته ای تنها دلیل هر تپش در قلب من
گر چه کارت با دلم هر لحظه جز آزار نیست
با نگاهت شوق دارم؛ شور دارم حالیا
جان به لب آید نباشی حاجت گفتار نیست
هر چه دارم یا ندارم از تو می گیرد نشان
دلخوشی غیر از حضورت در دلم انگار نیست
در کویر زندگانی تشنه ی وصل توام
در نگاهم لحظه ای زیباتر از دیدار نیست
بی حضورت جان چه می ارزد که جانانم تویی
درک من از زندگانی غیرِ عشقِ یار نیست
#سیدعلی_خوشقامت
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش..
وین سوخته را, محرم اسرار نهان باش ...!
#حافظ
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دوباره در سکوتم کودکی انگار می گریَد
شبیه طفل بی آغوش، زار زار می گرید
به یاد روی تو امشب نگاهم رو به مهتاب است
بیا نا مهربان، بی تو، دلم بسیار می گرید
خزان زد بر تنم،همراه باران برگ برگم ریخت
برایم ابر پاییزی هزاران بار می گرید
نپرس ای دوست حالم را که اوضاعم غم انگیز است
به این احوال بیمارم در و دیوار می گرید
غمت دیگر نمی گنجد درون چشم هایم،.. آه
کسی اینجا به یاد آخرین دیدار می گرید
نشاندم بی صدا بر روی برگی، اشک و آهم را
برای اشک هایم کاغذ و خودکار می گرید
به جایت شمع شد حالا رفیق بی کسی هایم
همه خوابند اما مانده او بیدار می گرید
#فریبا_فدائی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نبض قدمهای تو را، در شعر باید جا کنم
با تکه های خاطره شعر تو را انشا کنم
پاییزهای یخ زده، عطر تو را بر خود زده
بی شعلهی رویای تو، یخ را چگونه وا کنم؟
یادت فراوان ریخته، در روزگار رفته ام
من با کدامین چرتکه، یاد تو را منها کنم؟
پاییز دارد میرود تا در زمستان گم شود
چون قصهی یلدا تو را، باید که نامیرا کنم
تو سیب سرخ هفت سین، من سیر و سرکه در دلم
امسال باید عشق را،در هفت سین پیدا کنم
#مهتاب_بهشتی
#غزل_عاشقانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زندگانيم گله دارد جوانيم
شرمنده ي جواني از اين زندگانيم
دارم هواي صحبت ياران رفته را
ياري کن اي اجل که به ياران رسانيم
🎙️ #اردشیر_رستمی
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دلبرم از بس که دارد با دل من دلبری
هی برایم عشوه می ریزد بسان یکپری
تا نگاهش می کنم می دزدد از من چشم خود
چشم او از عشق می گوید ولی با خود سری
دل بریدن را مگو سخت است اری کار من
تا.که نزدیکش شوم از سر بگیرد روسری
واژه های شعر من با او هم آهنگ است باز
دل سپر دن کار من بود وز یارم دلبری
در شراب آن نگاهش مست می خواهد مرا
من که خود مستم زعشق او چرا ناباوری
در قفس دارم دلی کوعشق پرواز است وبس
وای کز دستش کجا ماند ه مرا بال وپری
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دردا که ذکر و خیرت از ما حذر نیامد
در دام روزگاران جز ما اثر نیامد
گر چند روزی عشقت ما را به آسمان برد
دردا که وصل مجنون هرگز ثمر نیامد
شب در رهست و عشاق هر دم به سوی نوری
کان نور با سرایش یا راهبر نیامد
ای رهرو معانی وی رهگشای عالی
گو بر خیال واهی کاین رهگذر نیامد
ما در سکوت لیلی جز عشق هیچ ندیدیم
واندم که صبر مجنون از آن به سر نیامد
#میترا_احمدنیا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رماندرحوالیعطریاس
#قسمتبیستوپنجموبیستوششم
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸 #درحوالی_عطریاس🌸
#قسمتبیستپنجموبیستوششم
هر دوشون چپ چپ نگام کردن که گفتم:
_منو عفو کنین اینبار، تو عروسی تون جبران می کنم
هردو خندیدن که عاطفه گفت:
_من که عروسی کردم برای منو چجوری جبران می کنی
داشتم فکر می کردم که فاطمه گفت:
_ تو نمی خواد جبران کنی فقط قضیه این خاستگار از خارج اومدتو تعریف کن ببینم
عاطفه با هیجان گفت:
_ واقعا؟!
تا خواستم چیزی بگم فاطمه با آب و تاب شروع کرد به توضیح دادن:
_آره بابا از خارج اومده، وضع مالی توپ، تحصیلات عالی، تک پسر، قیافه بیست، اخلاق ...
حرفشو قطع کردم و با تعجب گفتم:
_اینارو از کجا اوردی دقیقا؟!
+نکنه فکر کردی ما بی خبریم از اوضاع احوالت
اینبار عاطفه گفت:
_خب حالا این آقای خوشبخت جواب بله رو گرفت ازت
نگاهمو از عاطفه گرفتم و انداختم رو فرش،
خواستم بگم نه عاطفه این آقای خوشبخت نمی خواد من کنارش باشم فکر و خیالش جاهای دیگه اس ..
بعد چند لحظه نگاش کردم و گفتم:
_حالا اینا رو ول کنین تو بگو آقا هادی چطوره؟ اومده بمونه تا تولد این کوچولو؟؟
نمی دونم اثر نگاه غمناک من بود که رنگ نگاه عاطفه هم رنگ غم گرفت
یا اینکه دل تنگی به چشماش راه پیدا کرده بود ..
فاطمه هم انگار از جوّ بوجود اومده راضی نبود که بلند شد و درحالیکه سمت آشپزخونه می رفت گفت:
_میرم سفره رو پهن کنم
دستمو رو دستای عاطفه گذاشتم و گفتم:
_ببخشید عزیزم نمیخواستم ناراحتت کنم
لبخند محوی زد و گفت:
_نه ناراحت نشدم، فقط یه کمی دلتنگم
چیزی نگفتم که خودش گفت:
_هادی الانم نمی خواست بیاد .. برای یه هفته اومده فقط بخاطر یه سری از کارایی برای دوستاش، بزودی میره
نمیدونستم چی بگم در برابر #صبرعاطفه،
یاد عباس افتادم نمیدونم چیشد که پرسیدم:
_عاطفه! آقا هادی وقتی اومده بود خواستگاری بهت گفته بود که می خواد بره #سوریه؟
نگاهی بهم انداخت و گفت:
_اره، تازه گفته بود پدر مادرش مخالف رفتنشن
با تعجب گفتم:
_تو با وجود اینکه می دونستی بهش جواب مثبت دادی؟!!
عاطفه_خب معصومه، تو نمیدونی من روز خاستگاری با اینکه اولین بار دیدمش، از همون اول از رفتارش خیلی خوشم اومد راستش آنقدر خوبی داشت که اصلا به رفتنش فکر نکردم .. حتی الانم پشیمون نیستم گرچه تمام روزای زندگیم با هادی پنج شش ماه بیشتر نبود و اون دوسه ماه یه بار میومد خونه
ولی من اگر صد بار دیگه ام برگردم به روز خواستگاری باز قبولش میکنم ..
لبخند محوی مهمون لباش شد و ادامه داد:
_هادی همیشه منو باعث رفتنش میدونه .. چون وقتی با من ازدواج کرد مامان باباش دیگه بهش گیر نمیدادن برای رفتن و بالاخره تونست بره
واقعا باور نمی کردم،عاطفه چه قدر #باآرامش از #نبودهمسرش در کنارش حرف میزد، چقدر #صبور بود که حاضر شده بود هادی نباشه ولی #قلب_هادی رو داشته باشه .. عاطفه واقعا این همه صبوری رو #ازکجا می آورد .. چقدر #بزرگ بود عاطفه و من خبر نداشتم، چقدر #بزرگوار بود!!مطمئن بودم که صبری که عاطفه داشت برابره شهادت بود، که آقا هادی اگر هم شهید میشد فقط یک بار بود
#اماعاطفه_باهرباررفتن_هادی #شهید_میشد_و_لب_نمیزد ...
مے سوزم و لب نمے گشایم ڪھ مباد ... آهے ڪشم و دلے به درد آیــد از او
تو همین فکرا بودم که فاطمه سادات غذا رو اورد .. دیگه فکرم اونقدر مشغول شده بود که نفهمیدم مهمونی کوچیک سه نفرمون چجوری به پایان رسید ...
#ادامه_دارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریک و سیاه است جهان گر تو نباشی
چون نور خدا میچکد از چهرهی ماهت
این صورت زیبا شده یک ارتش کامل
چشم اسلحه، ابروی تو سردار سپاهت
#حمیدرضا_آبروان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
💫خدايا🙏
⚜آرامش را سرليست
💫ِتمام اتفاقات
⚜ِزندگی مان قراربده
💫آرامش را
⚜تنها از تو ميخواهیم
💫الهی🙏🏻
⚜به دوستانم
💫فردایی پر ازخیر و برکت عطا کن🤲
🌓🌓🌓🌓
شبتون بخیر
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky