سوزسینه رابه هفت سین سفره اضافه می کنم
دل راخالی ازکینه دیرینه می کنم
امشب شمعی روشن می کنم
گرچه قلبم تاریک وسردشده اما خانه راکمی روشن می کنم
#سحر_فلاح
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از مستِ شعر☕️
غبار از
چهرهٔ آیینه شستم باز کمرنگم
کسی انگار در من بود و حالا نیست دلتنگم...
#معصومه_صابر
@mastesher
مقاومت گروه و دسته نیست،یک تفکر است
مقاومت قیام در حضور هرچه قلدر است
مقاومت زبان زخم های سرگشوده شد
که سالها اسیر عده ای بزن بهادر است
مقاومت نماد غیرت است و با هزار زخم
هنوز مانده استوار و باعث تحیر است
همیشه با فرازها نشیب می رسد،سقوط
شروع رویشی دوباره، خارج از تصور است
سقوط شاخ و برگ ها،سقوط یک درخت نیست
سقوط ناگزیر شاخه های سست عنصر است
دوباره درس شد ! هزینه های سازش و سکوت
فراتر از نبرد مستقیم با تکبر است
نمی شود شهید و می بَرد به دیگران پناه
کسی که از علی بُرید و باورش تکاثر است
مقاومت زمین نمی خورد، مگر گسستنی است؟
شکوه تار و پود باوری که از خدا پر است
#محمدجواد_منوچهری
#مقاومت
#سوریه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باغبان
تو مادر ادب و اسوه وفا هستی
توعاشق سرببریده از قفا هستی
تویی که ام بنینی ودامنت سبزست
تویی که باغبان گلستان مرتضی هستی
قسم به خالق خورشید ومهروگرمایش
که با خنک و سایه در جفا هستی
قسم به دست بریده،به مشک و آب روان
که تو مربی آن شاه باوفاهستی
قسم به ماه بنی هاشمی که منشق شد
به دردهای دل شیعیان شفا هستی
#مجنون #نفیسه_متعبد
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#رماندرحوالیعطریاس
#قسمتهفتادوپنجوهفتادوشش
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🌸 #درحوالی_عطریاس🌸
💜قسمتهفتادوپنجوهفتادوشش
_من … من ..😭
باز گریه هاش شدت گرفت،...
منم پا به پای حرفای سمیرا اشک میریختم، پس اون چیزی که قرار بود دل سمیرا رو بلرزونه، #شهادت آقا هادی بود ..
که شهادتش نه تنها دل سمیرا که دلِ منو هم بدجور لرزونده بود ..
بهم نگاه کرد و گفت:
_معصومه من جواب تنهایی های تو رو هم باید بدم، جواب نبودن عباس کنار تو رو هم باید بدم، تو عباس رو فرستادی بخاطرما…
گریه میکرد و حرف میزد:
_معصومه منو ببخش .. منو ببخش معصومه …
بغلش کردم وگفتم:
_آروم باش سمیرا جان، آروم باش آبجی جونم .. آروم باش ..
- معصومه باهاش حرف زدم، با شهید هادی حرف زدم دیشب، ازش خواستم کمکم کنه، دستمو بگیره، معصومه توام کمکم کن، نذار بازم اشتباه کنم، نذار…
فقط اشک میریختم و سعی میکردم دل لرزیده ی سمیرا رو آروم کنم …
_سمیرا! تو انتخاب شده ای …تو انتخاب شدی که تغییر کنی …تو آزاد شده ای …تو از بند هواهای این دنیا آزاد شدی …به دست شهید هادی حسینی آزاد شدی …آزادِ آزاد … آزادیت مبارک دوست عزیزم … مبارکت باشه …
.
.
.
.
دلم آروم تر شده بود از دیدن حالت منقلب سمیرا .. چقدر شهید زود معجزه میکرد ..
.
.
چند روز از شهادت آقا هادی میگذشت …
مشغول شام خوردن بودیم مهسا سکوت رو شکست وگفت:
_یه چیز بگم مامان؟!!
مامان نگاهی بهش انداخت و گفت:
_ بگو عزیزم
نگاهی به من و محمد که مشغول شام خوردن بودیم انداخت و گفت:
_من نمیخوام کارگردانی بخونم فعلا!!
با تعجب نگاهش کردم، اینهمه خودشو میکشت تا بهش برسه حالا که تا رسیدن به خواسته اش فاصله ای نداره .. میخواد نخونه ..
چیزی نگفتم و فقط نگاهش کردم مامان گفت:
_نکنه باز به یه رشته ی دیگه علاقه مند شدی، والا گیجم کردی دختر
اوندفعه محمد بجاش جواب داد:
_ نه مامان دخترتون ماشالله عاقله و باهوش، خودش داره میفهمه که به چیزه دیگه ای علاقه منده
انگار محمد از موضوع با خبر بود،
- خب به چی علاقه مند شدی حالا..البته اگه دو روز دیگه باز نظرت عوض نمیشه
مهسا کمی صداشو صاف کرد و رو به مامان گفت:
_ایندفعه مطمئن باشین که عوض نمیشه، چون هم کامل تحقیق کردم و هم فهمیدم که علاوه بر علاقه بهش نیاز هم دارم!!
واقعا داشتم کنجکاو میشدم، مهسا چه جدی پیگیر شده بود و چقدر براش مهم شده بود که چه درسی رو ادامه بده ..
مهسایی که به درس علاقه چندانی نداشت حالا چه با علاقه از درس خوندن حرف میزد
همچنان من و مامان نگاه منتظرانه ای بهش دوخته بودیم، محمد لبخندی به روی مهسا زد، مهسا با لبخندی گفت:
_من میخوام برم حوزه
یه لحظه سرفه ام گرفت، با تعجب گفتم:
_چی؟؟؟؟
محمد خندید و گفت:
_مگه چیه، بهش حسودی میکنی که داره میره طلبه بشه
با تعجب نگاهم به محمد بود گفتم:
_پس زیر سرِ توئه، رفتی طلبگی خودتو برای مهسا تبلیغ کردی تا جذبش کنی
همه خندیدن که مهسا گفت:
_نخیرم اینجوری نبود، اصلش پیشنهاد فاطمه سادات بود، باهاش خیلی حرف زدم و اونم قول داد کمک کنه تا کارای ثبت نامم رو پیش ببرم، محمد فقط نقش یه مشاورِ خوب رو داشت
لبخندی از ته دل زدم و گفتم:
_پس کارگردانی چی میشه، کی پس فیلم منو میسازه؟؟!!
#ادامهدارد....🌷
🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#الهی
یـاورمان بـاش
تامحتاج روزگار نباشیم
همدممان باش
تا که تنهای روزگـار نباشیم
کنارمان بمان
تا که بی کس روزگار نباشیم
وخدایمان باش
تا بنده این روزگار نباشیم
آرامش شب نصیبتون
🌓🌓🌓🌓
شب زیباتون خوش
🌓🌓🌓🌓
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
امروز هرگز
دوباره تكرار نميشه
پس با یه حال خوب
و یک لبخند ناب
از هر ثانيه اش لذت ببر
آرزومنـدم
طلوع آفتاب غروب
غمهایتان باشد
و زندگیتان سرشار
از شـادی باشد 🙏
🌞🌞🌞🌞🌞
سلامصبحتونبخیر
🌞🌞🌞🌞🌞
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
682.5K
#دلبیقرار
چقدر، این دل من بیقرار بود امشب
چقدر، ثانیه چشم انتظار بود امشب
چقدر سخت نفس می کشید سینه من
تو گوئیا، به کرونا دچار بود امشب
چقدر این دل معتاد من به نعشگی ات
نشسته بود به زانو ، خمار بود امشب
همیشه بر سخنم ،اعتبار می دادی
نبودی و سخنم ، بی اعتبار بود امشب
همیشه تا تو بیایی ، ستاره می شمرم
ولی ستاره چرا، بی شمار بود امشب
چو یار نیست ، غمش را به ماه باید گفت
ولی چه چاره ، نه ماه و نه یار بود امشب
به کوچه رفتم واما هوای پاییزی
به اسب زرد خزانی ، سوار بود امشب
#جعفر_غفاریان
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هرچند در زندان تنهایی اسیری
از دمزدن با دوست و بیگانه سیری
با یاد باران بگذران این روزها را
حالا چه فرقی میکند گُل یا کویری
بااینکه دیگر یال و کوپالی نداری
اما به چشم من شبیه قبل شیری
اینکه هنوز از عشق میگویی عزیزم
یعنی از این طوفان نمیترسی دلیری
بیرون میآید از تنورت نان خوبی
در دستهای مهربان حق خمیری
پاییز رنگی را ببین و زندگی کن
بارانِ تقتقتق! چه روز دلپذیری!
#زینب_نجفی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما به داغ
عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین
همچنان چشمک پرانی می کند
#شهریاردلها
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سپاس گذاریم از شما مخاطب های عزیزمون.... - @mer30tv.mp3
5.49M
🌸صبح بیست و چهارم آذر
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
درداز چشمان من شوق تماشا را گرفت
دیده ام رابستم و چون شام ویران سوختم
#طوبی__حاجقلی_باران
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
از پس جمعههای سرد
هِلِک هِلِک خوش آمدی
کرده دو چشم خویش باز
شنبـه به شوق دیدنـت
#بداههـــیوسفـــدفتری
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
چه سرنوشت غریبی داشتیم
تا آمدیم مهر را درک کنیم
پاییز آمد و
به جانمان آذر زد
برگ ریزان شد
باغ به تاراج رفت
تو رفتی
و هنوز در من
درد هجران تو بیداد می کند
#عــــلــــیــــرضــــا_نــــاظــــمــــی
#شــــعــــر_ســــپــــیــــد
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
( ای همدرد)
در هیاهوی ادوار وزمان
در بغضهای فرو خورده جهان
در شان گل و پروانه
در سبز شدن آن جوانه
در نگاهی پر از معصومیت
در قلب غم گرفته ی انسانیت
در تشنگی وعطش زمین
خشم وشهوانیت در کمین
بی تفاوت به هم وسرد
چه آمد به سر ما ای همدرد
اینجا نفس ها می گیرند
اینجا چشم ها در گیرند
اینجا دست ها خسته
قلبها در هم شکسته
آن همه مهر وانسانیت کجا رفت
چه شدست ما را
انسانیت بر باد رفت
دلها را به مهر وعشق پیوند دهید
راستی و درستی پیشه کنیم
باشد که خدا ما را ببیند
بغض ها را به عیش بدل کند
#ساره_ثریاکریمی
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با چادُرِ خود ، سرای دل روشن کُن
خُشکیده گُلِ حجاب را ، گُلشن کُن
بانو ، گُلِ خوبِ سرزمینم ، خواهر
با پوششِ ناب ، عزّتت ایمَن کُن
#حسن_یزدان_پناهی_فسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سوریه
#جمهوری_اسلامی_ایران
بال زد سرخ که ما نامهرسان حرمیم
موج زد موج که ما در جریان حرمیم
دیدهبان از سر گلدسته صدا زد ما را
شام، غوغاست پریشان اذان حرمیم
گفت جمهوری اسلامی ایران حرم است
دیدهبان رفت و همه دلنگران حرمیم
دود و آتش دم خیمهست، اگر دم نزنیم
باز هم عصر دهم تعزیهخوان حرمیم
این شکستن پی آنست که تکثیر شویم
أشهد آینهها در شریان حرمیم
"العجل" نقش بزن بر دل ما ای نقّاش
کاشی آبیِ بینام و نشان حرمیم
#زهرا_سپهکار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هیچکس چشم به راه من دیوانه نبود
هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندي از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود
سر به میخانه یادت زدم اما دیگر
جای لب های تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق ! جوانم کن باز
تا ببینند، که اعجاز تو افسانه نبود
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در جای خلوت شعر گفتن ساده باشد
مثلِ غذای حاضر و آماده باشد
وقتی که می ریزد ز چشمت شورِ مستی
یعنی که در جامم شراب و باده باشد
سر می زنم پای درختِ آرزوها
شاید برایم میوه ای افتاده باشد
تکثیر شد در من خیالت تا بدانم
این حالتِ یک عاشقِ دلداده باشد
تا از مُحاقِ هجر، ای ماهم درآیی
چشمم به خطّ ممتد این جاده باشد
#محمد_خوش_آمدی
#عاشقانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
و چون صیدی به دام تو اسیرم
ز عشقت حاضرم هر دم بمیرم
نگاهت شعله ی آتش به جانم
بسوزان ، تا که آرامش بگیرم
#محدثه_اصغرنژاد
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky