دلتنگت بودم
از شهر، دل بریده
از شهریور رمیده
روان به سوی تو
با کاروانی دل
و تنها داریی ام همان
دل تنگی پاییزی بود
که برایت
به مهر آوردم...
#علیرضا_ناظمی
#شعر_سپید
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊 دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها
🌸از بهر قیامتت براتی بفرست
🌸یک توشه برای روز آتی بفرست
🌸در شام عروسی نبی، جانانه
🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست
🎊 آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.
چه طرب انگیز است مهتاب امشب! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب! چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گویند این وصلت خوشایند را.
🎊 مقدسترین پیوند هستی بر #امام_زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش مبارکباد🎊
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#سمیه_ابدنگچی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با نـام و نشـان قهرمانـی برگشت
محبـوب وطن شد آسمانـی برگشت
در خواب خوش همیشه بودیم که او
با نـام «شهیـد مرزبانـی» برگشت
#محمدجواد_منوچهری
#شهدای_مرزبانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم
#فاضل_نظری
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
قصه عشق... - @mer30tv.mp3
6.07M
#رادیو_مرسی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
110-0081-aghazBahar.mp3
8.99M
🌟✨❤️
✨🌟✨✨🌟💚
🌟✨✨🌟✨✨✨❤️
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
🎊🎉🎈سالروز عاشقانه ترین و مقدس ترین پیوند جهان هستی
پیوند مبارک و نورانی پیامبر اکرم (ص) و خانم حضرت خدیجه کبری (س)
بر شما عاشقان پیامبر اکرم (ص) مبارک باد 👏👏👏👏☺️
🎂🍰🎂🎂🍰🎂🍰
🔊 مولودی : حسین حقیقی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
در گوشهی میخانه اگر هستم من
از بادهی چشمان تو گر مستم من
اینها همه کار عشق باید باشد!
این گونه چه آسان به تو دلبستم
#الهه_نودهی
#امام_زمان_عج_
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
یک عمر زمين خوردن و
یک عمر دويدن...
پايان بدى بود
به جايى نرسيدن
#سید_تقی_سیدی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بهحالم گریه می کرد آسمان هـم
نه تــنها دوستان ، بـیگانگان هـــم...
چـنان بـودم! تو گویی آب و آتـش
شــریکِ آهِ مــن، آتــشفشان هــــم...
غـمِ عـشقِ تـو مـیبُرْد از تــنم جان !
دلممیسوخت،مغزِ استخوان هم...
بـه رویِ شــانه ام کـوهی ز غــم ها
بـه کـــامم تلــخیِ جــانِ گــران هـــم...
گــــرفتارِ غــــمی بـــودم ، قـــــلندر
کـه عــاجز بـودم حـتّی،از بیان هـم...
چـــــو نـــی مــینالـم از دردِ جــــدائی
کــم از ســـوزم! دَمِ آهـــنگران هــــم...
قــسم خـوردم دگــر هـــرگز نــخندم
نــبردم جــز غــمت دورِ دهــان هــم...
چو شـمعی سوختم،در هجرِ رویت
بــه رغــمِ عـــشوهی پـــروانگان هـــم...
مـــنم بـازیـــچه ی تــــقدیرِ بـی رحــم
غـــریـقِ درد هـــای بـی نـــشان هــــم...
نـــبردم ســـــودی از فــــصلِ جـــــوانی
بـــــهارِ زنـــــدگـی ، آری خــــزان هـــــم...
نـــــمی بــردی مـــــرا ای کــــاش از یـاد
نــمی ماندی گـــلم بــا دیــگران هــــم...
تو بــودی و طـــرب بــود و پــس از تو
غـریب و خـسته و بی همزبان هـــم...
دگــر بــیزارم از این جانِ بی دوسـت
از آن پـس کوچه هـای اردکــان هــم...
✍حسنکریمزاده
📓غمِ_قلندر
#منتظر✓
🟩عضو_کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سرم خوش است
و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات
از پیاله میجویم
#حافظ
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
4_6021762556668938182.mp3
8.57M
🎙# آصف_آریا
🎼هیس💕❤️
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
سرسبزی پیراهنت
رادوست دارم
گلهای ناز دامنت
را دوست دارم.......
مثل نسیمی می وزی
ومی بــــــری دل
دل دل نکن دل
بردنت رادوست دارم....
#علی_صحرائی_هروی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
تا سیصد وشصت شام یلدا دارم
دور از زخ تو ستاره را بشمارم
دادم به دلم نوید بر می گردی
امشب که وصال توست غوغا دارم
#صدیقه_شاداب_نیک
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
بیا چشماتو واکن تا
ببینم کهکشونا رو
یه منظومه تو چشماته
که زیبا کرده دنیا رو
#حمیدرضا_آبروان
#ترانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
باده به لب نبُرده ام مگر ز بادۂ غدیر
مستی جان ستانده ام از میِ ساغر امیر
باده همی ز سر برد هوش و حواس و فهم را
طالب عقل کاملی ستان می از خُم غدیر
خطاب بلّغ از نهان چونکه رسید بر رسول
بهر رساندن خبر گشت رسولِ حق دلیر
خواست خدای ذوالمنن بهر رسول ممتحن
علی یگانۂ زمن، شود مشیر و هم وزیر
گفت علی ز بعد من، رهبر اهل عالم است
اوست مرا به دین حق، یاور و مونس و نصیر
خاتم جمعِ انبیاء رسولِ با کرامت است
علی نگین خاتم است به اوصیای بی نظیر
به بدر و خیبر و احد، به فتح مکّه و حنین
علی هماره بوده است رسولِ مهر را ظهیر
آیۂ هل أتی نمی ز بحر بیکرانه اش
سورۂ والشمسِ ضحی پرتویی از روی امیر
باب مدینۂ نبی، ساقیِ کوثرِ برین
سزد که بعد مصطفا، ستاند او تاج و سریر
نهال دین احمدی، گشت درخت کاملی
آیۂ اکملت لکم چو آمد از حیّ قدیر
علی یگانه گوهری که ابر جود و بخششش
مدام بارد از کرم، بر سرِ مسکین و فقیر
کسی که لیلة المبیت جای پیمبر آرمید
رواست بعد مصطفا شود امیر و هم وزیر
قطره چگونه پی بَرَد وسعت و عمق بحر را
مگر که همتی رسد از سوی قادر قدیر
گفت به خود "محمد" این، باور صادقانه را
وصف علیّ مرتضا نیاید از من حقیر
#محمد_خوشآمدی (تخلص: محمد)
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
به مُناسبتِ دَهُمِ ربیعُ الْاَوّل،سالروزِ ازدواجِ پیامبرِبُزرگِ اسلام حضرتِ مُحمّد(ص) و حضرتِ خدیجه(س)
____________________________________
با قلب و زبان، گُلِ تبَسُّم ، تمجید
پنهان و عیان ، رواج دادی توحید
شد ماهِ خدیجه روشنایِ شبِ تو
درجشنِ عروسیَت خُدا هم خندید
#حسن_یزدان_پناهی_فَسا
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
دست و دلم به سوی رهایی نمیرود
این شاخه ی شکسته که جایی نمیرود
هم از تو خسته ام هم از این دل نکندم
هم شادی از تو میرسد و هم هجوم غم
چون لنگری به ساحل وابستگی اسیر
هم از تو میگریزم و هم از تو ناگزیر
ای پیله ها نفس،نفسم تنگ شد بس است
این خسته از تنیدن زندان چه بی کس است
#زهرا_حاجی_پور
#بداهه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
نه امید با تو بودن نه هوای از تو خواندن
نه تمایلی به گریه نه لبی به خنده ماندن
نه دلیل و آرزویی نه مجال گفت و گویی
نه در این کشاکش غم هوس ترانه خواندن
نه از این زمانه شادم نه به یک بهانه دلخوش
نه پیام آشنایی که به گوش دل رساندن
نه نفس به سینه مانده که بجنگم این زمانه
نه توان که سوز دل را به سرشک غم رهاندن
رمقی نمانده دیگر که قلم بگیرم از تو
نه توان که واژه ها را به صف جنون کشاندن
#محمد_غلامی_شمسآبادی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
شرح عشق
به جان نورپیوستن مگر اما اگر دارد؟!
ازاین فرخنده تربخت کسی رویی مگر دارد؟!
به جان دانست بایدقدر این اقبال نیکو را
شب اقبالْ این خورشید را در یک سحر دارد
شمیم حضرت عشق است در این خانه می آید
چگونه می شودازعشق آسان دست بردارد؟
اگر ثروت به راه عشق داده عاقلی کرده
که حالا در دل خود قدر یک دنیا گُهر دارد
اباذرها یکایک خاکبوس مقدمش هستند
وجودِ برکتِ هستی مگر حاجت به زر دارد
نثار مال دنیا یک بهانه بوده عاشق را
که با جانش قدم در راه عشق دوست بردارد
مرید مکتب پاک رسول کردگارش شد
که این سان رو کند در عشقبازی هر هنر دارد
چرا از هرچه دارد نگذرد وقتی که اینگونه
رسول عشق را از جان شیرین دوست تر دارد
چه زیباتر از اینکه همنشین نور حق باشد؟
چه شیرین ترازاینکه عشق برحالش نظر دارد؟
چه پیوند که دریایی شده دلداده ی خورشید
چه پیوندی که همچون حضرت زهرا ثمردارد
#ازدواج_حضرت_محمد_حضرت_خدیجه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
همه شب سجده بر آرم
که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم
که تو آیی و بمانی...
#شهریار
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
🌷شهادت هنر مردان خداست✨
چیزی به جز حق در میان خون نگفتی
در عشقِ لیلا کمتر از مجنون نگفتی
آوارگی در چهرهی بیغیرتان بود!
وقتی که از دین ذرهای بیرون نگفتی..
#الهه_نودهی
#شهید_آرمان_علیوردی
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند،
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری
#یا_امام_زمانادرکنی
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
#حضرت_علی_ع_مدح
نقاش حُسن نقش رخ یار می کشید
تبدار بود و با تن تبدار می کشید
می خواست نقش زلف و رخش را قلم زند
مهتاب را میان شب تار می کشید
نقش جبین او چو مه چارده کشید
ابروی او کمان کماندار می کشید
چشمان او چو دُرّ به صدف رسم می نمود
غلتان چنان که دُرّ گُهر بار می کشید
نازک نوک قلم بتراشید و تیز تر
مژگان او چو تیر شَرربار می کشید
بر گونه اشک را چو غزل گاه می سرود
خال سیه به مرکز پرگار می کشید
لب را مثال غنچه گل سرخ رسم کرد
نقاش حُسن او گل بی خار می کشید
نقش رُخ خیالی یارش کشیده بود
دیگر بهانه بود که دستار می کشید
دستار را به روی سر یار نقش کرد
انگار نقش یار عرب وار می کشید
یاسی کنار شمع شمایل کشیده بود
پروانه را به گرد و دل نار می کشید
پروانه بود و شمع و گل و یار نازنین
اندر خیال حسرت دیدار می کشید
هنگام فجر بود و طلوع سپیده دم
شمس جمال حیدر کرار می کشید
#جواد_کریم_زاده
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
هدایت شده از «کمــی کــافــر...»
روسریات را بردار...
گیسویت را
از دوش و دیشب
پریشانتر کن.
بگذار تا موهایت
در باد برقصند
بوی ادکلن فرانسویات را پخش کن توی شهر
-حاشیهی خلیجفارس بوی نفت میدهد-
بزن بیرون
و از همیشه بلندتر
فریاد بزن:
«زن، زندگی، آزادی...»
تو تنها نیستی دختر!
«همسایه» نه...
ولی انبوه «سایهها»
حتماً
دنبال تو راه میافتند!
«کیف» کن
که لشکر «فیک»ها
لایکت میکنند.
تو در صدر خبرهای اینترنشنال و بیبیسی هستی.
البته فعلاً!
-فعلاً تیتر باید این باشد-
«علی دایی»
دایهی مهربانتر از مادر توست!
از مادر «اسرا» هم مهربانتر...
نمیبینی؟!
«آقای گل»
بخاطر تو
پاس گل داد به ضدانقلاب.
و جادوگر مستطیل سبز
چراغ سبز نشان داد به بوقچیهای رسانهای غرب!
«بوق بزن»
تکتک...
ممـــتد...
خیابانها را شلوغ کن
و هیچ فکر نکن
که شاید پشت هیجان تو
آمبولانس توی ترافیک مانده است.
فریاد بکش
بلندتر از همیشه...
تو حق داری
که هاتداگت را
از شعبههای «مک دونالد» در خیابان «ولیعصر» بخری
با یک بطری پپسی اصل اسرائیلی!
آروغت را که -روشنفکرانه- زدی
سرت را از شیشهی ماشین بیرون کن
جیغ بکش
بنفشِ بنفش...
و بلندتر از پیش بخوان:
«نون و پنیر و خاویار
ظریف الکسیس رو بیار!»
و بعد
یکراست برو تا شمال شهر
تااا «دربند»
آنجا هنوز انقلاب نشده بِیبی!
اصلاً برو دور دور
سرِ راه
-درست جلوی ویلا-
از «جادوگر» هم امضا بگیر...
-اگر از فرنگ برگشته باشد
و صدایت را از پشت برج و بارو
و نُهتوی ویلایش بشنود-
«حیا» را بیخیال
«حیاط» ویلاهای استخردار را عشق است!
حوض صحن امامزاده داوود آنقدر عمیق نیست
که بشود شیرجه زد داخلش
و زیرآبی رفت
شاهچراغ هم همینطور!
اصلاً حوض
سهم بچهها...
ارزانی کبوترها...
ولی از خودت بپرس:
کرکس از کبوتر چه کم دارد؟!
پس چرا «در قفس هیچکسی
کرکس نیست؟!»
سهم تو از زندگی بیشتر از اینهاست.
«زن، زندگی، آزادی...»
هوا
رفته رو به سردی
«پاییز اومده، پیِ نامردی...»
چکمهات را بپوش دختر
و بزن بیرون
تنور تجمع را داغ کن
از «دروازه دولت» عبور کن
به «دروازههای آزادی» خوش آمدی!
آغوش رایگان...
بوسههای رایگان...
عشقهای رایگان...
آدمهای رایگان...
مهد همهی چیزهای دوزاری...
«داعش
-سخنگوی عملگرای کاخ سفید-
ورود شما را به دروازهی تمدن غرب خوشآمد میگوید...»
«اهلاً و سهلاً
چطوری ایرانی...؟!»
در خبرها دیدم
-مشروح خبر بیست و نیم-
داعشیها
همین دیروز
«از خون جوانان وطن»
از خون کودک و مرد و زن
به یُمن ورودت به دهکدهی جهانی
توی شاهچراغ
«فرش قرمز» پهن کردهاند...
راستی
نگران تروریست مسلح شیراز نباش
«جناب جادوگر»
به پرستارها سپرده است
که اسم هیچ کسی را ثبت نکنند!
-حتی درمان هم رایگان-
میبینی؟!
آغوش آمریکاییها برای همه باز است.
«کور» که نیستیم؛
امضای «کری» هنوز هم تضمین است!
به باغ مرکبات «برجام» خوش آمدید
بفرمایید انگور فرانسوی مادام!
موهایت را
شرابی رنگ بزن؛
به کشورت هم انگ پشت انگ...
به شیشهی خانهها
به پنجرههای رو به صبح
به ماشینها
و به من هم در خیابان
سنگ بزن.
بعد بچرخ و رو به دوربین اجنبیها
(سه... دو... یک...)
-لبخند یادت نرود زیبا-
بگو «سیییب»
-سیب اعلای باغ برجام-
خندهات را قشنگتر میکند!
حالا دست تکان بده.
و همراه با «صدای آمریکا» تکرار کن:
«زن؛
زندگی؛
آزادی...!»
#مصعب_یحیایی
#کمی_کافر
عضو شوید:
(کمی کافر.../ شعر و گاهنوشتهای مصعب یحیایی)
🔴@yahyaei_m
غزل
ساعت به وقت خندهی تو عید میشود
مهرت به جان نشسته و خورشید میشود
تا میرسی به پشت در از عطر خندههات
شببو دچار حسرت و تردید میشود
دعوت به آسمان پر از نور میشوم
تا چشم من به چشم تو تبعید میشود
میآیی و جهان مرا سبز میکنی
هنگام رقص پُرتپش بید میشود
با من بیا به صبحِ هیاهوی سال نو
وقتی دل آشیانهی امّید میشود
با بوسههای لحظهی تحویل سالمان
قلبم برای عشق تو تمدید میشود!
#پروین_جاویدنیا
#غزل_عاشقانه
🟩 عضو کانال
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky
May 11
🦋 ای در دام عنکبوت
#قسمت۱۳۹ 🎬
وارد خانه شدیم,انور همینجور که لنگ لنگان قدم برمیداشت کتش را دراورد وپرت کرد رومبل وبدو خودش را به اتاق بنیامین رساند.
ناگهان فریاد داد وبیدادش هوا رفت,به سرعت خودم رابه اتاق رساندم,بنیامین باصورتی که ازخفگی کبود شده بود بی رمق نگاهمان میکرد.
انور دست به کار شد وتنظیمات دستگاه های تنفس را بررسی کرد وتغییر داد ,کم کم تنفس بنیامین بهتر شد,انور بنیامین را بغلش گرفت وبوسید ,انگارکه صدسال ازاوجدا بوده,باخودم فکرمیکردم,این کثافت پسری را که از زیر دستگاه به عمل اورده اینجور دوست دارد وحاضراست جانش را برایش بدهد اما بقیه ی ادمها را راحت از فرزندانشان جدا میکند, مثل عماد وهیچ احساس عذاب وجدان هم ندارد یعنی اصلا بهش فکرنمیکند که عذاب وجدان بگیرد.
انور یک چیزی,شیبه شیرخشک اما بارنگ سبزپسته ای را در اب حل کرد و بوسیله ی شیشه ی شیر به خورد بنیامین داد.
دوباره بوسه ای ازش گرفت وروبه من کردوگفت:فردا پدر این فلسطینیها رادرمیاورم,به شرفم قسم عمادرابادستان بسته اینجا سلاخی میکنم وبنیامینم رانجات میدهم.
از لحنش احساس لرزشی وجودم راگرفت وباخود گفتم مگر شما وامثالتان شرفی دارید که به ان قسم بخورید.
من:استاد حالا بیاید دست ورویتان را بشورید تازخمهایتان را پانسمان کنم.
بعداز نیم ساعتی کل سروصورت ودستهای انور باندپیچی شد وبااشاره به قفسه ای که حاوی بطریهای مشروب بود,درخواست نوشیدنی کرد ودرهمین حین گفت:درست است که یهود راه ورسم درست زیستن وسلامتی راازتعالیم اسلام دراورده وعمل میکند اما یک یهودی محال است مشروب را کناربگذارد....تمام خستگی ودرد وکوفتگی بدنم را بانوشیدن همین ,فراموش میکنم.
واقعا احساس ترس وجودم رافراگرفت ,باخودم میگفتم نکند مشروب بخورد واز حال خودخارج شود وفکر کند من مادرشم وکلکم رابکند ,درهمین هنگام صدای دستگاه تنفس از اتاق بنیامین که اژیر میکشید بلند شد.
سریع خودمان رابه اتاق رساندیم,بنیامین بیچاره این مخلوق اسحاق انور مانند مارمولکی سیاه وخشک شده بود....باخود گفتم اینهم پایان معجزه ات اسحاق انورررر...
انور با دیدن بنیامین باان حال از خودبیخود شده بودبه زمین وزمان فحش میداد,من از ترسم عقب عقب اومدم توهال اونم اومد دنبالم وهرچی که سرراهش به دستش میرسید میشکست وحرف رکیک میزد.
به هال رسیدیم به سمت قفسه مشروبها رفت ویه شیشه برداشت ,رفت رومبل نشست,دستش رابرد زیر صندلی ودکمه ای را فشار داد دید که من خشکم زده ونگاهش میکنم,شیشه مشروب دستش راپرتاب کرد طرفم و...
#ادامهدارد.....🌷
💠💠💠💠💠💠
در محفل ما شعر سخن می گوید
👇👇👇
@shaeranehayemahkhaky