eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
519 دنبال‌کننده
1هزار عکس
161 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهــنامهٔ فردوســی
رسیدن کمک با ایرانیان: #گودرز به قله کوه رفت و از لشکریان جدا شد، خورشید که طلوع کرد ، دیده‌بان با
رسیدن خبر سپاه کمکی به طوس: دیده‌بان گفت « اکنون مانند سیمرغ میروم و میایم.» پهلوان گفت« قبل از اینکه بروی ، ببین سپاه کمکی کی به اینجا میرسد؟» دیده‌بان گفت« فردا صبح به کوه‌ هماون میرسند.» خوشحال شد. از آن سو لشکرش را به دشت آورد. سواری نزد رسید و خبر آمدن لشکر پیران را رساند. هومان خندید و گفت « بخت خوب به ما رو کرده است» و فریاد شادی از رزمگاه تورانیان بلند شد. اما بزرگان ایران همه غمگین و ناامید، گروه گروه گوشه ای به زاری نشسته اند که « افسوس از پهلوانان خسرو نژاد که کفن ها شان خوراک شیران خواهد شد » طوس به گفت « به قله کوه برو و ببین چند نفر هستند و از کدام سو حمله خواهند کرد.» بیژن به قله رفت و به هر سو نگاه کرد، سپس نزد طوس بازگشت و گفت « انقدر سپاه و فیل هست که نمیشود روی زمین را دید، با شمردن تمام نمی‌شوند و از صدای طبل شان گوش کر می‌شود.» طوس با شنیدن سخنان بیژن غمگین شد. سران سپاه را جمع کرد و گفت « من بسیار عمر کرده ام اما جز سختی در جنگ چیزی ندیدم، اکنون تنها یک چاره داریم ، میدانم که نیروی ما اندک است پس ما باید امشب را شبیخون کنیم، اگر کشته شویم از سرزنش شاه رها شدیم و نمیگویند بی نام پهلوانی مرد.» سپاهیان موافقت کردند. وقتی نیمه شب فرا رسید و رنگ شب قیرگون شد. دیده‌بان نزد طوس آمد و گفت« سپاهی از ایران در راه است.» و بزرگان از شادی خندیدند و طوس گفت« اکنون که یار آمده است ، بهتر است نجنگیم و وقت بخریم. همه به دیده‌بان هدیه دادند و طلایه بیرون کشیدند. @shah_nameh1
سلیقه شعری من :😂 @shah_nameh1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم «پدرخوانده» از کتاب «شاهنامه » الهام گرفته شده! «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان فیلم در یک مصاحبه راجع به ساخت سه نسخه از فیلم پدرخوانده صحبت کرده و در یکجا اشاره به این موضوع داره. کاپولا کارگران بزرگ تاریخ سینما که کارگردانی برترین فیلم تاریخ سینما را بر عهده داشته در مصاحبه ای از شاهنامه بعنوان الهام ساخت فیلم سه گانه پدر خوانده ذکر می‌کند. را دریابیم.... @shah_nameh1
شاهــنامهٔ فردوســی
فیلم «پدرخوانده» از کتاب «شاهنامه #فردوسی» الهام گرفته شده! «فرانسیس فورد کاپولا» کارگردان فیلم در
حرف بسیاری حقی زدند شاهنامه اثریه که توش سراسر روابط پدر پسری میبینیم و اینکه خود فردوسی هم با پسرش در تنش بوده باعث میشه احساسی تر این داستان ها رو روایت کنه... ‌
جوری ناشناس رو خالی میزارید انگار دارم تو قبرستون پست میزارم😐😂
‌ امروز شعر جدیدم رو بردم به دبیر انجمن مون نشون دادم... یه جوری ازش مفاهیم فلسفی و عرفانی بیرون میکشید که خود من که شاعر اون شعر بودم مبهوت شدم😐😂 حالا میفهمم معلم ادبیات ها چطور از شعر استخراج میکنن😂💔 ‌
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید چرا جواب ناشناس منو ندادی ......... جواب همه رو میدم اما میزارم تو کانال جواب ناشناس
هدایت شده از روزمره | شاهنامه
📪 پیام جدید سلام به دوست خوب و عزیز من رویین لطفاً راجب پسر فردوسی یه راهنمایی بکن و دلیل تنش فردوسی و پسرشو بگو که تو ذهنم بد سوالی شده،با تشکر ❤️ ............... سلام عزیزم🍀 خب تنها چیزای قابل استناد از زندگی فردوسی چیزایی هست که خودش بگه. طبق قول خودش ، پسر فردوسی در ۳۷ سالگی میمیره و مرگ فرزند برای پدرش خیلی سنگینه ، فردوسی تو شاهنامه برای مرگ پسرش عزاداری میکنه ولی میگه پسرش وقتی زنده بود همیشه باهاش درشتی میکرده و حالا هم که مرده بهش میگه زود باش تو هم بیا ... ‌
تصمیم حمله: خورشید که گنبد طلایی اش را به آسمان کشید ، شب ناپدید شد و به گفت « امروز دیگر باید بجنگیم و درنگ بس است.» پیران پاسخ داد « خاقان چین خود پادشاهی خردمند است و نیازی به تایید ما ندارد ، همان کاری را کنید که صلاح میدانید.» صدای طبل های جنگی بلند شد. هوا از بسیاری پرچم های پرنیانی مانند بازار چین، سرخ و زرد و بنفش شده بود. که سپاهی با آن عظمت دید ، ناچار هر چه داشت بسیج کرد و به میدان آورد. درفش کاویانی را بدست گرفت. سپاه ایران از آوردگاه تا قله کوه بود. خاقان چین که سپاه ایران را پسند آمدش و گفت « این است سپاه ، سواران رزم‌آور دارد و بی‌باک » اما پیران نظر دیگری داشت و گفت « آن سپاهی که فرار کند و خار های کوه را برگزیند ، روز جنگ زیر سم اسبان میماند. من که از پهلوانان شان مردانگی ندیدم.» خاقان چین گفت « اکنون چه کنیم؟» پیران گفت «جنگیدن با سپاه اندک ، کار جالبی نیست. بنظر من سه روز در همین رزمگاه صبر کنیم . من سپاه را دو قسمت میکنم ، یک قسمت صبح تا شب بجنگند و وقتی خسته شدند ، قسمت دیگر به جنگ با ایرانیان بروند و فرصت استراحت ندهند.» گفت «این نظر خوبی نیست ، اندک سپاهی هستند بی آب و نان ، برای چه وقت تلف کنیم ؟ بنظرم همین حالا کارشان را تمام کنیم و به کشور شان هجوم بریم و بر و بوم شان را ویران کنیم. برای چه چند روز را استراحت کنیم؟ یک امشب را استراحت کنیم و سپیده دم همگی حمله کنیم و کوهی از جنازه به جا بگذاریم و ایرانیان از این پس جز مویه گر چیزی نباشند» خاقان چین گفت «این بهترین نظر است» و کل لشگر هم با کاموس موافقت کردند. @shah_nameh1