#طرح_مستطیل
👆خاکریز خاطرات ۱۰۹
🌸 برخورد عجیب سردار با مردم مظلوم روستای محروم...
#جهاد #تکلیف_گرایی #ایثار #کمک_به_فقرا #شهیدعلی_معمار #بی_تفاوت_نبودن
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مستطیل 👆خاکریز خاطرات ۱۰۹ 🌸 برخورد عجیب سردار با مردم مظلوم روستای محروم... #جهاد #تکلیف_گر
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۹
✍ برخورد عجیب سردار با مردم مظلوم روستای محروم...
#متن_خاطره
رفته بود کویر. میخواست راهِ رفت و آمدِ قاچاقچیان رو ببنده. همونجا با مشکلِ آبِ مردمِ روستا آشنا شد. قناتهای روستا خشکیده بود و باید لایهروبی میشدند. علیآقا ماشینش رو فروخت. و رفت با پولش امکانات لازم رو خرید و قناتها رو تعمیر کرد. مشکل حل شد و آب روستا راه افتاد
📌خاطره از زندگی سردار شهید علی معمار
📚منبع: کتاب خدمت از ماست ۸۲ ، صفحه ۶۵
#جهاد #تکلیف_گرایی #ایثار #کمک_به_فقرا #شهیدعلی_معمار #بی_تفاوت_نبودن
🇮🇷کانال خاطرات کوتاه شهدا:
@khakriz1.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۹
✍ برخورد عجیب سردار با مردم مظلوم روستای محروم...
#متن_خاطره
رفته بود کویر. میخواست راهِ رفت و آمدِ قاچاقچیان رو ببنده. همونجا با مشکلِ آبِ مردمِ روستا آشنا شد. قناتهای روستا خشکیده بود و باید لایهروبی میشدند. علیآقا ماشینش رو فروخت. و رفت با پولش امکانات لازم رو خرید و قناتها رو تعمیر کرد. مشکل حل شد و آب روستا راه افتاد
📌خاطره از زندگی سردار شهید علی معمار
📚منبع: کتاب خدمت از ماست ۸۲ ، صفحه ۶۵
#جهاد #تکلیف_گرایی #ایثار #کمک_به_فقرا #شهیدعلی_معمار #بی_تفاوت_نبودن#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
#طرح_مربع
👆خاکریز خاطرات ۱۱۸
🌸 کارِ جالبِ مدیر مهربانِ مدرسه
❤️ از فقرا و یتیمها غافل نشیم
#یتیم_نوازی #معلم_شهید #کمک_به_فقرا #بی_تفاوت_نبودن #شهیدابراهیمیان#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🌻لَبخْندِ هادے🌻
#طرح_مربع 👆خاکریز خاطرات ۱۱۸ 🌸 کارِ جالبِ مدیر مهربانِ مدرسه ❤️ از فقرا و یتیمها غافل نشیم #یت
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۱۸
✍ کارِ جالبِ مدیر مهربانِ مدرسه
#متن_خاطره
مدیر مدرسه بود. یک شب مقدار زیادی لوازم آورد و گفت: لطفاً کمک کن تا اینها رو ببریم مدرسه...
ساعت ۹ شب رسیدیم مدرسه. محمد وسایل رو برد توی آبدارخانه و داخل نایلونهایی جداگانه گذاشت. ازش پرسیدم: نگفتی اینها برای چیه؟ جواب داد: چند تا شاگرد توی مدرسه داریم که یتیم هستند و وضعیت خوبی ندارند، اینها رو برای آنها تهیه کردهام.
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ابراهیمیان
📚منبع: فرهنگنامه شهدای سمنان، جلد ۱ ، صفحه ۶۳
#یتیم_نوازی #معلم_شهید #کمک_به_فقرا #بی_تفاوت_نبودن #شهیدابراهیمیان#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۲۵
✍ کار جالبِ شهید برای مخفیانه خدمت کردن
#متن_خاطره
داود یه دفترچه داشت که توش نشانی خانواده های شهدا و رزمندگان رو نوشته بود. بهشون سرکشی میکرد و مشکلات اونا رو مرتفع میساخت...
بعد از شهادت داود ، یکی از اهالی محل میگفت: مدتها بود که میدیدم سرِ هر ماه ، بستهی پولی را میاندازند توی حیاط خونمون. بعد از سه چهار ماه کنجکاوی کردن، فهمیدم که آقا داود مخفیانه به ما کمک می کند.
.
📌خاطره ای از زندگی سردار شهید داوود حیدری
📚منبع: کتاب با راهیان نور ؛ صفحه ۱۴۰
#کمک_به_فقرا #بیتفاوت_نبودن #خانواده_شهدا #شهیدداودحیدری#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۳۷
✍ طلبه ی شهیدی که با روش های زیبا به تبلیغ دین می پرداخت...
#متن_خاطره
با توجه به سرما و یخبندانهایِ شدیدِ مشهد و همچنین حضورِ روسها در کشور، زندگی برای مردم خیلی سخت شده بود. بارها میدیدم که آیت الله سعیدی تویِ صفهایِ طولانیِ نان ایستاده تا برایِ فقرا نان و آذوقه تهیه کند... در همسایگیِ آیت الله سعیدی بنده خدایی زندگی میکرد که وضعِ خوبی نداشت، او می گفت: محلِ سکونتِ ما طبقهی سوم بود. یک روز صدایِ نفسنفس زدنِ یکی را شنیدمکه از پلهها بالا میآمد. وقتی نگاه کردم، دیدم آیت الله سعیدی یک گونیِ ذغال به دوش گرفته و برای ما آورده است.
📌خاطرهای از زندگی روحانی شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی
📚منبع: کتاب بَلاغ ( سیره تبلیغی شهدای روحانی) ، صفحات 65 و 69
#ایثار #کمک_به_فقرا #بی_تفاوت_نبودن #شهید_آیت_الله_سعیدی#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۵
✍️مسلمان زیستن را از این آیتاللهِ شهید بیاموزیم
#متن_خاطره
یک روز وقتی پدرم از مسجد برگشتند، دیدم عبا روی دوششان نیست. پرسیدم: عبایتان چه شد؟ ایشانگفتند: سرِ راه مرد فقیری را دیدمکه از سرما می لرزید، من هم دیدم که قبا به تن دارم و فعلاً به عبا احتیاج زیادی ندارم، پس نباید فردِ مسلمانی از سرما بلرزد و من، هم قبا بر تن داشته باشم و هم عبا. برای همین عبایم را رویِ دوشِ آن مردِ فقیر انداختم و آمدم ...
📌خاطرهای از زندگی شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی
📚منبع: کتاب مجمع ملکوتیان ، صفحه ۴۲
#شهیدآیتالله_سعیدی #کمک_به_فقرا #بیتفاوت_نبودن #دلبستهی_دنیا_نبودن #روحانی_شهید
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۵۳
✍ برخوردِ عجیب حاج احمد متوسلیان با زنی که شوهرش جزو منافقین بود...
#متن_خاطره
حقوقش روگرفت و از سپاهِ مریوان اومد بیرون. دید زنی بچه به بغل ، کنارِ خیابون نشسته و گریه میکنه. رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زن گفت: شوهرِ بیغیرتم من و بچهی کوچیکم رو ول کرده و رفته تفنگچیِ کومله شده، بخدا خیلی وقته که یک شکمِ سیر غذا نخوردیم. حاجی بغضش گرفت. بلافاصله دست کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمندهام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیۀ مختصریه؛ فعلا اموراتِ خودتون رو بگذرونید، نشانیتون رو هم بدید به برادر دستواره ، از این به بعد خودش موادِ خوراکی رو میاره دم درِ خانه و بهتون تحویل میده...
📌خاطره ای از زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱
#متوسلیان #مردانگی #انفاق #تقوا #کمک_به_فقرا #غیرت #شرافت
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۶۳
✍ شهیدی که شیعه و سنی عاشقش شده بود...
#متن_خاطره :
سردار شوشتری حتی به خانوادههای اعدامیان هم خدمت می کرد و میگفت: اگر کسی اعدام شده ، خانواده اش چه گناهی کردهاند؟
ایشون به خانوادۀ فقـرا هم سـرکشی، و مشکلاتشون رو برطرف میکردند، به طوری که بعد از شهادتشون به هر روستایی میرویم ، تا اسم شهید شوشتری آورده میشه ، مردم زار زار گریه میکنند و میگن: ما پـدر خود را از دست دادیم...
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید نورعلی شوشتری
📚راوی: سردار جاهد (فرمانده سپاه سیستان و بلوچستان)
#شهیدشوشتری #شهیدوحدت #بی_تفاوت_نبودن #کمک_به_فقرا #مهربانی
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۰۵
🌺 لایقِ شهادت که شدی، شهید میشوی...
#متن_خاطره
حسین همهاش میگفت: من آخرش شهید میشم... وقتی هم من میخندیدم ، می گفت: حالا نگاه کن اگه آخرش شهید نشدم! ... آخرش هم شد اولین شهیدِ فتنه ی ۸۸ ...
حسین پیاده میرفت مدرسه و میآمد. تعجب کردم. پیگیر که شدیم، فهمیدیم پولِ توجیبیهایش رو میده به امامجماعتِ مسجد تا برسونه به نیازمندان.
.
🌷خاطرهای از زندگی بسیجی شهید حسین غلامکبیری
🍃منبع: ماهنامه امتداد ، شماره ۵۵
#شهیدغلامکبیری #شهیدفتنه #کمک_به_فقرا #مدافع_وطن
🇮🇷
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۰۸
🌺 شهید مدافع حرمی که دست رد به سینهی نیازمندی نمیزد
#متن_خاطره
برای آقا سید علی مهم نبود طرفِ مقابلش کیه، کافی بود متوجه بشه کسی نیازمنده ، تا بهش کمک کنه.یکی از سربازانِ سوری که ظاهراً شیعه هم نبود، میگفت: من نگهبانِ ایست و بازرسی بودم ، سید وقتی مییومد اینجـا ، ترمز میزد و بهم پولی رو کمک میکرد... بعد از شنیدنِ این قضیه از سید پرسیدم: از کجـا این بنـده خدا رو میشناسی؟ آقا سید گفت: متوجه شدم بسیار فقیره و مشکلات زیادی داره. گاهی اوقات که از اینجا رد میشم، خوشحالش میکنم تا دستِ خالی خونه نره...
🌹خاطرهای از زندگی روحانی شهید سید علی زنجانی
✍راوی: یکی از همرزمان شهید
.
#شهیدزنجانی #شهدای_مدافع_حرم #شهدای_روحانیت #کمک_به_فقرا
🇮🇷