eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💚بيكار نمي ماند و خستگی را نمی فهمید❤️ 💕 ۲🍃 ✔️راوی:دوستان شهيد 🌷 يك ويژگي بسيار داشت. در هر كاري وارد ميشد را به به پايان ميرساند. ⚘@pmsh313 🍀خوب به ياد دارم كه يك روز وارد شد. يكي از بچه ها مشغول گچ كاري ديوارهاي طبقه ي بالای🕌 بود. اما نيروي كمكي نداشت. #🌷هادي يكباره لباسش را عوض كرد. با شلوار كردي به كمك اين گچ كار آمد. ⚘@pmsh313 💢او خيلي زود را ياد گرفت و گچ كاري ساختمان، به سرعت و به خوبي انجام شد. 🌿مدتي بعد بحث حضور بچه هاي🕌 در پيش آمد. تابستان 1387 بود كه🌷 به همراه چند نفر از رفقا از جمله🌷 راهي منطقه ي ، اطراف، شد. 🌷 در اردوهاي نيز همين ويژگي را داشت.☀️. از لحظه لحظه وقتش استفاده ميكرد. 🌷@shahidabad313 💢در كارهاي عمراني☀️. مثل بولدوزر ميكرد. وقتي تمام ميشد، به سراغ بچه هايي ميرفت كه مشغول بودند. به آنها در زمينه ي كمك ميكرد. بعد به آشپزخانه جهت ميرفت و... ⚘@pmsh313 💢با آن اما هميشه و فعاليت بود.🌷 هيچ گاه نميكرد. تا اينكه بعد از پايان به آمديم. 💢فعاليت بچه هاي🕌 در منطقه ي مورد مسئولان قرار گرفت. قرار شد از بچه هاي برتر در مراسمي با حضور شود. 💢راهي شديم. بعد از پايان و از بچه هاي🕌🌷 به سمت رفت. او توانست خودش را به آقاي برساند و از دوركمي با ايشان كند. ⚘@pmsh313 💢اطراف شلوغ بود. نفهميدم🌷 چه گفت و چه شد. اما🌷 دستش را از روي جمعيت دراز كرد تا با، يعني بالاترین دست بدهد، اما همينكه دست🌷 به سمت ايشان رفت، آقاي دست🌷 را بوسيد! 💥رنگ از چهره ي🌷 پريد. او كه هميشه ميخواست كارهايش در باشد و براي كسي نميزد، اما يكباره در چنين شرايطي قرار گرفت. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۵۱ تا ۵۵ ☀️در این قسمت ها خواهید خواند: 💚در خط مقدم❤️ 💚در🕌 هندي همه از او تعريف مي كردند❤️ 💚با آب، در بيشتر مردم، يك از خودش گذاشته بود❤️ 💚رفاقت با پیرمرد نابینا❤️ 💚علاقه مندی به شهید ابراهیم هادی❤️ 💚 عبادت ها و را به گونه اي انجام مي داد كه در باشد❤️ 💚توصیه های خوب در وصیتنامه یک هفته قبل از🌷❤️ 💚 مي گفت: خدا ما رو براي آفريده❤️ 💚آخرین اتفاقات در نجف قبل شهادت❤️ 💚خواندن شعر زیبای مداح در زمان تشییع هادی❤️ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚قدم های آخر❤️ 👈اين اواخر كمتر حرف مي زد. زماني كه از برگشته بود بيشتر مشغول بود. از خودش كمتر مي گفت. به توصيه هاي بيشتر عمل مي كرد.🌷 عبادت ها و را به گونه اي انجام مي داد كه در باشد. 🌷@shahidabad313 💢كمتر كسي از حال و هواي او در🌟 خبر داشت. او سعي مي كرد خود را با مولاي متقيان🌟(علیه السلام) حفظ كند.🌷 حداقل هر هفته با و دوستان و خانواده تماس مي گرفت و با آنها بگو بخند داشت، اما در روزهاي آخر تغييرات خاصي در او ديده مي شد.شماره ي همراه خود را عوض كرد. ⚘@pmsh313 💢آخرين بار با يكي از دوستانش تماس گرفت.🌷 پس از صحبت هاي به او گفت: نمي خواي صداي من رو كني؟! ديگه معلوم نيست بتوني با من بزني! 🌷@shahidabad313 💢به يكي از دوستان هم گفته بود: من چهره ي و خوبي ندارم، اگه توانستي يه از عكس هاي من آماده كن! بعدها به درد مي خوره! ⚘@pmsh313 💢با اينكه بارها در عمليات هاي گروه هاي مردمي از طرف#عراق شركت كرده بود، اما نامه اش را قبل از آخرين نوشت!درست در روز 19 1393، يعني يك هفته قبل از🌷. وصيتنامه ي كاملي نوشت كه توصيه هاي بسيارخوبي در آن داشت. 🌷@shahidabad313 💢عجيب اينكه بيشتر درخواست هايي را كه او در آورده بود به طرز عجيبي شد.او بعد از تكميل راهي نيروهاي مردمي شد. آنقدر داشت كه سجاده اش در اتاقش همينطور باز ماند! بعد هم با دوستانش عازم گرديد. ⚘@pmsh313 💢آن ها در عمليات پاكسازي مناطق اطراف و ديگر مناطق داشتند.نيروهاي مردمي در چند قبلي با كمك توانسته بودند مناطق مهمي نظير را از دست⚡ پاكسازي كنند. 🌷@shahidabad313 🌷 به همراه ديگر، حدود بيست کيلومتر جلوتر از🌟 در سنگرها حضور داشتند.آن ها بيشتر شب ها را به مي آمدند و آنجا مي خوابيدند.🌷 هم كه خوبي پيدا كرده بود، از فضاي#حرمين_سامرا به خوبي استفاده مي كرد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷