#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه
💚انسان الهی❤️
✔️راوی:شیخ محمد صبیحاوی و....
👈من همه گونه#انسان ديده ام. با افراد زيادي برخورد داشته ام. اما بدون#اغراق مي گويم كه مثل🌷#شيخ_هادي را كمتر ديده ام.#انسان مؤمن، صالح، عابد، زاهد، متواضع، شجاع و... او براي جمع ما#خير_محض بود.
🌷@shahidabad313
💢اين سخنان، نه به خاطر اين است كه او🌷#شهيد شده، ما🌷#شهيد زياد ديده ايم. اما🌷#هادي انسان ديگري بود. به همه ي دوستان روش ديگري از#زندگي را آموخت. او#انسان بزرگي بود، به خاطر اينكه#دنيا در چشمش كوچك بود. به همين خاطر در هر جمعي وارد مي شد#خير_محض بود.
⚘@pmsh313
💢بسياري از روزها را#روزه دار بود، اما دوست نداشت كسي بداند. از#خنده زيادي به خاطر#غفلت از#ياد_خدا گريزان بود، اما هميشه#لبخند برلب داشت. تمام#صفات_مؤمنين را در او مي ديديم.
هميشه به ما#كمك مي كرد. يعني هركسي را كه#احتياج به#كمك داشت ياري مي كرد.
🌷@shahidabad313
💢يكبار براي#منزل خودم يك#تانكر خريدم و نمي دانستم چگونه به#خانه بياورم، ساعتي بعد ديدم كه🌷#هادي#تانكر را روي كمرش بسته و به#خانه آمد! او آنقدر در حق من برادري كرد كه گفتني نيست.
💢بعضي روزها از او#خبر نداشتيم، او#مريض بود و ما بي خبر بوديم.#دوست نداشت كسي بداند! از#مشكلات و از امور دنيايي حرف نمي زد، انگار كه هيچ مشكلي ندارد. اما مي دانستيم كه اينگونه نيست.
🌷@shahidabad313
🌟#خوب#درس مي خواند و زود#مطلب را مي گرفت. خوب مي فهميد. در كنار دروس حوزوي، فعاليت هاي بسياري انجام مي داد.يكبار در☀️#مسير_كربلا با او همراه بودم.#متواضع اما بشاش و خنده رو بود. از همه ديرتر مي خوابيد و زودتر بلند مي شد.
⚘@pmsh313
💎كم خوراك و كم خواب بود.#اهل_عبادت و#زيارت بود. وقتي به كنار#حرم معصومين(ع)مي رسيد ديگر در حال خودش نبود.#همه_فن_حريف بود. در#نبرد و#مبارزه،#مرد_ميدان_جهاد و به نوعي#فرمانده بود، در ديگر كارها نيز همينطور.
💢#خاكي و افتاده بود. بارها ديدم كه سيني چاي را در دست دارد و به سمت برخي نيروهاي ساده مي رود.#عاشق زيارت☀️#شب_جمعه در☀️#كربلا بود. وقتي هم كه🌷#شهيد شد، چهار روز پيكرش گم شده بود، البته اين حرف ها بهانه است.🌷#هادي دوست داشت يك شب جمعه ي ديگر به☀️#كربلا برود كه خدا دعايش را#مستجاب كرد.روز يكشنبه🌷#شهيد شد و☀️#شب_جمعه در🌷#كربلا و☀️#نجف تشييع شد.درست در اولين روز🌷#فاطميه!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_پنجاه
🌴دومين حضور ص ۸۳
✔امير منجر
💚ابراهیم انسانی عجیب❤️
🌴...#اصغــر_وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعــد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد.
🌴اصغر از فرماندهان بسيار شجاع و دلاور بود.ابراهيم بسيار به او علاقه داشت.او هميشه مي گفت:چريكي بــه شــجاعت و دلاوري و مديريــت اصغر نديــده ام.
🍁@shahidabad313
🌴اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه.
🌴اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت.
يك بار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي.
🍁@pmsh313
🌴اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در لبنان جنگيده ام. كل درگيريهاي سال58 كردســتان را در منطقه بودم،
🌴اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بســيار ورزيده اســت هم مســائل نظامي را خيلي خوب مي فهمد.
🌴براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك مي گرفت.آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه تانك دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند.
🍁@pmsh313
🌴اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي
در شهر ايجاد كرد.
🌴وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها ورزش باستاني را بر پا كرد. هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب مي ِ گرفت و با صداي گرم خودش مي خواند.
🍁@shahidabad313
🌴اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند. يكــي از فرماندهــان مي گفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شــهر مانده بودند و پرستاران بيمارستان و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند.
🌴ابراهيم با آن صداي رسا مي خواند و اصغر هم مياندار ورزش بود. به ايــن ترتيب آنها روح زندگــي و اميد را ايجاد مي كردند. راســتي كه ابراهيم انسان عجيبي بود.
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_پنجاه
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
💛تفنگهاي 106مم كارايي بسيار بالايي دارند و با دقت فوق العاده اي كه در تيراندازي دارند، مي توانستيم تانكها را شكار كنيم. با بيسيم اطلاع داديم گروه اول آماده باشند و سپس با سرعت سرسام آوري در جاده به سوي تانكهاي عراقي يورش برديم.
💥تانكها متوجه ما شدند و چند گلولة بي هدف تيراندازي كردند كه در اثر سرعت و جابه جايي، به ما برخورد نكردند. در اين ميان تفنگهاي 106مم روي تپه يكي از تانكها را هدف قرار داده، منهدم كردند. در
همين زمان لولة ساير تانكها به سمت تپه معطوف شد تا جيپ را شكار كنند كه در اين فرصت نوبت ما شد و يكي از تانكها را منهدم كرديم.
🔹️همه خوشحال بوديم. گلوله هاي كوچك و بزرگ از هر سو رد مي شدند. در همين فرصت، تيراندازهاي آر پي جي زن در محلهاي از پيش تعيين شده قرار
گرفتند و ما هم در پشت خاكريزها موضع گرفتيم. اصول كار با 106مم به دليل داشتن آتش پر حجم، آتش عقبه و ايجاد گرد و خاك، اينگونه است كه براي
جلوگيري از كشف نشدن محل موضع، بايد خيلي سريع بعد از تيراندازي محل را تغيير داد.
🔸️درگيري به شدت ادامه داشت و هر كس هر چه مي توانست، انجام مي داد و به ديگري نيز كمك مي كرد. تانكها زمين گير شدند و دنبال راهي براي
مخفي شدن بودند كه يكي از سربازان شجاع دستة شناسايي، خود را به نزديكترين محل نسبت به تانكها رسانده و به سوي يكي از آنها شليك كرد.
🔹️تانك به آتش كشيده شد. او كه از اين كارش بسيار خوشحال بود، به هنگام برگشت، از پشت مورد اصابت رگبار نيروهاي پيادة دشمن قرار گرفت و به#شهادت رسيد. عراقي ها سردرگم شده بودند. نمي دانستند تعداد ما چند نفر است و فكر مي كردند با يك تيپ درگير هستند؛ چون تكاوران شجاع از هر سو
به آنان حمله ور مي شدند.
🔹️با بيسيم به جيپ هاي مستقر بر روي تپه گفتم همچنان اجراي آتش كنيد. خود نيز پاي پياده و دوان دوان خود را به تيپ رساندم. فرماندة تيپ و ساير
دوستان، مرا بوسيدند و تبريك گفتند. به دليل اينكه دشمن به حدود 500متري قرارگاه رسيده بود، برابر دستورالعمل بايد تمامي مدارك، نقشه ها، طرحها و
دستگاههاي ارتباطي منهدم مي شدند تا به دست دشمن نيفتند.
🔸️از فرماندهي، وضعيت يگانهاي پيادة تكاور را پرسيدم كه او پاسخ داد: «با وجود جانفشاني
رزمندگان، به دليل نبود آب و غذا و به خصوص مهمات، فكر نكنم زياد بتونن مقاومت كنن؛ اما خبرها حاكي از اينه كه تلفات دشمن خيلي زياده و
خودروهاي زيادي از اونا منهدم شده. رزمندگان از ساعت 00:02 درگير هستن و بسيار خسته شدن. هيچ ارتباطي هم با عقب نداريم و از نيروهاي احتياط هم خبري نيست».
🔸️خيلي سريع با مواد منفجرة موجود كه براي همين مواقع پيش بيني مي كرديم، تمام سنگرهاي حساس مانند مخابرات، اتاق عمليات، كمدهاي حاوي
اطلاعات سري، دستگاههاي مرموزات و هر چه كه براي دشمن مهم و قابل استفاده مي شد، تله بندي كردم و دستگاه انفجار آن را به يكي از سربازان داده،
تأكيد كردم: «هر موقع ديدي دشمن به 100متري رسيد، اين اهرم رو فشار بده تا همة قرارگاه منهدم بشه. بعد، سريع خودتو به ما برسون.» هر چند دقيقه،
خبرهاي خطرناكي به گوش مي رسيد و پي درپي خبر شهادت و يا مجروح شدن دوستانمان به ما مي رسيد؛ از طرفي، مركز پايش عمليات تيپ آرام و قرار نداشت
و هر كس خبري مي داد...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯