شـھیـــــــدانــــــہ
°•|🌿🌹 #شهید_مجتبی_باقری_زند #ولادت : ۱۳۴۴/۹/۲۸ #محل_تولد : تربت حیدریه #شهادت : ۱۳۶۶/۱۱/۱ #محل_شهادت
🔻🔻🔻
#با_هم_بخوانیم👇👇
🔴 #متن_مناجاتنامه که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، به شرح زیر است:
🍃به نام خداوند گیتی آفرین🍃
🔹زهرا(س) جان، دلم خیلی تنگی میکند، احساس میکنم که کمی درد فراغت را میفهمم تا آن حد که دیگر دوست ندارم اینجا بمانم، فاطمه(س) جان، بدم میدانم که بدم، اما شما که خوبید به خودت قسم یک نگاه به من، زهرا (س) جان برای شما که کاری ندارد.
🔹خانم به جان حسینت یک گوشه چشمی بنما والله قسم عوض میشوم و لیاقت قرب پیدا میکنم. یا زهرا(س) به جان عزیزت کمکم کن به جان زینبت، نظر و عنایتی بینداز، فاطمه(س) جان خودت قسم منو رها نکن.
🍃 زهرا (س) جان، بطلب
یا زهرا (س)🍃
▫️در بیابــــــــان به سراغــــــــت گشتم
▫️زار و گریـــــــان ز فراغـــــــت گشتم
▫️دگر این خانـــــــــه مرا تنــــــــگ بُود
▫️ماندن اینجا به خـــــدا تنــــــــگ بُود
🍃یا زهرا(س) بطلب🍃
▫️دوستانـــــم همـــــه از دستـــــم رفت
▫️دل به هر پاکـــــــدلی بستـــــــم رفت
▫️شبها که هجر روی تو ای ماه میکشم
▫️تا صبــــح نالـــــه میکشم آه میکشم
🔹خداوندا به ما سرعتی در بالا بردن تقوا و اخلاص عطاء کن تا بتوانیم به درجهای که شهدا رسیدند، برسیم.
🍃خدایا معرفتمان را نسبت به خود و ائمه اطهار بیفزای تا با چشم دل شما را ببینیم و صدایتان بزنیم. پروردگارا به ما اخلاص و صداقت در گفتن إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ عنایت بفرما.
🔹خداوندا به ما نیتی عطاء فرما تا با رضایت تو بگوییم اللَّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ، یارب قساوت قلب از ما بزدای تا با دیدن این همه شهید تحولی در خویش ایجاد کنیم. پروردگارا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده و نیز مرگمان در راه خودت را مایه بخشش گناهانمان بگردان.
🔹خدایا گاهی از کثرت گناه نا امید میشوم از استجابت دعایم، ولی از طرفی دل به الطاف تو بستهام که از گناه من بیشتر است ما را نزد علی اکبر (ع) رو سیاه مگردان.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
💢 #برگی_از_خاطرات
🔻 #نماز_شب
🍃 وسط شب که مصطفی برای نماز شب بیدار میشد، طاقت نمیآوردم و میگفتم:
"بسه دیگه! استراحت کن خسته شدی"
🍃او میگفت: "تاجر اگر از سرمایهاش خرج کند بالاخره ورشکست میشود، باید سود در بیاورد که زندگیش بگذرد، ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم، ورشکست میشویم"
🍃اما من که خیلی شبها با گریه مصطفی بیدار میشدم کوتاه نمیآمدم و میگفتم: "اگر اینها که اینقدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید ...
- مگر شما چه معصیت دارید؟
- چه گناهی دارید؟
- خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند میشوید خود یک توفیق است"
🍃آن وقت مصطفی گریهاش هق هق میشد و میگفت:
"آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟؟!!
راوی 👈 همسر شهید
#شهید_مصطفی_چمران🌷
#فرمانده_قلبها
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───
﷽
#کتاب
#شهید_گمنام
👈 ۷۲ روایت از شهــداے
💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
📃 #روایت_ششم
📌 #عنوان : «خورشید دوکوهه»
🎙 #راوی : دوستان شهید
🔻تمام بدنش آثار #شکنجه بود. آثاری بود به جامانده از زندانهای ساواک.
سال۵۸ و روز اول درگیریهای #کردستان به مریوان آمد فرماندهی سپاه آنجا را به عهده گرفت.
🔻فرماندهی سخت کوش، دقیق، شجاع و پرتلاش بود، با شروع جنگ در همان منطقه در مقابل دشمنان سدی محکم ایجاد نمود.
🔻دی ماه سال ۶۰ به جنوب آمد، تیپ محمد رسولالله(ص) را در دوکوهه پایه گذاری کرد، حماسه آفرینی نیروهای #حاج_احمد مثال زدنی بود. درعملیاتهای بیت المقدس و فتح المبین کاری کرد که کارشناسان جنگی دنیا را به تعجب واداشت. خرمشهر که به یک دژ نظامی نفوذ ناپذیر تبدیل شده بود را آزاد کرد.
🔻نیروها عاشق او بودند، همیشه میگفت من در خط نبرد برادر بزرگتر شما هستم، درپشت جبهه برادر کوچکتر شما لذا کارهای مقر را بین بچهها تقسیم کرده بود. یک روز در هفته کار نظافت مقر وظیفه خود حاجی بود، از شستن ظرفها تا تمیز کردن دستشوییها و...
🌷 @shahidane1 🌷
🔻بچه بسیجی تازه به جبهه آمده بود، اسلحه را اشتباه به دست گرفته بود #حاج احمد در حال عبور از کنار او بود گفت: فرمانده تو کیه!؟ چرا به تو یاد نداده چطور اسلحه دست بگیری؟
آن جوان هم که حاجی رو نمیشناخت گفت: تو چیکار به فرمانده من داری؟
اصلا فرمانده من #حاج_احمد_متوسلیانه.، اگر اینجا بود حال تو رو میگرفت که بی خود حرف نزنی!
#حاج_احمد معذرت خواهی کرد و رفت.
🔻دو روز بعد تو مراسم صبحگاه دوکوهه اعلام شد که فرماندهی لشکر #حاج_احمد_متوسلیان صحبت خواهند کرد و جوان بسیجی سرک میکشید تا فرمانده لشکر را برای اولین بار ببیند.
🔻یکدفعه چشمش از تعجب گرد شد، بعد با خودش گفت: وای! من با کی اینطور صحبت کردم نکنه بعدا بخواد من رو تنبیه کنه!؟
اما حاجی اهل این حرفها نبود، همیشه میگفت: تو آموزش و نظم نیرو سخت بگیریم تا توی عملیات نتیجه بهتری بگیریم.
🌷 @shahidane1 🌷
🔻دوران اوج ترورهای منافقین بود، هر روز خبر از #شهادت عدهای مظلوم در شهرها به گوش میرسید، در تهران با #حاج_احمد به ستاد منطقه ۱۰ سپاه رفتیم. قرار شد از آنجا با یک خودرو غنیمتی عراقی به یکی از مقرهای سپاه برویم،شیشههای اتومبیل خرد شده بود.
🔻حرکت با آن هیچ اعتباری نداشت، به حاجی گفتم: این ماشین امنیت ندارد ممکن است در سر یک چهارراه یا در طی مسیر منافقین نارنجکی داخل آن بیاندازند.
🔻 #حاج_احمد لبخندی زد و گفت: قبل از #انقلاب ساواک نتوانست با ما کاری کند با یاریخدا در مریوان ضد انقلاب نتوانست مارا شکست دهد. بعثیها نتوانستند حریف ما شوند، مطمئن باش #منافقین هم نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
🔻اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد در جبهه نبرد با #اسرائیل خواهد بود!!
🔻این حرف #حاج_احمد زمانی بود که هنوز خبری از اعزام قوای #ایرانی به #سوریه و #لبنان نبود.
🔻 #حاج_احمد اسطوره دوران دفاع مقدس ما و از بهترین فرماندهان نظامی بود، سال۶۱ به سوریه و لبنان رفت.
#یوسف سپاه اسلام سالهاست که در سرزمین #کنعان مانده، به امید روزی که از او خبری بیاید...🙏
#ڪاری_از ⇩↯⇩
✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے"
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#کلام_ناب
🔻دفترچه وصیتنامه شهید کشف شده در عملیات تفحص شهدا
🔹 #امام_خمینی(ره):
◽️این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند را مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻شهید ترور🔻
#شهید_طالب_طاهری🌷
[سالروز ولادت]
🔻شهید طالب طاهری ۱۷ سال بیشتر نداشت که در عملیات به اصطلاح مهندسی #منافقین شهید شد. جانباز جبهههای جنگ با صدام بود که به دست عناصر سازمان منافقین ربوده و به طرز فجیعی به #شهـــــادت رسید ...
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#جمعـــــہ
☀️ ۲۹ آذر ۱۳۹۸
🌙 ۲۳ ربیعالثانی ۱۴۴۱
🌲 20 دسامبــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
#اَللَّهُـمَّصَلِّعَلیمُحَمَّـدٍﷺوَآلِمُحَمـَّدﷺ
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️حضرت بقیةالله الاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
▫️آن مهــدے باوران و یاوران
ڪہ "لبیڪ"گفتند بہ نائب المهدے
و مهدے نیز ادرڪنـےشان را خریدار شد
▫️اے ڪاش ادرڪنـےِ ما جاماندگان
با لبیڪِ شهدا اجابت گردد
و شهید شویم..
#یا_مهدی_ادرکنی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ســــــلامــ
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_اسماعیل_خانزاده
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۶۳/۶/۱۹
#محل_تولد : روستای زنگیکلاه بخش سرخرود شهرستان محمودآباد مازندران
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۴
#محل_شهادت : سوریه
🔹🔷💠🔷🔹
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️بارالها! مردن كه حق است پس چه بهتر كه مرگ با عزت (شهادت) را در آغوش بگيرم نه آنكه مرگ ذلت مرا در خواب غفلت فرا گيرد.
◽️خدايا! هر شهيد پرچمی برای عزت دين توست و به يقين می دانم كه پرچم و خونی كه خون بهايش توی خدا هستی، هرگز بر زمين نخواهد افتاد.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_محمدجواد_تندگویان
#سیاستمدار
#وزیر_نفت_كابینه_شهید_رجایی
#ولادت : ۱۳۲۹/۳/۲۶
#محل_تولد : تهران
🔹🔷💠🔷🔹
#زندگینامه
🔴 #شهیدی_که_تاریخ_شهادت_ندارد
◽️در طول چهل روز وزارت، به منظور نظارت مستقیم بر این عملیات سه بار به آبادان رفت اما در چهارمین سفرش به آبادان، در ۹ آبان ۱۳۵۹ نیروهای عراقی که صبح آن روز جاده فرعی ماهشهر ـ آبادان را در اختیار گرفته بودند وی را به همراه دو معاونش، و دو تن از محافظانش به اسارت گرفتند.
◽️دولت ایران با استناد به قوانین و مقررات بینالمللی از مجامع جهانی، بویژه صلیب سرخ، برای آزادی وی استمداد کرد، اما عراق تندگویان را اسیر جنگی دانست.
◽️پس از گذشت حدود یازده سال، با آزاد شدن تدریجی اسرای ایرانی در ۱۳۶۹ شمسی، اخباری حاکی از زنده بودن تندگویان انتشار یافت، ولی دولت عراق اعلام کرد که وزیر نفت سابق ایران در ۱۳۶۱ شمسی در سلولش خودکشی کرده است. همان موقع شایعه بود توسط تیم بازجویی منافقین در عراق تحت شکنجه به شهادت رسیده است.
◽️پس از قطعی شدن شهادت تندگویان، عراق از استرداد پیکر او امتناع نمود که سرانجام با پیگیری و پافشاری ایران، جنازه مومیایی شدهاش، پس از گذشت یازده سال از زمان اسارت، تحویل گرفته شد و به ایران انتقال یافت.
◽️هیئت ایرانی، بر مبنای مشاهدات و معاینات کالبد شکافی، تاریخ شهادت وی را در فاصله سالهای ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ شمسی دانستهاند.
🔻لذا بر روی سنگ قبر او تاریخ شهادت ذکر نشده است.
#سالروز_تجلیل
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_اول جلوی آینه ایستاده بودم و با مقنعه
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_هادی_دلها
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════
#قسمت_دوم
من توسڪا اسفندیاری هستم
سال دوم تجربیام، شاگرد دوم کل دبیرستان شهیده نسرین افضلم،
شاگرد اول مدرسمون زینب عطایی فرد😌
امروز حدودا دو هفته از سال تحصیلی۹۴_۹۵ میگذره
رسیدم مدرسه...
بچهها صف بسته بودن
مدیرمون خانم محمدی داشتن صحبت میکردن:
"دخترای گلم از امروز طبق برنامتون درس دین و زندگیتون فعال میشه دبیر محترمتونم خانم مقریه فامیلش..
رفتیم سر کلاس یه خانم جوان و خوشتیپ😎 وارد کلاس شد همه به احترامش پاشدیم
خانم مقری:
_دخترای گلم لطفا بنشینید😊
ملیحه مقریام دانشجوی #دکتراےمعارف_اسلامے، طلبه سطح دوم حوزه علمیه
خوب این از من☺️ حالا اسم هرکس رو که میخونم بلند بشه خودشو معرفی کنه معدل سال گذشتش با شغل پدر و مادرشو بگه...
خانوم توسڪا اسفندیارے؟
_بله! معدل سال پیشم ۱۹/۸۰
پدرم مهندس عمران، مادرم پرستار هستن خانم☺️
اسامی همه یکی یکی خونده شد تا رسید به #زینب
خانم مقری: زینب عطایی فرد؟
_به نام خدا معدل سال پیشم ۱۹/۹۰
پدرم #پاسدار، مادرم #طلبه و استاد حوزه علمیه☺️
خانم مقری: فامیل مادرت چیه دخترم😊؟
_خانم حسینی
خانم مقری: ای جانم😍 سلام ویژه منو بهش برسون
_چشم
تا زنگ آخر اتفاق خاصی نیفتاد..
از مدرسه خارج شدیم که....
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو مینودری
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#شهید_محمدرضا_فخیمی_هریسی
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۷۰/۱۰/۵
#محل_تولد : هریس - آذربایجان شرقی
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹
#محل_شهادت : حلب - سوریه
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
#فرازی_از_وصیتنامه
◽️از شما امت شهید پرور تقاضا دارم که مطیع محض ولایت حضرت #امام_خامنهای نه در حرف بلکه در عمل باشید و اینگونه نباشید که به خاطر حرف این و آن و عده ای منحرف، حرف ولی در روی زمین بماند یا اگر حرف ولی را مخالف با میل شخصی دیدیم به آن عمل نکنیم.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_علی_خوش_لفظ
#سردار
#جانباز
#شیمیایی
#ولادت : ۱۳۴۳/۸/۸
#محل_تولد : همدان
#شهادت : ۱۳۹۶/۹/۲۹
🔹🔷💠🔷🔹
🔴 گریه پزشک آلمانی با زخمهای تنِ «علی»
🔻در سفر اخیرمان در سال ۹۶ که مجبور شدیم برای درمان مدت دو ماه در کشور آلمان باشیم یکی از صحنههایی که همیشه در یادم باقی ماند این بود که وقتی پزشک معالج بر بالین علیآقا حاضر شد پس از مشاهده آن همه آثار گلوله و ترکش بر بدن مبارک ایشان و سوال و جوابهایی که از ما به شکل مکرر میپرسید، ما هم واقعیتهای جنگ و کمکهای کشورش به عراق و فروش سلاحهای شیمیایی که آثار آن در جسم علیآقا بود را برایش بازگو کردیم.
🔻گویی نتوانست این صحنهها را ببیند و برای مدتی از اتاق خارج و به اتاق دیگر رفت و در تنهایی خود گریست، زمانی که بیرون آمد کاملاً آثار گریه در چهره او هویدا بود و با تعجب گفت، با این شرایط باید خیلی زودتر از اینها از دنیا میرفت.
🔻وقتی آثار شیمیایی را در علیآقا دید در چهرهاش میخواندم که در باور خود سیاستهای کثیف کشورش را محکوم خواهد کرد چرا که آنها بیشتر از ما میفهمند که چه بلائی بر سر جوانهای ما آوردند.
راوی 👈 همسر شهید
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───
﷽
#کتاب
#شهید_گمنام
👈 ۷۲ روایت از شهــداے
💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
📃 #روایت_هفتم
📌 #عنوان : «در انتهای افق»
🎙 #راوی : دوستان شهید
🔻توی منطقه بودیم، یکی از نیروها به #حاج_احمد گفت: شما خسته نشدی؟ هر روز از این جبهه به اون جبهه؟
هر روز مبارزه و... کی میخوای استراحت کنی؟
🔻حاجی در حالی که پرچم محمد رسولالله در دستش بود گفت: روزی که این پرچم را در #انتهای_افق نصب میکنم استراحت میکنم!
🔻قرار شد #حاج_احمد به عنوان نماینده نظام راهی سوریه شود. برای کمک به نیروهای سوریه و لبنان در نبرد با #اسرائیل، قسمتی از نیروهای لشکر را نیز برای این کار آماده کرد.
🔻قبل از اعزام با حضرت امام دیدار داشت به خاطر مجروحیت، پای #حاج_احمد در گچ بود و با عصا راه میرفت.
🔻حضرت امام دستی بر روی پای او کشیدند و فرمودند: انشاءالله خوب میشود. #حاج_احمد از جماران که بیرون آمد دیگر عصا در دست نگرفت!
🌷 @shahidane1 🌷
🔻برادر عباس برقی میگفت: قبل از عزیمت حاجی به سوریه با او صحبت کردیم، حرف از لشکر و اعزام به سوریه و.... بود. در لابه لای صحبتها #حاج_احمد مکثی کرد و گفت: من که برم #لبنان دیگه بر نمیگردم!!
🔻گفتیم حاجی این حرفا چیه که میزنی، انشاءالله صحیح و سالم برمیگردی. حاجی در حالی که اشک توی چشماش حلقه زده بود گفت: نه من دیگه برنمیگردم، ما با تعجب از علت این حرفا سوال کردیم.
🔻 #حاج_احمد گفت: عملیات فتح المبین یادتون هست؟ قرار بود قبل از عملیات صد دستگاه تویوتا و آمبولانس و همین تعداد نفربر و... به ما تحویل بدهند، اما در عمل امکانات خیلی جزیی به ما دادند.
🔻من آن زمان خیلی ناراحت بودم، با خودم گفتم چطور ممکنه با این امکانات کم موفق شویم، میترسم با این امکانات عملیات موفق نباشد.
🔻در همان حال از ساختمان ستاد آمدم بیرون تا وضو بگیرم، توی تاریکی شب یک برادر با لباس سپاهی به سمت من آمد و گفت: برادر احمد شما خدا و ائمه رو فراموش کردید، چرا اینقدر به فکر آمبولانس و امکانات مادی هستید؟توکل کن به خدا، این امکانات مادی رو نادیده بگیر، به خدا قسم شما پیروزید.
🔻آن برادر ادامه داد: انشاءالله بعد از عملیات حمله دیگری در پیش دارید به نام بیت المقدس، شما بعد از آن عازم لبنان میشوید برای نبرد با #اسرائیل. پایان کار شما آنجاست شما از آن سفر بر نمیگردید.
🌷 @shahidane1 🌷
🔻چند روزی در سوریه در یکی از پادگانها مستقر بودیم، اما فهمیدیم اینها قصد مخاطره و جنگیدن با دشمن ندارند، لذا تصمیم بر این شد که نیروها باز گردند.
🔻وقتی نیروهای ما در حال بازگشت به ایران بودند #حاج_احمد با برادر موسوی کاردار سفارت ایران و کاظم اخوان و تقی رستگار در صبح روز دوشنبه ۱۳۶۱/۴/۱۴ جهت ماموریتی راهی سفارت ایران در بیروت شد.
🔻در راه به کمین نیروهای فالانژ طرفدار #اسرائیل برخوردند و...از آن زمان خبری از آنها نشد. باغ بسیار زیبایی بود، نهرها از اطرافش جاری بود، حاجی روی چمنها نشسته بود، پایش را روی پای دیگرش انداخته بود، لباس فُرم سپاه بر تنش بود.
🔻جلو رفتم و روبوسی کردم و گفتم: #حاج_احمد کجایی؟ از شما خبری نیست؟ گفت: دیگه تموم شد با تعجب پرسیدم شما آزاد شدید؟! گفت: آزاد آزاد شدم. گفتم:به سلامتی کی میای پیش ما! او هم مکرر میگفت: من آزاد شدم من دیگه آزاد شدم..
🔻تو همین صحبتها بود که از خواب پریدم من مطمئن هستم که او از قفس دنیا آزاد شده.
#ڪاری_از ⇩↯⇩
✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے"
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۶۳
#محل_تولد : خمینی شهر - اصفهان
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹
#محل_شهادت : حلب - سوریه
🔹🔷💠🔷🔹
🔴 #شهیدی_که برات شهادتش را از آیتالله بهجت گرفت
🔹یک روز بعد از عقدمان رفته بودیم گلستان شهدا که آنجا به من گفت: «حرف مهمی با شما دارم که در مراسم خواستگاری عنوان نکردم، چون میترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی میشود» گفتم: «چه حرفی؟»
🔸گفت: «شما در جوانی مرا از دست میدهید و من شهید میشوم» نگاهی به عبدالمهدی کردم و گفتم: «با چه سندی این حرف را میزنید؟ مگر کسی از آینده خودش خبر دارد؟»
🔹عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی که درس طلبگی میخواندم، خواب عجیبی دیدم، رفتم خدمت آیتالله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف کردم، ایشان از من خواستند که در محضر آیتالله بهجت حاضر شوم و خواب را برای وی تعریف کنم. وقتی به حضور آیتالله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم»
راوی 👈 همسر شهید
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_امیر_سیاوشی
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۶۷/۳/۱۵
#محل_تولد : تهران
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹
#محل_شهادت : سوریه - حلب
🔹🔷💠🔷🔹
◽️قبل از اربعین با کاروانی از بچههای چیذر به کربلا رفته بودیم که در مسیر، امیر از بچهها حلالیت طلبید، بچهها کمی سر به سرش گذاشتند و گفتند «امیر نکند که بدون پا برگردی»
◽️امیر پاسخ داد: «برگشتی ندارد، میروم و با یک خال در پیشانی بر میگردم»
◽️آخرین پیغامی بود که از امیر به ما رسید. آن لحظه تصور نمیکردیم که کمی بعد خبر شهادتش را خواهیم شنید.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان..
👈میخوانیـــــم
#دعــاےفرج را به نیابت از ⇩⇩
🔻مدافع حرم🔻
#شهید_محمود_شفیعی🌷
[سالروز شهادت]
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَــرَج🍃✨
#شبتـــــان_بخیـــــر
#عاقبتتان_شهدایی
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽
#حدیث_روز ⇧⇧
#شنبـــــہ
☀️ ۳۰ آذر ۱۳۹۸
🌙 ۲۴ ربیعالثانی ۱۴۴۱
🌲 21 دسامبــــر 2019
📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩
《 #یارَبَّالْعالَمیــــٖـن 》
✨روز زیارتی ⇩⇩
▫️پیامبـــــر اکرم (ﷺ)
#اَلسَّلامُعَلَیْکَیااَباعَبْدِاللَّهِالْحُسَیْنْ
#السلامعلیکیااباصالحالمهــدی
#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَــالْفَـــــــرَج
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#سلام_بر_شهدا
🌷شهدا
آن روزها که شوق
#شهادت به سینه بود
توفیقمان نبود که شبیه شما شویم
رفتید تا همچو پرستو رها شوید
ماندیم ما که همنفس سرفه ها شویم
رفتید خوشا به حال شما
#یادمان_کنید
شاید که با نسیم دعایتان دوا شویم
#ســــــلامــ
#صبحتون_بخیـــــر
#دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_امیر_لطفی
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۶۵/۷/۲۷
#محل_تولد : تهران
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۲۹
#محل_شهادت : خالدیه - سوریه
🔹🔷💠🔷🔹
💢 #فرازی_از_وصیتنامه
◽️به دختران مسلمان عرض کنم که: «حجاب حضرت زهرایی شما موجب حفظ نگاه برادران می شود»
◽️به پسران مسلمان عرض کنم: «بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حفظ حجاب خواهران خواهد شد»
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_محسن_فرامرزی_گرگانی
#مدافع_حرم
#ولادت : ۱۳۶۰/۴/۹
#محل_تولد : تهران
#شهادت : ۱۳۹۴/۹/۳۰
#محل_شهادت : سوریه
🔹🔷💠🔷🔹
💢 #دلنوشته_دختر_شهید
◽️"سلام بابای خوبم. درست است دلم برات تنگ شده، درست است دوست دارم یکبار هم ببینمت همه اینها درست اما از یک چیز بسیار خوش حالم از اینکه به آرزویت رسیدی. شهادت مقام بالایی است که به آن دست یافتی. همانطور که گفتی سرم بالاست و حجابم حفظ میشود چون میدانم سرخی خونت را به سیاهی چادر من هدیه کردی. دوستت دارم. فاطمه"
🔻همرزمانش میگفتند شهید فرامرزی نامهای که فاطمه برای پدرش نوشته بود را در حرم حضرت رقیه با صدای بلند میخواند و اشک میریخت و میگفت به یاد آن لحظهای که حضرت رقیه با سر مبارک پدر خود نجوا میکردند من هم این نامه را بلند خواندم و تقدیم حضرت رقیه کردم.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_دوم من توسڪا اسفندیاری هستم سال دوم ت
﷽
#داستان_مذهبی
#رمان_هادی_دلها
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════
#قسمت_سوم
🍀راوی زینب☘
_خانم عطایی فرد 🗣
به سمت صدا برگشتم
_داااااادااااااش😍
_جان دلم.. هیس آبرومونو بردی
_وای داداش کی اومدی کی رسیدی😍باورم نمیشه صحیح و سالم پیشمی
_زینبم آروم باش از مامان اجازتو گرفتم ناهار با هم باشیم
_آخجووووون هوووراا👏
وارد رستوران شدیم
_آبجی چی میل داری؟
_اوووم... چلوکباب...
عه داداش گوشیته📲
کیه؟؟
_یه خانم خیلی مهربون که چند ماهه دیگه باهاش آشنا میشی😊
برم جوابشو بدم بیام
_یعنی داداشم داره قاطی مرغا میشه😟 داشتم به خانواده چهارنفرمون فکر میکردم
بابام #جانباز_جنگ_تحمیلی و پاسداره
من و توسکا هم قبل نه سالگی خیلی با هم صمیمی بودیم اما با #بزرگ شدنمون دیوار بزرگی بینمون بود چون توسکا برخلاف مامان و باباش مذهبی نبود
داداشم بزرگتر که شد به انتخاب خودش پاسدار شد الان دوساله که #مدافع_حرم حضرت زینب (س) هست.
_زیاد فکر نکن ازت انیشتن درنمیاد
_عه داداش😬
داداش: والا
_خب بگو ببینم.. کی عروسما میشه؟
چند سالشه؟ خوشگله؟
داداش زد به دماغمو گفت:
_بچه من کی گفتم عروس!!! 😳 این خانم قراره حواسش به شما باشه.. حالا هم غذاتو بخور کم از من حرف بکش😉بعد از اعزام من میادخودش میگه بهت
_مگه بازم میری؟ کی؟😢
بله... ۲۵ روز دیگه ...
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════
#قسمت_چهارم
بعد از خوردن ناهار رفتیم خونه، تا وارد خونه شدیم
مامان:
_چشم و دلت روشن زینب خانم
_وووووییی مامان... خیلی کیف داد😁
راستی یکی از شاگردات معلم دینی ماست
مامان:عه... فامیلش چیه؟
_ملیحه مقری☺️
مامان:
_"ای جانم... 😍 خیلی دختر خوب و مهربونیه زینب! یه دختر داره اسم اونم زینبه.. میاردش حوزه بچهها براش ضعف میکنن
_خداحفظش کنه
حسین:
_زینب جان برو بخواب درستم بخون شب بریم شهربازی
_چشمم😍
🍀راوےتوسڪا🍀
وقتی از مدرسه خارج شدیم دیدم زینب و داداشش باهم رفتن
داداشش خیلی خوشگله حیف که #پاسداره😕
منم رفتم خونه تا ۷:۳۰ شب خوابیدم😁
بعدم پاشدم یه مانتو کتی سیاه و شلوار دم پا و روسری ساتن مشکی پوشیدم .
خداروشکر وقتی رسیدم فک زدنای آخوندا و این پاسدارا تموم شده بود🙄
شام خوردیم و برگشتیم خونه
وقتی رسیدیم بابا گفت :
_فردا برای دو روز میرن بندر انزلی برای خرید زمین.
آخجووووون..
این دوروز خونه کویته.. فردا زنگ📱 بزنم آتوسا و بچهها بیان...
📝 #ادامـــــهدارد ...
#نویسنـــــده⇩↯⇩
✍ بانو مینودری
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹
💢 #دلنوشته
◽️یلدای ما تق تق شکستن آجیل و پسته نبود، تق تق قناسه بود و زوزه خمپاره ۶۰ و بس. چند ثانیه اضافه شب یلدا برابر بود با چند ساعت دیرتر خوابیدن.
◽️قرمزی دانه انار نبود خون بود و ترکش و سوز و گداز.
◽️قاچ هندونه نبود شکاف ترکش خمپاره بود.
◽️قصه سرایی بزرگترا نبود، نجوای رفتن مردان مرد بود.
◽️خنده و شادی نبود، آه بود و سوز و گداز رفتن بچههایی از جنس صداقت، غیرت و تعهد.
🔻همه این خنده و شادیها را مدیون شهدا هستیم، پس آنان را فراموش نکنیم.
#یلدای_جبههها
#یلداتون_شهدایی
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹
#شهید_امیرعلی_محمدیان
#مدافع_حرم
#جاویدالاثر
#ولادت : ۱۳۷۱/۹/۳۰
#محل_تولد : تهران
#شهادت : ۱۳۹۵/۱۲
#محل_شهادت : خانطومان - سوریه
🔹🔷💠🔷🔹
🔴 #شمرخوانی_که_مدافع_حرم_شد
◽️شهید محمدیان تعزیه خوان بود و در روز عاشورا نقش شمر را اجرا میکرد، اما وقتی خیمهها را آتش میزدند، گوشهای مینشست و اشک میریخت. شهید به جهت اینکه درشت اندام بود همواره در تعزیه ها نقش شمر لعنت الله علیه را اجرا میکرد.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔➣ @shahidane1
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───
﷽
#کتاب
#شهید_گمنام
👈 ۷۲ روایت از شهــداے
💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
📃 #روایت_هشتم
📌 #عنوان : «سلوک سرخ»
🎙 #راوی : برادر شهید
🔻هنوز یکسال از تولدش نگذشته بود که مریض شد. خیلی حالش بد بود، رفته رفته حالش بدتر شد، آنقدر که قبل از طلوع آفتاب از دنیا رفت. جنازه بچه را داخل کفن پیچیدیم صبر کردیم تا پدر و مادر بیاید و او را کفن کند.
🔻پیرمرشدی در محل بود که همیشه ذکر امیرالمومنین بر لب داشت، آن روز قبل از ظهر جلوی خانه ما آمد، مادر بی صبرانه گریه میکرد، مرشد جلو آمد و به مادر ما گفت من دعا کردم برات عمر بچهات را گرفتهام، به بچه شیر بده.
🔻چه کسی باور میکرد بچه مرده زنده شده باشد، مادر بچه را به زیر سینه گرفت. لحظاتی بعد لبهای بچه تکان خورد.
🌷 @shahidane1 🌷
🔻 #مصطفی اینگونه دوباره متولد شد. سالها بعد به قم رفت و #طلبه شد. روزهای آخر هفته را به کارخانه گچ میرفت، کار میکرد و با پولی که به دست میآورد به دیگران کمک میکرد. هر هفته سهشنبهها پیاده به سمت جمکران میرفت.
🔻عاشق بود خودش را وقف اسلام کرده بود، در ایام تبلیغ به سمت یاسوج میرفت و فعالیت میکرد. جمعی از طلبهها را با خود همراه کرده بود.
🔻بعد از پیروزی انقلاب فرمانده سپاه یاسوج شد.از منطقهای عبور میکرد که در کمین اشرار گرفتار شدند، همگی مسلح اطراف جاده را گرفته بودند، از ماشین پیاده شد، عمامهاش را در دست گرفت و جلو رفت؛ بزنید! بزنید! عمامه من #کفن است!
🔻برخورد خوب و منطقی داشت، با سرکرده اشرار صحبت کرد. فهمید مشکلی با انقلاب ندارند، همانجا از طرف دولت با آنها مذاکره کرد. مشکل با درایت او حل شد.
🌷 @shahidane1 🌷
🔻مجلس عروسی برادرش بود، مشکلی پیش آمد، همه آمده بودند دو برابر غذای تهیه شده مهمانان آمده بود.
مصطفی با تعجب پرسید: چرا ناراحتی؟!گفتم: مگر نمیبینی! این همه مهمان را چه کنیم!؟
🔻رفت کنار دیگ برنج از دور او را نگاه میکردم، زیر لب چیزی گفت، لحظاتی بعد برگشت گفت: ناراحت نباش مشکلی نیست. آن شب نه تنها غذا کم نیامد بلکه یک مینیبوس طلبههای حوزه هم آمدند و شام خوردند!
🔻در همه جا حضور داشت. در اوج درگیری غرب کشور در کردستان به یاسوج برگشت یک گردان نیروی کمکی به کردستان اعزام کرد.
🔻با شروع جنگ جبهه دار خونئن را به همراه دوست عزیزش #حسین_خرازی راه اندازی کرد عملیاتهای این منطقه را فرماندهی میکرد.
🔻در یکی از عملیاتها دشمن موانع زیادی را بر سر راه بچهها ایجاد کرده بود. یا باید از مسیر رو به رو میرفتند یا از مسیر دیگری.
🔻توکل عجیبی داشت با استخاره مسیر عملیات را انتخاب کرد از پشت به دشمن حمله کردند، عملیات بسیار موفق بود.
🌷 @shahidane1 🌷
🔻 #مصطفی عاشق #گمنامی بود دوست نداشت کسی او را بشناسد خدا هم خواستهاش را برآورده کرد، او سالهاست که گمنام و بینشان در ارتفاعات غرب مانده. #مصطفی_ردانیپور به راستی مصطفی بود او برگزیده خدا بود.
🔺شادے روح #شهید صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#ڪاری_از ⇩↯⇩
✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے"
🔴✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال👇👇
🆔 @Zahrahp
http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286