eitaa logo
سردارشهیدمهدی باکری
204 دنبال‌کننده
627 عکس
144 ویدیو
1 فایل
#کانال_اختصاصی_شهید_مهدی_باکرے #پیام‌شهید: اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست🇮🇷 #خدایامراپاکیزه‌بپذیر #کپی‌مطالب‌آزاد‌هست باذکرصلوات برای #شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی از هم رزق رو از امام رضا [علیه السلام] گرفتن زرنــگ باشی ، گرفــتی آقامهدی هم رزق شهادت از آقاامام رضا گرفت... یاامام رضا برای عاقبت بخیرما دعاکنیددعای مثل دعای آقامهدی درحق ما🌷 ...❤️ _امام_رضا @shahidbakeri31
و و ؛ اسم و رسم برای راحتی كار است!! روایتی خواندنی از سردار شهید مهدی باكری فرمانده لشكر 31 عاشورا بر گرفته از كتاب«پا به پای شهدا : شناسایی شب اول خیلی سخت بود. دوربین دید در شب، یكی داشتیم كه نوبتی از آن استفاده می كردیم. عراقی ها هم راه به راه سنگر كمین زده بودند. درگیر شدیم و دو نفر هم اسیر شدند. سختی های كار را برایش گفتم. گفت: حالا كه اینطور است من هم می آیم. گفتم: ! وظیفه ماست كه برویم. گفت: حرفش را هم نزن. داخل این جنگ اگر هم میبینی اسم و رسم برای ما درست كرده اند، فقط برای راحتی كار است وگرنه من و تو و آن بسیجی یكی هستیم!! آمدنش خطرناك بود، ولی آمد. آن شب شناسایی مان موفق بود. @shahidbakeri31
پُستی متناسب با اتفاقی که دیروز۲۵ آذر۹۹ افتاد... طرف باماسک وارد منطقه میشه وسربازی که دژبان بود این فرمانده رو نمیشناسد واجازه ورود به ایشان نمیده! بجای اینکه بیاد مثل شهیدباکری رو مورد تقدیر قرار بدهد ! وازین کارش استقبال کند! سرباز رو به باد کتک میگیرد...اینه آیا راه وروش شما؟برین مردانگی رو از امثال شهیدباکری.کاظمی .سلیمانی یاد بگیرید!!! ؟! فقط را می‌شناسم!! سردار جعفر جهروتی زاده: دژبان با همان لهجه ترکی گفت: برگه تردد. باکری هم در آمد که: . گفت: آقا نمی شود،شما باکری باش . به من گفته‌اند: 😊 یک روز من، حاج همت، رضا دستواره، عباس کریمی و مهدی باکری با جیپی که شبیه جیپ‌های ارتش بود، حرکت کردیم تا وارد منطقه شویم. از جیپ‌های ارتش استفاده می‌کردیم تا عراقی‌ها متوجه تحرکات اضافی در منطقه نشوند... صبح راه افتادیم که از این جاده وارد منطقه بشویم. رسیدیم به دژبانی لشکر عاشورا . همان دژبانی ای که به دستور باکری بر پا شده بود. دژبان آمد پای ماشین و گفت؛ .😊 گفتیم: برای عبور از این جاده چه چیزی باید داشته باشیم؟ با همان لهجه ترکی گفت:برگه تردد. باکری هم درآمد که: من باکری هستم. گفت: آقا نمی‌شود، شما باکری باش. به من گفته‌اند امضای باکری. من فقط امضای باکری را می شناسم. خودش را نمی‌شناسم. هر کاری کردیم، نگذاشت که وارد جاده شویم. باکری گفت:خب، همین الان امضا می‌کنم. گفت:نه، باید بروید قرارگاه از مسئول ما برگه بگیرید و بیاورید. البته فکر می‌کرد که با اوشوخی می‌کنیم. نیم ساعتی با این دژبان سر و کله زدیم. هر کاری کردیم نگذاشت برویم. .😊 !و گفت: خب، حالا که نمی گذاری برویم، ما هم برمی‌گردیم. برگشتیم و آمدیم پایین تر. یک جاده غیرقابل استفاده بود که اصلا ماشین در آن تردد نمی‌کرد. بعضی جاهایش را هم آب برده بود. حاج عباس کریمی قبلا از این جاده تردد کرده و آن را می شناخت... (شهیدان) ۲۶آذر ۹۹ ؟؟! جواب :نه متاسفانه!! ن‌دژپان‌وآقامهدی... @shahidbakeri31
ﻧﺤﻮﻩ_ﺷﻬﺎﺩﺕ_شهید_مهدی_باکری: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺣﻤﻴﺪ ﻭ ﺑﺮﺧﻲ ﺍﺯﻳﺎﺭﺍﻧﺶ، ﺭﻭﺡ ﺩﺭ ﻛﺎﻟﺒﺪ ﻧﺎﺁﺭﺍﻣﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖﻭﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﭘﻴﻮﺳﺖ، ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﺑﺪﺭ ﺑﻪﻣﺸﻬﺪ ﻣﻘﺪﺱ ﻣﺸﺮﻑ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻀﺮﻉ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﻟﺮﺿﺎ(ﻉ)ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺭﺍ ﻧﺼﻴﺒﺶ ﻧﻤﺎﻳﺪ😔ﺳﭙﺲ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻤﻴﻨﻲ(ﺭﻩ) ﻭﺣﻀﺮﺕ ﺁﻳﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﻱ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻭﺍﺻﺮﺍﺭ ﻭ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻨﺪ... ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﻻﻭﺭ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ ﺑﺪﺭ با رمز (س) ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ 25 ﺍﺳﻔﻨﺪ 1363 ، ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﻱ ﺩﻟﻴﺮﺍﻧﻪ، ﺑﺮﺍﺛﺮ ﺍﺻﺎﺑﺖ ﻣﺰﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﻌﺜﯽ، ﻧﺪﺍﻱ ﺣﻖ ﺭﺍ ﻟﺒﻴﻚ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻟﻘﺎﻱ ﻣﻌﺸﻮﻕ ﻧﺎﻳﻞ ﮔﺮﺩﻳﺪ.وبه دریا پیوست. نمیدونم دقیقا کجایی؟ امامیدونم به پیوستی و شدی...‌ ویک وجب از خاک کشور را اشغال نکردی...دریایی بودی ودریا شدی..آقامهدی امیدوارم دراین روزشهادتت هوای تمام دوستدارانت راداشته باشید ودعاگویشون باشید که همه التماس دعا دارند... ۳۱عاشورا (شهیدان) ۲۵اسفند۹۹ بوقت ۲۵اسفند۶۳ ___صلوات یاعلی @shahidbakeri31
سردارشهیدمهدی باکری
#سالروز_شهادت_شهید_مهدی_باکری گرامی باد🍃🍃 #تولد: ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ میاندوآب #شهادت: ۲۵ اسفند۱۳۶۳ شرق د
🖤 عملیات بدر شروع شده بود و لشکرش مثل همیشه جلوتر از همه بودند. روز ششم عملیات، عراقی‌ها پاتک سنگینی روی مواضع لشکر در هورالهویزه شروع کردند. کار گره خورده بود. از زمین و آسمان آتش می‌بارید. عرصه بر عاشورائیان تنگ شده بود. هرطور شده باید را برمی‌گرداندند عقب. زیر بار نمی‌رفت. می‌گفت «من برگردم عقب، فردای قیامت جواب را چه کسی می‌خواهد بدهد؟ جواب را و جواب این‌همه شهیدی که خون‌شان هنوز خشک نشده است؟» می‌دانستند حرف احمد_کاظمی را زمین نمی‌اندازد. احمد پشت بی‌سیم قسمش می‌داد که ! برگرد عقب...» و فقط گفت: ! پاشو بیا این‌جا. نمی‌دانی چه محشری برپاست... اگر بیائی تا همیشه کنار هم‌ هستیم...» و بی‌سیم را گذاشت... تیر که خورد، پیکر نیمه‌جانش را سوار قایق کردند برش گردانند عقب؛ دشمن فهمیده بود مسافر قایقِ روی آب ؛ انگار که عاشورا تکرار شده باشد... هر کس از دور و نزدیک هر چه آتش داشت بر سر قایق می‌ریخت. موشک آرپی‌جی که خورد به پهلوی قایق، کار را تمام و را میهمان آب کرد... و ، ماند میان آب.. آبی که از آسمان برای پاکی آمد و هر چیز و همه چیز با آن زند‌گی گرفت و دعایش که خواسته بود » در دل آب رنگ اجابت گرفت. و را از فرش به عرش برد. آن‌سان که حق تعالی فرمود: «عرش خدا روی آب استوار است تا شما را بيازمايد كه كدام‌يك نيكوكارتريد!... » ، آدمِ ماندن نبود. اهل معامله بود. اهل معامله‌های کلان. متاعش را به غیر خدا نفروخت و کارهایش را با خدا معامله کرد و نگذاشت کسی زیاد از این معامله‌ها خبر داشته باشد. کسی هم نمی‌تواند بگوید را شناخته. گمنامی انتخابِ درستِ بود؛ مردی که در » به دنیا آمد و در دل آب‌های خروشان ، حیات جاودانه گرفت تا اجر شهادتش مضاعف شود و سومین مرد خانواده‌ی باشد که شهید می‌شود، بی‌آن‌که پیکر مطهرش مزاری را به بودنش مفتخر کرده باشد. و نحن ان شاء الله بهم لاحقون... ۳۱عاشورا ❤️ @shahidbakeri31