🌹مرد آسمانی🌹
🌹🌹محاسنش سفید ، عینکش ته استکانی و قدش در حال خمیدن بود.با این حال حاضر به دست کشیدن از جبهه نبود.
شب عملیات والفجر مقدماتی از مرادحاصل خواستند که به هیچ عنوان قبل از شکسته شدن خط،وارد خط نشود،اما او به قدری اصرار و التماس کرد که فرمانده ی گردان به احترام ریش سفیدش اجازه داد همراه ستون ، وارد خط شود.
وارد خط که شدیم ، خود را در فاصله ی بیست متری دشمن دیدیم.فاصله ای که پوشیده از انواع مین و سیم خاردار بود.بدون هیچ گونه سنگر و پناهگاهی . در همین حین پای یکی از بچه ها به تله ی مین برخورد کرد و دشمن متوجه ی حضور ما شد. در یک آن ، بچه ها را زمین گیر کردند.نیرو ها یکی یکی پرپر می شدند.هیچ راه خلاصی وجود نداشت.همه روی زمین دراز کشیده بودند.
در آن لحظات سخت که چیزی نمانده بود بچه ها ناامید شوند.عراقی ها به هلهله و شادی افتاده بودند،ناگهان صدایی بلند شد:آر پی جی زن اون رو بزن.اون رو بزن.این جا بود که همه متوجه ی لهجه ی شیرین مرادحاصل شدیم.روی زانو بلند شده بود و تکبیر می گفت.نیروها وقتی او را در آن حالت دیدند،روحیه گرفتند.همه بلند شدند و تکبیرگویان،روی سر دشمن آتش ریختند و ما توانستیم در آن مقطع پیروز شویم و مرادحاصل پس از افتخاری که آفرید به افتخاری ابدی رسید.
شهید مرادحاصل معارف وند مرد آسمانی زمین ، با قلبی سرشار از عشق و معرفت ، پیروزمندانه و سرافراز به آسمانیان پیوست.🌹🌹
راوی:سیدحمید سبحانی
ولادت:14آذر1310
شهادت:20بهمن1361
مزار:گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع)
@khaimahShuhada
🏴متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول الله اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة بنت محمد زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی و غسلنی و کفنی باللیل و صل علی و ادفنی باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة
📚(بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۱۴).
▪️به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه دخت رسول خداست، در حالی وصیت می کند که شهادت می دهد، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
@khaimahShuhada
سردار شهید مرادقلی کوروند معاون طرح و عملیات لشكر 43 امام علی (ع)
به گفته پدرش: مرادقلی یك لقمه نان حرام از گلویش پایین نمی رفت. یك روز یكی از برادرهایش در كوچه مبلغی پول خرد پیدا كرده بود، مرادقلی گفت : برو بگذار سرجایش وگرنه آتش می گیری، آن پول حرام است.
مرادقلی بسیار رئوف و مهربان بود و نسبت به مسایل دنیوی و مادیات هیچ گونه آرزویی نداشت و بزرگترین آرزویش رسیدن به لقاءالله بود. بر خواندن نماز اول وقت تاكید بسیار داشت و همچنین كمك به فقرا و ضعیفان را توصیه می نمود.
بیشتر قرآن، نهج البلاغه و كتاب های شهید مطهری را مطالعه می كرد و نسبت به آنها فكر می كرد.
ایشان همیشه می گفت، با تقوی زندگی كنید، به فكر مرگ و عاقبت خود نیز باشید.
از ابتدای ورودش به سپاه یك دست لباس كهنه بسیجی به تن داشت و اصلاً لباس سپاهی نپوشید. هر وقت از او می پرسیدند كه شما چه كاره هستید؟ می گفت : من نوكر بسیجی ها هستم.
@khaimahShuhada
پروردگارا! تو را سپاس می گویم که مرا توفیق دادی که بتوانم به سهم خود برای این انقلاب کار کنم.
اکنون که حسین ( ع ) زمان، خمینی کبیر ندای " هل من ناصر ینصرنی" سرداد، چگونه فردی می تواند آرام بنشیند و ندای امامش را لبیک نگوید؟ پس من وظیفه ی شرعی و انسانی خود دیدم اکنون که به اسلام تجاوز شده، کتاب مان قرآن مورد حمله ی کافران قرار گرفته به جبهه ی حق علیه کفر بشتابم، شاید بتوانم گوشه ای از وظیفه ی خود را انجام دهم.
🌹شهید احمد مقدم راد
@khaimahShuhada
📌شهید مدافع حرم حجت اسدی🌹
شهیدی که شب شهادت حضرت زهرا س به شهادت رسید
آقاحجت در دوران کودکی ویژگی های زیادی داشت ولی چند ویژگی در درون وی بسیار بارزتر بود.
به یاد دارم از دوران کودکی زحمتی برای کسی نداشت، برای خود کار میکرد چراکه هیچ گاه علاقه ای به سربار بودن نداشت و همیشه سعی میکرد کارهای خود را به تنهایی و البته با مشورت انجام بدهد.
پس بنابراین مناعت طبع و فعال بودن را می توان مهم ترین ویژگی آقاحجت در دوران کودکی به حساب آورد.😊
ویژگی دیگر آقا حجت دست پاک داشتن و اعتقاد به حلال و حرام بود چراکه در روزگاری و در یکی از تابستان ها که در یک شیرینی فروشی کار می کرد داستانی را برای من تعریف کرد که نظرم را به اعتقاد او به بحث حلال و حرام جلب کرد.
#نقلازمادرشهید
#شهادتشبشهادتحضرتزهرا_س💔
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️آقاجانمون:
آروم باشید...
حوادث طبیعی به سمت انتهای قله
هیچ انتظارنیست درراه سنگ نباشه
دودنباشه
گردوغبارنباشه
@khaimahShuhada
فرماندهان گردان #یازهرا..سلام الله علیها
يكي ديگر از خصوصيات مشترك بين شهيد تورجيزاده و شهيد مسلم خيزاب، ارادت و محبت هر دو شهيد به حضرت زهرا(س) بود. شهيد تورجيزاده از فرط همين عشق و علاقه وصيت كرده بود روي سنگ مزارش كلمه يازهرا(س) بنويسند. شهيد خيزاب هم به همرزمانش توصيه كرده بود بعد از شهادت براي او روضه حضرت زهرا را بخوانند. يكي از بچههاي لشكر 14 به نام جواد حيدر، روضه خانم را خيلي خوب ميخواند. شهيد خيزاب به همين واسطه علاقه زيادي به حيدر داشت و از او خواسته بود روضه فاطمه زهرا(س) را برايش بخواند. با روحياتي كه از شهيد مسلم خيزاب سراغ داشتم، وقتي موضوع اعزامشان به سوريه پيش آمد، من در جمع بچههاي اعزامي گفتم اگر قرار باشد از جمع شما پنج نفر به شهادت برسد، يقين دارم يكي از آنها مسلم است. اينها از همان بازماندگان دوران دفاع مقدس هستند كه تحت لواي رهبري مقام معظم رهبري برتريهايي هم نسبت به جوانان دوران دفاع مقدس دارند. شهيد خيزاب پيرو ولايت بود و لايق شهادت.
#شهید محمد رضا تورجی زاده دفاع مقدس،فرمانده گردان حضرت زهراسلام الله علیهادرلشگر۱۴ امام حسین علیه السلام
#شهید مسلم خیزاب مدافع حرم
فرمانده گردان حضرت زهراسلام الله علیهادرلشگر ۱۴امام حسین علیه السلام
هر دو #عاشق حضرت زهرا(س)
هر دو پهلوهایشان ترکش خورد و مانند #حضرت_زهرا به آسمان پر کشیدند.
#یازهرا سلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
#قبری_که_بوی_امامزمانعج_میداد....
🌷هر هفته با شهید احمدعلی نیری به زیارت مزار شهدا میرفتیم. یکبار سر مزار شهیدی رسیدیم که او را نمیشناختم. همانجا نشستیم فاتحه ای خواندیم. اما احمدآقا حال عجیبی پیدا کرده بود. در راه برگشت پرسیدم: «احمدآقا این شهید را میشناختی؟» پاسخ داد: «نه.» پرسیدم: «پس چرا سر مزار او آمدیم؟» اما جوابی نداد. فهمیدم حتماً یک ماجرایی دارد. اصرار کردم.
🌷وقتی پافشاری من را دید آهسته به من گفت: «اینجا بوی امام زمان (عج) را میداد. مولای ما قبلاً به کنار مزار این شهید آمده بودند.» البته میگفت: «اگه این حرفها را میزنم فقط برای این است که یقین شماها زیاد شود و به برخی از مسائل اطمینان پیدا کنی و تا زنده ام نباید جایی نقل کنی!»
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز احمدعلی نیری
📚 کتاب "عارفانه"
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@khaimahShuhada
باسلام.کارهایی که باعث شدکه شهیدیوسف اللهی شهیدی که سرداردلهاحاج قاسم عزیز وصیت کرده بودپیکرش کنار مزاراین شهیدبخاک سپرده شود.به این چند دلیل که درسن کم به درجات عرفانی والا رسیده بود..از۱۹سالگی تا سن۲۴سالگی که شهیدشدتمام سالهاوایام به غیراز۴روزحرام ماههای اسلامی را روزه باشد..نمازشب ایشان۲تا۳ساعت طول میکشید.. دائماذکرخدامیگفت!قبل ازجبهه تمام هم وغمش کمک به فقرای محل بود هیچگاه دل کسی رانشکست ومهربان بود..ازهمه مهمتر
چشمهای برزخی ایشان سالهای سال بازشده بود وبه هیچکس نمیگفت!خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم وبرای پیروزی درعملیاتهامیگفت!روزهای اخرعمرش به بعضی بچه های بسیجی وسپاهی عاقبت کارشان را گفته!بود..خودمان رامقایسه کنیم بااین طورانسانهای وارسته ماکجاوانها به کجا رسیدند
اینقدرایمانهاضعیف شده که برای بعضی ازماهاباورکردن این حرفهاسنگین است..انشالله به مقداراندکی ازاعمال این شهیدوارسته رادرزندگی خودمان پیداکنیم تاخداوندعاقبت همه مارا ختم بخیرکند
شادی روح شهدا صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💐
🥀🕊🥀🕊🥀
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مراقبت حاج قاسم از جانباز نابینا وقطع نخاعی
🔺حجت الاسلام سعادت نژاد:حاج قاسم برای جانباز غذا درست می کرد و او را به حمام می برد
@khaimahShuhada
4_350392271050375210.mp3
796.3K
🔻چرا خاک و عکس #شهـدا را می بوسیم و نامشان را گرامی میداریم؟؟
علامه حسن زاده آملی
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای برادر! بچه شهید را از جایش بلند نکن، یک صندلی بیاور بنشیند
ماجرای نشستن ریحانه در ردیف اول صندلیها و تذکر حاج قاسم چه بود؟
آن دیدار در یکی از هتلهای تهران بود که تمامی همسران و خانواده شهدای مدافع حرم از کل ایران جمع شده بودند. ما روز اول با رهبری دیدار داشتیم و روز دوم قرار بود در مراسمی حاج قاسم برای خانواده شهدا سخنرانی کنند. مراسم با حضور حاج قاسم شروع شد. دخترم ریحانه برای اینکه بتواند حاج قاسم را از نزدیک زیارت کند هر طور بود خودش را به صندلیهای ردیف اول رسانده و روی یکی از صندلیها نشسته بود که در میان سخنرانی حاج قاسم گویا یکی میخواست ریحانه را از جایش بلند کند تا یکی از مسئولان بنشیند. حاج قاسم تا این صحنه را دید صحبتهایش را ناتمام گذاشت و خطاب به آن بنده خدا گفت برادر، بچه شهید را بلند نکن. مرتبه اول گویا ایشان متوجه تذکر حاج قاسم نمیشود و مجدد از دخترم میخواهد از روی صندلی بلند شود که حاج قاسم تکرار میکند با شما هستم بچه شهید را از جایش بلند نکنید. این آقای مسئول برود آن ردیف آخر یک صندلی پیدا کند و بنشیند چرا بچه شهید را بلند میکنید؟ آنها هم اطاعت امر کردند و رفتند. حاج قاسم در هر شرایطی به فرزندان شهید توجه ویژه داشت. ایشان در آن شرایط با آن همه شلوغی و در میان سخنرانی نهیب زد که فرزند شهید را از جایش بلند نکن! این نگاه حاج قاسم برای ما و فرزندانمان بسیار اهمیت داشت.
یاد همه شهیدان جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
#فاطمیه 🏴
ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س)❤️
عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد.ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس.
میگفت:«کسی نفهمه زخمیشدم.همینجا مداوام کنید».دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه،باید بخیه بشه».بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد.😔
یه مدت گذشت.یکدفعه از جا پرید.
گفت:«پاشو بریم خط».قسمش دادم.
گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی،چی شد یهو از جا پریدی»؟
گفت:«بهت میگم.به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی.
وقتی توی اتاق خوابیده بودم،دیدم خانم فاطمه زهرا(س)اومدند داخل.فرمودند:«چیه؟چرا خوابیدی؟»؟ عرض کردم:«سرم مجروح شده،نمیتونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند:«بلند شو بلند شو،چیزی نیست.بلند شو برو به کارهایت برس»
به خاطرهمین است که هر جا که میروید حاج احمد کاظمیحسینیه فاطمهالزهرا ساخته است...💔
@khaimahShuhada
🌹#با_شهدا|شهید سید مرتضی آوینی
✍️ شهید آوینی
▫️جعبه شیرینی رو گرفتم جلوش، یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه؟ برداشت، ولی هیچ کدام را نخورد. کار همیشگیاش بود، هر جا غذای خوشمزه، شیرینی یا شکلات تعارف میکردند، برمیداشت اما نمیخورد. میگفت: میبرم با خانوم و بچههام میخورم. شما هم این کار رو انجام بدین. اینکه آدم شیرینیهای زندگیاش رو با زن و بچهاش تقسیم کنه، خیلی توی زندگیاش تأثیر میذاره...
📚 کتاب دانشجویی شهید آوینی، صفحه ۲۱
@khaimahShuhada
شب عروسیمون باران شدید می بارید من مطمئن بودم ڪہ خداوند با بارش باران رحمتش بہ من یادآوری می ڪرد ڪہ همسرت گل سرسبد نعمت هایی است ڪہ من از روی رحمت بہ تو عطا ڪرده ام ؛ چرا ڪہ صدای رحمت خدا مانند صدای پای پروانہ روی گل ها بی صداست…
❣در راه آرایشگاه بہ تالار ، زندگیمان را با #شنیدن_ڪلام_وحی آغاز ڪردیم .
📿یادم میاد چون نزدیڪ اذان مغرب بود ، آقا مرتضی آن قدر با سرعت رانندگی می ڪرد ڪہ فیلمبردار بہ او تذڪر داد .
ولی آقا مرتضی گفت: #نمازاولوقت
مهم تره تا فیلمبرداری.
🌺و وقتی وارد تالار شدیم آقامرتضی به مهمانان گفت: برای تعجیل در فرج حضرت صلوات بفرستید.
✍راوی : همسر شهید
🌹#شـهید_مرتضی_زارع
🦋#نماز_اول_وقت
شهید زارع از دوستان صمیمی راوی کتاب سه دقیقه در قیامت بودکه خبر شهادتش را از راوی کتاب شنیده بود...
@khaimahShuhada
🌹انتظار شهادت🌹
🌹🌹یک ماه قبل از عملیات تغییر محسوسی در چهره ی احمد احساس کردم.به نظرم رنگ چهره اش روشن تر و سفیدتر شده بود.وقتی با احمد صحبت می کردم در عالم دیگری سیر می کرد.گویی در این دنیا نبود.
خیلی باهم صمیمی بودیم.یک روز به احمد گفتم:تجربه ی جنگ به من ثابت کرد،یکی از همین روزها شهید می شوی،راستی فکر می کنی پدرت چه سوری به ما می دهد.
با تبسمی شیرین و آرامشی که در چهره اش موج می زد گفت:می گویم آبگوشت بدهد.
با خنده گفتم:حالا که قرار است آبگوشت بدهد بهتر است بمانی.شهید احمد صادق در یکی از همین روزها در حالی که انتظار شهادت در چهره اش هویدا بود عاشقانه ترین معنای پرواز را به تصویر کشید.🌹🌹
راوی: اسماعیل حیات بخش
ولادت:3 آبان1348
شهادت:2بهمن1365
مزار:گلزار شهدای علی ابن جعفر(ع)
@khaimahShuhada
*💥توی خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند ،،حاج حسین خرازی بی قرار بود ، اما به رو نمی آورد ، خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه*
*توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد…حاجی گفت : هر جور شده با بی سیم محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن*
*🏴حاجی بیسم را گرفت با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت : تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برامون بخون…*
*🖤تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی بی تاب شد…*
*در بین آن دیوار و در*
*زهرا صدا می زد پدر*
*دنبال حیدر می دوید*
*از پهلویش خون میچکید*
*زهرای من... زهرای من...*
*زهرای من... زهرای من...😭 😭*
*خدا میدونه نفهمیدیم چی شد* *وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر* *میگویند..*
*الله اکبر الله اکبر* ،
*خط را گرفته بودند ، عراقی ها* *را تارو مار کرده بودند ، با توسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها) گره کار باز شده بود...*
# *شهید_محمدرضا_تورجی_زاده* " 🕊
*شادی روح مطهرشان صلوات💔*
@khaimahShuhada
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا میزد پدر....😔💔
به یاد #شهدا🕊🌹
#شهید_تورجی_زاده🕊🌹
#شهید_حسین_خرازی🕊🌹
@khaimahShuhada
14.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*کجائید ای شهیدان خدایی*
*بلاجویان دشت کربلایی*
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرندهتر ز مرغان هوایی
*کجایید ای شهان آسمانی*
*بدانسته فلک را درگشایی*
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
*کجایید ای در زندان شکسته*
*بداده وام داران را رهایی*
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بینوایی
*در آن بحرید کاین عالم کف او است*
*زمانی بیش دارید آشنایی*
کف دریاست صورتهای عالم
ز کف بگذر اگر اهل صفایی
@khaimahShuhada
#روی_دست_دنیا_باد_کردهام
از سفر مشهد به تهران که برگشتیم، حسنآقا گفت:
« #حاج_همت به ما دستور داده که نیروها را به پادگان دوکوهه برگردانیم.»
پرسیدم: «پس دیگر به پادگان اللهاکبر برنمیگردیم؟»
گفت: «چرا. فعلاً قرار است خانوادهها همانجا بمانند، چون توی پادگان دوکوهه، خانه سازمانی نداریم.»
بعد به اتفاق هم، راهی اسلامآباد غرب شدیم. در طول راه حسن کمتر حرف میزد و بیشتر ساکت بود. احساس کردم این مردِ سر به تو و ساکت، آن حسنآقای همیشگی نیست. دلم را به دریا زدم و از او پرسیدم: «حسنآقا؛ مگر کشتیهایت غرق شدهاند؟ چرا اینقدر پریشانی؟»
گفت: «توی این عملیات [والفجر ۴] هم، چند نفر از بهترین دوستانم شهید شدند و من کمافیالسابق، سُر و مُر و گنده روی دست دنیا باد کردم.»
گفتم: «این چه حرفی است که میزنی؟ هرچه که خواست خدا باشد، همان اتفاق میافتد. گفت: «حیف است آدم اینقدر زحمت بکشد، امّا به آرزویش نرسد.»
گفتم: «مگر آرزوی تو چه هست؟»
گفت: «آرزو دارم #شهید بشوم و جنازهای از من، به دست شما نرسد.»
برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی #معشوق_بی_نشان ؛ سرگذشتنامهی سردار جاویدالاثر #شهید_حسن_زمانی فرمانده دلیر و عاشورایی #گردان_حمزه از #لشکر_۲۷_محمد_رسول_اللهﷺ که در عملیات بزرگ خیبر به #شهادت رسید و همچنان پیکر پاکش در #طلائیه مفقود است و به وطن بازنگشته است...🌷🕊
@khaimahShuhada
🔸 وجدان
« دَستش توی عملیات قطع شـده بود.
یه روز که اومدم خونه دیدم لباسهای کثیف
رو شسته، بهش گفتم: مادر برات بمیره!
چطور با یک دست اینها رو شستی؟
گفت: مادر! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم
باز وجدانم راضی نمیشد کـه من خونه باشم
و شما زحمت شستن لباسها رو بکشی.»
#شهید_علی_ماهانی
@khaimahShuhada
🔰دعای آهوها در حق سردار سلیمانی
✍️حسن رحیم پور ازغدی: یکی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی میگفت در یکی از سفرهای سردار سلیمانی در بحران داعش در عراق در زمستان، از عراق تماس گرفت. صدای تیراندازی میآمد و شرایط جنگی بود. شهید گفت شنیدهام تهران برف سنگینی آمده است. آهوهای کوه نزدیک مقر سپاه حتما برای غذا پایین میآیند.
🔹همین امروز علوفه تهیه کن و چند جا بگذار که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر مجددا زنگ زد که چه کردی؟! گفتم انجام شد اما وسط نبرد داعش چرا نگران آهوهایید؟ حاج قاسم گفت به شدت به دعای خیر آنها محتاجم.
@khaimahShuhada
#زندگینامه
#شهید_محمدجواد_تندگویان
✍محمدجواد تندگویان در روز ۲۶ خرداد سال ۱۳۲۹ هجری شمسی در خانوادهای سنتی در محله خانیآباد در جنوب تهران به دنیا آمد. او تنها فرزند خانوادهاش بود. تحصیل وی در دبیرستان مصادف با واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ بود. در سال ۱۳۵۴ برای ادامهٔ تحصیل دانشکدهٔ نفت آبادان را برگزید. او ضمن تحصیل، با انجمن اسلامی دانشکده نیز همکاری داشت.
👈پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه و طی دوره آموزش نظام وظیفه، جهت خدمت در پالایشگاه نفت تهران مشغول به کار شد. در این دوران شرکت در فعالیتهای سیاسی منجر به دستگیری او به وسیلهٔ ساواک گردید. پس از آزادی از پالایشگاه تهران اخراج شد و در شرکت بوتان و سپس در شرکت صنعتی پارس توشیبا (پارس خزر کنونی) مشغول به کار شد.
🔆وی در سال ۱۳۵۷ مدرک کارشناسی ارشد مدیریت را از مرکز مطالعات مدیریت ایران دریافت کرد. مبارزه سیاسی او نیز تا پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ادامه یافت.
🔆شهيد تندگویان پس از پیروزی انقلاب به وزارت نفت دعوت شد. به دلیل مشکلات فراوان در جنوب و به ویژه در آبادان، وی به عنوان نمایندهٔ وزیر نفت در مناطق جنوب به آبادان اعزام شد. چندی بعد به سمت مدیر شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب منصوب شد. فعالیت در این سمت تا زمان نخست وزیری محمدعلی رجایی ادامه داشت.
🔆اقدامات او در ارتباط با ایجاد آرامش در مراکز صنعتی جنوب، مدیریت فعالیتهای صنعتی، و راهاندازی پروژههای نفتی باعث شد محمدعلی رجایی، نخست وزیر وقت، در ۱۰ مهر ۱۳۵۹ او را به عنوان وزیر نفت به مجلس معرفی کند.
مهندس شهيد تندگویان در نهم آبان ۱۳۵۹ - درحالیکه حدوداً یک ماه از دوره وزارتش گذشته بود- برای بازدید از پالایشگاه نفت آبادان عازم منطقه بود که در جادهٔ ماهشهر-آبادان به همراه معاون و دیگر همراهانش به اسارت نیروهای ارتش رژیم بعث عراق درآمد و به زندانهای اسیران ایرانی در عراق منتقل شد. به نقل از برخی اسیران، وی تا مدتها زنده بوده و حتی از شکست حصر آبادان (مهر ۱۳۶۰) و آزادسازی خرمشهر (خرداد ۱۳۶۱) آگاهی یافته بود. اما از چگونگی وضعیت اسارت و نحوه درگذشت او در اردوگاههای اسرا اطلاعات دقیقی در دست نیست.
☘سرانجام پس از پایان گرفتن جنگ و تبادل اسرا و کشته شدگان میان دو طرف، پیکر محمدجواد تندگویان که در اثر شکنجه در عراق به شهادت رسيده بود، به کشور بازگردانده و در ۲۵ آذر ۱۳۷۰ در ایران به خاک سپرده شد.
@khaimahShuhada