#مناجات_با_خدا
وقتی اسمتو میارم ، بارون رحمت می باره
تا میام که نا امید شم ، مهربونیت نمی ذاره
سقف لطف و رحمت تو بالاتر از آسمونه
عاشقات با گریه می گن ، خدا خیلی مهربونه
هر کسی توُ سختی و غم ، به تو می کنه توکل
انگار از خونه ی قلبش ، تا حریم تو زده پُل
تو همون خدایی که دل ، از ازل بوده اسیرت
تویی اون غنی مطلق ، هر دو عالمن فقیرت
تو علی و تو عظیمی ، تو غفوری و رحیمی
حضرت رب العظیم و ، حی رحمان و کریمی
رحمت بی انتهایی ، خالق ارض و سمایی
هستیِ تمام هستی ، همه ی امید مایی
بر همه هستی الهی ، قدرتت لایتناهی
آخر ای بالا نشین بر ، من بیچاره نگاهی
غیر تو کسی ندارم ، که تویی همه امیدم
گفتی بازه در توبه ، من دوباره پر کشیدم
هر بار از تو می شدم دور ، صرا کردی نرو برگرد
باز من اومدم پیشت با ، یه دل سیاه پُر درد
گفتی توُ حدیث قدسی ، ای خدای مهربونم
وقتی که دور میشه عبدم ، من به انتظار می مونم
تا که دوری کردم از تو ، تو منو دوباره خوندی
هر چی بی حیایی کردم ، باز گناهمو پوشوندی
من گناه می کردم اما ، تو حیا می کردی با من
من همش توبه شکستم ، تو وفا می کردی با من
حالا دیگه از گناهام ، خسته و درمونده هستم
دل به امید تو بستم ، به در خونه ت نشستم
به دلم توشه ی عشق از ، عهد اولی گرفتم
برای قبول توبه ، ذکر یا علی گرفتم
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان_۹۷
#حرف_دل_و_مناجات
می خام بران حرف بزنم ، دلم پر از درد دله
ای مهربون گوش کن که این ، صدای عبد غافله
غرق خیال و غفلتم ، دور از توام در وحشتم
حالا به شرم و خجلتم، با تو کنم از خود گله
عمری شدم من از تو دور ، غافل شدم از مرگ و گور
از تو که هستی اصل نور، خیلی گرفتم فاصله
دور از توام ای مهربون، از تو ندارم یک نشون
با این گناه بی امون ، راهم همیشه باطله
حالا پشیمون اومدم، بر خونه ی تو در زدم
اگر کنی این بار ردم ، عمرم دیگه بی حاصله
وقت مناجاته ولی ، اومد به لب ذکر علی
دست خودم نیست ای خدا، که این دیگه کار دله
دل میره هر شب ای خدا ، تا به نجف یا کرببلا
دل میگه باز لای لای علی ، وای از کمون حرمله
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_مناجاتی
طوفان گناه
یارب زکرامات تو شرمنده شدم من
درمحضر تو باز سرافکنده شدم من
هرچند که شرم از گنه خویش نکردم
با اشک ندامت زتو شرمنده شدم من
طوفان گمه ریخت همه بال وپرم را
چون باغ خزان دیده پراکنده شدم من
دردم همه اینست که غافل شدم ازتو
وزاین همه غفلت زتو، درمانده شدم من
ای آنکه بغیر از تو مرا نیست پناهی
بردرگه تو باز پناهنده شدم من
هرگاه که دلمرده به تو رو نمودم
با نکهتی از رحمت تو زنده شدم من
تا عفو تو باران محبت بسرم ریخت
آسوده دل از آتش سوزنده شدم من
کوآن دل پاکی که سحرگاه «وفایی»
فریاد برآرد که خدا بنده شدم من
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_سوم
باز آمدم با چشمهای تر شب سوم
افتادهام از پای پشتِ در شب سوم
بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن
چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم
توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من
شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم
بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما
با گریه حالم میشود بهتر شب سوم
بسته شده بال و پرم در معصیتهایم
این معصیتها گشته دردِ سر شب سوم
حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم
مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم
بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم
نامِ رقیه گشته جلوهگر شب سوم
آنقدر دلتنگِ مُحَرم میشوم شبها
یاد رقیه میکنم در هر شب سوم
با روضههای شام و کوفه میزنم پرپر
در روضهاش جان میدهم آخر شب سوم
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
سحر ماه خدا سوز صدا میخواهد
بشتابید که این سفره گدا میخواهد
بشتابید که این ماه به پایان نرسد
که در این ماه، خدا اهل بکا میخواهد
به خدایی که کریم است و رحیم است و غفور
بخشش اهل گنه دست دعا میخواهد
دل آلوده مریض است، ز عصیان و خطا
صاحبِ خانه! مریضِ تو شفا میخواهد
بندهای که نفَسَش بی اثر و آلوده است
به خدا همنفسی چون شهدا میخواهد
بدنی که تنِ عریان به زمین افتاده
کفنی، تکه حصیری به خدا میخواهد
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین
در می زنم به خانه ی معبود با حسین
کاری به خاطر رمضانم نکرده ام
اما گرفت دست تهیِ مرا حسین
ما روزه دارها همه یاد لب توییم
ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین
آخر مرا برای خودش می خرد شبی
من می شوم مسافر کرب و بلا حسين
#محمد_جواد_پرچمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا امیرالمومنین (ع) ... 🍃
دارم به لبم شعرِ پر از شور نجف را
آیینه شدم گنبد پر نور نجف را
میخانهی ما مَرد طلب میکند و مست
بر ما برسانند اگر انگور نجف را
دیوار به دیوار ، سرم رقص جنون کرد
تا کوک کنم نغمهی تنبور نجف را
از خاکِ نجف با مِیِ ناب و قلم عشق
پیکر بتراشید ، که مخمور نجف را ...
... باید فقط از طینت مولاش ، بسازند
راضی بکنید این گِل مغرور نجف را
از بسکه گُل ذکر علی جاذبه دارد ...
حس کرد لبم وِز وِز زنبور نجف را
پیراهن من چاک شده ؛ فاش ببینید
در سینهام آیینهی ممهور نجف را
ای کاش که بیرون نکنند از در لطفش
این بی سر و پا وصلهی ناجور نجف را
ای کاش سلیمانِ نجف زود بیاید
تا لشکر او لِه نکند مور نجف را
در حسرت و آوارهی ایوان طلایم
نشنید کسی نالهی مهجور نجف را
#یا_امیرالمومنین_حیدر_مدد
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#ایوان_نجف_عجب_صفایی_دارد
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج ... 🍃
در جنگ ، با انسان چه بی رحمند حیوانها
در چنگِ حیوانها گرفتارند انسانها
شاگرد ، گاهی میشود استادِ استادش
شیطان نشسته پای درسِ بچه شیطانها
پشتِ نقابِ دوستان مخفی شده دشمن
گرگند ، اینجا در لباسِ میش ، چوپانها
نام خدا قاب است ، روی پرچم کفار
رفتند در جلدِ مسلمان ؛ نامسلمانها
از مکرهای عمروعاصی تازه میگویند
از جهل مردم نیز ، روی نیزه قرآنها
وقتی تبر را شاخهی زیتون نشان دادند
جوشید ، خونِ غنچهها از خاک گلدانها
تصویرها معکوس ، روی پردهها رفتند
مقتول شد قاتل ؛ به لطف کارگردانها
ظالم صفتها زیر چتر آهنین رفتند
مظلومها مُردند ، زیر بمب بارانها
.....
با این همه ؛ اما امیدی هست دنیا را
حتما میآید نوبهاری در زمستانها
وقتی بیاید ؛ میشود سهم همه یکسان
از مزرعه ؛ از خوشههای گندم ؛ از نانها
بالاخره میبارد ابرِ رحمت اینجا هم
سیراب میگردند از باران ، بیابانها
آباد خواهد شد زمینِ زخمی از طوفان
آزاد خواهد شد زمان از خشمِ پایانها
#لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین
#فان_حزب_الله_هم_الغالبون
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#غزل
برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي
بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي
خيرات كردن مال من خيرات كردن مال تو
انگشترت دست كسي انگشترم دست كسي
نه موي تو شانه شود نه موي من شانه شود
موي سرت دست كسي موي سرم دست كسي
بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم
آن زيورم دست كسي اين زيورم دست كسي
رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله
پيراهنت دست كسي و معجرم دست كسي
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#چارپاره
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی
بنده همان بنده، خدا مثل همیشه
از ما توسل از تو لطف و دست گیری
آقا همان آقا، گدا مثل همیشه
ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی
مثل همیشه باز هم ستار بودی
چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد
ممنون از این که باز با ما یار بودی
با این گناهانی که من انجام دادم
باور نمی کردم که دستم را بگیری
تو آن قدر لطف و کرامتْ پیشه ای که
روزی هزاران بار توبه می پذیری
جا مانده بودم تو مرا این جا رساندی
من خواب بودم تو مرا بیدار کردی
وقتی سحر های مناجاتت نبودم
آن شب به جای من، تو استغفار کردی
آن قدر خوبیِ مرا گفتی به مردم
آن قدر که حتی خودم هم باورم شد
آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار
این مهربانی های تو دردسرم شد
هر چند از دست خودم دل گیرم اما
احساس دلتنگی در این شب ها نکردم
سوگند بر سجادۀ خانوم رقیه
من مهربان تر از خودت پیدا نکردم
در را به روی ما گنه کاران نبندید
ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم
گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند
دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#غزل
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته
بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته
خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد
شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته
در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم
گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته
نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند
خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته
وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت
درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته
شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم
ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته
تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ
ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته
یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد:
برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته
بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر
در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته
من می روم اسیری، جای کفن حصیری
شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#شب_سوم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مثنوی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری یک دنده شکسته
فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را
از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را
نامحرمی که باخود دیشب سرتو را داشت
وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت
طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره
او گوشوار من داشت من زخم گوشواره
من خار میکشیدم با ناخنی شکسته
او با گل سر من گیسوی خویش بسته
وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر
نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر
من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی
او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی
من سخت باز کردم انگشت کوچکم را
او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را
دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم
زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم
از کوفه آمدی و سنگ صبور داری
رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری
ای سر بیا که مُردم از دختران شامی
از خنده های کوفی از خنده های شامی
ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو
آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7