eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی اسمتو میارم ، بارون رحمت می باره تا میام که نا امید شم ، مهربونیت نمی ذاره سقف لطف و رحمت تو بالاتر از آسمونه عاشقات با گریه می گن ، خدا خیلی مهربونه هر کسی توُ سختی و غم ، به تو می کنه توکل انگار از خونه ی قلبش ، تا حریم تو زده پُل تو همون خدایی که دل ، از ازل بوده اسیرت تویی اون غنی مطلق ، هر دو عالمن فقیرت تو علی و تو عظیمی ، تو غفوری و رحیمی حضرت رب العظیم و ، حی رحمان و کریمی رحمت بی انتهایی ، خالق ارض و سمایی هستیِ تمام هستی ، همه ی امید مایی بر همه هستی الهی ، قدرتت لایتناهی آخر ای بالا نشین بر ، من بیچاره نگاهی غیر تو کسی ندارم ، که تویی همه امیدم گفتی بازه در توبه ، من دوباره پر کشیدم هر بار از تو می شدم دور ، صرا کردی نرو برگرد باز من اومدم پیشت با ، یه دل سیاه پُر درد گفتی توُ حدیث قدسی ، ای خدای مهربونم وقتی که دور میشه عبدم ، من به انتظار می مونم تا که دوری کردم از تو ، تو منو دوباره خوندی هر چی بی حیایی کردم ، باز گناهمو پوشوندی من گناه می کردم اما ، تو حیا می کردی با من من همش توبه شکستم ، تو وفا می کردی با من حالا دیگه از گناهام ، خسته و درمونده هستم دل به امید تو بستم ، به در خونه ت نشستم به دلم توشه ی عشق از ، عهد اولی گرفتم برای قبول توبه ، ذکر یا علی گرفتم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
۹۷ می خام بران حرف بزنم ، دلم پر از درد دله ای مهربون گوش کن که این ، صدای عبد غافله غرق خیال و غفلتم ، دور از توام در وحشتم حالا به شرم و خجلتم، با تو کنم از خود گله عمری شدم من از تو دور ، غافل شدم از مرگ و گور از تو که هستی اصل نور، خیلی گرفتم فاصله دور از توام ای مهربون، از تو ندارم یک نشون با این گناه بی امون ، راهم همیشه باطله حالا پشیمون اومدم، بر خونه ی تو در زدم اگر کنی این بار ردم ، عمرم دیگه بی حاصله وقت مناجاته ولی ، اومد به لب ذکر علی دست خودم نیست ای خدا، که این دیگه کار دله دل میره هر شب ای خدا ، تا به نجف یا کرببلا دل میگه باز لای لای علی ، وای از کمون حرمله http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طوفان گناه یارب زکرامات تو شرمنده شدم من درمحضر تو باز سرافکنده شدم من هرچند که شرم از گنه خویش نکردم با اشک ندامت زتو شرمنده شدم من طوفان گمه ریخت همه بال وپرم را چون باغ خزان دیده پراکنده شدم من دردم همه اینست که غافل شدم ازتو وزاین همه غفلت زتو، درمانده شدم من ای آنکه بغیر از تو مرا نیست پناهی بردرگه تو باز پناهنده شدم من هرگاه که دلمرده به تو رو نمودم با نکهتی از رحمت تو زنده شدم من تا عفو تو باران محبت بسرم ریخت آسوده دل از آتش سوزنده شدم من کوآن دل پاکی که سحرگاه «وفایی» فریاد برآرد که خدا بنده شدم من http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سحر ماه خدا سوز صدا می‌خواهد بشتابید که این سفره گدا می‌خواهد بشتابید که این ماه به پایان نرسد که در این ماه، خدا اهل بکا می‌خواهد به خدایی که کریم است و رحیم است و غفور بخشش اهل گنه دست دعا می‌خواهد دل آلوده مریض است، ز عصیان و خطا صاحبِ خانه! مریضِ تو شفا می‌خواهد بنده‌ای که نفَسَش بی اثر و آلوده است به خدا هم‌نفسی چون شهدا می‌خواهد بدنی که تنِ عریان به زمین افتاده کفنی، تکه حصیری به خدا می‌خواهد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آغاز می کنم سخنم را به یا حسین در می زنم به خانه ی معبود با حسین کاری به خاطر رمضانم نکرده ام اما گرفت دست تهیِ مرا حسین ما روزه دارها همه یاد لب توییم ای تشنه لب تر از همه ی تشنه ها حسین آخر مرا برای خودش می خرد شبی من می شوم مسافر کرب و بلا حسين http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا امیرالمومنین (ع) ... 🍃 دارم به لبم شعرِ پر از شور نجف را آیینه شدم گنبد پر نور نجف را میخانه‌ی ما مَرد طلب می‌کند و مست بر ما برسانند اگر انگور نجف را دیوار به دیوار ، سرم رقص جنون کرد تا کوک کنم نغمه‌ی تنبور نجف را از خاکِ نجف با مِیِ ناب و قلم عشق پیکر بتراشید ، که مخمور نجف را ... ... باید فقط از طینت مولاش ، بسازند راضی بکنید این گِل مغرور نجف را از بسکه گُل ذکر علی جاذبه دارد ... حس کرد لبم وِز وِز زنبور نجف را پیراهن من چاک شده ؛ فاش ببینید در سینه‌ام آیینه‌ی ممهور نجف را ای کاش که بیرون نکنند از در لطفش این بی سر و پا وصله‌ی ناجور نجف را ای کاش سلیمانِ نجف زود بیاید تا لشکر او لِه نکند مور نجف را در حسرت و آواره‌ی ایوان طلایم نشنید کسی ناله‌ی مهجور نجف را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج ... 🍃 در جنگ ، با انسان چه بی رحمند حیوان‌ها در چنگِ حیوان‌ها گرفتارند انسان‌ها شاگرد ، گاهی می‌شود استادِ استادش شیطان نشسته پای درسِ بچه شیطان‌ها پشتِ نقابِ دوستان مخفی شده دشمن گرگند ، اینجا در لباسِ میش ، چوپان‌ها نام خدا قاب است ، روی پرچم کفار رفتند در جلدِ مسلمان ؛ نامسلمان‌ها از مکرهای عمروعاصی تازه می‌گویند از جهل مردم نیز ، روی نیزه قرآن‌ها وقتی تبر را شاخه‌ی زیتون نشان دادند جوشید ، خونِ غنچه‌ها از خاک گلدان‌ها تصویرها معکوس ، روی پرده‌ها رفتند مقتول شد قاتل ؛ به لطف کارگردان‌ها ظالم صفت‌ها زیر چتر آهنین رفتند مظلوم‌ها مُردند ، زیر بمب باران‌ها ..... با این همه ؛ اما امیدی هست دنیا را حتما می‌آید نوبهاری در زمستان‌ها وقتی بیاید ؛ می‌شود سهم همه یکسان از مزرعه ؛ از خوشه‌های گندم ؛ از نان‌ها بالاخره می‌بارد ابرِ رحمت اینجا هم سیراب می‌گردند از باران ، بیابان‌ها آباد خواهد شد زمینِ زخمی از طوفان آزاد خواهد شد زمان از خشمِ پایان‌ها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي خيرات كردن مال من خيرات كردن مال تو انگشترت دست كسي انگشترم دست كسي نه موي تو شانه شود نه موي من شانه شود موي سرت دست كسي موي سرم دست كسي بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم آن زيورم دست كسي اين زيورم دست كسي رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله پيراهنت دست كسي و معجرم دست كسي http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی بنده همان بنده، خدا مثل همیشه از ما توسل از تو لطف و دست گیری آقا همان آقا، گدا مثل همیشه ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی مثل همیشه باز هم ستار بودی چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد ممنون از این که باز با ما یار بودی با این گناهانی که من انجام دادم باور نمی کردم که دستم را بگیری تو آن قدر لطف و کرامتْ پیشه ای که روزی هزاران بار توبه می پذیری جا مانده بودم تو مرا این جا رساندی من خواب بودم تو مرا بیدار کردی وقتی سحر های مناجاتت نبودم آن شب به جای من، تو استغفار کردی آن قدر خوبیِ مرا گفتی به مردم آن قدر که حتی خودم هم باورم شد آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار این مهربانی های تو دردسرم شد هر چند از دست خودم دل گیرم اما احساس دلتنگی در این شب ها نکردم سوگند بر سجادۀ خانوم رقیه من مهربان تر از خودت پیدا نکردم در را به روی ما گنه کاران نبندید ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد: برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته من می روم اسیری، جای کفن حصیری شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبال او شب تار صیاد رفته باشد یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته از زجر یادگاری یک دنده شکسته فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را نامحرمی که باخود دیشب سرتو را داشت وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره او گوشوار من داشت من زخم گوشواره من خار میکشیدم با ناخنی شکسته او با گل سر من گیسوی خویش بسته وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی من سخت باز کردم انگشت کوچکم را او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم از کوفه آمدی و سنگ صبور داری رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری ای سر بیا که مُردم از دختران شامی از خنده های کوفی از خنده های شامی ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7