#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_سوم
باز آمدم با چشمهای تر شب سوم
افتادهام از پای پشتِ در شب سوم
بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن
چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم
توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من
شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم
بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما
با گریه حالم میشود بهتر شب سوم
بسته شده بال و پرم در معصیتهایم
این معصیتها گشته دردِ سر شب سوم
حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم
مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم
بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم
نامِ رقیه گشته جلوهگر شب سوم
آنقدر دلتنگِ مُحَرم میشوم شبها
یاد رقیه میکنم در هر شب سوم
با روضههای شام و کوفه میزنم پرپر
در روضهاش جان میدهم آخر شب سوم
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_صادق
در هجرهام مقابل چشمان مادرم
در سجده بودم و لگدی بر سرم نشست
این غم کجا برم، به که گویم که بی حیا
با ناسزا به فاطمه، بال و پرم شکست
یک تازیانه سجدهی طولانیِ مرا
عمداً مقابل پسر ارشدم شکست
وقتی که خواند مادر من را به ناسزا
دندان من ز بسکه خودم را زدم شکست
آتش کشید بیت مرا، وای از دلم
یاد مدینه کردم و آن کوچههای تنگ
وقتی که بست دست مرا بینِ خانهام
خوردم به دربِ خانه و دیوارهای سنگ
پای برهنه، با دلِ پر زخم، نیمه شب
در بینِ سینهام نفسم بارها برید
اِبْنُ الرَّبیعْ بغضِ علی را بروز داد
در پشت ناقه، شیرهی جان مرا کشید
موی سفید من به دلش رحم جا نکرد
جسم مرا به روی زمین میکشاند و رفت
تنها به خاطر پسرِ فاطمه شدن
چندین لگد به پهلو و کتفم نشاند و رفت
وقتی نگاه من به کفِ پایم اوفتاد
انگار چشم من هوسِ قیل و قال داشت
با تازیانهها بدن من کبود شد
ای وای بر رقیه که تنها سه سال داشت
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
از هر غریب در وطنِ خود غریب تر
از هرچه روضه، روضه ات آقا عجیب تر
زهر جفا چه کرد به جسم مطهرت
ای ناله های تو ز جگر پرلهیب تر
خوردی زمین و کاسه ی صبرت شکسته شد
گودال قتلگاه تو در هجره شیب تر
نشنیده ماند ناله ی ای وای مادرت
از بسکه بود همسر تو نانجیب تر
یک عمر یادِ آن در و دیوار بوده ای
از کودکی به جانِ تو غم ها نصیب تر
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
یادم آمد که گفت یابن شبیب
گریه کن روز و شب ز داغ حسین
در غروبی که خیمه ها می سوخت
آتش افتاد بینِ باغ حسین
خواهرش دید، مادرش هم دید
رفت سر نیزه ای سراغ حسین
حنجرِ پاره پاره هم فهمید
داشت بر زینبش علاقه حسین
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_معصومه_سلام_علیها
من که اینگونه عزادار غم جانانم
ز غم یار شرر بار شدم حیرانم
در فراقی که پریشانم و سرگردانم
دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم
روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است
دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است
من و زینب به جگر آه، مکرر داریم
هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم
به روی سینه خود داغ برادر داریم
و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم
ولی از ماتم زینب دل من محزون است
آه، در روضه او دیده من پر خون است
گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش
ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش
و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش
نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش
به خدا دلبر من راهی گودال نشد
سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مدح_امام_باقر_ع
گوهر از بطن دریا تا هویدا میشود امشب
جمال ایزد منان تجلا میشود امشب
ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی
گل زهرای مرضیه شکوفا میشود امشب
به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه
مدینه باز هم عرش معلا میشود امشب
زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا
علیبنالحسین این بار بابا میشود امشب
ملایک صف به صف استاده، در کف جام مِی دارند
دوباره آبِ کوثر هم گوارا میشود امشب
علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند
چه جشنی در ثریاّ باز بر پا میشود امشب
خدای حلم و علم و حکمت از ره میرسد وقتی
تمام علم در یک جمله معنا میشود امشب
ز دامان عروسی پاک دامن در اذانِ صبح
گلی زیبا به عالم باز اِهدا میشود امشب
نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او
دو چشم مادرش آنگونه دریا میشود امشب
گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی
تمام شهر هم آید پذیرا میشود امشب
زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است
که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما میشود امشب
امامِ باقر از ره میرسد ظلمت عَدَم گردد
و درد عاشقی با او مداوا میشود امشب
بشارت میدهد جبریل بر زهرا و بر حیدر
که یک غنچه ز نسل فاطمه وا میشود امشب
#رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#مناجات
امشب شب قدر و به لب اقرار دارم من
از معصیت ها یک دل بیمار دارم من
پرونده ای آلوده از کردار دارم من
در پیشگاه حضرت استغفار دارم من
از بنده ای گمراه، امشب دستگیری کن
آقا به اشک چشم زینب دستگیری کن
پایین گرفتم پیش تو روی سیاهم را
گم کرده بودم در کویر خشک راهم را
شرمنده ام تکرار کردم اشتباهم را
چشم انتظارم، پرده پوشی کن گناهم را
این شرمساری حاصل یک عمر عصیان است
ارحمنی ای رب کریم، حالم پریشان است
از هر که امشب آمده غم بیشتر دارم
زیرا شب قدر است و اشکی مختصر دارم
گرد و غبار معصیت را روی سر دارم
از کارهایم من خودم بهتر خبر دارم
اندازه ی یک عمر از من معصیت دیدی
لب وا نکرده، هر چه کردم را تو بخشیدی
این بزم را با مغفرت امشب مجلل کن
فعل بدِ من را به خوبی ها مبدل کن
کار مرا هم دست اربابم محول کن
روز قیامت لحظه ای من را معطل کن
شاید بیاید آنکه باید از نجف آید
بهر شفاعت باز شاه لوکشف آید
من را ببخشا جان آن آقا که مظلوم است
آن شیر مردی که ز حق خویش محروم است
دلتنگیِ زهرا ز رویش آه، معلوم است
یک امشبی که میهمان ام کلثوم است…
…گاهی خدا را زیر لب تنها صدا میزد
گاهی میان اشک، زهرا را صدا میزد
#رضا_باقریان
🔹اشعارناب آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_کاظم_علیه_السلام
#شهادت
#غزل_مرثیه
بی مروت در نمازم ساق پایم را شکست
عاقبت در سجده مُهرِ کربلایم را شکست
نیمه شب آمد مرا از خواب بیدارم کند
در دعا بودم، ولی قلب دعایم را شکست
کُنده و زنجیر، اعضاء مرا لِهْ کرده بود
باز هم هر استخوان جا به جایم را شکست
گریه میکردم برای مادرم، افسوس که...
با لگد این بار هم آمد صدایم را شکست
پنجهاش را باز کرد و موی من را میکشید
مجلس اشکم میانِ نینوایم را شکست
با سلاح بد زبانی مادرم را یاد کرد
اینچنین در گوشهی زندان بهایم را شکست
بارها با تازیانه رو به روی من نشست
ظالمانه میزد و دست عطایم را شکست
✍#رضا_باقریان
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
ای همسر با غیرت طاها خدیجه
ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه
روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه
تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه
داروندار حضرت زهرا خدیجه
شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی
اول مسلمانِ زنِ دین خدایی
تنها طرفدار حریم مصطفایی
مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی
همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه
دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی
بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی
سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی
زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی
ای که مقام تو بوَد والا خدیجه
پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی
با غیرتت بت های یثرب را شکستی
انفاق را هرگز به روی دین نبستی
در تنگنای ظلم، حق را می پرستی
در راه حق کردی فدا جان را خدیجه
از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی
خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی
خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی
آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی
که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه
سجاده پای بندگی ات ایستاده
اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده
دین خدا پیمانه و عشق تو باده
باید به زهرا گفت، ای محراب زاده
جاری نگردد اشکهایت با خدیجه
مادر که باشد، شأن دختر پایدار است
این چارچوبِ خانه حتی استوار است
مادر نباشد، روز روشن شام تار است
امشب دل زهرا برایت بی قرار است
بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه
بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت
دیگر نمی آید صدای ربنایت
این لحظه های آخری باید برایت
روضه بخوانیم از غم کرببلایت
تا چشم های تو شود دریا خدیجه
امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته
اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته
با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته
شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته
وای از غروب روز عاشورا، خدیجه
#صلوات 👉
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_عسکری_ولادت
همیشه طبعِ غزل حِس برتری دارد
برای توست اگر شعر، مشتری دارد
تو از تبار که هستی سلاله ی زهرا ؟
که خط به خطِ غزل طعم دیگری دارد
تو آن امامِ شریفی که بینِ انگشتش
ز جن و انس و ملک خیل لشگری دارد
صفات حق همه جمعند در صفات شما
اگر که کفر نباشد برابری دارد
همیشه قامت تو در مدینه دیدن داشت
ز بسکه هر قدمت شور محشری دارد
خدا دوباره تبارک به خویشتن گفته
که این عَطیّه به سر تاج افسری دارد
تو آمدی و مدینه ندیده بود کسی...
...که اینچنین جلواتِ پیمبری دارد
تو آمدی همه گفتند تهنیت آقا
زمین پس از پدرت خوب رهبری دارد
در آسمان که درخشیدی عرشیان گفتند
عروس فاطمه به به، چه اختری دارد
عروس فاطمه از هر پیمبری امشب
به گاهواره گلِ یاسِ اطهری دارد
صدف مدینه، تو گوهر شدی در آغوشش
مدینه فخر کند که چه گوهری دارد
زلالیِ نفست عطر و بوی کوثر داشت
شکوهِ هیبت تو نور حیدری دارد
تو هم حسن شدی، هم عسگری، دل ما هم
به لطف این دو صفت، حال بهتری دارد
تو در مدینه قدم رنجه کردی و، حالا
زمینِ سامره در خویش عسگری دارد
زمینِ سامره محوِ تجلیّات تو شد
زمینِ سامره نامِ مطهری دارد
همیشه سایل این خانواده محتاج است
همیشه دست توسل به محضری دارد
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_ولادت
وقتی که گهواره است دستان برادر
خواهر رسید اول به دامان برادر
بعد از ولادت گریه کرد و مادرش گفت
آرام باش ای دخترم، جانِ برادر
معلوم شد از کودکی یار حسین است
این خواهری که هست درمان برادر
عکس حسینش بینِ قاب چشم هایش
عکس خودش هم بینِ چشمان برادر
زینب اگرچه زینتِ باباست، اما
اثبات کرده هست گریان برادر
دست برادر بالش زیر سرش بود
اینگونه بود هر روز مهمان برادر
لالاییِ شبهای او نام حسین است
پس بوده از اول مسلمان برادر
یک شب نشد بی روی دلدارش بخوابد
این است ماندن پای پیمان برادر
پنجاه و چندی سالِ بعد، آمد به مقتل
افتاد روی جسمِ بی جان برادر
فریاد زد حالا که پیراهن نداری
زینب فدای جسم عریان برادر...
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#مناجات
باز آمدم با چشمهای تر شب سوم
افتادهام از پای پشتِ در شب سوم
بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن
چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم
توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من
شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم
بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما
با گریه حالم میشود بهتر شب سوم
بسته شده بال و پرم در معصیتهایم
این معصیتها گشته دردِ سر شب سوم
حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم
مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم
بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم
نامِ رقیه گشته جلوهگر شب سوم
آنقدر دلتنگِ مُحَرم میشوم شبها
یاد رقیه میکنم در هر شب سوم
با روضههای شام و کوفه میزنم پرپر
در روضهاش جان میدهم آخر شب سوم
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امامصادق_شهادت
ششم امامِ غریبی که جود کارش بود
مدینه باز هم امروز بی قرارش بود
اگرچه آخرِ عمری غریب و تنها شد
ولی دقایق آخر پسر کنارش بود
ملائکه همه پوشیدهاند رخت عزا
برون ز هجره اجل هم در انتظارش بود
نبود در وسطِ آتشِ جفا جایش
کسی که عالم هستی در اختیارش بود
شکست حُرمتِ ریشِ سفید او افسوس
به مجلسی که فقط آه، غمگسارش بود
سه بار دشمنِ دون حمله کرد بر قتلش
پیمبر آمد و اینجا خلاصه یارش بود
ولی حسین خودش بود و نیزه و شمشیر
که خواهرش نگران بود و داغدارش بود
رسید شمر و سرش را برید و بر نی زد
همان دقیقه که ارباب، احتضارش بود
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_شهادت
پا به پای پدر سفر کردم
در میان خرابه سر کردم
پدرم بینِ ریسمان بود و
با رقیه پدر پدر کردم
عمه ام تا به رویِ خاک افتاد
دیده ام را ز اشک، تر کردم
از همان روزِ تلخ، تا امروز
گریه هر روز تا سحر کردم
دست در دست عمه ام آن روز
از دلِ نیزه ها گذر کردم
سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت
از تنی که به آن نظر کردم
تا سه ساله میان راه افتاد
پدرم را خودم خبر کردم
آنقدَر داغ دارم از آن دم
که از این زهر، خون، جگر کردم
#رضا_باقريان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_شهادت
پا به پای پدر سفر کردم
در میان خرابه سر کردم
پدرم بینِ ریسمان بود و
با رقیه پدر پدر کردم
عمهام تا به رویِ خاک افتاد
دیدهام را ز اشک، تر کردم
از همان روزِ تلخ، تا امروز
گریه هر روز تا سحر کردم
دست در دست عمهام آن روز
از دلِ نیزهها گذر کردم
سُمِ مرکب بوی گلاب گرفت
از تنی که به آن نظر کردم
تا سه ساله میان راه افتاد
پدرم را خودم خبر کردم
آنقدَر داغ دارم از آن دم
که از این زهر، خون، جگر کردم
#رضا_باقريان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_هادی_ولادت
شمیم عطر رحمت می وزد از کوچه ها امشب
دوباره دیده شد در آینه وجه خدا امشب
میان گاهواری که ملک گهواره جنبان است
به جلوه آمده روی علیِ مرتضی امشب
بخوان چندین فراز از جامعه در نیمه ای از شب
که حال دیگری دارد مناجات و دعا امشب
چرا باید به دارو و دوا و نسخه دل بندم
چرا که نام هادی می شود درد و دوا امشب
ز یمن مقدم مولود زهرا حضرت هادی
شده آیینه بندان خانه ی ابن الرضا امشب
شبیهِ کنج ایوانِ طلا، در کنج این هجره
نشستن پای گهواره عجب دارد صفا امشب
دخیل دامن این نازدانه شهرِ پیغر
نمایان شد که فرقی نیست در شاه و گدا امشب
نه اینکه در مدینه کوچه های شهر روشن شد
چراغان می شود از نور او عرض و سما امشب
شب میلاد، ساقی پر کند جام مرا از می
چه شوری در زمین و آسمان گشته به پا امشب
شده عرش برین شهر مدینه، لیک می دانم
خبرهایی است در هر جای جایِ سامرا امشب
دمِ بابُ الجواد آنگونه خیلِ زایران دیدم
که گفتم هست این میخانه هم دارالشفا امشب
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا
خاک پای زایر شاه خراسان میشوم
یارضا میگویم و آیینه بندان میشوم
هر کجا باشم گدای کوی این آقا منم
همچو موسی سایل دستان سلطان میشوم
باز هم از لطف این آقا که صاحب سفره است
بر سر این سفره جزء ریزه خواران میشوم
پنجره فولاد او را در بغل حس میکنم
هر زمان دلتنگ عطر و بوی باران میشوم
بعد عمری گر نصیب من شود کرببلا
تا ابد ممنون آقای خراسان میشوم
🔸شاعر:
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ولادت
گهر از بطن دریا تا هویدا میشود امشب
جمال ایزد منان تجلا میشود امشب
ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی
گل زهرای مرضیه شکوفا میشود امشب
به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه
مدینه باز هم عرش معلا میشود امشب
زمین و آسمان را نور باران کرده حق، زیرا
علیبنالحسین این بار بابا میشود امشب
ملائک صف به صف اِستاده، در کف جام مِی دارند
دوباره آبِ کوثر هم گوارا میشود امشب
علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند
چه جشنی در ثریاّ باز بر پا میشود امشب
امام حلم و علم و حکمت از ره میرسد وقتی
تمام علم در یک جمله معنا میشود امشب
ز دامانِ عروسی پاک دامن در اذانِ صبح
گلی زیبا به عالم باز اِهدا میشود امشب
نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او
دو چشم مادرش آنگونه دریا میشود امشب
گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی
تمام شهر هم آید پذیرا میشود امشب
زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است
که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما میشود امشب
امامِ باقر از ره میرسد ظلمت عَدَم گردد
و درد عاشقی با او مداوا میشود امشب
بشارت میدهد جبریل بر زهرا و بر حیدر
که یک غنچه ز نسل فاطمه وا میشود امشب
#رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مرثیه_امام_رضا
===========================
سخت است پیش پای پسر، دست و پا مزن
جانِ جواد، مادر خود را صدا مزن
حالا که زهر شیره ی جانِ تو را کشید
آتش به جان این جگر مبتلا مزن
بالا سرت جواد و اباصلت آمدند
پس بینِ هجره ناله ی واغربتا مزن
از شانه ی جواد کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش پسر خویش، پا مزن
گرچه به یاد مادرت آتش گرفته ای
پیش جواد، حرفی از آن کوچه ها مزن
قدری بنوش جرعه ی آبی و، این همه
با یاد کربلا، طرفی آب را مزن
این دست از شراره ی زهر آب گشته است
بر صورتت به یاد لبِ سرجدا مزن
آقا عبا بکش به سر اطهرت، ولی
حرف از عبای کشته ی کرببلا مزن
🔸شاعر:
#رضا_باقریان
========
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گل زهرای مرضیه
گوهر از بطن دریا تا هویدا می شود امشب
جمال ایزد منان تجلا می شود امشب
ملک در باغ رضوان است دست افشان، که از ره کِی
گل زهرای مرضیه شکوفا می شود امشب
به یمن مقدم باقر، امام پنجم شیعه
مدینه باز هم عرش معلا می شود امشب
زمین و آسمان را نورباران کرده حق، زیرا
علی بن الحسین این بار بابا می شود امشب
ملایک صف به صف استاده، در کف جام مِی دارند
دوباره آبِ کوثر هم گوارا می شود امشب
علی و فاطمه بانیِ این جشن و سرور هستند
چه جشنی در ثریاّ باز بر پا می شود امشب
خدای حلم و علم و حکمت از ره می رسد وقتی
تمام علم در یک جمله معنا می شود امشب
ز دامان عروسی پاک دامن در اذانِ صبح
گلی زیبا به عالم باز اِهدا می شود امشب
نیازی نیست دریا موج بردارد به پای او
دو چشم مادرش آنگونه دریا می شود امشب
گدایی پشت دربِ خانه بنشسته به امیّدی
تمام شهر هم آید پذیرا می شود امشب
زمستان هم که باشد روزهای عاشقی گرم است
که با لبخندِ گرمش فصلِ گرما می شود امشب
امامِ باقر از ره می رسد ظلمت عَدَم گردد
و درد عاشقی با او مداوا می شود امشب
بشارت می دهد جبریل بر زهرا و بر حیدر
که یک غنچه ز نسل فاطمه وا می شود امشب
#رضا_باقریان
#اشعار_ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ایهاالنقی
تاریک بود دور و برت ایها النقی
سویی نداشت چشم ترت ایها النقی
خون می گریست بر تو و بر حال و روز تو
چشم ملائک و پسرت ایها النقی
زهرِ ستم چه کرد به جان تو ای غریب
خون می چکید از جگرت ایها النقی
یک تن نبود حامیِ تو در تمام شهر
تا شد ز غربتت کمرت ایها النقی
از زحمتی که زهر به جسم تو داده بود
|شد ارغوانی بال و پرت ایها النقی
طفل تو بود شاهد جان دادنت، ولی
آتش گرفت برگ و برت ایها النقی
لب تشنه بودی و خبر از آب هم نبود
این سان گذشت هر سحرت ایها النقی
عمری به یادِ جَدِ غریبت گریستی
تا بود همیشه در نظرت ایها النقی
گرچه غریب بودی و تنها و بی سپه
خولی نبود همسفرت ایها النقی
شکر خدا که نیزه نشد مرکب سرت
بر خاک هجره ماند سرت ایها النقی
خواهر نبود تا که ببیند غم تو را
از زخم هم نبود اثرت ایها النقی
حتی میانِ هجره ی تو یک حصیر بود
جَدِ تو بینِ نیزه و شمشیر اسیر بود
✍ #رضا_باقریان
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبروداری که ستّار گناهم میشود
در جواب ناسپاسی سرپناهم میشود
فعل زشتم را ندید و آبرویم را خرید
بی تامّل بخشش هر اشتباهم میشود
آنقدر افتادم از پا و بلندم کرد که
شرمسار از محضرش روی سیاهم میشود
سعی دارم بعد از این کمتر به ذلّت تن دهم
باز هم از محضر تو عذرخواهم میشود؟
زیر لب گفتم حسین و بارها پی بردهام
راه بخشیدن برای من فراهم میشود
بعد از این شبهای جمعه من گدایش میشوم
بعد از این مثل همیشه پادشاهم میشود
تا دلم میگیرد و قصد زیارت میکنم
خودبهخود بال ملائک فرش راهم میشود
#رضا_باقریان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبروداری که ستّار گناهم میشود
در جواب ناسپاسی سرپناهم میشود
فعل زشتم را ندید و آبرویم را خرید
بی تامّل بخشش هر اشتباهم میشود
آنقدر افتادم از پا و بلندم کرد که
شرمسار از محضرش روی سیاهم میشود
سعی دارم بعد از این کمتر به ذلّت تن دهم
باز هم از محضر تو عذرخواهم میشود؟
زیر لب گفتم حسین و بارها پی بردهام
راه بخشیدن برای من فراهم میشود
بعد از این شبهای جمعه من گدایش میشوم
بعد از این مثل همیشه پادشاهم میشود
تا دلم میگیرد و قصد زیارت میکنم
خودبهخود بال ملائک فرش راهم میشود
#رضا_باقریان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7