eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
باز آمدم با چشم‌های تر شب سوم افتاده‌ام از پای پشتِ در شب سوم بال و پری بشکسته آوردم نگاهم کن چهره بپوشان از رویم کمتر شب سوم توبه شکستم، پایِ عهدِ خود نماندم من شرمندگیِ من شده بدتر شبِ سوم بُهتَم زده از ترسِ روزِ رستخیز، اما با گریه حالم می‌شود بهتر شب سوم بسته شده بال و پرم در معصیت‌هایم این معصیت‌ها گشته دردِ سر شب سوم حال و هوایِ کودکیَّم رفته از دستم مثلِ گذشته نیستم دیگر شب سوم بینِ مناجات و دعاهای سحر دیدم نامِ رقیه گشته جلوه‌گر شب سوم آنقدر دلتنگِ مُحَرم می‌شوم شب‌ها یاد رقیه می‌کنم در هر شب سوم با روضه‌های شام و کوفه می‌زنم پرپر در روضه‌اش جان می‌دهم آخر شب سوم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برگ و برت دست كسي برگ و برم دست كسي بال و پرت دست كسي بال و پرم دست كسي خيرات كردن مال من خيرات كردن مال تو انگشترت دست كسي انگشترم دست كسي نه موي تو شانه شود نه موي من شانه شود موي سرت دست كسي موي سرم دست كسي بابا گرفتارت شدم از دو طرف غارت شدم آن زيورم دست كسي اين زيورم دست كسي رختت به دست حرمله رختم به دست حرمله پيراهنت دست كسي و معجرم دست كسي http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعل مرا دیدی ولی چیزی نگفتی بنده همان بنده، خدا مثل همیشه از ما توسل از تو لطف و دست گیری آقا همان آقا، گدا مثل همیشه ممنون از اینکه دست ما را رو نکردی مثل همیشه باز هم ستار بودی چه خوب شد در معصیت مرگم نیامد ممنون از این که باز با ما یار بودی با این گناهانی که من انجام دادم باور نمی کردم که دستم را بگیری تو آن قدر لطف و کرامتْ پیشه ای که روزی هزاران بار توبه می پذیری جا مانده بودم تو مرا این جا رساندی من خواب بودم تو مرا بیدار کردی وقتی سحر های مناجاتت نبودم آن شب به جای من، تو استغفار کردی آن قدر خوبیِ مرا گفتی به مردم آن قدر که حتی خودم هم باورم شد آه ای کرامت پیشه دیدی آخر کار این مهربانی های تو دردسرم شد هر چند از دست خودم دل گیرم اما احساس دلتنگی در این شب ها نکردم سوگند بر سجادۀ خانوم رقیه من مهربان تر از خودت پیدا نکردم در را به روی ما گنه کاران نبندید ما هم دلی داریم گر چه رو سیاهیم گفتند این جا بارِ عصیان می پذیرند دیدیم بیش از عالمی غرق گناهیم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در سینه مانده آهم، خیلی دلم گرفته خسته از اشتباهم، خیلی دلم گرفته بر نفس خود اسیرم، از شرم سر به زیرم از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته خیلی مرا صدا کرد، آخر خودش حیا کرد شرمنده از الٰهم، خیلی دلم گرفته در بندگی ضعیفم، شیطان شده حریفم گمراه بین راهم، خیلی دلم گرفته نامحرمان به لبخند، اشک مرا گرفتند خشکیده شد نگاهم، خیلی دلم گرفته وقتی اطاعتم رفت، دوران عزتم رفت درمانده قعر چاهم، خیلی دلم گرفته شاه نجف امیدم، دیشب به خواب دیدم ایوان طلای شاهم، خیلی دلم گرفته تشنه شدم دوباره، دلتنگ و بی قرارِ ارباب و قتلگاهم، خیلی دلم گرفته یک سو سه ساله افتاد، خواهر به ناله افتاد: برخیز ای پناهم خیلی دلم گرفته بعد از علیِ اکبر، بعد از تو ای برادر در بند یک سپاهم، خیلی دلم گرفته من می روم اسیری، جای کفن حصیری شاید شود فراهم، خیلی دلم گرفته http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبال او شب تار صیاد رفته باشد یک زخم بر دو گونه یک چشم نیم بسته از زجر یادگاری یک دنده شکسته فهمیده ام در این شهر معنای سیری ام را از ضرب دست خوردم دندان شیری ام را نامحرمی که باخود دیشب سرتو را داشت وقتی به گوش من زد انگشتر تو را داشت طفلی که خنده میزد بر این لباس پاره او گوشوار من داشت من زخم گوشواره من خار میکشیدم با ناخنی شکسته او با گل سر من گیسوی خویش بسته وقتی که شعله افتاد از بام روی معجر نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر من باز ماندم از درد از فرط ناتوانی او رفت و پیش پایم انداخت تکه نانی من سخت باز کردم انگشت کوچکم را او رفت و بین دستش دیدم عروسکم را دیشب که خواب رفتم یک بار بی عمویم زنجیر دست و پایم پیچید بر گلویم از کوفه آمدی و سنگ صبور داری رنگ محاسنت زرد بوی تنور داری ای سر بیا که مُردم از دختران شامی از خنده های کوفی از خنده های شامی ای کاش پای حلقت میمُرد دختر تو آری هنوز گرم است رگ های حنجر تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها هرشب که دست بر دل بی تاب میزنی آتش به جان به جان منبرو محراب میزنی از دستمال اشک تو خون می چکد چرا قربان چشم تو که خوناب میزنی از فرط گریه مادرت از هوش میرود هر شب به روی مادر خود آب میزنی ما را بیا خرابه نشین کن که جان دهیم امشب که سر به عمه بی تاب میزنی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها دشمنت جام بلورم را شکست حرمت قلب صبورم را شکست پیش چشم کودکان اهل شام بس که سیلی زد غرورم را شکست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها به باغ صورتم هر روز دستی لاله می کارد که با هر رعد و برقش ابر چشمم اشک می بارد مکافاتی شده سر درد این شبهای بارانی نمی دانم چرا دست از سر من بر نمی دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها با تو بگویم امشب شرح اسیری ام را در کودکی دلیل اینگونه پیری را لکنت گرفته طفل شیرین زبانت آخر با ضربه ای شکستند دندان شیری ام را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها هر چه عمه منتظر ماندم ! چرا بابا نیامد تا سحر بیدار بودم بین راه اما نیامد آن که عمری می گرفت از لطف دست ناتوان را پس چرا حالا که من افتاده ام از پا نیامد راستی آیا ! عمو عباس هم در کربلا ماند! از علی اکبر خبر داری؟ چرا با ما نیامد؟ گوش من سنگین و چشمم تار شد حالا بگو که خون گوش پاره من بند آمد یا نیامد آن شبی که در بیابان گم شدم یادت می آید هیچ می دانی چرا حالم پس از آن جا نیامد آنقدر با کینه زهرا لگد بر پهلویم زد استخوانم خورد شد دیگر نفس بالا نیامد هر زمان از داغ دلتنگی بابا گریه کردم حرمله آمد به سوی من ولی تنها نیامد گفته بودی از سفر بابا می آید مثل یوسف منکه هر چه گریه کردم یوسف زهرا نیامد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها پایش ز دست آبله آزار می کشد از احتیاط دست به دیوار می کشد   درگوشه ی خرابه کنار فرشته ها “با ناخنی شکسته ز پا خار میکشد”   دارد به یاد مجلس نامحرمان صبح بر روی خاک عکس علمدار می کشد   او هرچه میکشد به خدای یتیم ها از چشم های مردم بازار می کشد   گیرم برای خانه تان هم کنیز شد آیا ز پرشکسته کسی کار می کشد؟   چشمش مگر خدای نکرده چه دیده است؟ نقشی که میکشد همه را تار می کشد   لب های بی تحرک او با چه زحمتی خود را به سمت کنج لب یار می کشد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها تازه می فهمم الف چون دال می ریزد چرا از دل این بیتها جنجال میریزد چرا خواب میبینم تویی و خاک داغ کربلا آه اما بر سر اطفال می ریزد چرا غالبا گودال در خود آب می گیرد ولی تشنگی دارد در این گودال می ریزد چرا بخت دنیا مثل عمر من اگر کوتاه نیست برگ آه از شاخه اقبال می ریزد چرا من هنوز از هفت سالم مانده اما مانده ام اینکه دندانهای من امسال میریزد چرا بر لب نی بین تشت و بر سر زانوی من خون لبهای تو در هر حال می ریزد چرا زود می بینم که می پرسند اطفال حرم عمه جان اشک زن غسال می ریزد چرا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها نامش چقَدْر در دلم اعجاز میکند پا بر زمین نَهَد ، که زمین ناز میکند عشقش دوباره بندگی آغاز میکند راهِ بهشت را ، نفسش باز میکند رجعت نموده حضرتِ زهرا ، قیام کن برخیز ، بر سُلاله ی او احترام کن بر جنّ و انس و حوریه ، سَرور رقیه است بر خانه ی حسین ، کبوتر رقیه است ساقی عموی اوست ، که کوثر رقیه است واللّه ناجیِ صفِ محشر رقیه است جان میدهم تصدّقِ یک تارِ موی او عالم گرفته روحِ خدایی ، ز روی او سائل تر از همیشه و لبریزِ حاجتم دستم به روی سینه و غرقِ ارادتم مشتاقِ جان سپاری و فیضِ شهادتم من از بزرگواریِ ایشان ، بد عادتم با دست های کوچک و مشکل گشای خود بابُ المراد گشته برای گدای خود لطفش همیشه شاملِ احوالِ عالم است هرچه بگویم از سَرِ الطافِ او کم است آری… رقیه ، بانیِ ماهِ محرّم است بی عشقِ او زمین و زمان سخت درهم است بانوی بی مثالِ مدینه رقیه است نورِ دلِ رباب و سکینه رقیه است چشمش همیشه مثلِ گُلِ یاس بود و بس هر خنده اش تبلورِ احساس بود و بس از کودکی به معجرش حسّاس بود و بس جایش به روی شانه ی عبّاس بود و بس همبازیِ همیشه ی سقّای کربلا «سوزِ جگر کشیده»ی فردای کربلا روزی رسد که ساکنِ ویرانه میشود مویش به دستِ باد …چه بَد ، شانه میشود دیدن برای چشمِ او افسانه میشود دورِ سرِ حسین ، چو پروانه میشود بانو فدای آن جگرِ پاره ات شوم قربان عمه زینبِ آواره ات شَوَم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود  زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود  درد رقیه تو پدر جان یتیمی است  درد سه ساله تو مداوا نمی شود  شأن نزول رأس تو ویرانه من است  دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود  بی شانه نیز می شود امروز سر کنم  زلفی که سوخته گره اش وانمی شود  بیهوده زیر منت مرحم نمی روم  این پا برای دختر تو پا نمی شود  صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند  خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود  چوب از یزید خورده ای و قهر با منی  از چه لبت به صحبت من وا نمی شود  کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر  این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها وقتي كه آمدي به برم نور ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات حالا ببين چه سرخ و سياه و رسيده ام خيلي ميان راه اذيت شدم ولي رنج سفر به شوق وصالت كشيده ام اينرا بدان كه بين تو و تازيانه ها نام تو را به قيمت سيلي خريده ام در بين اين مسير پر از غصه بارها از آسمان ناقه چو باران چكيده ام پايم سرم تمام تنم درد مي كند از بس كه زجر در دل صحرا كشيده ام كم سو شده دو چشم من از ضربه هاي او حتي به زور صوت رسا را شنيده ام از راه رفتنم تعجب نكن كه من طعم بد شكستن پهلو چشيده ام پاهاي من همه پر طاول شده ببين خيلي به روي خار بيابان دويده ام چادر ز عمه قرض گرفتم كه زير آن پنهان كنم ز روي تو گوش دريده ام بشنو تمام خواهش اين پير كودكت من را ببر كه جان تو ديگر بريده ام عمه كه پاسخي به سؤالم نمي دهد آيا شبيه مادر قامت خميده ام؟ پاهاي من همه پر طاول شده ز بس از ترس او ميان بيابان دويده ام 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها باوجودی که پدرجان گله خیلی دارم نوه ی فاطمه ام حوصله خیلی دارم وسط آن همه اسباب جسارت برما نفرت ازسلسله و هلهله خیلی دارم قد کشیدم بزنم بوسه به رویت بر نی دیدم ازگونه ی تو فاصله خیلی دارم عقب افتادنم ازقافله زجرآور شد گفتم ای زجر نزن آبله خیلی دارم باعث زحمت جمع اسرا من بودم خجلت ازعمه دراین قافله خیلی دارم با وجودی که سراز پیکر تو شمر برید من شکایت ولی ازحرمله خیلی دارم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها گوش کن تا دردهایم را بگویم بیشتر گیسوان غرق خونت را… ببویم بیشتر در بیابان بودم و ترسیده بودم بارها هر قدر از پشت سر,از روبرویم بیشتر هر قدر از دست تازیانه اش کردم فرار آن سیاهی باز می آمد,به سویم بیشتر هر چه کمتر گریه کردم هرچه کمتر گم شدم هی تبسم کرد و زد سیلی به رویم بیشتر از همان عصری که دیدم خیمه ها آتش گرفت با همه قهرم ولیکن,با عمویم بیشتر بعد از آن روزی که من از قافله جا مانده ام عمه دقت میکند هر شب به مویم بیشتر از همان روز است که قطره به قطره جای آب لخته لخته می چکد خون از وضویم بیشتر عمه می داند ولیکن من نمی دانم چرا درد دارد زخم گوشم از گلویم بیشتر؟ او گلی گم کرده دارد من پدر گم کرده ام من تو را از عمه جان باید بجویم بیشتر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها همه امید بچه ها ...عمه نشد از ما دمی جدا عمه تا عمو در کنار علقمه ماند شد اباالفضل خیمه ها عمه پدرم روی خاک و نیمه ی شب از پی بچه ها دوتا عمه هر طرف ناله در بیابان بود شد همه دشت یک صدا: عمه! عمه از خیمه تا به مقتل رفت گفتم عمه نرو   ...   کجا عمه؟ شبی از ناقه تا که افتادم ناله کردم بیا    بیــــا عمه .... مانده ام بانویی که آن شب بود مادرم فاطمه است یا عمه؟ هر کجا تازیانه بالا رفت زود تر گشت جان فدا عمه شهر تا ازدهام شد طفلی داد زد زیر دست و پا عمه کاش عمو بود تا که در نورش بکشد خار پای ما عمه تا نبینیم گریه ی هم را من جدا گریه و جدا عمه دیشبی را دلم به دریا زد شکوه آغاز کرد با عمه که مگر نیست احترام یتیم آیه ی مصحف خدا عمه؟ پس چرا اهل شام مسخره کرد گریه های یتیم را عمه؟ سایه ات مستدام بر سر من ای علمدار کربلا عمه! راستی مرگ خود طلب کردی من بمیرم.... شما چرا عمه؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها مهربان مادربزرگ آرام جان مادربزرگ هم نفس، همراه، همدل، هم زبان مادر بزرگ مثل من ذکر همه "یافاطمه یافاطمه" است بهترین سنگ صبور کاروان مادربزرگ پهلوی آزرده ی ما سهم الارث مادری ست در حمایت از "ولی" الگوی مان مادربزرگ از روی ناقه شبی گرچه زمین خوردم ولی من خودم دیدم رسید از آسمان مادربزرگ از غم تنهایی ام صحرا به حالم گریه کرد بس که خواندم زیر لب " پیشم بمان مادربزرگ ! " از رقیه زجر، زهرای سه ساله ساخته با رخ نیلی شدم آخر چنان مادربزرگ تازیانه خورده و خود را تسلی داده ام با توسل به بزرگ خاندان مادر بزرگ در میان کوچه دختربچه ها سنگم زدند پیش چشمان عموجان ، عمه جان ، مادربزرگ درک خوبی دارد از دردی که دارم می کشم با همان درد شدید استخوان مادربزرگ دست بر پهلو گرفتم خاطراتش زنده شد حرف دارد از هجوم ناگهان مادربزرگ حک شده بر طالع این خانواده از نخست هم نواده قدکمان هم قدکمان مادربزرگ باعصا و بی عصا همواره کوثر کوثر است من همان آیینه هستم او همان مادربزرگ نه فقط باباست مهمانم در این ویران سرا می رسد همراه اشک بی امان مادربزرگ تا همین کنج خرابه هرکجا پر کرده است جای خالی پدر را هر زمان مادربزرگ تا که دستم را نهد در دست بابای گلم به دلم افتاده می آید الان مادربزرگ دل پریش و مو پریشان مثل من بابای من مثل عمه مو کنان مویه کنان مادربزرگ تا خرابه من شدم مرثیه خوان قافله تا مدینه می شود مرثیه خوان مادربزرگ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها پدرم را گرفته ام به بغل دختری باز مادری کرده نیست در باورم که یک خنجر پدرم را فقط سری کرده زخم های لب تو را دیدم یاد آن حرف عمه افتادم که چه زیبا لبان قاری تو از دل چوب دلبری کرده راستی معجرم که یادت هست سوخت وقتی که خیمه ها می‌سوخت بعد از آن روی موی سوخته ام آستین کار روسری کرده رفتی و بعد رفتنت خیلی دخترت درد می کشد بابا زجر هجری کشیده ام که مپرس هجر تو زجر را جری کرده تاجران شهر را قرق کردند وصف بازار می کنم مثلا داد و فریاد مرد برده فروش شام را غرق مشتری کرده تو که رفتی عمو که رفت ولی عمه ام جای تان برای همه با همه بغض های سنگینش پدری و برادری کرده من که در خواب هم نمی دیدم مثل زهرا شوم ولی انگار بغلم آمدی و دنیا گفت دختری باز مادری کرده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها دل كباب كه ديگر شرر نميخواهد  انيس غصه و غم چشم تر نمي خواهد   كبوتري كه قفس را مزار ميداند براي زندگي اش بال و پر نميخواهد   يكي بپرسد از اين قوم بي حيا كه مگر سه ساله دختر تنها پدر نميخواهد؟   اگر بهانه بابا گرفت دختركي به غير مرحمتي مختصر نميخواهد   يكي به عمه بگويد به من سپر نشود شكسته دستم و ديگر سپر نميخواهد   بهانه جويي من مشكل خرابه شده در اين خرابه كسي دردسر نميخواهد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها به اميدي كه بيايي سحري در بر من خاك ويرانه شده سرمه چشم تر من   مدتي ميشود از حال لبت بي خبرم چند وقت است صدايم نزدي: دختر من   من همان لاله افروخته خون جگرم كه همين لخته فقط مانده به خاكستر من   شب اين شام چه سرماي عجيبي دارد تب اين سوز كجا و بدن لاغر من   دارم از درد مچِ دست به خود ميپيچم ظاهراً خرد شده ساقه نيلوفر من   چادرم پاره شد از بسكه كشيدند مرا لحظه اي وا نشد اما گره از معجر من   موي من دست نخورده است خيالت راحت معجر سوخته چسبيده به زخم سر من   كاشكي زود بيايي و به دادم برسي تا كه در سينه نمانَد نفس آخر من http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 🌴توی خرابه هر شب منتظرت نشستم 🌴الان چند شبه بابا که چشمامو نبستم 🎤 👌فوق زیبا
🌹🍃 بیٺ الغزل هر غزل ناب رقیہ سٺ خورشید علے اصغر و مهتاب رقیہ‌سٺ نزدیڪ ترین راه به الله حسین اسٺ نزدیڪ ترین راه بہ ارباب رقیہ‌سٺ 🥀 💔🥀 🥀