eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سروده سال ۹۳ امشب به خیل نسل جوان دلبر آمده بر پور مرتضی ز وفا یار آمده در خَلق و خُلق ثانی پیغمبر آمده بر عالمی ز بعد پدر رهبر آمده گویا حسین یا حسنی دیگر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده عالم ز عطر و بوی حسینی معطر است گیتی ز نور چهره ی اکبر منوَّر است آمد همان علی که شبیه پیمبر است لطف خدا به روی زمین سایه گستر است بهر شباب یاور و هم رهبر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده نامش علی و خُلق خوشش خُلق مصطفی سر چشمه ی کمال و ادب مظهر صفا لیلاش مادر است و پدر پور مرتضی مهر از جمال دلکش او می برد ضیا بر آسمان عشق و ولا اختر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده نور دو چشم نوگل زهراست این پسر نو غنچه ای ز گلشن طاهاست این پسر مونس برای حضرت باباست این پسر چون در یَمِ وِلا دُرِّ یکتاست این پسر خیل ملک به تهنیتش در بر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده میلاد با سعادت اکبر مبارک است میلاد او به سبط پیمبر مبارک است میلاد نور دیده ی حیدر مبارک است میلاد نوه ی حضرت کوثر مبارک است خندان ز شوق آمدنش مادر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده پر می زند دل همه عالم به سوی او بابا نشانده بوسه به روی نکوی او مادر شده است واله ز دیدار روی او در هر کجا بود سخن و گفتگوی او خورشید آرزوی حسینی برآمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده آمد امیر کشور دل های بی قرار شد اختری به برج ولا امشب آشکار پیچیده بوی گل به تمامیِّ این دیار ایرانیان کنند بر این مولد افتخار هجران اهل بیت پیمبر سر آمده میلاد با سعادت علیِ اکبر آمده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مسعود یوسف پور در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است بی جهت نیست که اسمش علی اکبر شده ست چه بگویم من از آن ذات که ممسوس خداست اکبر است و صفت اکبر ، مخصوص خداست حرکات و سکنات و وجناتش طاها مادرش آمنه بوده ست مگر یا لیلا ؟ با همه ، خُلق عظیمش سر احسان دارد این پیمبر چه قدر تازه مسلمان دارد ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست ” پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست “ سنگ در دستش از اعجاز ، قمر می گردد گر به خورشید بگوید نرو ، برمی گردد جان علی ، جسم نبی ، جلوه ی کوثر بوده سرّ لولاک ، از اول علی اکبر بوده هر زمان عطر حضورش به هوا برمی خواست نفس پنج تن آل عبا برمی خواست ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته بارها از شب معراجِ خودش برگشته قاب قوسینِ خداوند خم ابرویش زد قدم زینب کبری به سر زانویش بی نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است چه بگویم من از آن سرو خرامان بهشت حرف حق را قلم خواجه ی شیراز نوشت : ” شاه شمشاد قدان ، خسرو شیرین دهنان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان “ زلفش آن روز که در دست نسیم افتاده سمت و سو داده به تحریر موذن زاده کربلا هم عطشش چند برابر شده بود تشنه ی صوت اذان علی اکبر شده بود أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت جلوی چشم پدر ، رد شدنش را عشق است أشهدُ أنّ محمّد شدنش را عشق است باد آورده به همراه ، شمیم صلوات می وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات ابر رحمت تویی و تشنه ی الطافِ تو دشت مشک از چشمه ی چشمان تو پر برمی گشت کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات باز هم بر گل روی علی اکبر صلوات چشم دنیا به تنت جامه ی احسان دیده ست حسنی بودن تو بر چه کسی پوشیده ست ؟ رحمت واسعه ای ، اسب تو از روی کرم وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم می روی پشت سرت باد شده پا به رکاب نام اسب تو عقاب است ، عقاب است عقاب می شود صید نگاهت دل میدان حتی باز شد روی تو آغوش بیابان حتی رفتی آن گونه که شد دشت پر از عطر تنت کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت ذات تو گرچه خلاصه شده ی پنج تن است بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است بیشتر ریخت بهم رفتن تو قاسم را کشت داغ تو جوانان بنی هاشم را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیرضا خاکساری چشمانمان بر دست ذره پرور لیلاست مستی ما از نام مستی آور لیلاست یک قافله حور و پری دور و بر لیلاست در شهر تنها صحبت از تاج سر لیلاست دل می تپد وقتی که حرف از دلبر لیلاست کوری چشم هر که ما را بی نوا خوانده محبوب مان ما را به دیدار خدا خوانده دل را به دنبال خودش تا هر کجا خوانده ما را برای جشن فرزندش فراخوانده این مُهر و دعوت نامه لطف دیگر لیلاست امشب برای شمس دین قرص قمر آورد بانو برای شاه عالم شیر نر آورد یک دسته گل ، یک پارچه آقا ، پسر آورد صاحب نفس ، صاحب لوا ، صاحب جگر اورد میلاد مولود سراپا اطهر لیلاست از مقدمش شهر مدینه نور باران شد گهواره اش را عمه اش گهواره جنبان شد از برکتش هجر پیمبر نیز آسان شد با اقتدا بر چشم او مادر مسلمان شد با این حساب او حضرت پیغمبر لیلاست در مرتبت محمود و در عزّ و جلال احمد در مهربانی فاطمه و در کمال احمد در بین میدان مرتضی و در جمال احمد ابرو و چشم و گیسوان و خط و خال احمد این تازه مولود مدینه محشر لیلاست ” والیل ” قطعا مدحت گیسوی او باشد مصداق ناب ” والضحی ” هم روی او باشد عرش خدا مدهوش عطر و بوی او باشد ” إنا هدیناه السبیل ” اش سوی او باشد شمس و ضحا و قدر و نور و کوثر لیلاست با یک نظر از مُهر تربت باده می سازد سجادها از وصله ی سجاده می سازد ” قد قامت… ” او قبله را آماده می سازد با یک نفس صدها مؤذن زاده می سازد الله اکبر ؛ او علی اکبر لیلاست در خاک دشمن می دهد جولان به تنهایی با نعره هایش می کند طوفان به تنهایی با ذوالفقار تشنه و برّان به تنهایی سر می زند مثل سپهداران به تنهایی شیر حسین بن علی و حیدر لیلاست رود زلالی هست و دریا می شود گاهی در شب چو خورشیدی هویدا می شود گاهی مثل عموی خویش سقا می شود گاهی جمع تمام آینه ها می شود گاهی عباس و عبدالله و عون و جعفر لیلاست . با روضه اش راز پریشانی شش گوشه ست مرثیه ی همواره طوفانی شش گوشه ست هم رونق شب های روحانی شش گوشه ست هم شک ندارم باعث و بانی شش گوشه ست کرببلا سرمست سیب نوبر لیلاست قطعا تحمل کردن زخم زبان سخت است بوسه گرفتن از عزیز نیمه جان سخت است راهی شدن تا کوفه ی نامهربان سخت است داغ جوان دیدن برای مادران سخت است مرثیه ی محزون و گریه آور لیلاست تا کوچه وا کردند و در دام بلا افتاد غرق به خون از پشت مرکب بی هوا افتاد با ” یا أبا ” یش ولوله در خیمه ها افتاد این اربا اربایی که زیر دست و پا افتاد ای کربلایی ها ! جوان پرپر لیلاست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم باید شنید از دو لبت یا حسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را اینسان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را - باغِ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود - آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمُّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را - تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشکر ولی چه سود یک تن نبود دور و بَرَت از فرارها تیغِ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها - نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شمس و قمر فرخنده تر از روی ماهش دید؟ نه سیمرغ دل از قامت رعنای او گل چید؟ نه از رخ نقابش چون رود شیدای او گردد سحر خورشید در تابیدنش چون اوست؟ بی تردید نه گر آمنه بر دیدن اکبر می آمد بر زمین فرقی میانِ احمد و این دسته گل می دید؟ نه آب بقا آبِ لبش مجنون او ام و ابش چون دستِ او باران ز دستش مرحمت بارید؟ نه خَلقا نبی خُلقا علی در حُسن ذاتا چون حَسن بعد از ائمه مادر گیتی چو او زائید؟ نه وقتی که جولان میدهد عقاب کم می آورد طوفان به وقت رزم حتی بر پرش سائید ؟ نه در طرفة العینی علی بر گردن دشمن رسد یاغی چو غلطان شد سرش آن لحظه را فهمید؟نه مدح علی اکبر کند مدح رسول الله را باید خدایش آورد در مدح او مداح را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جهان بار دگر لطف دگر داده خدا تا که بر دوحۀ دین باز ثمر داده خدا قمری سر زده از بُرج ولایت کامشب جلوه بر دهر از این طرفه قمر داده خدا شب میلاد علی‌اکبر و زهرا شاد است که به نور بصرش نور بصر داده خدا به حسین‌بن‌علی داده خداوند علی پسر فاطمه را نیز پسر داده خدا پدری همچو حسین و پسری همچو علی گهری پاک به این پاک‌گهر داده خدا به تو یا فاطمه تبریک و تهیت بادا که به فرزند تو فرزند دگر داده خدا رحمت و مکرمت و علم و حیا، فضل و کمال این همه حُسن به این تازه پسر داده خدا اَشبَه‌ُالنّاس به پیغمبر و ماتم که مگر باز پیغمبر دیگر به بشر داده خدا؟ صاحب شوکت و فر، اوست که ملک دین را از شکوه قدمش شوکت و فر داده خدا ای که قد قامت عشاق بُوَد قامت تو! ز قیامت به قیام تو خبر داده خدا خُلق و خَلق نبوی، علم و کمال علوی ای علی جان!همه را بر تو مگر داده خدا؟ در شجاعت چو حسین و به صبوری چو حسن ارث بر تو ز عمو و ز پدر داده خدا حکم‌بردار تو گردیده قضا هم چو قدر آری‌آری به تو این گونه هنر داده خدا ناصر دین خدایی تو و دِین خود را به فداکاری تو فتح و ظفر داده خدا شاهد زندۀ جانبازی تو کرب و بلاست بر تو میراث شجاعت ز پدر داده خدا بهتر از دولت مهر تو و آبائت نیست هر متاعی که بر ابناء بشر داده خدا همه دردی به دوا می‌رسد از خاک درت وه که در خاک تو این قدر اثر داده خدا من تو را فطرسم ای آن‌که ز مهد پدرت! باز بر فطرس پر سوخته پر داده خدا از دو عالم به تو دل بستم و دارم ز تو چشم حَمدلله به من این حُسن نظر داده خدا دست از دامن لطفت نکشم تا به ابد که مرا مهر تو در عالم ذر داده خدا این هم از نعمت شیرینی تمجید شماست که سخن‌های مرا شهدِ شکر داده خدا بر «مؤید» ز غم عشق تو همچون «خسرو» سینۀ سوخته و دیدۀ تر داده خدا بهر مدّاحی اجداد گرام تو بُوَد طبع وارسته که بر این دو نفر داده خدا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باید شنید از دو لبت یا حسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را اینسان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را - باغِ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود - آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمُّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را - تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشکر ولی چه سود یک تن نبود دور و بَرَت از فرارها تیغِ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها - نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حیدری تو یا حسینی یا که نه پیغمبری مرتضایی مصطفایی یا که نوری دیگری جلوه ی عباس داری از همه دل می بری بر قد و بالای تو الله اکبر ؛ اکبری نور زهرا در نگاه مهربانت منجلی ست جشن میلاد علی بن حسین بن علی ست مست گشتم با نوای دلنشین یا علی غصه و غم را زدودی تو ز سینه یاعلی با تو هستم فارغ از هرگونه کینه یاعلی اشبه النّاسی به آقای مدینه یاعلی خُلق و خویی که تو داری روشنای هر شبی ست خَلقاً و خُلقاً وَ حتی منطقاً مثل نبی ست این دل دیوانه ام مست کلامت می شود این سر شوریده ام مات مقامت می شود هر که بی تو سر کند قطعا ملامت می شود عاشق دلخسته مشتاق سلامت می شود تا سلامت می کنم پاسخ نشانم می دهی مطمئن هستم که روزی رخ نشانم می دهی زندگی سامان بگیرد در نهایت با شما التماسی بی جوابم پس کرامت با شما اشتیاقش با من و اذن زیارت با شما چون روا می گردد امشب هر چه حاجت با شما حضرت بخشنده ای مثل عموجانِ خودت زنده کردی مرده را با لطف چشمانِ خودت نام تو می آید و در هر نفس تب می کنم روز خود را در هوای عشق تو شب می کنم ذکر زیبای تو را ختم مجرّب می کنم اقتدا بر تو یل سالار زینب می کنم نور حق؛ ای مرز بین کفر و ایمانِ جهان یاعلی ای اسوه ی نیک جوانانِ جهان آینه در آینه تکثیر هر احساس؛ تو در نماز عاشقی تکبیر با اخلاص ؛ تو نوح تو یعقوب تو داوود تو الیاس تو دانش آموز کلاس غیرت عباس ؛ تو در شب ظلمتکده مهتاب ما هستی علی قوّت قلب حسین ؛ ارباب ما هستی علی علت سرمستی تبدار هر چه خوشه ای راز و رمز روشن امضای هر چه پوشه ای بینوایان را همیشه بانی رهتوشه ای صاحب پایین پای مرقد شش گوشه ای ما اسیر کربلاییم و هواخواه نجف کربلایی می شویم اینبار از راه نجف کشته مارا ماجرای تلخ تنها بودنت پیش چشمان حرم وقت مهیّا بودنت خسته و لب تشنه روی خاک صحرا بودنت می کشد مارا عزای ارباً اربا بودنت ای عصای پیری بابا زمین خوردی چرا رفتی و با رفتنت صبر مرا بردی چرا آه بابا را ببین با قامتی خم آمده در کنار پیکری پامال و درهم آمده چشم وا کن تا ببینی عمه ات هم آمده بسکه پاشیده شدی حتی عبا کم آمده جعفر و عبدالله و قاسم بیایید از حرم ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم قاتل تو پیش چشم خنجرش را تیز کرد با شکیبایی تنت را ریزِ ریزِ ریز کرد به دوچشمان تر من خنده هایی نیز کرد غارت جسم تو را به دیگری تفویض کرد هر کجا را دیده ام زخم تنت را دیده ام روی خاک کربلا پاشیدنت را دیده ام ✍ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7