شب گشت و لیک پیش اغیار
روزست شبِ من از رخ یار
گر عالم جمله خار گیرد
ماییم ز دوست غرق گلزار
گر گشت جهان خراب و معمور
مستست دل و خراب دلدار
زیرا که خبر همه ملولیست
این بیخبریست اصل اخبار
@shearhayeziba
#مولانا
ای یار دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هرچند خط کشیده بر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز
سودای دلنشینِ نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز
ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سالها
از هر چراغ تازه، فروزانتری هنوز
بالین و بسترم، همه از گل بیاکنی
شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز
---------------------------
حسین منزوی (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۵ در شهر زنجان– درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی و برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود. او که بیشتر بهعنوان شاعری غزلسرا شناخته شدهاست، در سرودن شعر نیمایی، شعر سپید و ترانه هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زندهکردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شدهاست.
@shearhayeziba
#حسین_منزوی
ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم
معلوم نشد صدق دل و سرّ محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم
ما را چه غم سود و زیان است که هرگز
سودای تو را برسر بازار نبردیم.
@shearhayeziba
#هوشنگ_ابتهاج
اشک میبارم، بیا این ابر و باران را ببین
دشتِ تر را دیدهای، دریای دامان را ببین
تار و پودِ گلشن از آهنگِ من آتش گرفت
سوز بنگر، ساز بنگر، پردۀ جان را ببین
@shearhayeziba
#سهراب_سپهری
اينجا چشمه اى هست
كه ذراتِ آن مى ميمرند
قبل از آنکه هرگز زاده شوند
و مى گويند
قبل از آنكه
پرسيده شوند
و مى خوابند
قبل از آنكه
بيدار شده باشند
قصه ها
قصه ها
چه تلخ و بى پيرايه در پى ماييد
و آسمان
آسمان من
كه يك به يك ابرهايش را
به آتش كشانده است
و سنگها
سنگهاي كه مى آيند و مى آيند
و زخمهاى مرا نشانه اند
و من
چه بى پروا گريه مى كنم
قبل از آنكه
هرگز
خنديده باشم
و خنجر مى كشم
قبل از آنكه
جرعه ای از عشق
نوشيده باشم
و در خود خواهم مرد
قبل از آنكه
هرگز
زاده شده باشم
#گلاره_سادات_اخوى
@shearhayeziba
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
از باغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند
@shearhayeziba
#فاضل_نظری
در خراباتِ مُغان نورِ خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای مَلَکُ الْحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب
این همه از نظرِ لطفِ شما میبینم
هر دَم از رویِ تو نقشی زَنَدَم راهِ خیال
با که گویم که در این پرده چهها میبینم
کس ندیدهست ز مُشکِ خُتَن و نافهٔ چین
آن چه من هر سَحَر از بادِ صبا میبینم
@shearhayeziba
#حافظ
تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم
@shearhayeziba
#فریدون_مشیری
هدایت شده از کافه شعروسمـــــــــــاع
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🍃شعر پرندهی معصومی است که در قلب شاعران متولد میشود🍃
----------------------------------
✍🏼 کانال ( اشعار زیبا )
مجموعه ای از زیباترین آثار شاعران ایران و جهان
✍🏼برای جویندگان شعرهای ناب..
به کانال ما بپیوندید👇🏼👇🏼
@shearhayeziba
باران یعنی بازگشتن مه، آجرهای نمدار، قرارهای خیس
باران یعنی بازگشتن تو و بازگشتن شعر
پاییز یعنی بازگشت دستانمان برای پیوندی دوباره
@shearhayeziba
#نزار_قبانی
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم
کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم
سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم.
@shearhayeziba
#وحشی