eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
135 دنبال‌کننده
551 عکس
244 ویدیو
5 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط بامدیر کانال @elahehfarahi
مشاهده در ایتا
دانلود
شب گشت و لیک پیش اغیار روزست شبِ من از رخ یار گر عالم جمله خار گیرد ماییم ز دوست غرق گلزار گر گشت جهان خراب و معمور مستست دل و خراب دلدار زیرا که خبر همه ملولیست این بی‌خبریست اصل اخبار @shearhayeziba
ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز چون آتش نهفته به خاکستری هنوز هرچند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان در چشمم از تمامی خوبان، سری هنوز سودای دلنشینِ نخستین و آخرین! عمرم گذشت و توام در سری هنوز ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سال‌ها از هر چراغ تازه، فروزان‌تری هنوز بالین و بسترم، همه از گل بیاکنی شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز --------------------------- حسین منزوی (زادهٔ ۱ مهر ۱۳۲۵ در شهر زنجان– درگذشتهٔ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳) شاعر ایرانی و برگزیده اولین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود. او که بیشتر به‌عنوان شاعری غزل‌سرا شناخته شده‌است، در سرودن شعر نیمایی، شعر سپید و ترانه هم تبحر داشت. نقش منزوی، در زنده‌کردن غزل معاصر، چشمگیر ارزیابی شده‌است. @shearhayeziba
ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم معلوم نشد صدق دل و سرّ محبت تا این سر سودازده بر دار نبردیم ما را چه غم سود و زیان است که هرگز سودای تو را برسر بازار نبردیم. @shearhayeziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشک می‌بارم، بیا این ابر و باران را ببین دشتِ تر را دیده‌ای، دریای دامان را ببین تار و پودِ گلشن از آهنگِ من آتش گرفت سوز بنگر، ساز بنگر، پردۀ جان را ببین @shearhayeziba
اينجا چشمه اى هست كه ذراتِ آن مى ميمرند قبل از آنکه هرگز زاده شوند و مى گويند قبل از آنكه پرسيده شوند و مى خوابند قبل از آنكه بيدار شده باشند قصه ها قصه ها چه تلخ و بى پيرايه در پى ماييد و آسمان آسمان من كه يك به يك ابرهايش را به آتش كشانده است و سنگها سنگهاي كه مى آيند و مى آيند و زخمهاى مرا نشانه اند و من چه بى پروا گريه مى كنم قبل از آنكه هرگز خنديده باشم و خنجر مى كشم قبل از آنكه جرعه ای از عشق نوشيده باشم و در خود خواهم مرد قبل از آنكه هرگز زاده شده باشم @shearhayeziba منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
از باغ می ‌برند چراغانی ‌ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ‌ات کنند پوشانده ‌اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی ‌ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می ‌برند که زندانی ‌ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ‌ای بترس که شیطانی ‌ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ‌ای است که قربانی ‌ات کنند @shearhayeziba
در خراباتِ مُغان نورِ خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم جلوه بر من مفروش ای مَلَکُ الْحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم سوزِ دل، اشکِ روان، آهِ سحر، نالهٔ شب این همه از نظرِ لطفِ شما می‌بینم هر دَم از رویِ تو نقشی زَنَدَم راهِ خیال با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم کس ندیده‌ست ز مُشکِ خُتَن و نافهٔ چین آن چه من هر سَحَر از بادِ صبا می‌بینم @shearhayeziba
تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟ شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی، كه من از موج هر تبسم تو بسان قایق، سرگشته، روی گردابم @shearhayeziba
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 🍃شعر پرنده‌ی معصومی است که در قلب شاعران متولد میشود🍃 ---------------------------------- ✍🏼 کانال ( اشعار زیبا ) مجموعه ای از زیباترین آثار شاعران ایران و جهان ✍🏼برای جویندگان شعرهای ناب.. به کانال ما بپیوندید👇🏼👇🏼 @shearhayeziba
باران یعنی بازگشتن مه، آجرهای نمدار، قرارهای خیس باران یعنی بازگشتن تو و بازگشتن شعر پاییز یعنی بازگشت دستانمان برای پیوندی دوباره @shearhayeziba
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم وحشی سبب دوری و این قسم سخنها آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم. @shearhayeziba