eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
757 ویدیو
75 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴«ما برای خواندن این قصه عشق به خاک، رنج دوران برده ایم‌.» 🔸دو سال بعد از اتمام جنگ، در بیست و ششم مرداد سال ۱۳۶۹، طی تبادل اسرا، اولین گروه از اسرای ایرانی زندان های رژیم بعث عراق، به خاک ایران برگشتند 🎙موسیقی متن بوی پیراهن یوسف اثر ماندگار استاد مجید انتظامی
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را به پا می‌خیزم و پا در رکاب جاده می‌آیم به پای عشق خواهم رفت راه بی‌نهایت را هوای روزگار من سیاه از دود غفلت‌هاست شلوغی‌های شهر از من گرفته کنج خلوت را زمین گم می‌شود در ازدحام گام‌های شوق کم آورده‌ست جاده این همه شوق زیارت را.. نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را.. مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد که از آن روز می‌جویند دریای حقیقت را جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده ببین لبیک‌های فرد فرد این جماعت را :: امام صبح پیروزی به ما سر می‌زند روزی به پایان می‌رساند اربعین‌ها عصر غیبت را 📜 @sheraneh_eitaa
عشق به یک سو فکند پرده چو از روی ذات شد ز میان غیر ذات جمله فعل و صفات هر من و مایی که هست می‌رود اندر میان چون که به آخر رسید سلسله ممکنات دست ز هستی بشوی تا شودت روی دوست جلوه‌گر از شش جهت گرچه ندارد جهات همرهی خضر کن در ظلمات فنا ور نه به خود کی رسی بر سر آب حیات هر که به لعل لبش خضر صفت پی برد یافت حیات ابد رست ز رنج ممات سر به ارادت بنه در قدم رهروی کز سخن دلکشش حل شودت مشکلات بعد چهل سال زهد وحدت پرهیزکار ترک حرم کرد و گشت معتکف سومنات 📜 @sheraneh_eitaa
ملا فتح‌الله وفایی شوشتری (زادهٔ ۱۲۰۸ شمسی در شوشتر، درگذشتهٔ ۱۳۰۳ شمسی در نجف) شاعر، صوفی و عارف قرن سیزدهم هجری بود. از حکیم وفائی شوشتری که در عصر قاجاریه می‌زیست چند اثر از جمله دیوان وفایی، سراج المحتاج، الطباق الذهب، شهاب ثاقب و رساله الجبر و التفویص بجای مانده است. کتاب دیوان وفایی در سال ۱۳۲۰ شمسی به چاپ رسیده و پس از آن به کوشش مهدی آصفی در سال ۱۳۷۸ شمسی بازنشر شده است. 📜 @sheraneh_eitaa
بسته‌ام باز، به پیمانهٔ می پیمان را تا ز پیمانهٔ می تازه کنم ایمان را جز دل من که زند، یک‌تنه بر آن خم زلف کس ندیده‌ست که گو لطمه زند چوگان را دل ربودی ز من و جان به تو خواهم دادن منّت از بخت کشم چون بسپارم جان را دید تا چاه زنخدان تو را یوسف دل برگزید از همه آفاق چه و زندان را گر رسد دست به آن زلف درازم روزی مو به مو شرح دهم با تو شب هجران را دوش گفتی بطلب هر چه که خواهی از ما از تو بهتر چه بوَد تا که بخواهم آن را گر اشاره ز لبت هست که جان باید داد پیش مرجان تو قدری نبود مر جان را به جحیمم مبر ای دوست که از همّت عشق رشک فردوس به یاد تو کنم نیران را گر به جنّت بروم باز تو را می‌جویم طالب دوست «وفایی» چه کند رضوان را 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از خود در حیرت بودم. غمگین و افسرده و به‌هم‌ریخته بودم و پریشان‌خاطر. تن در یاسوج و جان در نجف و کربلا. به ناچار تفأل کردم به «کوه‌زاد» با این نیّت که منِ لر که در یاسوج هم غریبه‌ام، که هستم و آمد: «از شانۀ صخرۀ عطش‌باری آویخته پیچک نگون‌ساری گنجشک غریبی‌ام که از دنیا قانع شده‌ام به بوتۀ خاری» و با هر بیت، اشک بی‌اختیار می‌آمد: «چنبر زده بر دلم غمی، گویی لم داده به روی صخره‌ای ماری خاموشم و سینه‌ام پر از نغمه‌ست چون چلچلۀ شکسته‌منقاری» و با بیت بعد، یاد این مصرع خود از مثنوی «سیاکو» افتادم و عنانم از کف رفت: «منمه بی چار و چدر چی دال پیری هام دلیز خوم چی دس بسی اسیری» گریستم مصرع به مصرع: «سر برده به زیر بال خود روحم مانند عقاب پیر بیماری» و تا آخر این مویه بود و به تعبیر خود شاعر: «این شعر غزل نمی‌شود، بگذر بذر علفی است در نمکزاری» 📜 @sheraneh_eitaa
تا ریشه درون خاک داریم از حادثه ها چه باک داریم؟ با هرکه حسینی است قلبش ما نقطه ی اشتراک داریم در راه دفاع از ولایت یک ملت سینه چاک داریم آزادی قدس در سر ماست اندیشه ی سبز و پاک داریم یا حضرت «صاحب الزمان(عج)» را بر گردن خود پلاک داریم ما منتظر ظهور یاریم از حادثه ها چه باک داریم 📜 @sheraneh_eitaa
گفتم گلِ فراموشی را بچینم برای خودم. دیدم که پیش‌تر در قلبِ او روییده است. 📜 @sheraneh_eitaa
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عشاقت چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب ، از هجوم خیالت نمی برد خوابم…! شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ سلام ای ماهِ تابان در شـبِ تار در این صبحی که سرشارم ز یادت قــدم بر دیدگانی خستـــه بگذار |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
آرام باش عزیزکم! هنوز هم روح و جان‌ام لب‌ریزِ عشق توست هنوز هم سرگشته‌ی عشق والای توام هنوز هم در رؤیاهایم از آنِ منی ای تو دلاورم... شاه‌زاده‌ام! اما من... اما من... می‌ترسم از عاطفه‌ام از احساس‌ام می‌ترسم دل‌افگار شویم از اشتیاق‌مان می‌ترسم از وصال‌مان از هم‌آغوشی‌مان و به نامِ عشقِ شگفت که به‌ سانِ بهار جوانه زده‌ است در ژرفنای‌مان و چون خورشید می‌درخشد در نی‌نیِ چشمان‌مان و به نامِ شیرین‌ترین داستانِ عشقِ روزگارمان از تو می‌خواهم بروی... تا عشق‌مان زیبا بماند و دیر... از تو می‌خواهم بروی... 📜 @sheraneh_eitaa
سپاهِ عشقِ تو مُلکِ وجود ویران کرد بنای هستیِ عمرم به خاک یکسان کرد چه گویمت که چه کرده است خواهی ار دانی بدان که آنچه که ناید به گفت‌وگو آن کرد چه کرد عشقِ تو عاجز ز گفتنم آن کرد به من که دورهٔ شومِ قَجَر به ایران کرد خدا چو طُرّهٔ زلفت کند پریشانش کسی که مملکت و ملّتی پریشان کرد الهی آنکه به تنگِ ابد دچار شود هر آن کسی که خیانت به مُلکِ ساسان کرد به اردشیرِ غیورِ درازدست بگو که خَصم مُلکِ تو را جُزوِ انگلستان کرد خرابی آنچه به دل کرد والیِ حُسنش به اصفهان نتوان گفت ظلّ سلطان کرد چو جغد بر سرِ ویرانه‌های شاه عباس نشست عارف و لعنت به گورِ خاقان کرد 📜 @sheraneh_eitaa
با تو حرف می‌زنم با تو حرف می‌زنم از ته این دل‌ام می‌دانم جواب نمی‌دهی جواب چطوری بدهی وقتی که تو را خیلی‌ها با فریاد می‌خوانند! تمام آن‌چه من می‌خواهم اجازه‌یی‌ست بدهی این‌جا منتظر بایستم که علامتی به من بدهی از ته این دل‌ام از خودت. 📜 @sheraneh_eitaa
سلام روزتون بخیر و خدا قوت خواستم بدونم شما بدرخواست اعضا مطالب مناسبتی هم تو کانالتون میذارید؟ ✍🏻سلام بله میگذاریم 📜 @sheraneh_eitaa
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است این تاول است در کف پا یا جواهر است راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است دل‌های شست‌وشو شده و پاک، بی‌شمار چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش در این مسیر سفرهٔ افطار حاضر است وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود پاگیر جاده می‌شود آن دل که عابر است آن دل که می‌گریزد از جبر روزگار در جستجوی ردّ قدم‌های جابر است... با آب و تاب سینه‌زنان گرم قل قل است کتری آب جوش که در اصل شاعر است فنجان لب طلا پر و خالی که می‌شود هر بار گفته‌ام نکند چای آخر است 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا محمدتقی مامقانی یا میرزا محمدتقی حجة الاسلام، متخلص به «نیر» و مشهور به «نیر تبریزی» در ۱۲ جمادی الاولی ۱۲۴۸ ه.ق در شهر تبریز به دنیا آمد. تحصیلات را نزد پدرش آغاز کرد. او تا سال ۱۲۶۹ ه.ق به یادگیری مقدمات مشغول بود و در این سال پدر را از دست داد. وی که برای تکمیل تحصیلات خود در ۲۲ سالگی عازم عتبات عالیات شده بود، در محضر عالمان آن سامان به کسب معارف دینی پرداخت و پس از اخذ درجه‌ اجتهاد به وطن مراجعت کرد. این فقیه، محدث، حکیم و شاعر زبردست به سه زبان فارسی، عربی و ترکی شعر می‌سرود. اشعار عاشورایی نیر امتیاز ویژه‌ای دارد. «دیوان نیر تبریزی» از سه بخش عمده تشکیل شده است: ۱. آتشکدهٔ‌ نیر (مثنوی عاشورایی) ۲. لآلی منظومه ۳. دیوان غزلیات. او پس از گذراندن ۶۴ بهار از زندگی در ۱۲ رمضان المبارک ۱۳۱۲ ه.ق در تبریز دار فانی را وداع گفت. بنا به وصیت خودش، جنازه‌اش را به نجف اشرف منتقل کردند و در قبرستان وادی‌السلام به خاک سپردند. 📜 @sheraneh_eitaa
جدا از چشمِ او ، تن در تب و جان بر لب است امشب شبی کاو را ز پی صبحی نباشد آن شب است امشب ببین بر چنبر کاکل رخ آن ماه سنگین‌دل مبند ای ساربان محمل قمر در عقرب است امشب جرس در ناله و صبح وداع و جسم و جان در پی مخسب ای دل که وقت ذکر یارب یارب است امشب خدا را آسمان لختی عنان صبح در هم کش که پنهان با لبش دل را هزاران مطلب است امشب به هنگام رحیل آهسته‌تر ران ناقه را جانا که پای رفتنم لرزان ز تیمار تب است امشب ز هجر وصل او امشب میان گریه می‌خندم که دستی بر دل و دستی به سیبِ غبغب است امشب تو هم افتان و خیزان به که پویی از قضای دین چو جان پا در رکاب و دل روان با مرکب است امشب دلا این تیرِ آه از سینه سر بر کن ، که نیّر را، سخن‌ها با سپهر و جنگ‌ها با کوکب است امشب 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | چند بیت از اشعار نیر تبریزی در وصف امام حسین (ع) 📜 @sheraneh_eitaa
جز تو سرمایه جان نیست مرا بی تو سودای جنان نیست مرا کی کنم قول کسی در حق تو گوش جز تو به جهان نیست مرا گر شوم از سو کوی تو جدا غیر فریاد و فغان نیست مرا بی وصالت که جز او مایه عیش نیست شادی به روان، نیست مرا به وفای تو که تا روز وفات جز وفا از تو گمان نیست مرا 📜 @sheraneh_eitaa
عقل را با عشق در هم ریختند صورت و معنی به هم آمیختند مجتمع کردند انوار وجود متحد گشتند اطوار وجود گشت پیدا مظهر پیغمبری بر همه جز مظهر او را برتری هستی از نور رخش پیرایه یافت زافتابش هر دو عالم سایه یافت کس ندیدی سایه زو افتد به خاک سایه کی دیدی کسی از نور پاک سایه اش چون خاک را ناپاک یافت لاجرم از خاک بر افلاک تافت آن همه پاکان و صافی گوهران آفتاب و ماه و دیگر اختران سایه‌ها باشند از آن نور پاک تیره پیش رای او مانند خاک دست خود موسی چو خور تابنده کرد عیسی از لب مرده ای را زنده کرد هر کجا مرغی نوایی میسرود راز آن گوش سلیمان میشنود نغمه ی داوود بودی جانفزا طلعت یوسف ببردی دل زجا داشتندی هر یک از پیغمبران معجزی از بهر عجز منکران جمع آمد جملگی در ذات او بی نهایت شد چو ذات آیات او 📜 @sheraneh_eitaa
به یاد روی تو بر مه شبی نظر کردم نه اینکه رفتی و رو بر مه دگر کردم ز دست هجر تو تا دیگری بسر نکند تمام خاک درت را ز گریه تر کردم 📜 @sheraneh_eitaa
‍ بیا و وحشتی از شب مکن،که چون دو چراغ دلم به راهِ تو آویخت دیدگانم را... شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
چه هوایی، چه طلوعی، جانم ... باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا... صبحتون بخیر🌸🌱 📜 @sheraneh_eitaa
ای نام خوش تو بر زبان‌ها وی یاد تو زینت بیان‌ها از مهر رخت چو ذره هستند در رقص و سماع آسمان‌ها مرغان ترانه‌سنج خوانند وصف رخ تو به بوستان‌ها اندر ره عشق بی‌سرانجام دریاهایی است بیکران‌ها ای دل بشتاب زانکه رفتند زین کاخ مجاز کاروان‌ها از سروری جهان گذر کن در باطن خود ببین جهان‌ها سر دهنت نیافت اسرار هر قدر شدش عیان نهان‌ها 📜 @sheraneh_eitaa