eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
764 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گرچه او هرگز نمی‌گیرد، ز حالِ ما خبر دردِ او هر شب خبر گیرد، ز سر تا پایِ ما شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
نسیم باغ، شادی آور صبح شکفته غنچه ی نیلوفر صبح بیا تا پنجره، با چای و لبخند به نام "عشق" وا کن دفتر صبح |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
از نعرهٔ ما گوش فلک کر باید در دل، ما را زَهرهٔ حیدر باید تا زهر به کام غاصب قدس کنیم یک بار دگر نبرد خیبر باید 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از اشعار دلسوخته
شیر به میدان زده، نعره ی دیگر کُنَد جیش مُحمّد رسید، شورش مَحشر کُنَد وعده ی حق را ببین، دست علی را ببین آمده تا قلعه را، بی در و پیکر کُنَد مرگ به ظالم بگو، جانِ ستم را بگیر وای اگر ذوالفقار، اِراده ی سَر کُنَد تیغ خدا می بُرد، رگ ز گلوی یهود پشت همه کافران، اگرچه سنگر کُنَد @Sher_Mazhabi عصای موسی اگر، به قلب دریا خورَد قوم یهود روی آب... مُرده شناور کُنَد.. نیمه شبی چون عقاب،بر سَرشان میرسیم تا که جهان وعده را، حسابی باور کُنَد!! ما همه جان بَر کفیم، مهدی موعود را منتظریم تا که او... نیّتِ خیبر کُنَد... @Sher_Mazhabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی مصطفی محدث خراسانی در پی حمله پهبادی و موشکی به سرزمین‌های اشغالی 📜 @sheraneh_eitaa
هـی فاجعه پشت فاجعه رخ می داد غم مـژده ی روزهـای فرخ می داد پا در دل معرکـه شبی «یوز» گذاشت باید به جنون «موش» پاسخ می داد 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از قاصدک
دوست داری امسال،بهترین سال زندگیت باشه؟😍 دلت میخواد از زندگیت واقعااا راضی باشی⁉️❤️ برای انجام کارهات مدام امروز و فردا میکنی؟😔 انگیزه و پشتکار نداری برای شروع کارها؟☹️ ۴تا مینی دوره رایگاناین کانال فقط به درد خودت میخوره پس بزن رو لینک پایین👇🏽👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/1018167562Cedf05ce8cc
آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی نامهربان سنگدل بی‌وفا تویی آنکس که نیست جز تو کسی در دلش، منم آنکس که برده است ز خاطر مرا تویی ای عشق! در صحیفۀ تقدیر من چرا هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی خون گریه کن به حال من ای شیشۀ شراب! تنها حریف درد من این روزها تویی 📜 @sheraneh_eitaa
مصطفی محدثی خراسانی ۱ آذر ۱۳۴۰ در تایباد خراسان جنوبی چشم به جهان گشود. با تشكيل گروه شعر حوزه هنری مشهد در سال ۱۳۶۴ فعالیت او در عرصه شعر آغاز شد. وی از سال ۷۰ تا ۸۰ مسئوليت اين گروه را به عهده داشت و ۱۵ سال نیز مسئول گروه شعر اداره تبلیغات اسلامی مشهد بود. محدثی دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است. در سابقه اجرایی‌اش سردبیری فصلنامه شعر، مسئولیت سرویس فرهنگ و ادب روزنامه جام جم، عضویت در شورای عالی شعر و مرکز موسیقی صدا و سیما به چشم می خورد. از آثار او می‌توان به «محض بی‌رنگی»، «جشن یگانگی»، «طنین گام ابراهیم» و «سلوک باران» اشاره کرد. 📜 @sheraneh_eitaa
ما از غم دشوار تو آسان نگذشتیم ماندیم بر این عهد و ز پیمان نگذشتیم سامان نگرفتیم در آیینۀ منصور تا در ره تو از سر و سامان نگذشتیم در بوته گر انداختمان گردش ایام از مرتبۀ خون شهیدان نگذشتیم جان بود که امکان گذر کردن از آن بود جان بود، گذشتیم، ز جانان نگذشتیم تردید نکردیم و در آشوب حوادث از هر چه گذشتیم از ایران نگذشتیم 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | سیاستی که ندارد دیانت آلوده‌ست مگر نه این که، همین بود تا جهان بوده‌ست همیشه راه رسیدن به حق سیاسی نیست که گاه، چاره به جز حمله حماسی نیست کنون که قرعه به نام حماس افتاده‌ست به جان اهل سیاست هراس افتاده‌ست لحظاتی از شعرخوانی آقای ناصر فیض در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
مدتی شد که در آزارم و می دانی تو به کمند تو گرفتارم و می دانی تو از غم عشق تو بيمارم و می دانی تو داغ عشق تو به جان دارم و می دانی تو 📜 @sheraneh_eitaa
ای فصل غیر منتظر داستان من! معشوق ناگهانی دور از گمان من ای مطلع امید من ای چشم روشنت زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر من زنده ام به مهر تو ای مهربان من! کی می رسد زمان عزیز یگانگی تا من از آن تو شوم و تو از آن من 📜 @sheraneh_eitaa
‌کیستی که من اینگونه ، به‌اعتماد ، نامِ خود را با تو می‌گویم...؟ کلیدِ خانه‌ام را در دستت می‌گذارم نانِ شادی‌هایم را با تو قسمت می‌کنم به کنارت می‌نشینم و بر زانوی تو اینچنین آرام به خواب می‌روم...؟ کیستی که من اینگونه به جِد در دیارِ رؤیاهای خویش با تو درنگ می‌کنم....؟ 📜 @sheraneh_eitaa
من آن ستاره‌ی شب‌زنده‌دار امیدم که عاشقان تو تا روز می‌شمارندم چه جای خواب که هرشب محصّلان فراق خیال روی تو بر دیده می‌گمارندم... شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ یاد تو هر صبح در دل می‌ڪند غوغا ولی جانِ من ، این یادِ آرامت برایم زندگیست.... |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌿 📜 @sheraneh_eitaa
گفتم دوش عشق را ای تو قرین و یار من هیچ مباش یک نفس غایب از این کنار من نور دو دیده منی دور مشو ز چشم من شعله سینه منی کم مکن از شرار من یار من و حریف من خوب من و لطیف من چست من و ظریف من باغ من و بهار من ای تن من خراب تو دیده من سحاب تو ذره آفتاب تو این دل بی‌قرار من لب بگشا و مشکلم حل کن و شاد کن دلم کآخر تا کجا رسد پنج و شش قمار من تا که چه زاید این شب حامله از برای من تا به کجا کشد بگو مستی بی‌خمار من تا چه عمل کند عجب شکر من و سپاس من تا چه اثر کند عجب ناله و زینهار من گفت خنک تو را که تو در غم ما شدی دوتو کار تو راست در جهان ای بگزیده کار من مست منی و پست من عاشق و می پرست من برخورد او ز دست من هر کی کشید بار من رو که تو راست کر و فر مجلس عیش نه ز سر زانک نظر دهد نظر عاقبت انتظار من گفتم وانما که چون زنده کنی تو مرده را زنده کن این تن مرا از پی اعتبار من مرده‌تر از تنم مجو زنده کنش به نور هو تا همه جان شود تنم این تن جان سپار من گفت ز من نه بارها دیده‌ای اعتبارها بر تو یقین نشد عجب قدرت و کاربار من گفتم دید دل ولی سیر کجا شود دلی از لطف و عجایبت ای شه و شهریار من عشق کشید در زمان گوش مرا به گوشه‌ای خواند فسون فسون او دام دل شکار من جان ز فسون او چه شد دم مزن و مگو چه شد ور بچخی تو نیستی محرم و رازدار من 📜 @sheraneh_eitaa
از شبنم شوق، چشم دل را تر کن فریاد بزن گوش فلک را کر کن این حرف دل تمامی زیتون‌هاست آزادی قدس می‌رسد، باور کن! 📜 @sheraneh_eitaa
گفته بودم شادمانم؟ بشنو و باور مکن ! گاه می لغزد زبانم، بشنو و باور مکن ! گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟ گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن ! عشق اگر افسانه می سازد که در زندان دل چند روزی میهمانم ، بشنو و باور مکن ! در جواب نامه فرهاد اگر شیرین نوشت: "با همه نامهربانم" ، بشنو و باور مکن ! گاه اگر در پاسخ احوال پرسی های تو گفته بودم شادمانم ، بشنو و باور مکن ! 📜 @sheraneh_eitaa
خواهم آمد، پیش اسبان، گاوان، علف سبز نوازش خواهم ریخت مادیانی تشنه، سطل شبنم را خواهد آورد خر فرتوتی در راه، من مگس هایش را خواهم زد خواهم آمد سر هر دیواری، میخکی خواهم کاشت پای هر پنجره ای، شعری خواهم خواند هر کلاغی را، کاجی خواهم داد مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک ! آشتی خواهم داد آشنا خواهم کرد راه خواهم رفت نور خواهم خورد دوست خواهم داشت... 📜 @sheraneh_eitaa
jabali.gif
5.2K
بدیع الزمان عبدالواسع بن عبدالجامع جبلی غرجستانی از شاعران و فرهنگیان مشهور پارسی‌گوی است که در قرن ششم هجری می‌زیست. وی در غرجستان که ولایتی در افغانستان و در شرق هرات است چشم به جهان گشود. عبدالواسع جبلی غرجستانی در حوزه‌های دینی تربیت یافت و بر علوم تفسیر، فقه، کلام و حدیث و نیز شعر فارسی و عربی تسلط داشت. جبلی از پیشروان تغییر سبک خراسانی به عراقی بوده است. وی در سال ۵۵۵ هجری قمری درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
نگار من چو بر سیمین میان زرین کمر بندد هر آن کاو را ببیند کی دل اندر سیم و زر بندد طمع باید برید از جان شیرین چون من آن کس را که بیهوده دل اندر عشق آن شیرین پسر بندد گهی از مشک زلف او حمایل در گل آویزد گهی از قیر جعد او سلاسل بر قمر بندد ز عشق او جهان من شود چون حلقهٔ خاتم چو زلف او ز عنبر حلقه اندر یکدگر بندد چو تیر و چون کمان گردد دهن باز و خمیده قد چون آن مشکین زره عمدا بر آن سیمین سپر بندد شود چون شمع زرین روی و ریزان اشک و سوزان دل هر آن کاو دل در آن شمع بتان کاشغر بندد از آنم چون گل و نرگس سلب چاک و سرافگنده که او بر سوسن تازه همی شمشادتر بندد بدان زنجیر مشکین و عقیق شکرین همچون دل من صدهزاران دل به روزی بیشتر بندد گهی خونم بدان زلف دوتاه پر شکن ریز گهی خوابم بدان چشم سیاه دل شکر بندد شود چون شکر از آب و چو مشک از آتش آن کاو دل در آن زنجیر پر مشک و عقیق پر شکر بندد گه از سنبل حجابی بر فراز پرنیان پوشد گه از عنبر نقابی بر طراز شوشتر بندد ز شوق روی او آید ز گِل هر ساله پیدا گل چو بیند روی او از شرم او بار سفر بندد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی سرکار خانم مائده هاشمی در دیدار اخیر شاعران با رهبر انقلاب چند بالش که چید دور و برش، تخت خوابش شبیه سنگر شد دور این سنگر از عروسک‌هاش آن‌قَدَر چید تا که لشگر شد چند خمپاره با مداد سیاه، چند موشک از مقوا ساخت خواست بازی کند ولی کم‌کم‌ جنگ‌ یک جنگ‌ نابرابر شد موشک آمد خیال تختش را به همین سادگی پریشان کرد دست بر دامن دلِ امنِ چادر گل گلی مادر شد پابرهنه دوید توی اتاق، روی یک توپ‌ پای او سُر خورد توپ مانند مین عمل کرد و خانه غرق پرِ کبوتر شد شکل بیسیم کرد دستش را، داد می‌زد: پدر... پدر... دختر پدر از قاب عکس بیرون زد، جنگ آن شب به نفع دختر شد... 👈 متن کامل شعر را در ادامه بخوانید: https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=55793 📜 @sheraneh_eitaa
از آمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال و جاهش نفزود وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود 📜 @sheraneh_eitaa
بر تار و پود عشق تو گل کرده ایم ما با صدهزار دست و هزاران هزار پا بی دست و پا شدیم ولیکن در انتها "با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما" نفرین به آبروی گل و گریه ی هَزار نفرین به استحاله ی اسفند در بهار نفرین به دور فلسفه ی جبر و اختیار "بهلول وار فارغ از اندوه روزگار خندیده ایم، ما به جهان یا جهان به ما" هیچم که غیر هیچ ندارم به قول عشق لرزان چو نور شمع مزارم ز هول عشق سیاره ای درون مدارم به حول عشق "کاری به کار عقل ندارم به قول عشق کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا" زهر است طعم عشق به کامم نبات نیست کفر است هر چه هست نماز و زکات نیست فرقی دگر میان حیات و ممات نیست " گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست ای خواجه احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟" واحیرت این هیاهوی بی قدر خلق چیست؟ پوسیده است جامه و این غیر دلق نیست غیر از نوای نام تو صوتی به حلق نیست "فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست چون رود بگذر از همه ی سنگریزه ها" 📜 @sheraneh_eitaa