eitaa logo
شاعرانه
26.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
811 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی خنده ام را نالگی ده سرشکم را جگر پر کالگی ده نفس را جلوهٔ آه جگر بخش نظر را سوی خود راه سفر بخش بجز عشق ار همه وحی است و اعجاز از او خلوت گه دل را بپرداز دلم را عندلیب آوازه گردان گل باغم به آتش تازه گردان می شوقم ده از پیمانهٔ عشق که جوشد برلبم پروانهٔ عشق به آتش آب ده تیغ زبانم که جز حمدت نروید از بیانم چو نخل ایمنم ده خانهٔ حمد که آرایم به نامت نامه ای چند بگیر از لطف پس با خامه دستم که طفل خامه بر کاغذ شکستم صریر خامه ام را لحن نی کن سخن را چاشنی مهمان می کن کلامم را ده از عزت خطابی بلند افسر کن از ام الکتابی به پا انداز حمدت کارجمند است زبان با دل پرند اندر پرند است ولی پائی که بر گل ناز دارد کجا پروای پا انداز دارد من و حمدت زبان را خاک بر سر ادب را درع طاقت چاک در بر سزاوارت ادای چون منی نیست که حمد تو سزای چون منی نیست به گاه خامشی محشر خروشم چوشد وقت سخن صید خموشم زبان شوریده ای گنگانه نطقم فصاحت زاده ای دیوانه نطقم من و یارای حمد از من نیاید که پاس شعله از خرمن نیاید همان بهتر چو عجزم خامه بشکست که هم در عرض حال خود زنم دست 📜 @sheraneh_eitaa
از میرداماد به شیخ بهایی: ای پیر ره حقیقت ای کان سخا در مشکل این حرف جوابی فرما گویند خدا بود و دگر هیچ نبود چون هیچ نبود پس کجا بود خدا پاسخ شیخ بهایی: ای صاحب این مسئله بشنو از ما تحقیق بدان که لامکان است خدا خواهی که تو را کشف شود این معنا جان در تن تو بگو کجا دارد جا 📜 @sheraneh_eitaa
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 شگفتانه جدید ایتا! با به‌روزرسانی جدید ایتا 📲، امکان شگفت‌انگیزی به اسم برنامک‌های ایتا براتون فعال شده! 🚀 اگه می‌خوایید یاد بگیرید چطور از این قابلیت استفاده کنید و کسب‌وکارتون رو به 32 میلیون کاربر ایتا نشون بدید، این فیلم 🎥 رو حتماً ببینید! 🔗 همین حالا ایتا رو به‌روزرسانی کنید و قدم به دنیای برنامک‌ها بگذارید! 🌐 🚀 💼 ‌ 📜 @sheraneh_eitaa
جان سوخت، چو آمد سخن لعل تو بر لب دل رفت، چو دیدیم رخ ماه تو درشب 📜 @sheraneh_eitaa
‍ آخر ای اشڪ دل سـوختـه ام را مـددی که به جز ناله مـرا نیست پرستار امشب شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
صُبح و لَبخندِ تو آمیزۂ عِشق است و طلوع وَ من آنم ڪہ دلَم را بہ هَمین خوش ڪردَم... | صبحتون به عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار نیست هرکه شد ز اهل سلامت مرد این بازار نیست کاش یک بار افتدش بر گلشن کویت گذر آنکه گوید سرو را پا هست چون رفتار نیست؟ ماجرای عشق چندان هست کایشان را بس است عاشقان را پرسش روز جزا در کار نیست غنچه از بهر صبا چیده‌ست بر هم برگ گل ورنه مرغان چمن را آشیان جز خار نیست چون گره بر رشته افتد دست دست ناخن است بر دل آزرده‌ام رحمی به از آزار نیست باغ را نظاره‌گی چون دیده در مژگان گرفت بلبلان را ناله تنها از جفای خار نیست کفر و دین منسوخ گشت و عشق در کار خودست قید عاشق همچو شغل سبحه و زنار نیست 📜 @sheraneh_eitaa
گر شاخه‌ها دارد تری ور سرو دارد سروری ور گل کند صد دلبری ای جان تو چیزی دیگری 📜 @sheraneh_eitaa
🌹🌹 السلام علیک یا فاطمة الزهرا 🌹🌹 در بهارِ زندگی باری گران بر شانه داشت رهروی از راهِ حق ، در محضرِ جانانه داشت جز خدا هرگز نگفت و جز خدا چیزی نخواست آنکه زهرا بود و جانش لاله ی ریحانه داشت رحمة" للعالمین ، بابای این فرزندِ پاک مصطفی' ، فخر جهان هم ، دختری فرزانه داشت لیک بعد از هجرِ بابا ، مبتلا شد دخترش روی خوش هرگز ندید و دیده بر میخانه داشت بر رخ و پهلو و بازویش ستمکاران زدند روز و شب اندوه و غم در سینه ی دردانه داشت سینه اش از میخِ در ، مجروح شد آن نازنین باورش سخت است ، امّا ، دشمنی بیگانه داشت قتلگاه کودک شش ماهه اش را دیده بود داغِ محسن بر دلش ، هر لحظه و روزانه داشت همسرش حیدر ز داغش سوخت ، امّا صبر کرد غصّه های فاطمه آیا مگر پایانه داشت ؟ کودکانش دیده گریانند زین داغ و فراق مرتضی اندوه بی پایان در این‌ کاشانه داشت رفت زهرا و ز داغش لاله گون شد عالَمی تا قیامت ماند چون شمعی که صد پروانه داشت می رسد ماهِ دلارایش ، امِیدِ عاشقان آنکه جانی خسته از آن ماجرای خانه داشت می زند آتش به جسمِ قاتلانِ مادرش آنکه فریاد بلندش ، آه مظلومانه داشت 📜 @sheraneh_eitaa
چو شد نومید رام از وصل جانان فتاد از پای همچون جسم بی جان ب ه کین برخاست دیگر بار از جای که بردارد به پای خاک از پای به غیرت کارفرما گشت کین را که بر هم می زنم این سرزمین را همی گیرم زمین را در ته تیر که تیرم را خدادادست تاثیر سپهر خیره سر را تاب آن نیست زمین خاکست ، آخر آسمان نیست گرفتش دست و گفتش زاهد پیر مزن تیرش که از وی نیست تقصیر تو هم دانی نه این جرم زمین بود قضای آسمانی این چنین بود مکن کاری چنین کز این چنین کار تلف گردند مخلوقات بسیار به زیرش یک جهان دارند آرام شود چونشان وبال گردن رام به گوش دل شنید آن نغز گفتار نکرد از گفت ۀ او هیچ انکار چو نقد پند زاهد در گره بست کمان و تیر کین برتافت از دست به ترک ملک شاه هفت کشور سپرده وارثان را تخت و افسر روان از عرضه گاه دشت کونپل به طاعت رفت در کوه همانچل نهانی خواست از مردم پری وار به کوه اندر شده کیخسرو غار به همت باز شست از این جهان دست به عزم آن جهانی رخت بر بست زکوه آن سو حدیثش کس ندانست کسی احوال او زان پس ندانست 📜 @sheraneh_eitaa
elhami.gif
9K
میرزا احمد الهامی کرمانشاهی (زادهٔ ۱۲۶۴ هجری قمری در تویسرکان- درگذشتهٔ ۱۳۲۵ در کرمانشاه) شاعر آیینی ملقب به «فردوسى حسینى» و متخلص به «الهامی»، اصالتاً بهبهانى، زادگاه وى تویسرکان و محل سکونت وى در کرمانشاه بوده است. وی پدر شاعر معروف ابوالقاسم لاهوتی است و مهمترین اثر وی منظومهٔ چهار خیابان باغ فردوس یا شاهدنامه است که در قالب مثنوی و بر وزن و طرز شاهنامهٔ فردوسی در شرح وقایع کربلا سروده شده است. سرایش این منظومه طی ۷ سال از سال ۱۲۹۵ هجری قمری تا ۱۳۰۲ هجری قمری طول کشیده است. 📜 @sheraneh_eitaa
ای شورش عشق از تو شوری مهر و مه و انجم از تو نوری منظور تویی ز عشق ما را نی منظر حسن آن دلارا زین نامه که هست دفتر حسن نامی است به نام منظر حسن مقصود تویی تو دیگری نیست جز حسن تو حسن منظری نیست بر حسن و به عشق اگر نیایش آرم به تو کرده ام ستایش یارب ز شراب عشق جامم لبریز کن و برآر کامم از عشق خودم ببخش شوری در دیده ی دل فروز نوری مستم ز می وصال فرمای و آن گاه درم ز هجر بگشای شوری به دل از محبت انگیز کن بیخودم و ز خویش لبریز از ما و منی رهاییم ده پس با خودت آشناییم ده شوریده سر از محبتم کن دل زنده ز مهر عترتم کن من روسیه و گناهکارم لیک از کرمت امیدوارم از فعل بد ای خدای ذوالمن ابلیس کناره جوید از من گر از گنهم سترگ تر نیست از رحمت تو بزرگتر نیست تو خویش مرا چو آفریدی در ذات من آنچه بود دیدی آگاه بدی ز خوب و زشتم کز اهل حرم و یا کنشتم علم تو نه علت فعالم من خویش به خویش بدسگالم 📜 @sheraneh_eitaa