#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
ما گداییم گداییم گدای دو حسن
زیر دین کرم و لطف و عطای دو حسن
وای اگر نان خور هر بی سر و پایی بشویم
روزی ما گره خورده به وفای دو حسن
زنده و مرده ی ما فرق ندارد فردا
اگر امروز نمیریم برای دو حسن
تا فدایی سر قاسم و مهدی هستیم
هست پشت سرمان دست دعای دو حسن
تا ابد هر چه خلیفه است فدای علی و
تا ابد هر چه کریم است فدای دو حسن
با حسن های علی تا که رفاقت داریم
همه جا تا ابد آقایی و عزت داریم
باز هم معجزه ، در دل هیجان می آید
در جهان عطر دل انگیز جنان می آید
این چه سری است که امشب به مشام جانم
عطری از نیمه ماه رمضان می آید
کینه توزان جمل زیر لحد پوسیدند
در عوض باز حسن جان به جهان می آید
چه گنهکار چه مومن همه مهمان هستند
حضرت ِ خیرسان ِ همگان می آید
به زمین کرده قدم رنجه شهنشاهی که
وقت مدحش ،قلم شعر به جان می آید
باز طوفان بلا را زده پس کشتی دین
آمده یازدهم مرشد جبریل امین
نیست غم گر نکند دست کسی وا گره ام
نوکر حلقه به گوش حسن سامره ام
شده ام شاپرک شمع وجود پسرش
ایمن از بی کسی و درد و غم و دلهره ام
شده در سامره تصویر دو گنبد از نور
مثل بین الحرمین خاص ترین منظره ام
تا ابد هر چه گشایش به فدای گره ای
که چنین کرد پناهنده ی این مقبره ام
نفس فاطمی اش راه نشانم داد و
اربعین خورد رقم ناب ترین خاطره ام
شده ام بی سر و سامان دو تا شش گوشه
هر چه دارم همه قربان دو تا شش گوشه
خوش به حال شب تاری که تو گردی سحرش
کعبه یعنی دل هر کس که شد عشقت گوهرش
جان به قربان همان گرگ بیابانی که
تاج ِ هم صحبتی ِ با تو نشسته به سرش
پدر و مادر من باد به قربان کسی
که گذشته است به عشق تو ز مادر پدرش
جان به قربان بزرگی که شده همچو سگان
کاسه لیسی ِ غلامان تو تنها هنرش
جز تو اصلا چه سپهری است که سهمش بشود
حضرت مهدی موعود بگردد قمرش
من کیم مدح شهنشاه سماوات کنم
"کار من نیست که بنشینم و املات کنم"
من ِ دل مرده که در وادی غم ها ماندم
دور از فیض مسیحای مسیحا ماندم
عشقتان شد پر پرواز دو عالم اما
من اسیر اگر و شاید و اما ماندم
" حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد "
بین طوفان بلا بی کس و تنها ماندم
اربعین رفت و ندادند محلم اصلا
آه از قافله ی کرببلا جاماندم
کورتر شد گره ام هر چه تقلا کردم
من فقط منتظر روضه زهرا ماندم
روزگاری شده که روز ، شب تاریک است
خوب کن حال مرا فاطمیه نزدیک است
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#استوری
دل شهزادهی روم، آینهی دلبریت
تاکها مست تو و این لقب عسکریت
پسر حضرت هادی! به فدایت پدرم
پدر حضرت مهدی! به فدایت پسرم
#قاسم_صرافان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#مربع_ترکیب
دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را
نگاهی باز میگیرد سر راه نگاهم را
کدام آغوش بین خویش جا دادهست ماهم را
که برگردانده امشب سوی دیگر قبلهگاهم را
من امشب حاجی این قبله، این قبلهنما هستم
من امشب بنده مولای «سُرَّ مَن رَءا» هستم
وزیده از پگاه شهر پیغمبر نسیمی که...
...رسیده سالهایی قبل همراه شمیمی که...
...تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که...
...خبر دادهست باز از جلوه دست کریمی که...
...همان خُلق و همان خو در جمالش منجلی باشد
وَ مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد
نگاهت چون مسیحاییست که بر مردهها جان است
که گاهی لرزه بر اندام مأموران زندان است
و یا ابریست که در آسمان هم حکم باران است
بگو این چشم انسان است یا از آن یزدان است
تو هم جسمی و هم جانی، تو هم ابری و بارانی
صفاتت گفت یزدانی، خدایی یا که انسانی؟
رکاب سامرا را گنبد زرد تو مروارید
حریمت کعبه آمال، قبرت قبله امید
گدایان! هرکجا هستید، امشب هرچه میخواهید
دخیل عشق بندید از همان جا بر در خورشید
اگر که سائل شهر مدینه، مجتبی دارد
کسی چون عسکری را هم گدای سامرا دارد
میآیی و برای مهدیات دلداده میسازی
هزاران عاشق در دام عشق افتاده میسازی
ز اشک دیده چشم انتظاران جاده میسازی
برای امر غیبت شیعه را آماده میسازی
میان پرده، اسرار خدا را بیصدا گفتی
برای شیعیانت «أفضل الاعمال» را گفتی
تو آن معنای پروازی که بیتو هیچ بالی نیست
زلال جاری باران لطفت را زوالی نیست
به جز درد فراق مهدیات آقا ملالی نیست
یقیناً در کنار ماست امشب جاش خالی نیست
دعا کن تا که من هم جمکرانی باشم آقاجان
دعا کن تا ابد صاحب زمانی باشم آقاجان
#محمد_علی_بیابانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
پری برای مناجات نیمه شب بدهید
نگار آمده پس باده روی لب بدهید
مرا همیشه فقیر الحسن لقب بدهید
مرا ز قوم بنی سامرا نسب بدهید
سرم که گرم تو شد خوب و سربه راه شدم
مسافر سفر "سُرَّ مَن راه" شدم
خوشم که محمل لیلی رکاب داد به من
مجال دیدن رویش به خواب داد به من
خمار بودم و ساقی شراب داد به من
شرابی از نجف بوتراب داد به من
که از نجف بروم سامرا و هو بکشم
حدیث عشق تو را به هزار سو بکشم
دلم به گیسوی تو بسته است وا نکنی
جدا شدم ز همه تا مرا رها نکنی
نیاید آنکه مرا خاک زیر پا نکنی
بگو چکار کنم گر مرا دعا نکنی
حرام باد نفس گرکه نیست پای شما
مباد سر به تنم گر نشد فدای شما
خدا نوشت خدایی کنی و سر باشی
برای من، منِ بی دست و پا پدر باشی
به شیعیان گرفتار خود سپر باشی
امام مفترض الطاعه بشر باشی
من آمدم به سویت از سوی ملیکه قم
مرا پناه بده ای امام یازدهم
تمام مردم ایران تب شما دارند
امید پر زدن سمت سامرا دارند
چه اشتیاق عجیبی به آن هوا دارند
به دل هوای ضریح جدید را دارند
پرم بده روی آن گنبدی که خورشید است
کسی شبیه تو آقا کجا و کی دیده است
خراب شد حرمت باز زود احیا شد
در حرم بروی خیل زائران وا شد
دوباره دور تو از زائران چه غوغا شد
ز نور گنبد تو کل شهر زیبا شد
میان صحن از بغض سینه میسوزد
دلم برای غریب مدینه میسوزد
اگرچه یک حسن فاطمه حرم دارد
ولی یکی دگرش غم بروی غم دارد
نه گنبد و نه ضریح و نه یک علم دارد
و صحن خاکی او اشک و روضه کم دارد
برای غربت او تا ابد سخن دارم
هرآنچه را که خدا داده از حسن دارم
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
May 11
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#ولادت
#ترکیب_بند
پروانه زادهایم که با سوختن خوشیم
ما کوچ کردهایم ولی با وطن خوشیم
ما از طُفیلیِ گِلِ یاریم هرکجا
خیمه زدیم اگر، به هوای قرَن خوشیم
ایل و تبارِ عشق به یک ریشه میرسد
آئینهی همیم که با خویشتن خوشیم
از هرچه نعمت است به ما بهترش رسید
با یک حسین عاشق و با دو حسن خوشیم
عطرِ نجف که میوزد آواره میشویم
تقصیرِ ما که نیست فقط با وطن خوشیم
آوارهایم مثلِ اویسِ یمن شدیم
شکرِ خدا هلاکِ دو جانمحسن شدیم
تنها زمینِ جلوهی تو سامرا که نیست
عالم پُر است از تو و نورت کجا که نیست
گفتیم جان حسن به تو ، زهرا جواب داد
فرقی میان عسکری و مجتبی که نیست
در ناکجای عالمی اما خوشیم که...
از تار و پودِ ما غمِ عشقت جدا که نیست
گفتند تو کریمی و چیزی نخواستیم
غیر از خودت که حاجتِ ما جز شما که نیست
تا با توایم آنچه که دارید مال ماست
پیشِ کریم صحبت این حرفها که نیست
با دستِ تو بساطِ کرَم جور شد حسن
تنها گدای سامره مشهور شد حسن
عاشق شدیم عاشق کشور گشاییات
ما را رها نمیکند این دلرباییات
ای کودک مدینهی زهرا ، جهان بساز
قربانِ پنجههای شگفت خداییات
ای یازده حسین و حسن یازده علی
در کِسوَت کرامت و بی انتهاییات
فصل انار آمده و چیده فاطمه
تا تر شود دوباره لبِ مجتباییات
آوردی از حجاز پِیِ خویش قبله را
تا دل بَری به جاذبهی سامراییات
با نورِ تو تبسم مادر به ما رسید
از مهرِ فاطمه دوبرابر به ما رسید
هرچند نیست از من و از ما قلیلتر
نشنیدهایم از تو و ایلت جلیلتر
آبِ قلیل آمده دریا شدیم زود
تا کامِ ما شد از لبِ این سلسبیلتر
پشت درت هرآنکه گدا شد بزرگ شد
دور از تو هرکه سربههوا تر ، ذلیلتر
گنجشکهای پرسه زنی صبح آمدیم
وقتی که پر زدیم ز همه جبرئیلتر
این حال عشق چیست که تا گفتهام حسن
این چشم میشود همه شب بی دلیل ، تر
فیض حدیث توست که عاشق ترین شدیم
از زائران دربهدرِ اربعین شدیم
کوچاندهای قبلهی ما را به سامرا
باید ندید غیرِ خدا را به سامرا
راهی دراز آمدهایم از مدینه که
بر رُخ کشیم خاک شما را به سامرا
طعمِ اجابت تو چشید آنکه پیشِ تو
بالا گرفت دستِ دعا را به سامرا
تو زائرت حسین و اباالفضل و زینب است
ما دیدهایم کرببلا را به سامرا
سردابت آمدیم ندیدیم یارِ خود
گشتیم در پیاش همهجا را به سامرا
ما را که کُشت زخمِ بلاهای غیبتش
ما را سفارشی تو بفرما به حضرتش
ما شیعهایم شیعه اگر امتحان شود
آری زمان زمانِ امامِ زمان شود
فرموده است فاطمه اَلجارُ ثُمَّ دار
باید که غزه غصهی ایرانیان شود
اسلام سخت ریشه دوانده به خونِ ما
این سرزمین به خونِ جوانان جوان شود
رسوا شوند جمع مسلمان فروشها
وقتی که پشتِ بی طرفیها عیان شود
محکم بایست مسجدالاقصی که زودِ زود
غزه دوباره صاحبِ این آستان شود
ای کاخِ ظلمِ سُستتر از تارِ عنکبوت
چیزی نماده است که طوفان عیان شود
صهیون بمیر ، وعدهی حق است یک کلام
ما میرسیم تا که بمیرید والسلام
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
🔰 صلوات، نماز، حرز و توسل به امام حسن عسکری علیه السلام
📿 صلوات خاصه حضرت:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِیِّ الصَّادِقِ الْوَفِیِّ النُّورِ الْمُضِیءِ خَازِنِ عِلْمِکَ وَ الْمُذَکِّرِ بِتَوْحِیدِکَ وَ وَلِیِّ أَمْرِکَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِینَ وَ الْحُجَّةِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیَا فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ وَ أَوْلادِ رُسُلِکَ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
📿 نماز حضرت:
چهار رکعت است (دو تا دو رکعتی) که در نماز دو رکعتی اوّل، هر رکعت پس از سوره «حمد» پانزده بار سوره «زلزال» و در نماز دو رکعتی دوّم، هر رکعت بعد از «حمد» پانزده بار سوره «توحید» خوانده میشود.
🤲دعای پس از نماز:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الْبَدِیءُ قَبْلَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الَّذِی لا یُذِلُّکَ شَیْ ءٌ وَ أَنْتَ کُلَّ یَوْمٍ فِی شَأْنٍ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ خَالِقُ مَا یُرَی وَ مَا لا یُرَی الْعَالِمُ بِکُلِّ شَیْ ءٍ بِغَیْرِ تَعْلِیمٍ أَسْأَلُکَ بِآلائِکَ وَ نَعْمَائِکَ بِأَنَّکَ الله الرَّبُّ الْوَاحِدُ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ الله لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ الْوِتْرُ الْفَرْدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ، وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ الله لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ الْقَائِمُ عَلَی کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ الرَّقِیبُ الْحَفِیظُ وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ الله الْأَوَّلُ قَبْلَ کُلِّ شَیْءٍ وَ الْآخِرُ بَعْدَ کُلِّ شَیْ ءٍ وَ الْبَاطِنُ دُونَ کُلِّ شَیْءٍ الضَّارُّ النَّافِعُ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ وَ أَسْأَلُکَ بِأَنَّکَ أَنْتَ الله لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ الْبَاعِثُ الْوَارِثُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ ذُو الطَّوْلِ وَ ذُو الْعِزَّةِ وَ ذُو السُّلْطَانِ لا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ أَحَطْتَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماّ وَ أَحْصَیْتَ کُلَّ شَیْءٍ عَدَداّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
📿 توسل به حضرت:
اَللّهُمَّ اِنّی أَسْئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیِّکَ الحَسَنِ بْنِ عَلِی عَلَیْهِمَا السَّلامُ اِلاّ أَعَنْتَنی بِهِ عَلی اَمْرِ آخِرَتی بِطاعَتِکَ وَ رِضْوانِکَ وَ سَرَرْتَنی فی مُنْقَلَبی وَ مَثْوایَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
📿 دعای ساعت یازدهم هر روز که متعلق به امام عسکری علیه السلام است:
ساعت یازدهم: پیش از زرد شدن خوشید تا زرد شدن آن است (نزدیک غروب):
یا اَوَّلاً بِلا اَوَّلِیَّةٍ وَ آخِراً بِلا آخِرِیَّةٍ یا قَیُّوماً بِلا مُنْتَهی لِقِدَمِهِ یا عَزیزاً بِلاَ انْقِطاعٍ لِعِزَّتِهِ یا مُتَسَلِّطاً بِلا ضَعْفٍ مِنْ سُلْطانِهِ یا کَریماً بِدَوامِ نِعْمَتِهِ یا جَبّاراً وَ مُعِزّاً لاَِوْلِیائِهِ یا خَبیراً بِعِلْمِهِ یا عَلیماً بِقُدْرَتِهِ یا قَدیراً بِذاتِهِ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَلَیْهِمَا السَّلامُ وَ اُقَدِّمُهُ بَیْنَ یَدَیْ حَوآئِجی اَنْ تُصَلِیَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی...(حاجت خود را بگوید)
📿 حرز حضرت:
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا عُدَّتی عِنْدَ شِدَّتی وَ یا غَوْثی عِنْدَ کُرْبَتی وَ یا مُونِسی عِنْدَ وَحْدَتی اُحْرُسْنی بِعَیْنِکَ الَّتی لاَتَنامُ وَ اکْنُفْنی بِرُکْنِکَ الَّذی لا یُرامُ
📿 هرکس بر خواندن این دعا مداومت داشته باشد(خصوصا بعد از نمازها) با امام حسن عسکری علیه السلام محشور میشود و از آتش جهنم نجات پیدا میکند:
یَا عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ مَا أَعَزَّ عَزِیزَ الْعِزِّ فِی عِزِّهِ یَا عَزِیزُ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ وَ أَیِّدْنِی بِنَصْرِکَ وَ أَبْعِدْ عَنِّی هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ ادْفَعْ عَنِّی بِدَفْعِکَ وَ مَنِّعْ مِنِّی بِمَنْعِکَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ خِیَارِ خَلْقِکَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا فَرْدُ یَا صَمَدُ
📿 تسبیح حضرت در روز ۱۶ و ۱۷ هر ماه قمری:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِی عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِی دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِی إِشْرَاقِهِ مُنِیرٌ وَ فِی سُلْطَانِهِ قَوِیٌّ سُبْحَانَ الله وَ بِحَمْدِهِ
📿 روز متعلق به حضرت: روز پنجشنبه، که شایسته است در این روز زیارت ایشان خوانده شود.
#حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مثنوی
از جگر سوختگان آه شرربار ببین
خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین
کاش میشد که دل سیر تماشات کنم
یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم
چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده ام
به تمنای رُخت ناله ی هجران زدم
چندماه است که آوارگی اقبال من است
چادر خاکی من شاهد احوال من است
منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟!
کاش یکبار به این خسته نظر میکردی
خبری باد صبا از تو نیاورد آخر
دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر
پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال
سربه زیر آمده بودند همه استقبال
سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند
مثل پروانه همه دور و برم میگردند
دور بودم همه جا از نظر بیگانه
خانه ام خانه ی نور است نه یک ویرانه
گریه کردیم ولی حین مناجات فقط
کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط
کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم
من در این شهر فقط گریه به زینب کردم
کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ
رفتن عمه ما بر سر بازار شلوغ
چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند..
عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند!
فکر کن دور نوامیس خدا معرکه بود
فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟!
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
«مدینه» شهر غریبی برای «فاطمه»هاست
نخواست گم شدهای مثل مادرش باشی
خدا تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که قاب روشنی از نور کوثرش باشی
به «قم» رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید که خواهرش باشی
خدا نخواست تو هم با «جوادِ» او در طوس
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود ...
نخواست «زینبِ» یک شام دیگرش باشی
#قاسم_صرافان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مثنوی
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
سالها منتظر روی برادر بودم
بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟
روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم
سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم
روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
با تن خسته وبا قد خمیده رفتم
بنویسید همه دور ربرم ریخته اند
چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
چقدر مردم این شهر ولایی خوبند
که سرم را نشکستند خدایی خوبند
بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد
به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد
چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت
معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت
...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟
من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟
بنویسید که عشاق همه مال هم اند
هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند
گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید
من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید..
روی قبرش بنویسید برادر بوده
سالها منتظر دیدن خواهر بوده
روی قبرش بنویسید که عطشان نشده
بدنش پیش نگاه همه عریان نشده
بنویسید کفن بود،خدایا شکرت
هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت
یار هم آنقدری داشت که غارت نشود
در کنارش پسری داشت که غارت نشود
اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟
اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟
...
بنویسید سری بر سر نی جا میکرد
خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#وفات
#چارپاره
گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود
خوب شد پرده های محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه ی تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست
کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
می رسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت
معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه ی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه ی تو
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem