#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
مادری پر غصه و درد آشنا دلواپس است
عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است
مادری افتاده در بستر به حال احتضار
دختری کوچک شده غرق دعا، دلواپس است
بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک
ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است
دخترش خورده زمین امروز تعبیرش بد است
از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است
شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب
گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است
او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود
تشنه، یاد تشنۀ کرببلا دلواپس است
او که مرهم روی زخم سنگ ها بگذاشته
خوب می فهمد هجوم سنگ را، دلواپس است
من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد
بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است
#محسن_حنیفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#قصیده
شکست اینجا ظفر گل می کند هنگام احسانش
ز پا افتاده اینجا نشئه ی جهد است سامانش
امید اینجا به شکل یاس آید یاس چون امید
بریدن از خود و پیوند با تمکین امکانش
کدامین غافل از این آستان حاجت نمی خواهد
که با تیغ عدالت لب نهم بر خون شریانش
به کویی بار خود انداختم کز شدت احسان
ملائک آب می ریزند بر دستان مهمانش
به بحری آشنا گشتم که موجش موج تمجید است
به ناوی پا نهادم کز کرامت هست سکانش
به درباری رساندم ناله ی واغربتایم را
که می بخشند با یک ناله، شهری بر غریبانش
قطار فیض او را خواجه ی لولاک در پیش است
زهی آن زن که ختمی مرتبت باشد شتربانش
زهی بانوی عقل کل، زهی بانوی آب و گل
که باریده است یاسی هم چو زهرا در گلستانش
اجاق کور را یاری صحبت نیست با خورشید
حمیرا را بگو آتش بگیرد در دل و جانش
زقربانگاه ذی الحجه بسی مستغنی ام حاجی
که من ماه مبارک می روم هر ساله قربانش
به روز واقعه با وصله ی ناجور کارش نیست
نمی آید به محشر هر کسی کرده است عصیانش
زهی آن زن که مریم دستبوس خادمش بوده است
زهی آن زن که عیسی کرده خدمت بر غلامانش
تحیر خانه ی تحقیق هم خط است هم نقطه
که هم تطویل دارد هم ندارد بدو و پایانش
نمی دانم کدامین عصمت قدرت مزاج است او
که چندین ماه زهرا بوده از تشریف مهمانش
سخن از هیچ ممکن نیست جای ضرب و زور او
که امکان نیز امکان می شود از نور امکانش
ز کفو عقل کل جز عقل کل چیزی نمی جوشد
کدامین جهل سنجیده است با تشویش نسوانش
به جنت نیز از اقبال هم دوش محمد اوست
چه می فهمند مردان و زنان از پله ی شانش...
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مسمط_مخمس
ای همسر با غیرت طاها خدیجه
ای شان تو بالاتر از بالا خدیجه
روح بلندت اوج اَوْاَدْنا خدیجه
تو دائم الْاِنفاق هستی یا خدیجه
داروندار حضرت زهرا خدیجه
شب تا سحر مشغول تسبیح و دعایی
اول مسلمانِ زنِ دین خدایی
تنها طرفدار حریم مصطفایی
مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتایی
همراه احمد بوده ای هر جا خدیجه
دارایی ات را دادی و دلبر گرفتی
بار اِلَم از دوش پیغمبر گرفتی
سیب بهشتی خوردی و کوثر گرفتی
زهرا که آمد رتبه ی مادر گرفتی
ای که مقام تو بوَد والا خدیجه
پای نبی تا لحظه ی آخر نشستی
با غیرتت بت های یثرب را شکستی
انفاق را هرگز به روی دین نبستی
در تنگنای ظلم، حق را می پرستی
در راه حق کردی فدا جان را خدیجه
از اهل یثرب طعنه و دشنام خوردی
خونِ جگرها در رهِ اسلام خوردی
خونِ دل از زن های نافَرجام خوردی
آن قدْر هم حرف بد از اقوام خوردی
که دل بریدی آخر از دنیا خدیجه
سجاده پای بندگی ات ایستاده
اصلاً مقام توست، مِعْراجُ السَّعاده
دین خدا پیمانه و عشق تو باده
باید به زهرا گفت، ای محراب زاده
جاری نگردد اشکهایت با خدیجه
مادر که باشد، شان دختر پایدار است
این چارچوبِ خانه حتی استوار است
مادر نباشد، روز روشن شام تار است
امشب دل زهرا برایت بی قرار است
بعد تو زهرا می شود تنها خدیجه
بوی جدایی می دهد هرمِ صدایت
دیگر نمی آید صدای ربنایت
این لحظه های آخری باید برایت
روضه بخوانیم از غم کرببلایت
تا چشم های تو شود دریا خدیجه
امشب تمامِ بسترت را، غم گرفته
اِنسیَّةُ الْحورایِ تو، ماتم گرفته
با اینکه قلب حضرت خاتم گرفته
شکر خدا دورِ تو را مَحرَم گرفته
وای از غروب روز عاشورا، خدیجه
#رضا_باقریان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
تو را کدام مدیح آورم که شخص رسول
توراست همسر و دختر توراست شخص بتول
زبان به اشهد اگر وا کنی کرامت توست
فروع حسن تو کافی است بر قبول اصول
کدام پله علم است تا که ذیل تو نیست؟
غلام کوی تو معقول و خادمت منقول
به ضرب سکه کجا شان ضرب شمشیر است؟
جز این درم که علی از کرم نموده قبول
زبان بگو به دهان سنگ شو حمیرا را
که این فضیلت عظمی نمی رسد به فضول
کسی به معرفت دختر تو راه نیافت
بلی همیشه ز مجهول می دمد مجهول
به هر مقام که دیدم مقام مسئول است
بجز گدای درت کاو نمی شود مسئول
ببخش دنیی و عقبی به معنی مسکین
بدار کوکب ما را مصون ز ننگ افول
·
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
چشم حسودان کور باد و گوش شیطان کر
تنها تو اُم المومنینی نزد ما، مادر
بستی دهان هرزه ی یک مشت جاهل را
آن ها که می گفتند به خَتم الرُسُل: اَبتَر
السابقون السابقون تفسیر ایمانت
ای دامنت شان نزول سوره ی کوثر
از مال دنیا هیچ کس مانند تو نگذشت
ایمان که باشد بیشتر، دل هست دریا تر!
دست کدامین جاعِل تاریخ پیرت کرد
در صورتی که بوده ای هم سن پیغمبر؟
کُفو علی زهرا شد و کُفو محمد، تو
ای جان عالم به فدای مادر و دختر...
#شایان_مصلح
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
نامش برای حلقهی خاتم نگین است
آن شیرزن که بانی بنیان دین است
نازل شده «کوثر» میان رحل دستش
دامان او «امابیها» آفرین است
«طوبی» میان چادر او ریشه دارد
«ریحانه»اش عرش برینی در زمین است
زنهای مکه در خور شأنش نبودند
وقتی که تنها با ملائک همنشین است
«السّابقون السّابقون» یعنی کسی که
در بین زنهای مسلمان اولین است
آنکه برای یاری دست پیمبر
مثل علی دست خدا در آستین است
او کیست؟ غیر از حضرت بانو «خدیجه»
تنها زنی که نامش «اُمُّالْمُؤمِنین» است
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
شد زندگي دشوار ابرو خم نكردي
بر تو رسيد آزار ابرو خم نكردي
چيزي نماند از آن همه دارائي تو
تنها به عشق يار ابرو خم نكردي
يكبار هم لب بر شكايت وا نكردي
گفت احمد مختار ابرو خم نكردي
تنها فقط بانو تو ام المومنيني
در راه دين يكبار ابرو خم نكردي
تنها شدي هنگام وضع حمل زهرا
يك لحظه از اين كار ابرو خم نكردي
دل خوش به اين بودي كه زهرا دخترت شد
از طعنه ي اغيار ابرو خم نكردي
شعب ابي طالب ترا از پا در آورد
مادر شدي بيمار ابرو خم نكردي
حتي كفن هم در بساط تو نمانده
انگار نه انگار ابرو خم نكردي
#محسن_صرامی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#غزل
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکنده....
ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود
ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نبی افلاک را می دید از غار حرا اما
جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند
خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت
لبالب بود از قران و آن روزی که مادر شد
به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد کاش بود آن روز را می دید
که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد
به یاد خاطراتی که مروری زجر آور داشت
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت...
#مجید_تال
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مثنوی
گفتم خدیجه در دلم غوغا به پا شد
طوفان غیرت از دل دریا به پا شد
نامی که با توحید رحمانی عجین است
منطوق وحی از ناطق روح الامین است
نامی که اطلاق محبت فانی اش شد
توحید در بطن بقا قربانی اش شد
سوگند خورده خاتم رحمت به نامش
خیرالعمل یعنی بلندای مرامش
دارایی و دار و ندارش را عطا کرد
دِین خودش را با عطای جان ادا کرد
در آن سه سال شِعب و آن عصر نقاهت
دین خدا بگرفت از عزمش صلابت
قلبش،دلش،جانش ،وجودش آسمان بود
در چشم او رخساره ی زهرا عیان بود
الله اکبر از چنین حُسن شباهت
از این نگاه فاطمی شان و صلابت
با او خدا آیات کوثر را نشان داد
خورشید را جان از غرور آسمان داد
او بود و با او معنی کوثر بیان شد
گفتم خدیجه جلوه ی زهرا عیان شد
سِرّ عطا در مصحف آن ذات یکتاست
مُعطی علیهِِ مادر ام ابیهاست
نامش گره خورده به نام اقتدار است
چون مادر تیغ الهی ذوالفقار است
شرح شجاعت را در عالم غایت است او
عشق است چون مادربزرگ زینب است او
مانند او کَس رتبه زین بهتر ندارد
جز او کسی داماد چون حیدر ندارد
افضل از این خصلت کسی برتر ندارد
والاتر از او مصطفی همسر ندارد
هستند اگر یک عده برگ و بر ندارند
همچون خدیجه فاطمه دختر ندارند
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
کَس همچو او مادربزرگ مجتبی نیست
ولله این قسمت ز حرفم ادعا نیست
نام خدیجه از حسن اصلا جدا نیست
نام حسن یعنی تمام دلربایی
نام خدیجه یعنی انوار خدایی
ولله این قسمت زشعرم ادعا نیست
نام خدیجه از حسین اصلا جدانیست
هم در کنار طشت بوده قد خمیده
هم کربلا نزد سرِ از تن بریده
هم بوده نزد زینبِ بی تاب و خسته
هم در کنار مادر پهلو شکسته
سَر داده با زهرا نوای یا بُنیّ
جان داده او پای صدای یا بُنیّ
طی چهل منزل نموده در اسارت
همراه زینب خطبه خوانده با شجاعت
هم شام جمعه زایر کربلا اوست
با فاطمه اش روضه خوان نینوا اوست
وقت ظهور منتقم هم حاضر است او
بر انتقام ضرب سیلی ناظر است او
آنجا که شیعه بر بلندای غرور است
نام خدیجه رمز هنگام ظهور است
شکر خدا زیرا خدیجه مادر ماست
معنای ام المومنین تاج سر ماست
ما باخدیجه پادشاه عالم هستیم
زیرا که با ذریه ی او عهد بستیم
اسلام بی نام خدیجه بی مسماست
نوعی ز کفر و معنی ظلمی مجزاست
آنگونه که قرآن کلام وحی و دین است
تنها خدیجه شان ام المومنین است
حاشا جز او کس لایق اینسان مقام است
این نکته ما را معنی ختم کلام است
#طره_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#مربع_ترکیب
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد
دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد
دلم می خواست امشب پایم از ماندن حذر می کرد
به قبرستان دلگیر ابوطالب سفر می کرد
دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم
دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم
بهشتی باز هم از جنس خاکی نازنین آنجاست
مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست
یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست
چرا که مرقد خاکی ام البنین آنجاست
شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را
به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را
سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو
سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو
سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو
سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو
تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است
تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است
#محمد_بيابانى
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت
چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت
لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید
تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت
تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت
بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود
به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت
وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه
برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت
به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت
گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش
گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت
چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت
کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد
عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها
#وفات
#غزل
در جمع زنهای پیمبر برترست این زن
تنهای تنها مصطفی را همسرست این زن
حیدر به شمشیرش نبی را یاوری کرده
با ثروت خود ذوالفقاری دیگرست این زن
تنها نه زهرا را شفیع حشر میخوانند
چون فاطمه باریرسان محشرست این زن
جاری نمیشد بی حضورش سورهی کوثر
شأن نزول آیههای کوثرست این زن
او را بپرس از سورههای مکی قرآن
تا که بگویند آیهها را از برست این زن
خورشید بطحا را غروبی نیست زیرا که
بر مصطفی ماهآفرین مهرآورست این زن
جز او سرودی روی لبهایش نیاوردهست
منظومهی آرامش پیغمبرست این زن
#مجید_لشکری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem