eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌼🌹🌼🌺🌺 ... واسه ... ... ... ... ... ... ... و ... چی میشه منم یه برم یعنی اینقدر بدم که دیدار نیستم ... میگن اگه کسی بهتون بد کرد شما با جواب بدید آی ... من بدم من بد شما که همیشه ، اینبار هم کنید منو کنید بیام اونجا بکشم کم چیزی نیست که ... یه مثل شما روی اون خاک گذاشته کم چیزی نیست یه ، اونجا به نیمه شب پرداخته یه واسه دوری تازه به دنیا اومدش کرده ولی واسه خاطر امنیت منو و امثال من بر نگشته یه دست برده تو تا از دفاع کنه یه رعنا واسه خاطر و جون داده یه لب تشنه یه گرسنه به ترکش خرده و تنها یه اسیر شده چند که دستاشونو و به خاک سپردنشون یه بغض داره یه دلتنگه یه ... و در آخر یکی مثل من و امثال من هیچکدوم از اینا رو ندونست دلم واسه همه چیزایی که از اونجا تعریف میکنن و من حتی یه هم ندیدم دارم اینجا بال بال میزنم ولی انگار خبری نیست ... نمیرسه ... ... دارید .. شاید اومدم و شدم بازم میگید نه ؟؟ ! شاید دیگه شدم بازم میگید نه ؟؟ شاید اونجا به خدا شدم بازم میگید نه؟؟ الو ... ؟؟؟؟ خسته ام تاریک کدر شده هوا است بالا نمی آید وقتش رسیده کنید حرف است ... اما توان قصه نیست ... ... ... منتظر و متن های دیگر دوستان ، هستیم . 🌺🌼🌹🌼🌺🌼🌹🌼🌺 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت ✅👉 @shohadasafadasht97
🌹🕊🌺🕊🌺🕊🌹 سالروز عملیات غرور آفرین ۵ در منطقه ی عمومی با رمز مبارک یاد و خاطره خصوصا این عملیات ، گرامی باد . شادی روح و 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 @shohadasafadasht97
🌷🍃🌷🍃🌷 مسئول موقعیت بودم ، یه روز رفته بودم سرکشی از نیروهای موقعیت ، وقتی برگشتم دیدم خودرو فرماندهی کنار سنگره و یکی از که اونجا کاشته بودیم عقب ماشینه ، برداشتم و رفتم توی سنگر (من فکر کردم ایشون این کارو کردن که بعدا معلوم شد که این کار رو راننده ایشون انجام داده ) خلاصه رفتم توی سنگر و رو بریدم و گذاشتم جلوی ایشون و گفتم چون را بچه ها زحمت کشیدن و کاشتن ، شما نمی تونید ببرید ولی می تونید توی خوردنش با دوستان شریک بشین ... نگاهی عمیق به من کرد و بعد از خوردن از پیش ما رفتند . بعد از رفتن ایشون ، بچه ها به من گفتن خدا به دادت برسه ، می دونی کی بود؟ ( من یک ماه بود به آن منطقه اعزام شده بودم و ایشون رو نمی شناختم ) گفتم : کی بود؟ گفتند: بود . منتظر باش که احضارت کنند ، چند روز بعد من رو خواستند، پیش خودم گفتم کارم در اومد، رفتم دفتر مدیریت . گفتن تو چیکار کردی که از طرف فرماندهی احضار شدی ؟ رفتم داخل اتاق ، ایشون گفتن : از امروز شما فرماندهی هستید . چند وقتی گذشت، یه روز از ایشون پرسیدم : چرا حقیر رو برای این کار در نظر گرفتید، ایشون گفتند: چون به فکر بودی . تا وقتی که در ایشون بودم هیچ وقت اجازه ندادن غذا بخورم ، می گفتن باید سر یک با هم غذا بخوریم . راوی : همرزم شهید
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 نوزدهم دی ماه سالروز عملیات غرور آفرین در منطقه ی عمومی با رمز مبارک یاد و خاطره خصوصا این عملیات ، گرامی باد . شادی روح و 🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 eitaa.com/shohadasafadasht
💠جوان ایرانی، پایه گذار حشدالشعبی عراق این دلاور ایرانی را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که اکنون به عنوان حشد الشعبی در میان عراقی ها نام گرفته و یکی از قدرتمندترین تشکیلات های نظامی مردمی منطقه است. این جوانِ بهبهانی، هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، با همراهی مجاهدین عراقیِ مقلد امام امت، گردان های توابین و احرار را نیز از میان اسیران عراقی تشکیل و "لشکر قهرمانِ ۹ بدر" را بنا نهاد. عملیات های بسیاری شاهد جانفشانیِ رزمندگان لشکر ۹ بدر در جبهه حق علیه باطل در دفاع مقدس بود و حالا بسیاری از تربیت شدگان این فرمانده، امروز به یاد او سازمان بدر را در عراق، پایه گذاری کرده اند. شهید گرانقدر ابومهدی المهندس از جمله شاگردان این شهید و معاون ایشان در لشکر بدر بود. 📎پ ن: ۲۸ دیماه ۱۳۶۵ سالروز شهادت سرلشکر شهید اسماعیل دقایقی گرامی باد. 🌷 eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🌴🕊🌹🕊🌴🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند.... آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : 🌺🌴🕊🌹🕊🌴🌺 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 سالروز عملیات غرور آفرین و یاد و خاطره شهدای عزیز این عملیات در منطقه ی عمومی با رمز مبارک گرامی باد عملیات کربلای ۵ ششمین عملیات تهاجمی نیروهای مسلح ایران برای فتح بصره محسوب می‌شود. نیروهای ایرانی عملیات را با رمز «یا زهرا (س)» در محور شلمچه - کانال ماهی به صورت گسترده در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ با فرماندهی سپاه آغاز نمودند. عملیات کربلای ۵ با ۱۵ روز فاصله در پی عملیات کربلای ۴ انجام شد. این عملیات پر هزینه‌ترین و پرتلفات‌ترین عملیات جنگ بود و از آن به عنوان آغازی بر پایان جنگ ایران و عراق یاد می‌کنند. در نتیجه این عملیات نیروهای نظامی ایران اگرچه از دستیابی به هدف اصلی عملیات، یعنی تسخیر شهر بصره، بازماندند با این حال توانستند حدود ۱۵۰ کیلومتر از منطقه اشغالی شلمچه را آزاد و قسمت‌هایی از جنوب عراق را در تصرف خود درآورند. در انتهای عملیات خطوط پدافندی ایران در نزدیکی پتروشیمی عراق ایجاد گردید. از این عملیات به عنوان عملیات محاصره بصره نیزنام می برند. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
*🌹 سین ندارد اما !* ساختمانهـایش ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگانش ، با نوای دلنیشن مناجات نورانی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ، با خدا سخن میگفتند.. *🌹 سین ندارد اما !* سجده_های بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ، سرهایشان را به خدا سپردند و به دیدار معشوق شتافتند .. *🌹 سین ندارد اما !* سنگرهایش زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی .ره. با رمــــز " یـــ زینب ــــــــا " هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند.. *🌹 سین ندارد اما !* سکــوی پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست... *🌹 سین ندارد اما !* ِ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی است که سبکبال ،تا عرش ِ اعلا ، پرستــــو شدند.. *🌹 سین ندارد اما !* ساحل ِخونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس ، گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدند.. *🌹 سین ندارد اما !* سرداران بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کـــه همچون مادرشان زهـــرا .س. فدایی ولایت شـــدند و گمنــــام ماندند.. *آری !* با آمــدن ِ هر بهار ، شکوفه های دلــم ، به عشق ِ یادتان میشکفد و مرغ ِ خیالم پَر میگیـرد و بـر بام احساس مینشیند.. هور ... هویزه ... کرخـه ... چزابـــه ... عیــن خوش... پاسگاه زید ... پادگان حمید ... کوشک ... خرمشهر... *به به !* *چه بوی سیب میآید از ایــــــن ســـــــــرزمین.. .* *الهـــــــــــی !* *حـول حالَنا اِلی اَحسـَنِ الحال.* *بحــق ِ شهدا .. .* *آمین. . .🤲😭💔* کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند * آن بزرگوار را پيدا نكردند،* ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: * كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم.* صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: *«ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟»* من گفتم: *دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم.* *او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد».* *صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند.* راوي : شادی روح و شهدا کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 سردار جانباز اول بهمن سال 65 ✍️✍️✍️✍️ به روایت : بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که هم به سختی مجروح شده. بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای (شهیدنورعلی شوشتری)اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از ایشان را ببینم. اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌شان داده‌اند. فکر می‌کنم حدود 24 ساعتی را در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیه‌ی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همه‌ی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ی این اوصاف ایشان به‌حالت عادی برنگشتند و همان باعث ایشان شد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : شادی روح و شهدا کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند * آن بزرگوار را پيدا نكردند،* ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: * كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم.* صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: *«ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟»* من گفتم: *دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم.* *او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد».* *صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند.* راوي : شادی روح و شهدا کانال شهدا و ایثارگران صفادشت eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 خـدایـا... بگیـر از مـن آن چـه که را می گیـرد از مـن ... این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای گیـــر کرده است ... را گفتنـد : یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی !؟ فرمود : إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... حتی اگـر بـه خط هـم رسیدی، آنجـا بـرای شـروعی مجـدد اســت... شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌺 : چند روز بود که بچه ها می زدند و اون هم می رفت وخودش رو بازسازی می کرد و دو باره با تانک ها و نفربرهای اهدایی اربابانش که به قول بچه ها هنوز بوی نویی می داد حمله می کرد. روز 5 مرداد ماه سال 67 صبح زود عباس و بقیه بچه ها منتظر دشمن بودند که با تانک هاش بیاد هرکی هر جوری بلد بود می خواست تلفات از دشمن بگیره و همه سعی داشتن ستون زرهی دشمن رو توی دشت پخش کنند تا بتونن ضربه های کاری بزنند. هنوز آفتاب بالا نیومده بود که بچه ها درگیر شدند. صدها تانک و نفربر در مقابل و از زمین و هوا هم آتش دشمن می جوشید. هوا به شدت گرم بود و عطش رو هم همراهش داشت . و آخر اینکه عباس و چند تای دیگه از های_تخریب در نبرد جانانه در محاصره تانک ها قرار گرفتند و توی دود و انفجار محو شدند. ده روزی بود که خبری ازشون نبود احتمال اسارتشون زیاد بود . بچه ها دعا می کردند که خدا ، خبر سلامتی همسنگراشون قرار بده اما خبری نشد. چند روز بعد خبر دادند پیکر و پیدا شد اما از عباس خبری نبود پیکر روی خاک گرم جا خوش کرد تا (ع) فرا رسید و پیکر مطهر شهید عباس رخ نشون داد . بالاخره عباس . 🌺 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹 (ع) در دفاع مقدس از ضد انقلاب راوی: مردادماه سال 67 روزهای سرنوشت ساز جنگ بود .دشمن بعثی اوایل مردادماه سال67 قصد تصرف اهواز را داشت و دو سه روز بعد هم با منافقین به طمع تصرف کرمانشاه تا تهران خیز برداشت که نفس قدسی امام عزیز آنچنان شوری در بین جوانان ایجاد کرد که دشمن را از تمامی سرزمین اسلامیمان عقب زدند و اگر نبود منع امام در خصوص تعقیب دشمن بعد از خروج از مرزهای بین المللی در عرض چند ساعت رزمندگان (ع) خود را به بصره رسانده بودند. اما آن عزیز سفر کرده با توجه دادن رزمندگان به پذیرش قطعنامه به عنوان عهد شرعی، آن شیران مطیع و مقلد را آرام نمود. پرداختن به وقایع دفاع مقدس در سال آخر جنگ خود فرصت زیادی می‌طلبد اما در آخرین روزهای مرداد67 که با پرچم کومله و دمکرات جان و مال و ناموس مردم شریف کردستان را هدف گرفته بودند به طمع دست یابی به آبرو و حیثیت نداشته به ارتفاعات اطراف جاده بوکان مهاباد حمله بردند و با سوء استفاده از انتقال توان سپاه اسلام به جنوب و منطقه شمال غرب مسیر تردد هموطنان را به بوکان و مهاباد مسدود کردند. لشگر ده سیدالشهداء(ع) که هنوز از ماموریت مقابله با دشمن در و فارغ نشده بود ماموریت یافت با حمله برق آسا به پسمانده ضد انقلاب قهر اسلامی را به تفاله های استکبار بچشاند. لذا بخشی از نیروهای لشگر سیدالشهداء خود را از به منطقه رساندند و بخشی دیگر هم از طریق از پایگاه به منطقه درگیری سرازیر شدند و در آخرین روز مرداد ماه 67 که مصادف با بود به دشمن حمله کردند. به علت وسعت منطقه درگیری و حضور دشمن بر روی ارتفاعات در محور مهاباد بوکان و سردشت از لشگر ۱۰ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی سردار جانباز حاج عباس قهرودی در روز اول با قاسم(ع) به مصاف دشمن رفت و رزمندگان این گردان در روز تاسوعای حسینی با کمک گرفتن از نام در کمترین زمان و با حداقل تلفات و دادن چندین مجروح بخشی از ارتفاعات منطقه را از دست ضد انقلاب باز پس گرفتند. در روز دوم عملیات که مصادف بود با روز با ورود گردان علیه السلام به منطقه درگیری با ضد انقلاب ، این جرثومه های فساد، فرار را بر قرار ترجیح دادند و با دادن تلفات فراوان از منطقه متواری شدند. اما در طرف دیگر ماجرا با نفوذ ضدانقلاب در کادر درمانی بیمارستان شهر بوکان، تعدادی از مجروحین این عملیات به علت عدم رسیدگی در ظهر عاشورا در محوطه بیمارستان به شهادت رسیدند. (ع) با اعزام 20 به گردان‌های عمل کننده در این عملیات شرکت نمود و با دادن در این حماسه سهیم بود . در روز اول این عملیات در روز مجروح گردید و به علت عدم رسیدگی و خونریزی شدید در در محوطه بیمارستان به شهادت رسید و با گردان زهیر (ع) به دشمن حمله برد و با گلوله ضد انقلاب در روز عاشورا به شهادت رسید. شهیدان این عملیات آخرین شهدای عملیاتی لشگر ده سیدالشهداء(ع) نام گرفتند. 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹 🔷 جانباز شهید فرمانده گروهان بعثت گردان زهیر شهادت: اول شهریور 1367 مصادف با عصر روز عاشورا محل شهادت: ارتفاعات مشرف به جاده بوکان مهاباد در آخرین ماموریت لشگر10 در دفاع مقدس: مقابله با ضد انقلاب ✅ علی شکاری در گردان زهیر جایگاه ویژه ای داشت.. علی در عین ابهت و صلابت به نهایت رئوف و مهربان بود اون هایی که علی رو ندیده و نمی شناسند کافیست به عکسش زول بزنند و محبت و رفاقت با علی رو در وجودشون حس کنند. چهره مهربان و نگاه نافذش خیلی ها رو شکار کرد و چون پروانه گرد شمع وجودش جمع شدن.. این تعارف نیست... کلمات و جملات گنجایش توصیف علی رو ندارند... علی از شاگردان ممتاز فرمانده گردان زهیر(ع) بود علی ابهت و دلاوری رو در محضر حاج داوود آموخته بود بود که پنجه در پنچه دشمن انداخت و مچ دست راستش در افتاد.. کمتر علی رو با آستین خالی می دیدی... سعی می کرد با دست مصنوعی آستین رو پر کنه... علی برادر دو شهید بود و جانبازی هم می تونست بهانه ای باشه که بیشتر در خدمت مادرش باشه.. اما علی جبهه بود و جبهه بود.... علی رفیق های خوبی داشت که همه شون شهید شدن.. یک ماه قبل از شهادت ، داغ رفیقی دیگر بر دلش نشست... سید حمید متولیان رزمنده گردان زهیر ، شوهر خواهر علی بود او جزء نیروهای امنیت پرواز بود سید حمید روز 12 تیرماه 1367 اسمش در لیست پرواز هواپیمای ارباس بود... اون هواپیما با موشک ناو وینسنس آمریکایی در خلیج فارس سقوط کرد و سید حمید هم آسمانی شد... کسی نمیدونه به علی چه گذشت در اون 15 روزی که پیکر سید حمید در میان امواج خلیج فارس گرفتار بود... بعد از 15 روز خبر رسید پیکری متلاشی شده در بندر لنگه روئیت شده و کارت شناسایی همراهش نشانی از سید حمید متولیان می داد. روزهای آخر تیرماه پیکر سید حمید بعد از تشییع در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) آرمید و علی هم بعد از مراسمات سید حمید با مادر و خواهر داغدیده اش که طفلی از سید حمید را در آغوش داشت خداحافظی کرد و راهی جبهه شد... لشگر 10 سیدالشهداء(ع) در نیمه اول مرداد 67 نبرد سختی را پشت سر گذاشت ... تازه آتش بس اعلام شده بود و قرار بود نیروهای UN در مرز مستقر شوند... خبر رسید ضد انقلاب از فرصت آتش بس سوء استفاده کرده و ارتفاعات مشرف به جاده بوکان و مهاباد را تصرف کرده... بخشی از رزمندگان لشگر10 از جنوب با هواپیما اومدند و بخشی از نیروهای لشگر از مقر میاندوآب راهی منطقه نبرد شدند... علی شکاری هم با نیروهای گروهانش به منطقه درگیری عازم شد ..... روزهای تاسوعا و عاشورا سال 1367 روزهای درگیری با ضد انقلاب بود... ظاهرا جنگ رسما تمام شده بود اما درب باغ شهادت بسته نشده بود روز عاشورا گروهان بعث راهی شد برای ضربه زدن به ضد انقلاب و عصر روز عاشورا بود که تیری که از اسلحه دشمن رها شد سر علی شکاری را نشانه رفت و علی شکاری همزمان با شهادت اربابش اباعبدالله الحسین ندای ارجعی را لبیک گفت.... شهید علی شکاری در زمره آخرین شهدای دفتر شهادت شهیدان لشگر10 سیدالشهداء(ع) است... علی مزدش را گرفت و به برادران شهیدش ملحق شد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت زهراء سلام الله علیها میهمان خاک شد. روحش شاد... و مجالست با اربابش اباالفضل العباس نوش جانش باد جامانده از شهدا(جعفرطهماسبی) کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهادت 4 دیماه 1365- خرمشهر ✍🏿 راوی : علی سلیمانی با تیمی از بچه های اطلاعات عملیات و تخریب لشگر 10 برای شناسایی منطقه عملیاتی شلمچه راهی شدند . شهید آقا غلام کیان پور جانشین اطلاعات عملیات ، منتظر ماند تا بچه ها از گشت برگردند. وقتی عیسی کره ای از شناسایی برگشت شهید کیان پور از وی پرسید که شناسایی چطور بود و تا کجا رفتید. شهید کره ای گفت: حاجی به کمین دشمن خوردیم و خیلی خدا رحم کرد.... وقتی عیسی گفت به کمین خوردیم شهید کیان پور گفت : پس و جعلنا چه کاره بود؟! شهید کره ای با تعجب گفت : و جعلنا ؟.. صحبت ها به پایان رسید و قرار شد شب بعد نیز شهید کره ای برای شناسایی مجدد به همان منطقه برود. با عنایت پروردگار، آن شب شهید کره ای از کمین عراقی ها عبور کرد و با موفقیت شناسایی را انجام داد و بازگشت. طبق روال همیشه شهید کیان پور به استقبالشون آمد و پرسید: عملیات شناسایی چگونه پیش رفت؟ عیسی کره ای در جواب گفت: و جعلنا کار خودش را کرد. چهارمین روز از زمستان در حین از خرمشهر پرکشید و در 19 دیماه 65 در روز اول در هنگام هدایت نیروها برای فتح آسمانی شد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
24.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" قسمت اول " فیلمی بسیار زیبا و خاطره برانگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت . " یاد باد آن روزگاران یاد باد " بسیار زیبا و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
💢 هر جا کار بیخ پیدا می‌کرد، این دو لشکر خط شکن بودن ...‌ هر عملیاتی که می‌شد کنار هم مکمل هم بودند. تو کربلای پنج انقدر نزدیک هم می‌جنگیدن که خیلی از شهدای کرمان و مازندران باهم یکی شده بودند. . 💢لشکر ویژه ۲۵ کربلا و لشکر ۴۱ ثارالله را می‌گویم... حاج قاسم و بچه هایش در کربلای پنج دوشادوش شیران لشکر ویژه ۲۵ کربلا مردانه ایستادند و حماسه آفریدند. خودش تو سوریه بین رزمندگان زینبیون گفته بود ، اگر از من بپرسند قشنگ ترین روزهای عمرت کی بود خواهم گفت : اون روزی که ( خطاب به حاج کمیل) با این مرد بزرگ و نيروهايش تو کانال شلمچه می‌جنگیدیم. . ▪️ سالروز عملیات غرورآفرین کربلای ۵ گرامی‌باد...!!! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 . ( 📷 سمت راست ۷۰ درصد سردار عبدالعلی عمرانی از ویژه ۲۵ ، و حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ کربلای پنج_دی ماه ۱۳۶۵🇮🇷) . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌷🌹🌷 🌹🌷 🌹 سردار جانباز اول بهمن سال 65 ✍️ به روایت : بود و ما ماموریت داشتیم که از به طرف دژی که به منتهی می‌شد عملیات کنیم. دشمن فشار زیادی می آورد و گردان‌های ما هم جانانه در خط می‌جنگیدند. شهید کلهر برای تقویت روحیه بچه ها و هدایت عملیات از ما جدا شد. من خیلی نگران حاج کلهر بودم تا اینکه دو یا سه ساعت بعد تماس گرفتند که هم به سختی مجروح شده است. بنده بلافاصله بعد از شنیدن خبر مجروحیت ایشان از آقای (شهیدنورعلی شوشتری) اجازه گرفتم و به جاده آمدم تا وقت عبور دادن حاج ‌یدالله از ایشان را ببینم. اما ظاهراً قبل از رسیدن من از آن‌جا عبور کرده بودند. بعد خبر رسید که ایشان را به منتقل کردند و چون حال ایشان وخیم بود، از آن‌جا به بیمارستان شهید بقایی انتقال‌ داده‌اند. فکر می‌کنم حدود 24 ساعتی را در بیمارستان مقاومت کردند چون ایشان از بنیه‌ی فیزیکی بسیار خوبی برخوردار بودند. از طرفی پزشکان همه‌ی سعی و تلاش خودشان را انجام دادند، اما با همه‌ی این اوصاف، ایشان به‌حالت عادی برنگشتند و همان باعث ضایعه مغزی و نهایتاً ایشان شد. 🌷 🌷🌷🌷 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 ✅ سی و هفت سال از عروجش گذشت از رزمندگان قدیمی موقع شهادت رفت گردان (ع) و روز اول بهمن 65 از پرکشید یادش او و برادر شهیدش سیر گرامی باد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹🌹 🌹 ۳۷ سال گذشت ✅ 19 اسفندماه 1365 بود که از پرکشید. یاد و خاطره او را گرامی می‌داریم. 🔶 دو یار قدیمی، سرداران شهید داود حیدری فرمانده گردان زهیر(ع) و شهید محمد موافق فرمانده گردان مسلم . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🌴🕊🌹🕊🌴🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند.... آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : 🌺🌴🕊🌹🕊🌴🌺 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌺🍀💐🌴💐🍀🌺 زماني بچه ها در پيكر يكي از را كه از نيروهاي بود، كشف كردند.... اما متأسفانه تا نزديك غروب آفتاب هرچه گشتند آن بزرگوار را پيدا نكردند، ديگر مأيوس شده بودند، با خود گفتند: كه پيدا نشد، پس پيكر را همان جا مي گذاريم، صبح دوباره برمي گرديم. صبح، يكي از برادرهايي كه با ما كار مي كرد، از خواب شب گذشته اش تعريف كرد و گفت: «ديشب خواب ديدم كه يك بالاي خاكريز آمد و به من گفت، دلاور اين جا چه مي كني؟» من گفتم دنبال مي گرديم، ولي پيدا نمي كنيم. او گفت: همان جا را مقداري عميق تر بكنيد، را هم پيدا مي كنيد». صبح كه بچه ها پاي كار برگشتند، همان جا را عميق تر كندند و اتفاقاً پلاك را هم پيدا كردند. راوي : شادی روح و شهدا کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 خـدایـا... بگیـر از مـن آن چـه که را می گیـرد از مـن ... این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای گیـــر کرده است ... را گفتنـد : یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی !؟ فرمود : إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... حتی اگـر بـه خط هـم رسیدی، آنجـا بـرای شـروعی مجـدد اســت... شادی روح و کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
شهیدی که از سر بریده‌اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله» امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش می‌گفتند حاج آقا آقاخانی روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در شهدارو منتقل می‌کرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم‌ می‌لرزه وقتی‌ یادم‌ میاد از سر بریده‌اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله» راوی: جواد علی‌گلی- همرزم شهید فرازی از وصیت نامه شهید: "خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده‌ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد... کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
24.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی بسیار زیبا و خاطره‌انگیز از سرزمین خونرنگ و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات عاشورایی  در دیماه ۱۳۶۵ با رمز مبارک یا زهرا (س) در منطقه عمومی انجام گردید. ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در این عملیات بحدی بود که عراقیها و کشورهای حامی صدام را به ترس و وحشت انداخت. یاد باد آن روزگاران یاد باد بسیار زیبا و دیدنی، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht