May 11
توی سپاه کار میکرد کله وجگر میاورد برای خونه
یه روز یه پیرمرد میبینه که میگه ما آرزوی کلہ وجگر داریم همه رو دادم بهش وگفتم پدر اینها رو بگیر وبرو برای خانواده....
گفت :نه نمی خوام لااقل یکی روبهم بده
گفته:نه دوتاش رو بردار برو ...
ودوتاش رو بهش داده بود...
واومد ...
ما پنیر وخربزه داشتیم گفت :مامان شاید اونها همین پنیر وخربزه روهم نداشته باشن وهمه رو داده بود به او...
لباس هایش رابه نیازمندان می داد
کفش هایش رابه کسی می داد ومی آمد خانہ... وازاین کارهامی کرد...
یک روز حقوق گرفته بود و همه پولش رابه یک نفرداده بود ویک کرایه برداشته بود و به خانه آمده بود
#ﺷﻬﻴﺪﻋﻠﻲ_ﭘﻴﺮﻭﻱ
#شهدای_فارس
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
توی سپاه کار میکرد کله وجگر میاورد برای خونه یه روز یه پیرمرد میبینه که میگه ما آرزوی کلہ وجگر داری
روزی که ازسفر برگشت بسیار ناراحت بود وچیزی نمی گفت وساکت بود...
گفتم: مادرجان اتفاقی افتاده گفت :نه
چند روز گذشت تا اینکه دیدم مانند مرغی سرکش کارهایش را انجام دادوازدوستان واقوام خداحافظی کرد ازهمه حلالیت طلبید ووسایلش راجمع و جورکرد
شب شروع کرد به قرآن خواندن...
تا صبح ازاو پرسیدم اتفاقی افتاده؟؟؟
گفت :آری من این سری که به جبهه بروم سفرآخـــر است....
ناراحت شدم... گفتم :ان شاءالله پیروز میشوید وشما به طرف ما برمی گردیدوازدواج می کنی و...
گفت :مادرجان من به دلم افتاده که شهید می شوم درسفر قبل باید شهید میشدم
ولی الان وقتش رسیده که بروم کارهایم رااینجا انجام دادم وکار دیگری ندارم...
باید زودتر بروم واو رفت...
همان چیزی که گفته بود شد وبه درجه #شهادت نائل گشت...
#ﺷﻬﻴﺪﻋﻠﻲ ﭘﻴﺮﻭﻱ
#شهدای_فارس
🌺🌷🌷🌷🌷🌷🌺
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
پیامبر گرامی اسلام (ص ) :
خداوند دوست دار کسی است که حسین(ع) را دوست دارد
☘🌹☘🌹☘
#شب_جمعه #شب_زیارتی حضرت اباعبدلله الحسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#امام_رضا #زیارت_مخصوص
دوباره قسمت من شد مسافرت باشم
در این #زیارت_مخصوصه زائران باشم
دوباره رزق عزای حسین و دست شما
بناست قبل محرم مجاورت باشم
🌷☘🌷☘🌷
#ﺭﻭﺯﺯﻳﺎﺭﺕ_ﻣﺨﺼﻮﺹاﻣﺎﻡﺭﺿﺎ ع
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#تبلیغ_غدیر_واجب_است*
#جفا_نکنیم !!*
*اﻭﻟﻮﻟﻴﺖ ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﺤﺮﻡ! !* !!😞😞
از دو الی سه ماه پیش تمامی شیعیان برای عاشورا و اربعین روز شمار زدند!
این علاقهء به سید الشهدا علیه السلام قابل ستایش است. اما قبل از محرم، ما مناسبتی داریم که افضل بر تمام مناسبتهای ما است. اساس مذهب ما به بزرگداشت این روز است.
🤔برای غدیر چه کردیم؟ برای غدیر کار نکردیم، متاسفانه انکار و تفسیر به رای شد!
*امام حسین علیه السلام کشته احیایِ غدیر است.*
*باید برای غدیر صد هزار برابر عاشورا و فاطمیه توان گذاشت*.
اگر غدیر فراموش نمی شد که عاشورا و فاطمیه ای در کار نبود!!!.
پس باید با تمام توان برای غدیر کار کنیم.
برای #غدیر روز شمار بزنید، پوستر پخش کنید. بنر بزنید، جشن بگیرید، دسته شادی در خیابان راه بندازید. طنین علیا ولی الله باید عالم را بلرزاند. کم کاری نکنید، در حق امیرالمومنین علیه السلام و غدیر کم کاری کنیم، جفا کردیم!
خیابان ها را آزین ببندید. دست به دست هم دهید.
👇
*ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻏﺬا و ﻭﻟﻴﻤﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﻫﻪ ﻣﺤﺮﻡ* !!!
*ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻋﻴﺪﻱ ﺑﺪﻫﻴﺪ و ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ* !!
از عید قربان تا مباهله جشن غدیریه بگیرید. خطبه غدیریه را چاپ کنید پخش کنید. ستون اسلام و تشیع غدیر است، اما متاسفانه برای این ستون و استحکامش کم کاری کردیم. از هر مناسبتی که داریم غدیر واجب تر و مهمتر است. ولایت امیرالمومنین علیه السلام را جار بزنید، شور به پا کنید. *ﺑﻪ ﻓﻘﺮا. ﺑﺎ ﻧﺎﻡ اﻣﻴﺮاﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﻛﻨﻴﺪ*.
برای غدیر کم گذاشتیم انکار شد، وقت بلند شدن است،
👌 *رزق محرم در غدیر داده میشود، هر کس برای غدیر کم بگذارد، در محرم کمش میگذارند!*
*برای غدیر کاری کنید این مملکت بلرزد!* ، صدای #علیا_ولی_الله گوش فلک را کَر کند.
*ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪاﻧﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻭﺿﻊ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮاﻱ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻻﻳﻤاﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎﻥ ﺭا ﻓﺪا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ*
دسته ﻫﺎﻱ ﺷﺎﺩﻱ به خیابان ها بیاورید،
*ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﺪ ﺩﻳﻦ ﻣﺎ ﻓﻘﻄ ﺩﻳﻦ ﻋﺰاﺩاﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ*
👆👆👆👆👆
#ایستگاه_صلواتی بزنید، شهرهای خودتان را #چراغانی کنید. ان شاء الله امام عصر روحی فداه دعایی برای همه کند.
روز عید غدیر، روزی است که خدا نعمتش را کامل کرده است، چرا شکر نعمت نکنیم؟
صد هزار برابر هر سال توان بگذارید، *کاری کنید مرحم بر سینهء مجروح صدیقه طاهره سلام الله علیها شوید*.
تمام معصومین به شهادت رسیدند بخاطر غدیر، چرا ما ساکتیم؟ چرا ما بی تفاوتیم. کاری کنید که کسی جرات نکند خدشه بر غدیر وارد کند.
من کنت مولا فهذا علی مولا را بلند بگویید، روز غدیر روز بیعت با امام عصر روحی فداه است.
💐دست به دست هم بدهیم احیایِ غدیر کنیم. با پولمان، با وقتمان، با هیئتمان؛ با وسائلمان؛ با هر عملی که میتوانیم احیایِ غدیر کنیم.💐
*ﻫﺮ ﻛﻲ ﭘﺎﻱ ﻛﺎﺭﻩ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﮕﻪ....*
*"اگر دلسوز غدیر و ولایت هستید #نشر دهید*
🌹🌹🌹🌹
ﺳﺘﺎﺩ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺑﺮﮔﺰاﺭﻱ ﻋﻴﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﻏﺪﻳﺮ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﻴﺮاﺯ
🌺🌺🌺🌺
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
1_85783784.mp3
1.97M
#ﺗﺒﻠﻴﻎ ﻏﺪﻳﺮ
ﺣﺠﺖ اﻻﺳﻼﻡ ﭘﻨﺎﻫﻴﺎﻥ
#ﺣﺘﻤﺎ ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ
🌺🌺🌺
#ﻫﻴﻴﺖ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﮔﻤﻨﺎﻡ_ﺷﻴﺮاﺯ
#ﺳﺘﺎﺩﺑﺮﮔﺰاﺭﻱ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﻴﺮاﺯ
ﻟﻂﻔﺎ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩاﺕ و اﻧﺘﻘﺎﺩاﺕ ﺩﺭ ﺧﺼﻮﺹ اﻳﻦ ﻣﺮاﺳﻢ ﺭا, ﺟﻬﺖ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﺮاﺳﻤﺎﺕ ﺁﺗﻲ, به اﺩﻣﻴﻦ ﻛﺎﻧﺎﻝ اﺭﺳﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ :
@Khadem_shohadaye_shiraz
#گفتند_شهید_گمنامہ
پلاڪ هم نداشت اصلا
هیچ نشونہ اے نداشت
امیـــدوار بودم روے
زیرپیرهنیش اسمش رو نوشتہ باشہ
نوشتہ بود :
“ اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم ...
🍃🍀🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
دکتر به حاج اسکندر می گفت: دیگر به بهبود این پسر امیدی نیست و از دست می رود.
می دانستم دل حاج اسکندر در جبهه گیر است.همیشه خودم ساکش را می دادم دستش ومی گفتم برو.اما این بار دوریش راتاب نمی آوردم. هرچه اصرار کردتابرگردد و به عملیات برسد، گفتم: آخه من با این طفل معصوم چی کار کنم. اصلاً اگرخدایی نکرده از دست رفت،جنازه اش را به دست من می دهند,کجادفنش کنم؟
حاج اسکندر سرش راپائین انداخت و گفت:حق باشماست.
آن شب من پیش مهدی در بیمارستان ماندم، حاج اسکندرهم به کوار برگشت. روی صندلی کنار تخت نشسته بودم،به فرزندبیمارم چشم دوخته بودم که خوابم برد.
ناگهان بانویی که چادری از نور به سر داشت،به همراه دو آقاکه از نورشان نمیتوانستم به آنها خیره شوم از درب اتاق واردشدند.دو آقا به احترام خانم عقبترایستاده بودند. آمدند و کنار تخت مهدی ایستادندوگفتند:ما آمده ایم عیادت فرزندشما!
باتعجب گفتم:شما؟
خانم فرمودند:دلت میخواهد پسرت خوب بشه!
-والله پدرش هم می خواهد بره جبهه، به خاطراین بچه نمی تونه بره!
- من حضرت زهرا(س) هستم.آمدم بگم که مانع حاج اسکندر نشو، بگذار برگرددجبهه، ما فرزندت راشفا می دهیم.
از خواب پریدم.دل توی دلم نبود. صبح که شد، حاج اسکندربایکی از بچه های کوار آمد.نگذاشتم وارد شود.
- حاجی همین الان،از همین جا برو جبهه. دیگه نمی خواهم اینجا بمونی!
- چی شده!
- هیچی،تو فقط برو.
اصرار کرد جریان خواب را گفتم. اشک توی چشم هایش پیچید.حاج اسکندر همیشه آماده رفتن بود، از همان درب بیمارستان به سمت جبهه حرکت کرد.
کم کم، برخلاف انتظار پزشکان، علائم بهبودی درمهدی هم دیده شد وخوب شد...
#ﺷﻬﻴﺪاﺳﻜﻨﺪﺭاﺳﻜﻨﺪﺭﻱ
1_56208998.mp3
5.6M
🎵 #صوت_شهدایی
🔺اسم زیبا #تو دارم بر لب
🔹میخونم #لبیک_یا_زینب✌️
🔻من هستم سربازِ گردانِ
🔹 #دختر پادشاه عرب
👈تقدیم به #مدافعان_حرم
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
کاظم از قهرمانان جودو کشور بود و چندین مدال کشوری داشت. اما تمام و کمال خودش را وقف بسیجی ها و بچه های مسجد کرده بود. در درمانگاه متروکه پایگاه هوایی در فلکه خاتون، سالنی بود که بچه ها برای آموزش جودو آنجا جمع می شدند. من به کاراته علاقه داشتم و کلاس کاراته می رفتم. چند باری برای تماشا به سالن کاظم رفتم.
قبل از شروع تمرین دسته جمعی سوره ای از قران می خواندند، تمرین ها که زیر نظر کاظم تمام می شد، چراغ ها را خاموش می کردند همه رو به قبله ایستاده و دعای فرج می خواندند و به امام زمان متوسل می شدند. بعد از تمام شدن، کارتن کوچکی در بین کسانی که برای تمرین آمده بودند می چرخید و هر کس دوست داشت مبلغی را برای مخارج باشگاه کمک می کرد، چون کاظم هیچ دستمزدی برای آموزشی که می داد نمی گرفت.
یکبار او را به کلاس کاراته دعوت کردم.تا کاراته هم یاد بگیرد. قبل از شروع کلاس به استاد جریان آمدن کاظم را گفتم. وقتی کاظم با لباس و کمربند سفید وارد شد، استاد همه را به صف کرد و به سبک کاراته کار ها، همه جلو کاظم خم شدند و کلمه اُوس را گفتند. اخم کاظم توی هم رفت. انقدر افتاده بود که دوست نداشت کسی به او تعظیم کند، حتی در ورزش. به گوشه ای رفت و خودش به تنهایی تمرین کرد، دیگر هم پا در کلاس کاراته نگذاشت.
شاگردان زیادی از باشگاه کاظم به شهادت رسیدند یا به درجه جانبازی نائل شدند.
#ﺷﻬﻴﺪﻛﺎﻇﻢ_ﻓﺮاﺭﻭﻳﻲ
#شهدای_فارس
🌺🌹🌺🌹🌹🌺
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
May 11