eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
224 دنبال‌کننده
440 عکس
51 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی بهشت عزَّوَجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود … اختراع شد! آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول و فاعلات و فَعَل اختراع شد «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» اینگونه بود ها…! که اختراع شد! @shokoohsher🌱
✨شکوهِ شعر✨
خورشیدِ پشتِ پنجره‌ پلک‌های من من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من.. @shokoohsher✨ #نجمه_زارع🍃
خورشیدِ پشتِ پنجره‌ پلک‌های من من خسته‌ام! طلوع کن امشب برای من می‌ریزم آن‌چه هست برایم به پای تو حالا بریز هستی خود را به پای من وقتی تو دل‌خوشی، همه‌ی شهر دل‌خوشند خوش باش هم به جای خودت هم به جای من تو انعکاسِ من شده‌ای… کوه‌ها هنوز تکرار می‌کنند تو را در صدای من آهسته‌تر! که عشق تو جُرم است، هیچ‌کس در شهر نیست باخبر از ماجرای من شاید که ای غریبه تو همزاد با منی من… تو… چه‌قدر مثل تو هستم! خدای من! @shokoohsher🍃
گیرم که با هر وعده خامم کرده باشی با دلبری مشتاق دامم کرده باشی گیرم که گاهی با همان شیرین زبانی زهر کلامت را به کامم کرده باشی گیرم که با تحقیر از خود رانده باشی در فکرِ قدری انتقامم کرده باشی بی رحمی ات گاهی تو را گم کرده باشد چشم انتظار یک پیامم کرده باشی اما حلالت می کنم حتی شبی که یک خوابِ راحت را حرامم کرده باشی شادم ز عطر خاطرات عاشقانه حتی اگر غم را به نامم کرده باشی @shokoohsher🌱
رد می شوی چه سر به هوا از نگاه من نفرین به چشم پر عطش سر به راه من... @shokoohsher🌱
✨شکوهِ شعر✨
رد می شوی چه سر به هوا از نگاه من نفرین به چشم پر عطش سر به راه من... @shokoohsher✨ #ملیحه_سازگار🌱 #
رد می شوی چه سر به هوا از نگاه من نفرین به چشم پر عطش سر به راه من من دوست دارم این هدف بی نتیجه را گیرم تویی بزرگ ترین اشتباه من! عمری پلنگ وحشی ِی دل پای برکه ها در جستجوی عکس تو می گشت ماه من! حالا ولی دریغ که هم صحبت همند انبوه گیسوان سپید و سیاه من با من بگو رفیق ! که یک بار هم شده تقدیر روزگار شود دل به خواه من؟! ای کاش بگذرد طمع چشم های تو از چشم های پر هوس بی گناه من @shokoohsher🌱
عیبی ندارد قابل درک است خوب و خوشی با اینکه تنهایی میبینمت، من را نمیبینی دور از منی، هرچند اینجایی نه! قابل درک است. میفهمم حوا تویی! من از تو آدم تر! من عاشقم، تو دوستم داری دلبستگی داری ولی کمتر عیبی ندارد پیش می آید اصلا نفهمی یک نفر اینجا... گاهی به چشم اصلا نمی آیند دیوار، در، کاناپه، گلدان ها گریه؟ چه حرفی میزنی! اصلا در این قفس هرچند تنهایم هرکس به هر نحوی بیازارد من با دل او راه می آیم خنجر؟ بزن!صاحب دلی اصلا بشکن، بیاندازش، تمامش کن یا نه برای بار پنجاهم یکبار دیگر باز خامش کن کینه؟ معاذالله! نه! هرگز من بغض های بعد شامم را سر میکشم با آب و میخوابم تا قصه ی نیمه تمامم را... @shokoohsher☘️
✨شکوهِ شعر✨
آغوش باز آسمان را پس زدیم آری زیرا کبوترهای بی تاب حرم هستیم... @shokoohsher✨ #فرزانه_قربانی🌱
ما مشتری کافه‌های صبحدم هستیم دنبال چای طعم دار و تازه دم هستیم یک عمر با هم صاف و ساده زندگی کردیم گرچه اسیر جاده ی پر پیج و خم هستیم ما خیری از شادی ندیدیم از همان اول آرامش خود را فقط مدیون غم هستیم دنیا به ما می خندد اما او نمی داند کنج قفس هم ما دو تا در فکر هم هستیم اصلا چرا با طعنه ها خود را بیازاریم ما در نگاه عشق وقتی محترم هستیم آغوش باز آسمان را پس زدیم آری زیرا کبوترهای بی تاب حرم هستیم @shokoohsher🌱
وا کرده‌ام آغوش! قُلِ اللهُ شَهیداً نزدیک بیا، اَقرَبُ مِن حَبلِ وَریداً از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد لرزید دلم... زُلزِلَ زِلزالَ شَدیداً عشاق رهیدند و اسیران عُقلایند مردم دو گروه‌اند: «شَقیّاً» و «سَعیداً» از کعبه و بت‌خانه قیاماً و قُعوداً رفتم به در میکده عَبداً و عَبیداً با جوهر خاکستر پروانه نوشتم: مَن ماتَ مِن العِشق فَقَد ماتَ شَهیداً... @shokoohsher🍃
بی‌خیالِ آنچه در، چنتۀ زمانه است رأی من سرودنِ شعر است رأی من کنار تو، تا حرم قدم زدن زیستن در این مسیر، این نگارخانه است پشت میز دیدنت، رأی من شنیدنت با همان قیافه‌ی دست زیرِ چانه است هم‌ستاره! هم‌نگاه! خیره سمت نور ماه رو به رویش پگاه، راه ما روانه است سبز یا سپید و سرخ، بر لبانم اسم توست رنگهای پرچمت، متن یک ترانه است * ای شمال و ای جنوب، ای شروق و ای غروب انتخاب من همین خاک بی‌کرانه است... @shokoohsher☘️
من احتمال دیدن اویم در باجه‌ی کتاب‌فروشی من انتظار خواندن اویم در ناگهانِ صفحه‌ی گوشی قربان دست‌های عزیزت! جان می‌دهم به خنده‌ی ریزت دیوانه‌ام کن از همه چیزت با چند جمله‌ی درِ گوشی من مثل گیسوان سیاهت من مثل شانه‌های سفیدت رودی ندیده‌ام به روانی اسبی ندیده‌ام به چموشی آغوشت ای زنانه‌ترین زن! بی‌پرده مثل دیدن خواب است ماهیِّ لیز من نه صواب است رختی به غیر آب بپوشی از خود هزار برکه بنا کن حمام آفتاب به پا کن آماده‌ام که تن بسپارم آماده‌ام اگر تو بجوشی می‌گویمت الهه‌ی من کیست؟ می‌گویمت الهه‌ی من کیست؟ رو می‌کند ولی لب سرخت مثل خدایگان به خموشی @shokoohsher🌱