eitaa logo
به سوی سماء
941 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
475 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت، فکر و شهودِ علامه طباطبایی (علامه طهرانی، مهر تابان، ص۱۹) @sooyesama
🔺🔺🔺🔺🔺🔺 #نشر_دهید 🔰مدرسه حکمت ومعرفت #آوای_توحید دانش پژوه می پذیرد: 👥باحضور اساتید معظم: رمضانی،ضیائی،یزدان پناه،حسینی آملی،نائیجی، حلوائیان و سوری 🕒زمان ثبت نام: ۲۸مهر لغایت ۴ آبان 🔸مکان: قم.خیابان معلم کوچه دهم نبش ک۴ 🔻جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر avayetowheed.com/mava 🚩کانال موسسه در ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2158690304C84ca230822
روزی که باد... برگ‌های شقایق را سوی تو می‌آورد، او مدتهاست که پرپر شده است. مانند ستارگانی که سال‌ها پیش خاموش شده‌اند و نور آن‌ها اکنون به زمین می‌رسد. @sooyesama
هدایت شده از عقل منور
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدا قلم را سروری بس بزرگ، به دستم سپرد. هنگامی‌که در کشاکش بازی‌های تلخ زندگی، ناگه می‌سرود: «ن والقلم و ما یسطرون». در این سال‌ها بسیار نوشتم، از فراز و فرودها، از خوشی و ناخوشی‌ها. آن‌چه این قلم می‌نوشت بیش‌تر شرح حال بود، نه قیل و قال. شاید باورش دشوار است اما گاه حتی من نیز نمی‌دانستم چه خواهم نگاشت. قلم مرا با خویش می‌برد و در پایان من نیز تازه می‌یافتم که از کجا آغاز کردم و به‌کجا انجامیدم و چرا چنین راهی پرپیچ از واژه‌ها را پیمودم. گاه مگوهایی را به رمز سرودم که بلاهایی را فرود آورد. اما سرودم تا مگر مردمی بیدار شوند. لیک دژی که گرد دل‌هاشان کشیده‌اند حتی با گفتن مگوها نیز تکانی نخورد. بل‌که دژهاشان را استوارتر کردند تا رائحه حقیقت را نیز نشنوند. اکنون بسیاری از نگاشته‌هایم را ربودند. این قاعده تکوین است؛ روزی می‌دهد و روزی می‌ستاند، تا بدانی نگارنده اوست و من تنها می‌شنیدم. شاید نباید می‌نگاشتم. شاید نباید می‌سرودم. تاوان سنگینی است آن‌چه می‌پردازم. روزی که این دهان گشوده می‌شد گوشی داشت که اکنون او او نیست. پس دلیل دیگری برای نوشتن نیست. سالکی روزی گفت: هم‌واره پایان راه، آغاز آن‌را روشن می‌کند... @sooyesama
هدایت شده از کتابخانه صوتی
b1.mp3
6.83M
هدایت شده از کتابخانه صوتی
b2.mp3
6.4M
هدایت شده از کتابخانه صوتی
b4.mp3
6.53M
هدایت شده از کتابخانه صوتی
b5.mp3
6.78M
هدایت شده از کتابخانه صوتی
b6.mp3
6.66M
پایان
به نام او برخی دوستان ایمانی اظهار لطف می‌نمودند که مطالب چنین است و چنان. کاش ادامه می‌یافت. پاسخ چنین است: می‌دهی بر مثنوی شرحی تمییز می‌گریزی عشق را چون تیغ تیز شاخه را مشکن اگر میوه نکوست مثنوی را عشق زاییدست ای عزیز
مدتی این مثنوی تاخیر شد مهلتی بایست تا خون شیر شد تا نزاید بخت تو فرزند نو خون نگردد شیر شیرین خوش شنو چون ضیاءالحق حسام‌الدین عنان باز گردانید ز اوج آسمان... چون ز دریا سوی ساحل بازگشت چنگ شعر مثنوی با ساز گشت... بلبلی زینجا برفت و بازگشت بهر صید این معانی بازگشت... @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
امام سجاد (ع) در شب بیست و هفتم ماه رمضان، از آغاز تا انجام شب می‌فرمود: اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت (الإقبال بالأعمال الحسنة، ج۱، ص۴۰۲) @sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم دار غرور، همان زندگی دنیاست؛ جایگاهی فریبنده که انسان را از حقیقت هستی دور و به پندار‌های دروغین سرگرم می‌کند؛ «أنما حیاة الدنیا لعب و لهو... و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور» (حدید؛ ۲۰). گرچه دنیا بخشی از آینه عالم است که حقیقت را بازتاب می‌دهد. اما خودنمایی این تصویر، به‌اندازه‌ای است که گاه دیدن حقیقت در متن آن‌را دشوار می‌سازد. از سوی دیگر خورشید حقیقت آن‌چنان نورانی و سوزنده است که دیدار بی‌واسطه او ممکن نیست. بنابراین برای دیدار او باید به صورت‌های آینه نگریست و در دل آنها او را دید. ازاین‌رو آینه عالم و تعین‌های موجود در او بهترین راه دیدار حقیقت‌اند؛ «فخلقت الخلق لکی اعرف». اما آینه در عین سودمندی یادشده، چالش‌هایی نیز دارد؛ زیرا انسان را به خود سرگرم کرده و از توجه به حقیقت باز می‌دارد. درنتیجه نه می‌توان آینه را شکست و مستقیم به حقیقت نگریست و نه می‌توان در آینه غرق شد و از حقیقت باز ماند. هردوی این تندروی و کندروی نارواست. راهی که پیشوایان دینی پیشنهاد می‌دهند «تجافی» است. تجافی یعنی نیم‌خیز بودن در زندگی فریب‌انگیز دنیا. نه ترک و رهایی دنیا و نه غرق و انغمار در دنیا، بلکه نیم‌خیز بودن. تجافی یعنی عبور از صورت به معنا؛ دیدن شخص در دل عکس؛ رویارویی با اسمایی که در کنه آفریدگان نهاده شده؛ دیدن روی پر فروغ حقیقت در فراز و فرود عالم؛ «اینما تولوا فثم وجه الله». اگر از غرور و فریبندگی آینه رها شدی به سرای جاوید می‌رسی. یعنی حقیقت را در همه صورتهای آینه می‌بینی و این «دار خلود» است؛ زیرا دیدار حقیقت مقصد پایانی و قرارگاه آدمی است. با این شهود می‌یابی که هیچ استقلالی در صورت‌ها نیست و خودنمایی آنها گمانی ناروا بود که اکنون ناپدید شد؛ «الحقیقة محو الموهوم». این شهود تو را به حقیقت تسلیم می‌کند و تو اختیارت را که نماد خودبینی توست در اختیار او فدا می‌کنی و جز به فرمان او رفتار نمی‌کنی. رفته‌رفته ملکوت خود را به حقیقت سپرده و امانت الهی را بازپس می‌دهی. این مرگ، حیات بی‌کران الهی را در تو سرازیر می‌کند. گویی که همه اسما را دریافته و همه ملائکه را پذیرا شده‌ای. پس روح حقیقت در تو دمیده می‌شود و ملائک را به سجده وا می‌دارد. آن‌گاه همه اسما در یکتایی اسم اعظم پیچیده می‌شوند و تو آینه تمام‌نمای او می‌شوی. پس تو را فرمان می‌دهد که از آن‌چه در تو تابیده سخن گویی و تو به ترانه توحید لب می‌گشایی: «قل هو الله احد الله الصمد...». @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
نماز شب آخر ماه رمضان، ده رکعت است؛ به صورت پنجْ دو رکعتی با کیفت ذیل: - هر رکعت: حمد + ۱۰ توحید - در رکوع: سبحان ربی العظیم و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه - در سجده: سبحان ربی الاعلی و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه - پس از اتمام نماز: ۱۰۰۰ مرتبه استغفار - سپس به سجده رفته و می‌گوید: یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لنا ذنوبنا و تقبل منا صلاتنا و صیامنا و قیامنا. (منبع: مفاتیح الجنان) یادآوری: مرحوم میرزا جواد آقا در «المراقبات» تاکید بسیاری بر این نماز داشته و انجام آنرا موجب غفران نمازگذار و همه روزه داران می‌داند. @sooyesama
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند... جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند... از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند... @sooyesama
پیامبر خاتم (ص): من أحيا لَيلةَ العِيدِ و لَيلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، لَم يَمُتْ قَلبُهُ يَومَ تَموتُ القُلوبُ هرکس شب عید (فطر) و شب نیمه شعبان را زنده بدارد، به روزی که دل‌ها می‌میرند، دلش نخواهد مرد. (ثواب الأعمال، ص۷۷) @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
👆👆👆 نماز شب آخر، در شب عید فطر نیز وارد است. کیفیت آن، همان است با دو تفاوت: ۱- در رکوع سجده، تنها ۱۰ بار تسبیحات اربعه گفته می‌شود، و ذکر رکوع و سجده حذف می‌گردد. ۲- در دعای پایانی، صیغه‌ها مفرد می‌آید، نه جمع: یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لی ذنوبی و تقبل منی صلاتی و صیامی و قیامی. (منبع: مفاتیح الجنان) @sooyesama
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر... روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر... حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار برو از درگهش این ناله و فریاد ببر @sooyesama
هو الحی «طعم مرگ» نگرانی از مرگ، بخشی از طبیعت انسانی است؛ زیرا مرگ، به‌یک‌باره انسان را از همه دارایی‌های دنیا جدا کرده و به سرایی ناشناخته رهسپار می‌کند. انسان‌ها می‌کوشند به کمک استدلال‌های عقلی به این دست نگرانی‌ها، پاسخ دهند. برای نمونه عقل استدلال می‌کند که حقیقت انسان، نفس اوست و تعلقات دنیا این مرغ ملکوتی را از پرواز به آسمان حقیقت باز می‌دارد. بااین‌همه هنگامی‌که آدمی با خود خلوت می‌کند وابستگی پنهانی به دارایی‌های دنیا احساس می‌کند که مرگ را در کامش تلخ می‌نماید. اما گروهی از مردم هستند که تجربه‌ای نزدیک به مرگ داشته و برای لحظاتی عروج به عالم بالا را چشیده‌اند. گزارش‌هایی که ایشان از تجربه مرگ و شیرینی آن می‌دهند جالب توجه است. برخی از ایشان پس از مرگ شیرینی و رهایی زایدالوصفی را تجربه می‌کنند که به‌یک‌باره همه نگرانی‌ها و وابستگی‌های دنیا را فراموش می‌نمایند. آن‌چه ایشان در می‌یابند نوری مهربان است که در آغوش او به ادراک همه اسرار زندگی خویش دست می‌یابند. به‌گونه‌ای که می‌یابند همه رویداد‌های تلخ و شیرین زندگی، پروسه‌ای هوشمند برای تربیت و تکامل آن‌ها بوده است. تجربه‌گران مرگ در آغوش نور الهی گونه‌ای گرمای محبت‌بخش را تجربه می‌کنند که در هنگام این تجربه، همه نگرانی‌های پیشن را فراموش کرده و جز شیرینی اتصال به هستی، ادراکی ندارند. با شنیدن این سخنان، با خود می‌اندیشم که آن‌چه تجربه‌گران مرگ چشیده‌اند، خود خداوند نیست؛ زیرا ایشان در آغاز سفر معنوی خویش قرار داشته‌اند که آن‌را نیز رها کرده و به کالبد مادی باز گشته‌اند. بنابراین تنها تجلی‌های مثالی خدا را دریافته‌اند. اکنون اگر بالاتر می‌رفتند و به اداراک تجلی‌های عقلی و الهی می‌رسیدند چه حالی می‌داشتند؟ با این بیان، راز نیایش امام سجاد (ع) در شب ۲۷ رمضان که تا سحر تکرار کرده‌اند، اندکی روشن می‌شود. شاید حافظ نیز همین معنا را نشانه رفته است: روی بنمای و وجودم همه از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر... @sooyesama
زندگانی ابن عربی.pdf
20.13M
کتاب: در جستجوی کبریت احمر (داستان زندگی محیی‌الدین عربی) نویسنده: کلود عداس مترجم: فریدالدین رادمهر @sooyesama