#شرح_دعای_عهد
اللهم رب النورالعظیم؛ خداوندا! ای پروردگار نور بزرگ!
مراد از«نور بزرگ »؛یا#نور_حضرت_خاتمالاانبیاء، محمد بن عبدالله (ص) است؛ زیرا که بزرگتر از آن حضرت در جمیع خلایق اولین و آخرین نیست.(4) یاءء مراد#نور_عرش است، زیرا که در عالم اجسام و اجرام علوی و سفلی بزرگتر از آن نیست.(5) یا مراد مطلق#نور_عظیم_خداوند است در عالم باطن از هر چه باشد، و از هر که باشد.(6)
لکن انسب به این دعا؛ تفسیر آن است به#نور_حضرت_امام_زمان(عج) که در این اعصار غیبت، احاطه به جمیع انوار ماسوی الله، از عالم ایجاد دارد. زیرا که آن حضرت در این زمان واسطه فیما بین خدا و جمیع خلق است. و جمیع فیوض، از نور اصل وجود گرفته تا هرچه متفرع بر آن شود، به توسط آن حضرت به جمیع خلق می رسد.(7) پس در عالم ایجاد، در این ازمنه، بزرگتر از آن حضرت نیست. و خداوند را که در ابتداء این دعا، به پروردگار بودن، برای این نور میخوانند، یحتمل به جهت اشاره به آن است که امر آن بزرگوار به دست تو است، که میتوانی#عهد_ما و#بیعت_ما و#صلوات_ما را به او برسانی. و چون ما را#آرزوی_خدمت اوست، می تواند که #ظهور موفورالسرور او را برای ما نزدیک فرمایی. یا با وجود غیبت او ما را از فیوض او محروم نداری. و هر روز و هر شب بلکه هر ساعت و دقیقه افاضات بی نهایه او را درباره علوم دینیه و غیرها به ما برسانی.
و رب؛اگرچه از ماده تربیت نیست زیرا که آن مضاعف و این ناقص است، ولکن«رب » را به معنی#تربیتکننده هم معنی کرده اند. و بنابراین چون تربیت از ماده«ربوة »، است و آن به معنی#نمو_و_علو است، لهذا مراد به تربیت«نور عظیم »، البته زیادتی روشنی او و علو او است یوما فیوما، که ناشی می شود از زیادتی فیوض و علوم خداوندی. چنانکه در اخبار وارد شده که خداوند در هر شب جمعه و روز جمعه علوم ائمه دین را زیاد میفرماید، به حدی که حد و حصر ندارد و انتهایی در آن متصور نیست.(8) یا آنکه مراد به تربیت آن،#شهرت_دادن آن و#ظاهر_ساختن_کمال آن است برای خلق، در هر وقت، زیاده بر سابق آن.
و علی ای حال، شبههای نیست که خداوند از راه#رحمت و#لطف و#عنایات خاصه بی حد و انتها، در هر وقت و هر ساعت و دقیقه، و هر آن و لمحه، باید در هر باب، فیوض خود را از امام زمان(عج) باز ندارد.(9) زیرا که امام مستعد فیوضات بینهایت او است.(10) و مراتب آن را نهایتی نیست. چنانکه واضح است.
پس معنی#ربوبیت او و#تربیت او «نور عظیم » را، همین خواهد بود. زیرا که سوای این را، حاصلی و ثمره ای نخواهد بود. و این عام است جمیع وجوه را; از#ظاهر و#باطن، و#علانیه و#سر، و فی نفسه و بالنسبه به مردم، و غیر این ها از سایر وجوه و اعتبارات لاتعد و لاتحصی.
و از این جهت است که ثمره این دعا عاید به خود شخص هم میشود. زیرا که او هم #تابع_امام و #مستفیض از فیوض بلانهایه او هست. لکن به#شرطی که#توجه و#اقبال داشته باشد. والا قابل نخواهد بود و به هر قدر که ناقابل باشد از فیوض الهی و فیوض امام محروم خواهد ماند. چنانکه بدیهی است. و چون نور خداوند را لامحاله محل و مظهری است و آن محل و مظهر، اقرب امکنه است نسبت به آن، و سابقا اشاره شد که یکی از معانی«نور عظیم » نور عرش است که عظیم است و بعد از آن، اعظم از کرسی چیزی نیست، لهذا بعد از فقره مذکوره میگویی:
پینوشتها:
1.باع: اندازه از سر انگشت دست راست تا سر انگشت دست چپ وقتی که دستها را افقی به طرفین بلندکند.
2.فتور:سستی، کندی.
3. ذراع: دست انسان از آرنج تا سرانگشتان،ساعد.
4.حاج شیخ عباس قمی،سفینة البحار، ج 2، ذیل ماده «نور» صفحه 615، و بحارالانوار جلد23 صفحه 306، روایت 3،به نقل از«التوحید» و «معانی الاخبار»،تفسیر آیه نور:قلت:مقل نوره قال لی:محمد (ص)،قلت:کمشکاة قال: صدر محمد ( (ص)،قلت: فیها مصباح قال:فیه نورالعلم، یعنی النبوة.
5.سفینة البحار، ج 2/174- 175، ذیل عرش، بحارالانوار 58/28، ح 37 به نقل از احتجاج طبرسی،و نیز صفحه 33 روایت 53 به نقل از تفسیر العسکری (ع) روایات در موضوع عظمت عرش و فضل آن بر کرسی، فراوان است.
6.بحارالانوار23/306 ح 2: عن الفضیل بن یسار قال: قلت لابی عبدالله الصادق (ع): الله نورالسموات والارض؟ قال: کذالک الله عز و جل.
7.بحارالانوار 24/51 ح 2 و3، به نقل از تفسیر قمی:«نحن والله نعمة الله التی انعم بها علی عباده و بنا فاز من فاز.» و همین مضمون از امیرالمؤمنین (ع) در بحارالانوار 24/55 ح 18 به نقل از تفسیر عیاشی روایت شده است.
همچنین در ذیل آیه 20 سوره لقمان «نعمت باطنی » به امام غایب (ع) تفسیر شده است.ر.ک: بحارالانوار 24/54،ح 17.
8.ر.ک، بحارالانوارج 26، باب 3. و به عنوان نمونه روایت 7 در صفحه 89 در همان باب به نقل از بصائرالدرجات به قرار زیر است:
عن ابی عبدالله(ع) قال:ان لنا فی کل لیلة جمعة و فدة الی ربنا:فلا ننزل الا بعلم مستطرف.
9همان/ 1،روایت 15
🌸شرح دعای عهد (قسمت سوم)🌸
وَ #رَبَّ_الْبَحْرِ_الْمَسْجُورِ؛ ای #پروردگار_دریای_مملو! یا #محیط! یا #افروخته!
پس به مناسبت دو فقره ماضیه می گوییم که: مراد از «#بحر_مسجور» هم باید #امام_زمان باشد. زیرا که #دریای_بیمنتهای_علم_خداوند است و #مملو_از_علوم_ربانی یا #محیط_به_جمیع_خلق. یا #افروخته_به_نور_پروردگار.
و در بعض احادیث واقع شه که «بحر مسجور» #دریایی است #میان_زمین
_و_آسمان که خداوند در وقت برپا شدن #قیامت از آن دریا میبارد به زمین، پس خاکهای مردگان در زمین از آن آب زنده می شوند، یعنی اجزاء متفرقه جمع می شوند. و هر کسی دو مرتبه، به جهت قیامت زنده می شود.
و در بعض احادیث این دریا را «بحرالحیوان» نامیده اند و آب آن را مثال آب منی ذکر کردهاند و محل آن را در زیر عرش خداوند قرار داده اند که عمق و قعر آن مقابل هفت آسمان و زمین است و #چهل_صباح بر #قبور #باریده می شود و در #نفخه_ثانیه همه خلایق از آن زنده می شوند و از قبور بیرون می آیند. و لکن در بعض روایات به دریای افروخته از آتش جهنم ذکر شده که در قیامت خواهد بود.(۱۷)
پس بنابراین تفسیر اخیر، مراد از آن، امام نخواهد بود. چنانکه تفسیر به دریای زیر عرش و دریای مابین زمین و آسمان هم، منافی آن است.
بلی، با قطع نظر از منافات و اختلاف تفسیر، میتوان گفت که امام بعد از ظهور خود، از #رحمات و #فیوضات خود، بر مقابر و مظاهر حقایق خلق می بارد. و اجزاء متفرقه غیرمتمیزه ایشان را جمع آوری می کند. و #باطن هر کسی را ظاهر می فرماید; به نوعی که گویا او را از کتم عدم، به عرصه وجود آورده و او را زنده کرده. پس عیب ندارد که او را «بحر مسجور» نامند; هرچند مجازا باشد، نه حقیقت؛ نسبت به آن معنی که در اخبار وارد شده.
و همچنین بعض مفسرین ذکر کرده که اهل تحقیق گفتهاند که «بحر مسجور» #دلی_که_به_آتش_محبت_تافته_شود(۱۸) پس بنابراین هم عیب ندارد که مراد امام زمان باشد.
و علی ای حال، ذکر این فقره بعد از دو فقره اول، کانه اشاره به این است که چون نبی و ولی، ابوین امت می باشند; چنانچه پیغمبر (ص) فرموده که: انا و علی ابوا هذه الامة(۱۹) یعنی; من و علی پدر و مادر این امتیم.(۲۰) لهذا امام زمان هم که قائم مقام ایشان است، پدر و مادر ایشان است، پدر و مادر امت خواهد بود. و از آب رحمت که نازل از صلب او و ساکن در رحم اوست یعنی به فیوض خداوند، که به واسطه باطن، که اعلای او است، نازل بر ارض قابلیت، که اسفل او و ظاهر او است، خلایق تربیت می شوند. مثل; تربیت طفل در شکم مادر. و به این واسطه به عرصه وجود و شهود و امتیاز می آیند که از یک دیگر ممتاز و معرف می شوند. مثل; امتیاز موجودات از یکدیگر، بعد از تساوی ایشان در عدم.
والحاصل; بعید نیست که حاصل سه فقره مذکور این باشد که: خداوندا! ای پروردگار امام زمان! که هم #نور و #کمال(۲۱) ذات تو است، که فاعل در سایر مخلوقات است. و هم #مظهر و #محل_ظهور_نور تو است، که مفعول و مخلوق تو است. و هم اصل فیض تو است، که آبی است شبیه به منی که خلقت خلایق از آن می شود؛ اگرچه به سبب وسعت بلانهایه او، او را دریا نامند و افروخته باشند آن را از نور محبت یا نار عشق، و آن را از جانب سماء علو باطن، بر ارض دنو ظاهر، که قابل فاعل است، نازل سازند و به آن احیاء خلق را نمایند؛ مثل روز اول که ابتداء خلقت ایشان باشد.
و خلاصه؛ مقصود آن است که زمان ظهور امام، قیامت صغری است و معاد کوچک خلق است.(۲۲) پس چنانکه مبدا لغت خلایق را در سه مقام؛ یکی «فاعل » و یکی «قابل » و یکی «نطفه »، است; همچنین در #معاد ایشان هم در #قیامت_صغری_و_کبری باید هر سه مقام باشد. و همه در قیامت صغری از وجود ذی جود مقدس مطهر #امام_عصر (عج) ظاهر میشود. لهذا خدا را به پروردگاری هر سه مقام میخوانیم و باکی نیست که همه را عبارت از خود امام بدانیم ولو مجازا، و بعد از آن می گوییم:
پینوشتها:
۱۷. در مورد مستندات قول شارح (ره) درباره «بحر مسجور» رجوع شود به: بحارالانوار 58/107 و ج 60/27 . ج 13/273، مجمع البیان 5/444 و سایر تفاسیر ذیل آیات 6 تکویر و26 طور.
۱۸. ر. ک: مفردات راغب، ذیل «سجر».
۱۹. بحارالانوار36/255، ح 71، به نقل از کمال الدین / 151 و 152 و نیز همان مدرک/ 8، ح 11. و برای تحقیق بیشتر به باب 26 همان مدرک رجوع شود.
۲۰. بلکه «دو پدر این امتیم » نه «پدر و مادر این امتیم.»
۲۱- اصل: + «و».
۲۲- ر. ک: بحارالانوار 51/49 ح 14، به نقل از تفسیر قمی ذیل آیه شریفه «اقتربت الساعة » و ص 50 و 51 ح 24 و 25، به نقل از کمال الدین و ثواب الاعمال، ذیل آیه 1 سوره غاشیه و آیه 158 سوره انعام و ص 61، ح 61 به نقل از تفسیر فرات ذیل آیات 38 - 48 سوره مدثر.
منبع: مجله: موعودخرداد و تیرماه 1376، شماره3، نقل از سایت حوزه