#قدیمیها _ 2
🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻
📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا #کاسب بودند، باهم معاملهای کردند. خریدار جنسی را بهصورت پیش خرید و با قیمت توافقی از فروشنده خرید.
📌 چند هفته گذشت و موعد تحویل کالا شد. مشکلاتی در بازار پیش آمده بود که قیمت کالا بهصورت ناگهانی و پیشبینی نشده افزایش چشمگیری پیدا کرده بود. یعنی #سود هنگفتی نصیب خریدار میشد.
📌 خریدار که دید فروشنده در این شرایط دچار #خسارت و ضرر میشود از تحویل کالا خودداری کرد و گفت: من از معامله منصرف شدم، جنس مال خودت.
🔹 فروشنده در جواب گفت: معامله کردیم و تمام شد، این جنس مال شماست، سود کردی نوش جانت.
📌 دعوای این دو کاسب حلال خور مدتها، طول کشید. نه برای تصاحب سود بیشتر، برای جلوگیری از ضرر کردن طرف مقابل... #قدیمیها منفعت طلب نبودند، خیرخواه همدیگر بودند.
📍امروز هم اینطور هستیم؟
🆔 @taalighat
◾️السلام علیک یا بنت الحسین ◾️
«روضهی گودال» این شبها رقیه
ارباً اربا دست و قلب و پا رقیه
دور تا دورش فرشته گریه میکرد
ذکر جبرائیل و فطرس «یا رقیه»
هر که با هر آنچه دارد می نوازد ...
سنگ و سیلی یک طرف، تنها رقیه
گوش رفت و گوشواره رفت و مو رفت ...
غارتت کردند چون بابا ... رقیه
پیرهن ... چادر ... معجر ... پاره پاره
دختران شام تحت امنیت اما رقیه
سوخته مو، چشم کم سو، دست بر پهلو گرفته
أشبه الناس است به زهرا ... رقیه
عمه زینب پیر شد از ناله هایت
گریه کم کن ناله کم کن «یا رقیه»
میشود از خاک تا عرش خدا رفت
با نماز شب نه، تنها با رقیه
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 2 🔻 دعوای دو کاسب قدیمی 🔻 📌 پدرم عزیزم تعریف می کردند در بازار همدان دوتا #کاسب بودند،
#قدیمیها _ 3
🔻 صداقت در معامله 🔻
❇️ مرد شریف و بزرگواری در گوشهای از حجره پدربزرگ ما سالهای سال کار میکرد. ساعت فروش بود. من هم مدتی تابستانها شاگردش بودم.
❇️ اون وقت ها ساعت سیکو و سی تی زن خیلی رو بورس بود و روی همه شون هم نوشته بود #ضد_آب. اما هر وقت مشتری می اومد و از ایشان میپرسید حاج آقا ببخشید این ساعتها ضدآب هستند؟ میگفت: نه! مشتری با تعجب میگفت آخه روش نوشته ضد آب، میگفت: دروغ نوشته!!!
📍هیچ وقت ازجنسش تعریف زیادی نمیکرد. به قول امروزیها اهل بازار گرمی نبود. کالا را با خصوصیات مثبت و منفیاش ارائه میکرد. #صداقت اصل بود و نه کسب #منفعت به هر قیمت.
❇️ #قدیمیها حاضر نبودند در کسب ذره ای دروغ بگویند و به هر راهی مشتری جلب کنند.
🆔 @taalighat
#قدیمیها _ 4
🔻میوه فروشی که به فکر امنیت روانی جامعه بود🔻
❇️ محله ما میوه فروشی داشت به نام حسین آقا. یک پیرمرد نورانی و کم حرف و خوشرو.
❇️ زمان #جنگ همدان ایامی درگیر #بمباران بود و بسیاری از شهر فرار کرده بودند. اما حسین آقای میوه فروش هر روز صبح میآمد و مغازه را باز میکرد و خیلی با آرامش میوه ها را یکی یکی با دستمال پاک میکرد و روی جعبه میچید.
❇️ به او گفتند وسط بمباران که همه #فرار میکنند تو ماندهای و صبح به صبح اینقدر با #آرامش میوه بساط میکنی؟؟؟
❇️ گفت بود: میخوام کمی از التهاب و #اضطراب مردم کم کنم. وقتی هر روز صبح کرکره رو میزنم بالا و میوه میچینم مردم احساس میکنند همه چیز عادی در جریان است و #زندگی ادامه دارد...
#دفاع_مقدس
#ایران_مهربان
#قدیمیها
🆔 @taalighat
#برادران_ایمانی
🔻 سوغاتی از دیار پاکستان 🔻
☘ امروز مهمان برادر عزیزم حجتالاسلام علی مهر از طلاب پرتلاش و با صفای #پاکستانی بودم. تازه از سفر پر مشقت تبلیغی در پاکستان برگشته بود و #سوغات دیارشان را برای حقیر به ارمغان آورده بود. شیرینی و شربت و چای مخصوص پاکستان. از اینها شیرینتر #حلاوت_برادری بود.
☘ برادر عزیز ما از طلاب محترم جامعه المصطفی العالمیه است و در مقطع #دکتری تحصیل میکند و هر سال ایام تبلیغ با دشواری مسیر قم تا پاکستان را به صورت زمینی طی میکند تا در منطقه خود بین مخاطبانی از #اهل_سنن و تشیع تبلیغ کند و این خود دشواری دیگری است. این طلاب #غیرایرانی دوری از وطن را به جان خریده اند تا معارف اهل بیت علیهم السلام بیاموزند در کشورشان #سفیر اسلام ناب باشند.
☘ ما همه در یک جبهه مقابل #طاغوت_جهانی و در پی #اعتلای_کلمه_حق هستیم. اسلام به ما آموخته است که مرزهای اعتباری جغرافیایی در برابر مرزهای واقعی #برادران_ایمانی خطوطی بی رنگ، بیش نیستند. باید با تقویت ارتباطات بین برادران جبهه اسلام ناب و #جبهه_مقاومت، خطوط مقدم مبارزه با #کفر_جهانی را تقویت کنیم. ارزش مبارزه در خطوط مقدم فکری کمتر از مبارزه در میدان رزم و جنگ فیزیکی نیست.
#برادران_ایمانی
#طلاب_غیرایرانی
#سفیر_انقلاب
#جبهه_مقاومت
#کفر_جهانی
#صدور_انقلاب
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 4 🔻میوه فروشی که به فکر امنیت روانی جامعه بود🔻 ❇️ محله ما میوه فروشی داشت به نام حسین
#قدیمیها _ 5
🔻 معامله با کاسب های مهذب 🔻
❇️ یکی از #مبارزین قدیمی و متدین و مهذب همدان، شخصی بود به نام حاج محمود دادفرما، بازاری بود و مغازه لوازم التحریر فروشی داشت.
❇️ مغازه حاج محمود با منزل پدری ما دوتا خیابان فاصله داشت. نزدیک منزل هم مغازههای لوازم التحریری دیگهای هم بودند.
❇️ پدربزرگم مبلغی بیشتر از میزان خرید لوازم التحریر مورد نیاز، به پدرم پول میداد و میفرمود: این مبلغ بیشتر را کرایه تاکسی بده ولی هرچه میخواهی بخری برو و از حاج محمود #دادفرما بخر.
❇️ برای #قدیمیها مهم بود که در بین ده تا کاسب با کسی معامله کنند که از همه مهذب تر و #متدین تر است.
🔰️ دقت در این جنس مسائل به شکلگیری شبکه ارتباطات اجتماعی صحیح و ایجاد ارزش اجتماعی برای کسب و کاسب حلال بود. امتدادهای یک رویکرد که نیاز به مطالعه و تدقیق دارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📌 پینوشت: امروز آیا کاسب های جوانِ انقلابی چنین دقتها و احتیاط هایی را به رسمیت میشناسند؟ در این زمینه و آسیبهای موجود خواهم نوشت.
🆔 @taalighat
#دعای_ماه_صفر
✨دعایی که برای مصون ماندن از بلاها در #ماه_صفر خوانده میشود. #آیتالله_بهجت قدسسره بر این باور بودند که خواندن این دعا اختصاصی به ماه صفر ندارد.
✅ @bahjat_ir
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 5 🔻 معامله با کاسب های مهذب 🔻 ❇️ یکی از #مبارزین قدیمی و متدین و مهذب همدان، شخصی بود
#قدیمیها _ 6
❇️ پدربزرگ ما از #تجار سرشناس و #اهل_احتیاط بود. طبیعتاً با افراد بسیاری معامله داشت. روزی با کسی معاملهای انجام داد. کالا تحویل مشتری شد و ایشان هم مبلغ کالا را دریافت کردند.
❇️ بعد از مدتی به ایشان خبر رسید آن مشتری از این معامله #متضرر شده. (یا بعدا آن جنس کاهش قیمت پیدا کرده یا آن طرف نتوانسته با قیمتی که سود خوبی ببرد کالا را بفروشد.)
❇️ پدربزرگ کسی را فرستادند سراغ آن فرد. طرف آمد و پدربزرگ مبلغی که وی دچار زیان شده بود را به او پرداخت کرد و بعد فرمود: دیگه با من معامله نکن، چون معلوم شد دست من برای تو #برکت نداره...
📌 #قدیمیها منفعت دیگری را بر خودشان ترجیح میدادند و دنبال کسب سود به هر قیمتی نبودند.
🆔 @taalighat
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️
🔹 حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای #درخشان_پور امام جماعت و از اساتيد اخلاق مدرسه #معصومیه دار فانی را وداع گفتند. انسانی مهذب و مهربان و دلسوز طلاب. کسی که توشه معنوی از معاشرت با علامه طباطبایی و شاگردی محضر مرحوم آیت الله سعادت پرور داشت و برای طلبهها با همه وجود #پدری_مهربان بود.
📌 شادی روح مطهرش صلوات...
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 6 ❇️ پدربزرگ ما از #تجار سرشناس و #اهل_احتیاط بود. طبیعتاً با افراد بسیاری معامله داشت.
#قدیمیها _ 7
🔻 پزشک مردمی 🔻
☘ یکی از پزشکان قدیمی و بسیار سرشناس همدان که در دهه 40 شمسی شهردار همدان هم بود، فردی بود به نام #دکتر_منصور. تحصیلکرده #فرانسه، متخصص قلب و جزو 5 پزشک برتر همدان.
☘ دکتر منصور بر خلاف همه اطبا، در روزهای #تعطیل در #مطب حاضر بود. گفتند آقای دکتر همه پزشکها ایام تعطیل استراحت میکنند، شما چرا به مطب میای؟ گفته بود: الان که دکتر در دسترس نیست #مردم به من نیاز دارند.
☘ از بیماران نیازمند #ویزیت نمیگرفت و با داروخانهای قرارداد داشت که داروی بیماران نیازمندی که معرفی میکند را #رایگان تحويل دهد. بعدا خودش هزینه را به داروخانه میداد.
☘ فرزندانش همه #خارج از کشور تحصیل میکردند و یکی از آنها چهرهای بینالمللی بود. گفته بود راضی نیستم خارج بمانید و به اجنبی خدمت کنید. برگردید به #کشور به مردم خودتان خدمت کنید.
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 7 🔻 پزشک مردمی 🔻 ☘ یکی از پزشکان قدیمی و بسیار سرشناس همدان که در دهه 40 شمسی شهردار ه
#قدیمیها _ 8
☘ همانطور که گفتم #دکتر_منصور از کسی که مستمند بود نه تنها #ویزیت دريافت نمیکرد که هزینه درمان او را هم میداد.
☘ دکتر منصور متخصص قلب بود. اما #مردم به خاطر علاقه و اعتمادی که به او داشتند برای بیماریهای معمولی مثل سرماخوردگی و... هم به او مراجعه میکردند.
☘ در این میان اگر کسی برای #بیماری_قلبی به او مراجعه میکرد تعرفه متخصص قلب را بهعنوان #ویزیت دریافت میکرد ولی اگر کسی برای بیماریهای دیگر و امور دم دستی تر مراجعه کرده بود، تعرفه #پزشک_عمومی را دریافت میکرد. یعنی تا این حد #احتیاط داشتند #قدیمیها...
#قدیمیها
#احتیاط
#مردم_داری
#مواسات
🆔 @taalighat
#اربعین
🔻 از کربلا رفتن تا کربلایی شدن...
☘ طبیعی است که شعلههای #شوق وصال حرم سیدالشهدا در دلمان آتش به پا کند. چرا که إن لقتل الحسین حراره فی قلوب المؤمنین. و طبیعی است #آتش_حسرت از مشرف نشدن به زیارت #اربعین دلمان را بسوزاند....
☘ اما یادمان باشد #کربلایی_شدن مهمتر از #کربلا_رفتن است. هر چند تشرف به کربلا یکی از مقدمات مهم برای کربلایی شدن میتواند باشد.
☘ آیا اینقدر که امروز حسرت میخوریم که کاش ما هم #اربعین کربلا بودیم، و این طور که الان #شوق_وصال حرم داریم و خودمان را به آب و آتش میزنیم که راهی پیدا کنیم برای کربلا رفتن...
🔻 آیا تا به حال همینطور برای نزدیک شدن به وجود مبارک #امام عليهالسلام و راه یافتن به حریم ولایت خودمان را به آب و آتش زدهایم؟ آیا اینطور از دوری امام سوخته ایم؟
🔻 کربلایی شدن، یعنی در جایی که #وظیفه است، حاضر بودن. گاهی وظیفه در زیارت است و گاهی وظیفه در ترک زیارت. باید نگران باشیم مبادا گام در مسیر خلاف وظیفه بگذاریم... نکند راه را غلط برویم
📍 حاجی #احرام دگر بند ببین #یار کجاست...
#کربلایی_شدن
#شوق_وصال
#حسرت
🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اربعین
🔻اربعین از نگاه شهروندان غربی🔻
❇️ غربیها از تفاوتهای ارزشهای فرهنگی دینی در تابلوی پیادهروی #اربعین با زندگی در دنیای #مدرن میگویند...
#اربعین
#فرهنگ_حسینی
#فرهنگ_غربی
#انحطاط_مدرن
🆔 @taalighat
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️
🔹 روح مطهر و ملکوتی عارفِ موحد و فقیه و فیلسوف کم نظیر معاصر، دانشمند ذوالفنون #علامه_حسنزاده_آملی به ملکوت اعلی پیوست...
📌 نثار روح مطهرش #صلوات
🆔 @taalighat
📌 بدون شرح...
#اربعین
#مهربانی
#حرم_تا_حرم
#بلوارپیامبراعظم_قم
#پیادهروی_جاماندگان_اربعین
🆔 @taalighat
تعلیقات
▪️انا لله و انا الیه راجعون ▪️ 🔹 روح مطهر و ملکوتی عارفِ موحد و فقیه و فیلسوف کم نظیر معاصر، دانشمن
#علامه_حسنزاده_آملی
🔻 هدایت قلوب و تربیت نفوس مستعده 🔻
☘ از همان سنین کم با خانواده از ایران رفته بودند و در مالزی زندگی میکردند. همانجا مدرسه میرود، بزرگ میشود و ارتباطش با فرهنگ ایرانی _ اسلامی محدود میشود به جمع خانواده و برخی دوستان. ولی فضای غالب اطرافش حال و هوای دیگری داشت.
☘ خوش استعداد بود و ذهن ریاضی قوی داشت و بسیار اهل مطالعه و عاشق #کتاب و درس. همیشه در مدرسه و دبیرستان شاگرد اول بود. همین موجب شد در یکی از معروفترین دانشگاههاي مالزی در رشته #مهندسی_الکترونیک مشغول تحصیل شود. حالا به یکی از دانشجویان موفق رشته خودش تبديل شده بود. بقیه برای سوالات شان به او مراجعه میکردند.
☘ یک #زندگی_ایدهآل برای یک دختر جوان امروزی! زندگی در یک کشور خوش آب و هوا، تحصیل در یک دانشگاه معروف در رشتهای خوب، تسلط به زبان و دارای آینده علمی و شغلی خوب...
☘ ناگهان ورق برگشت... با خانمی آشنا میشود که کتابی از آثار معرفتی #علامه_حسنزاده_آملی را تدریس میکند. احساس میکند دارد به مرحله جدیدی از زندگیاش قدم میگذارد و دنیا معنای دیگری پیدا کرده است.
☘ ترم آخر دانشگاه بود. حالا دختر امروزی قصه ما، نگاهش به عالم و زندگی عوض شده بود. شبها تا صبح #مناجات میکرد و روزها مطالعه و سکوت و #تفکر و عبادت و گوش دادن به سخنرانیها و دروس #علامه_حسنزاده_آملی. دنبال انصراف از #دانشگاه بود و میخواست بیاید ایران برای تحصیل در #حوزه!!!
☘ حالا پای کلاس درس علامه، تعریف جدیدی از انسان، جهان، مرگ، هدف و معنای زندگی، پیدا کرده بود و نگاهش به عالم تغییر کرده و شده بود یک انسان جدید...
☘ همه سرزنشش میکردند که داری به #آینده خودت لگد میزنی ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. تازه زندگي برایش معنادار شده بود و انگار #گمشده خودش را پیدا کرده بود.
☘ #علامه_حسنزاده_آملی دختری را از آن گوشه دنیا عاشق خدا کرده بود. به محض پایان ترم آخر دانشگاه و نگارش پایاننامه، بدون خانواده به ایران آمد و رفت به #حوزه و این شد آغاز یک زندگی و حیات نو...
#زندگی_ایده_آل
#معنای_زندگی
#هدایت_نفوس
#تحول_بنیادین
#علامه_حسنزاده_آملی
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 8 ☘ همانطور که گفتم #دکتر_منصور از کسی که مستمند بود نه تنها #ویزیت دريافت نمیکرد که ه
#قدیمیها _ 9
🌿 سال 1357 بود. رفتم به #بازار_تهران سری به حجره عمویم زدم. ظهر بود و هوا گرم. پیرمرد #دستفروشی کنار بازار شربت خاکشیر خنک میفروخت.
🌿 رفتم و یک لیوان شربت خاکشیر از #پیرمرد خریدم. تکه یخی داخل لیوان انداخت و لیوان را پر کرد از شربت. جرعه جرعه میخوردم و خنک میشدم. لیوان نصفه شده بود، کمی نفس گرفتم که پیرمرد با ملاقه اش دوباره لیوان را پر کرد از شربت.
🌿 گفتم حاجی من یک لیوان بیشتر نخواستم که، چرا دوباره شربت ریختی؟
🌿 گفت: من یک لیوان شربت خاکشیر فروختم نه یک لیوان یخ و شربت. بار اول که شربت ریختم نیمی از لیوان را یخ پر کرده بود و الان باقی سهم شربت را ریختم که #مدیون نباشم.
📌 خاطره از دکتر محمدرضا عراقچیان
🆔 @taalighat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیت_الله_تألهی
#علامه_حسنزاده_آملی
☘ دیدار علامه #حسنزاده آملی با عارف وارسته مرحوم آیتالله شیخ محمدهادی #تألهی همدانی
☘ آیتالله حسنزاده بعد از این دیدار فرموده بودند: هیهات که دیگر حوزه همچون #تألهی تحویل دهد...
☘ در این هیاهوی روزگار، دیدن مردان خدا و شنیدن کلام شان روح افزاست.
💠 #پیشنهاد_دانلود
🆔 @taalighat
تعلیقات
#قدیمیها _ 9 🌿 سال 1357 بود. رفتم به #بازار_تهران سری به حجره عمویم زدم. ظهر بود و هوا گرم. پیرمرد
#قدیمیها _ 10
☘ با گروهی از دانشجویان برای بازدید از امکنه تاریخی و بناهای سنتی #یزد عازم این شهر شدیم.
☘ در #بازار یزد انواع صنایع دستی خودنمایی میکرد. هر کسی در مغازهای مشغول خرید چیزی بود.
☘ من هم وارد مغازهای شدم تا چیزی خریداری کنم. اما با برخورد عجیب فروشنده روبرو شدم.
☘ فروشنده با کمال ادب گفت: ببخشید اگر ممکن است از مغازه کناری ما خرید کنید!
📍گفتم: چرا؟
📍گفت: راستش من از صبح تا حالا مشتری داشتم و شکر خدا دشت کردم ولی این بنده خدا از صبح هیچی مشتری نداشته! گفتم از اون خرید کنید کسب اونم رونق بگیره...
📌 خاطره از دکتر عراقچیان
🆔 @taalighat