eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
تبیین
🅾 #جریان‌شناسی نهضت حسینی #بصیرت یادشده در زیارت اربعین منوط به #جریان‌شناسی قیام حسینی است. 💢 سه
🅾 نهضت حسینی 💢 قسمت دوم 🔰2⃣🔰 جریان دومین جریانی که در موضوع جریان‌شناسی باید مورد بررسی قرار گیرد جریان و اسلام اموی است. ✅ رهبری این جریان با یزید است. ✅ : دشمنی با اسلام نبوی و علوی اسلام ابوسفیانی معاویه و یزید و حزب سیاسی شان، ادامه رویکرد مادی گرایانه آنها در جبهه کفر قبل از اسلام است. عمار، افسر جنگ نرم سپاه امیرالمؤمنین(ع) در جنگ صفین به این واقعیت اشاره کرد و گفت: ما در زمان پیامبر نیز در مقابل همین جریان (ابوسفیان و معاویه) می جنگیدیم، آن زمان ما ذیل لشکر اسلام بودیم و آنها در لشکر (به رهبری ابوسفیان). اکنون نیز در مقابل همین جریان می جنگیم با این تفاوت که امروز ما ذیل لشکر علی(ع) هستیم و آنها در همان لشکر به رهبری . بنابراین روشن است نباید ظواهر مسلمانی معاویه ما را دچار اشتباه کند. چه اینکه همین شخص هرطور علاقه دارد اسلام را معرفی می کند از جمله در روز چهارشنبه برای مسلمانهای شامی نمازجمعه می خواند یا حاکم دیگر اموی، ولید، نماز صبح را در حالت سرمستی ۴ رکعتی می خواند. معاویه شبی به یکی از یاران خود گفت: «هر حاکمی که آمد و از دنیا رفت، نامش نیز از بین رفت ولی این شخص (پیامبر اعظم) نامش را کنار نام خدا گذاشت و من تا این نام را از بین نبرم دست بر نخواهم داشت.» البته یزید به دلایلی، مانند معاویه تلاش چندانی برای مخفی سازی خود نمی کرد و علنا می کرد و در مجلس اسراء اعتراف کرد با این شعر کفرآمیز: «بنی هاشم با حکومت بازی کرد ولی نه وحی ای هست و نه پیغمبری!» @tabyinchannel
🔵 استاد سیدمحمدمهدی میرباقری 💥 مانع نمی‌شدند بلکه جلوی را می‌گرفتند. «در روايت آمده است بني‌اميه مانع نشر توحيد نمی‌شدند بلکه جلوی معرفي شرک را مي‌گرفتند؛ چرا که وقتي شرک شناخته نشد، مي‌تواند خودش را به عنوان توحيد معرفي کند! (إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِيمَ الْإِيمَانِ، وَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ الشِّرْكِ، لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوه). این يعني اسلامِ يک‌بعدی. اسلامي که در آن باشد اما نباشد. محبت باشد اما غضب نباشد. اگر اين‌طور شد، همه مکاتب، کم‌کم، توحيدي پنداشته مي‌شوند! انسان بايد هر دو دستگاه را بشناسد: يکی، معارف اهل بيت(ع) و دستگاه عظيم آنهاست و دوم دستگاه ظلماني طواغیت و شیاطین و به‌تبعش کفار و مشرکين و منافقین تا دنياي امروز، که شايد سازمان‌يافته‌ترينش حجاب است که با همه ابعادش بر معارف ديني و دستگاه حق سنگینی مي‌کند. انسان بايد آن حجاب را و و راه برون‌رفت از اين فضاي ظلماني را براي جامعه تبيين و طراحي کند؛ همچنین باید معارف اهل بيت(ع) را بشناسد و راه زندگي کردن «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» را به ديگران بياموزد.» @tabyinchannel
⭕️فداکاری امام حسین علیه السلام 🔹[امام حسین (علیه السلام)] پاسداری که هر چه داشت در راه اهدا کرد؛ و را از پرتگاه رژیم طاغوتی نجات داد. 🔹رژیم منحط می‌ رفت تا را رژیم طاغوتی، و بنیانگذار اسلام را بر خلاف آنچه بوده معرفی کند. و (یزید) به اسم خلیفه رسول الله با آن کرد که چنگیز با ایران، و را تبدیل به نمود. 🔹اگر پاسدار عظیم الشان اسلام و شهادت جوانمردانه پاسداران بزرگ و اصحاب فداکار او نبود، در خفقان بنی امیه و رژیم ظالمانه آنان وارونه معرفی می‌شد، و زحمات نبی اکرم - صلی الله علیه و آله - و اصحاب فداکارش هدر می‌رفت. بیانات‌ حضرت‌ امام ۵۸/۰۴/۰۶ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از خدماتش به و كسانى كه او مى زيستند اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از اين است كه انسان، در برابر و همزيستى مسالمت آميز و توأم با و و خوشرفتارى و داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با و با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را مى كرد؛ را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با همدردى مى كرد؛ با مُدارا مى نمود و با ، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ، ياسر و رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، ، چنان بر اموال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير اطاعت و از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نمودم. 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين فاميلى و قبيلگى كه به دست همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد. 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ». (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر از سوى شما و از بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد). 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد؛ بلكه و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من خدمتى به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است. 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره از در وحشت بوده اند، ولى من از بيمناكم). پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد. پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش اول) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود، بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند، و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّات‌شان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 1⃣مورخ معروف، مسعودى در كتاب «مروج الذّهب» داستانى نقل مى كند كه: «، خليفه عباسى در سال ۲۱۲ ق دستور اكيدى داد، منادى در همه جا ندا دهد كه احدى حقّ ندارد از ذكر خيرى كند يا او را بر هيچ يك از صحابه پيامبر (صلى الله عليه و آله) مقدّم بشمرد. جمعى از آگاهان در انديشه فرو رفتند كه اين دستور اكيد و شديد براى چيست؟ بعداً معلوم شد اين به سبب خبرى بود كه از طرف فرزند «مغيرة بن شعبه» نقل شده بود كه خلاصه اش چنين است: 🔹او مى گويد: من با پدرم مغيره به شام آمديم. پدرم هر روز نزد مى رفت و با او سخن مى گفت و بر مى گشت و از عقل و هوش او تعريف مى كرد. شبى از نزد برگشت. او را بسيار اندوهگين يافتم، به گونه اى كه از خوردن شام خوددارى كرد. من تصور كردم مشكلى درباره خانواده ما پيدا شده است. پرسيدم: چرا امشب اين همه ناراحتى؟ گفت: من امشب از نزد بر مى گردم. گفتم: چرا؟ گفت: براى اين كه با خلوت كرده بودم. به او گفتم: مقام تو بالا گرفته، اگر عدالت را پيشه كنى و دست به كار خير بزنى بسيار بجا است، مخصوصاً به خويشاوندانت از بنى هاشم نيكى كن و صله رحم به جا آور. آنها امروز خطرى براى تو ندارند. 🔹ناگهان [او منقلب و منفجر شد و] گفت: هَيْهاتَ هَيْهاتَ! به خلافت رسيد و آنچه بايد انجام بدهد انجام داد؛ اما هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم فراموش شد؛ فقط گاهى مى گويند: ابوبكر. سپس به خلافت رسيد و ده سال زحمت كشيد. او نيز هنگامى كه از دنيا رفت نامش هم از ميان رفت. فقط گاهى مى گويند عُمر. بعد برادرمان به خلافت رسيد و كارهاى زيادى انجام داد. هنگامى كه از دنيا رفت نام او هم از ميان رفت؛ 🔹ولى آن مرد هاشمی [اشاره به (صلى الله عليه وآله) است] هر روز پنج مرتبه به نام او فرياد مى زنند: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمّداً رَسُولُ اللهِ» با اين حال چه عملى و چه نامى از ما باقى مى ماند، اى بى مادر؟! «وَ اللهِ اِلَّا دَفْناً دَفْناً» [۱] (به خدا سوگند! چاره اى جز اين نيست كه اين نام براى هميشه دفن شود!). هنگامى كه اين خبر را شنيد در وحشت فرو رفت و آن دستور شديد را درباره صادر نمود». [۲] اين خبر كه در كتب معروف تاريخ آمده پرده از مسائل بسيارى بر مى دارد و به سؤالات بسيارى در برنامه هاى پاسخ مى گويد. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] در شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، محقق / مصحح: ابراهيم، محمد ابوالفضل‏، انتشارات آية الله مرعشى نجفی، قم،‏ ۱۴۰۴ق، چ ۱، ج ‏۵، ص ۱۳۰ نقل شده است: «لا و الله اِلَّا دفناً دفناً». [۲] مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، تحقیق: سعد داغر، دار الهجرة، قم، ۱۴۰۹ق، چ ۲، ج ۳، ص ۴۵۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، همان، ص ۱۲۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از نظر امام علی (علیه السلام)، هدف «بنی امیّه» از به دست گرفتن حکومت چه بود؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸از تعبيرات (عليه السلام) در خطبه ۱۶۲ «نهج البلاغه» مخصوصاً جمله «حَاوَلَ الْقَوْمُ إِطْفَاءَ نُورِ اللهِ مِنْ مِصْبَاحِهِ...» چنين استفاده مى شود كه هدف تنها استيلاى بر خلافت اسلامى نبود؛ بلكه آنها - كه تفاله هاى عصر جاهليّت بودند - كمر به محو بسته بودند و اگر با فداكارى هاى و بيدارى مسلمين پرده از نيّاتشان برداشته نمى شد، معلوم نبود كه امروز، نامى از باقى مى ماند يا نه؟! شواهد تاريخى بر اين مدّعا بسيار است؛ از جمله: 2⃣سخنان فرزند معاويه، كه به هنگام شنيدن خبر شهادت (عليه السلام) و انتقال سرهاى بريده به شام در ميان جمعى از شنوندگان و اشعار معروفش «لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلَا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْىٌ نَزَلْ» گواه زنده ديگرى بر اين مدّعاست. او و پدرش اين تفكّر زشت و كفرآميز را از پدر و جدّشان به ارث برده بودند، 🔹كه به گفته «تاريخ طبرى» و ديگران، هنگامى كه خلافت به [عثمان فرزندزاده اميّه بود] رسيد بسيار خشنود شد و در يك جلسه خصوصى خطاب به «بنى عبد مناف» [و بنى اميّه] گفت: «تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَمَا هُناكَ جَنَّةٌ وَ لَا نارٌ» [۱] (گوى خلافت را بربایید كه نه بهشتى در كار است و نه دوزخى!). 🔹و در عبارت مسعودى در «مروج الذّهب» چنين ذكر شده است: «يا بَنِي أُمَيَّةَ، تَلَقَّفُوها تَلَقُّفَ الْكُرَةِ فَوَ الَّذِي يَحْلِفُ بِهِ اَبُوسُفْيانَ مَازِلْتُ اَرْجُوها لَكُمْ وَ لَتَصْبِرَنَّ اِلَى صِبْيانِكُمْ وِراثَةً» [۲] (اى ، گوى خلافت را برباييد، قسم به كسى كه ابوسفيان به او سوگند ياد مى كند [اشاره به بتها] من هميشه اميدوار بودم كه خلافت به دامان شما برگردد و به يقين در آينده به بچه هاى شما نيز به ارث خواهد رسيد). 🔹همين معنا را «ابن عبد البرّ» در كتاب «استيعاب» نقل كرده است؛ او مى گويد: «اين سخن در مجلس عثمان بود و هنگامى كه عثمان انكار بهشت و دوزخ را از شنيد، فرياد زد: برخيز و از من دور شو». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] تاريخ الأمم و الملوك (تاریخ طبری)، طبری، دار التراث، بيروت، ۱۳۸۷ق، چ ۲، ج ‏۱۰، ص ۵۸؛ حوادث سال ۲۸۴ قمرى، به مناسبت نامه اى كه براى معتضد عباسى درباره رسوايى هاى معاويه نوشته شده بود. [۲] مروج الذهب، همان، ج ‏۲، ص ۳۴۳ [۳] الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ابن عبد البرّ، دار الجيل، بيروت، ۱۴۱۲ق، چ ۱، ج ‏۴، ص ۱۶۷۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۳۰۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel