🔖 #پرونده_ویژه| روحانیون در گذر زمان
3️⃣ #علی_یونسی/ بخش چهارم
🔰 #ناکارآمدی_در_مدیریت:
🔺 به اذعان بسیاری از کارشناسان امنیتی و سیاسی، با انتشار نامه محرمانه توسط #روزنامه_سلام، جرقه #فتنه 78 زده شد. این روزنامه به مدیر مسئولی #موسوی_خوئینیها در بحبوحه جنجال روزنامه های زنجیره ای در خصوص قانون مطبوعات، نامه محرمانه سعید امامی را در پانزدهم تیرماه 1378 منتشر کرد.
🔺 این نامه که به طرح #سعید_امامی برای سامان دادن وضع مطبوعات معروف است اصلا مانند طرح مجلس برای قانون مطبوعات نبود بلکه محتوای طرح این بود که مطبوعات مانند پزشکان و مهندسان یک نظام صنفی خاص داشته باشند.
🔺 اما انتشار نامه منسوب به سعید امامی که در قضایای #قتل_های_زنجیره_ای نوک اتهام به سمت او بود، یک حرکت خباثتآمیزی بود برای اینکه طرح مجلس پنجم را خراب کنند و چنین عنوان کنند که طرح مجلس همان طرح سعید امامی است.
🔺 از آنجایی که این روزنامه علاوه بر اینکه #سندی_محرمانه را افشا کرد، آن را تحریف نیز کرده بود، #وزارت_اطلاعات شکایتی علیه مدیرمسئول آن روزنامه به جرم افشای اسرار نظام تنظیم کرد و روزنامه سلام ساعت 10 شب 16 تیرماه توقیف شد.
🔺 علی یونسی وزیر وقت اطلاعات، در مصاحبهای علت شکایت را اینگونه بیان کرد: «نامه، مربوط به سعید امامی نبوده، بلکه از حوزه مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست. روزنامه سلام با حذف صدر و ذیل نامه، صرفآ استفاده جناحی و سیاسی نموده است». وی همچنین بعدها اعلام کرد: «سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، درحقیقت یک نوع #سرقت بود که نباید چنین کاری صورت می گرفت».
🔺 اما هنوز سه روز از شکایت وزارت اطلاعات از روزنامه سلام نگذشته بود که در شب 19 تیر، وزارت اطلاعات شکایت خود را از روزنامه سلام پس میگیرد.
🔺 روابط عمومی وزارت اطلاعات در بیانیهای رعایت بیطرفی و استقلال، حفظ آرامش و پرهیز از هرگونه تنش و تقویت سیاستهای دولت خدمتگذار درباره توسعه سیاسی و آزادیهای قانونی مطبوعات را بهعنوان دلیلهای انصراف از شکایت ذکر میکند.
🔺 روز یکشنبه 20 تیرماه هیأت دولت تصمیم می گیرد روزنامه سلام رفع توقیف شود به همین منظور یونسی به همراه شمخانی و مظفر به دیدار #مقام_معظم_رهبری می روند تا تصمیم هیأت دولت را به عرض ایشان برسانند.
🔺 رهبری در آن جلسه با حالت #توبیخ رو به یونسی می فرمایند: «آقای یونسی تو چرا آمدی شکایتت را پس گرفتی؟ یعنی چه روزنامه سلام باز بشود؟ آخه چه کشوری است شما درست کردید، که نامه «محرمانه» او باید سر از روزنامه سلام در بیاورد، روزنامهها بزنند، این چه مدیریتی است؟ شما اصلاً #مدیریت ندارید. تا یک خطری احساس کردید آمدید و عقبنشینی کردید و شکایت خودتان را پس گرفتید.» (به نقل از روح الله حسینیان، سخنرانی در جمع طلاب مدرسه حقانی تابستان 78)
✍️ پژوهشگر اسباط
👇👇👇👇
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️چرا در آیات قرآن «بشارت» و «انذار» در کنار یکدیگر آمده است؟
🔹#بشارت و #انذار یا «تشویق» و «تهدید» بخش مهمى از انگیزه هاى تربیتى و حرکت هاى اجتماعى را تشکیل مى دهد. آدمى هم باید در برابر انجام کار نیک #تشویق شود، و هم در برابر کار بد #توبیخ بیند، تا آمادگى بیشترى براى پیمودن مسیر اول و گام نگذاردن در مسیر دوم پیدا کند. #تشویق به تنهايى براى رسیدن به #تکامل فرد یا جامعه کافى نیست؛ زیرا #انسان در این صورت مطمئن است انجام گناه خطرى براى او ندارد. فى المثل مى بینیم: پیروان کنونى حضرت مسیح (عليه السلام) عقیده به «فداء» دارند، و معتقدند حضرت مسیح (عليه السلام) فداى گناهان آنها گردیده، حتى رهبرانشان گاه سند بهشت به آنها مى فروشند و گاه گناهشان را از طرف خدا مى بخشند!
🔹مسلماً چنین جمعیتى به آسانى مرتکب #گناه مى شود. در «قاموس کتاب مقدس» مى خوانیم: « ... فدا نیز اشاره به کفاره خون گران بهاى مسیح است که گناه جمیع ماها بر او گذارده شد و گناهان ما را در جسد خود بر صلیب متحمل شد»! مسلماً این #منطق_نادرست، افراد را در ارتکاب #گناه جسور مى کند. کوتاه سخن این که آنها که تصور مى کنند تنها #تشویق براى تربیت انسان (اعم از کودکان و بزرگسالان) کافى است، و باید #تنبیه، تهدید و #کیفر را به کلى شست و کنار گذاشت، سخت در اشتباهند، همان گونه که پایه تربیت را تنها بر ترس و تهدید گذاردن و از جنبه هاى تشویقى غافل بودن نیز گمراهى و بى خبرى است.
🔹این هر دو گروه در شناخت انسان در اشتباهند؛ توجه ندارند: #انسان مجموعه اى است از #بیم و #امید، از حب ذات و علاقه به حیات، و نفرت از فناء و نیستى، ترکیبى است از جلب منفعت و دفع ضرر. آیا انسانى که ابعاد روح او را این دو تشکیل مى دهد، ممکن است پایه تربیتش تنها روى یک قسمت باشد؟ مخصوصاً تعادل میان این دو لازم است که: اگر #تشویق و امید از حد بگذرد باعث جرأت و #غفلت است، و اگر #بیم و انذار بیش از اندازه باشد نتیجه اش یأس و #نومیدى و خاموش شدن شعله هاى عشق و #تحرک است.
🔹درست به همین دلیل در آیات قرآن، #نذیر و #بشیر یا «انذار» و «بشارت» در کنار هم قرار گرفته، حتى گاهى «بشارت» بر «انذار» مقدم است، مانند آیه ۱۱۹ سوره «بقره»: «إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً»؛ (ما تو را به حق براى #بشارت و#انذار [مردم جهان] فرستادیم) و گاه به عکس، «نذیر» بر «بشیر» تقدم یافته، مانند آیه ۱۸۸ سوره «اعراف»: «إِنْ أَنَا إِلاّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْم یُؤْمِنُونَ»؛ (من بیم دهنده و بشارت دهنده ام براى افرادى که ایمان مى آورند). هر چند در اکثر آیات قرآن، بشارت مقدم داشته شده این نیز ممکن است به خاطر این باشد که در مجموع، رحمت خدا بر عذاب و غضب او پیشى گرفته است؛ «یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ». [۱]
پی نوشت:
[۱] «مصباح المتهجد»، ص ۴۴۲ و ۶۹۶ (مؤسسه فقه الشیعه، بیروت)؛ کتاب «المزار»، ص ۱۶۱ (کنگره شیخ مفید)؛ «بحار الانوار»، ج ۹۱، ص ۲۳۹ و ۳۸۶، و ج ۹۵، ص ۲۳۲
📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۴۸۵
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#بشارت #انذار #تشویق #تنبیه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️«تشویق» و «تنبیه» چه شرایطی دارد و برای تأثیر گذاری آنها چه نکاتی را باید مد نظر قرار دهیم؟ (بخش دوم و پایانی)
🔸در #تشویق و #تنبیه بايد شرایط آن را مد نظر قرار دهیم؛ مثلا تشويق نبايد مايه #غرور و #غفلت تشويق شونده، يا خاموشی شعله فعّاليّتها و نظم و انضباط او گردد بلکه بايد بیشتر بر جنبه هاى معنوى تکیه کرد تا موجب تعالی شخصيّت افراد گردد و معیار در آن ضوابط باشد نه روابط. در مورد #تنبیه نیز شرايطی وجود دارد که باید رعایت شود و از آنجایی که «تنبيه» چنان كه از نامش پيداست، به منظور «آگاه سازى» صورت مى گيرد، بايد جهت گيرى آن به اين سمت باشد.
🔹گرچه #مجازات و #توبيخ هرگز نمى تواند نخستين واكنش در برابر #افراد_متخلّف باشد - بلكه، بايد قبل از هر چيز دست به دامان #آموزشهای_فرهنگى زد - و نه مى تواند مشكل #تخلّفات و بى انضباطى ها و خيانت ها را به طور كامل حل كند، ولى به هر حال، چيزى است كه چشم پوشى از آن به طور كلّى نيز براى هر تشكيلاتى خطرناك است، چرا كه هميشه «درصد» معيّنى از افراد هستند كه بدون اين «عامل باز دارنده» و يا لااقل «ترس از آن» انجام وظيفه نمى كنند. براى اين كه مديران بتوانند از #توبيخ و #تنبيه به هدف هاى تربيتى مورد نظر برسند، رعايت اصول زير مناسب به نظر مى رسد:
1⃣#تنبيه هميشه بايد مقطعى باشد، يعنى راه را به روى افراد متخلّف براى #اصلاح خويشتن نبندد. جالب است كه در #قرآن_مجيد در بسيارى از آيات، بعد از مجازات هاى شديد، بلافاصله #توبه_كاران را استثناء مى كند؛ يعنى راه را به روى #گنهكاران باز نگاه مى دارد. جمله «اِلا الَّذينَ تابُوا» و امثال آن در آيات زيادى از قرآن به همين منظور آمده است.
2⃣#توبيخ و #مجازات نبايد حسّ كينه توزى افراد را برانگيزد، و در عين حال #قاطعيّت_مديريّت ايجاب مى كند كه در اين مورد گرفتار وسوسه نشود و از ترس كينه توزی هاى آينده، بكلّى چشم از #مجازات يا توبيخ #متخلّفان و گنهكاران نپوشد، وگرنه سازمان تشكيلاتش به #فساد مى گرايد.
3⃣رعايت تناسب ميان «جرم» و «جريمه»، از مسلّم ترين مسائل اسلامى و تشكيلاتى است كه دقّت در باب حدود و ديات در فقه اسلام، اين معنى را كاملاً مشخّص مى كند.
4⃣اصل در #توبيخ اين است كه خصوصى باشد به عكس #تشويق، ولى مواردى استثنایی پيش مى آيد كه شرايط ايجاب مى كند كه در حضور جمع انجام گيرد، و يا خبر آن به گوش ديگران برسد.
5⃣از مسائلى كه در مورد #توبيخ و مجازات كاملاً ضرورى به نظر مى رسد، اين است كه، بايد دليل آن دقيقاً به طرف #تفهيم شود، و هرگز به اين قناعت نشود كه او خودش مى داند كفّاره چه گناهى را مى پردازد. چه بسيار افرادى كه از اعمال سوء و تخلّفات خويش بى خبرند و يا به گفته قرآن «يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» آن را عمل نيكى مى پندارند و يا اگر آگاهند، درجه اهمّيّت آن را نمى دانند؛ لذا تفهيم دقيق اين مسأله، براى #اصلاح و #تربيت، ضرورت دارد.
6⃣مدير و فرمانده نبايد در #توبيخ و ملامت زياده روى كند، زيرا گاه مى شود كه تكرار آن اثر معكوس دارد. #متخلّفان را در اعمال ناپسند خود جرى تر مى كند، و آنان را به لجاجت وا مى دارد. امير مؤمنان #امام_على (عليه السلام) فرمود: «الافراطُ فِى المَلامَة تَشُبُّ نيرانِ اللَّجاج» [۱] (زياده روى در #ملامت و سرزنش، آتش #عناد و #لجاجت را مشتعل مى كند!). باز در جاى ديگر فرموده است: «إِيّاكَ أَنْ تُكَرِّرَ الْعَتَبَ فَإِنَّ ذلِكَ يُغْرِى بِالذَّنْبِ وَ يَهُونُ بِاْلعَتَبِ» [۲] (از #توبيخ_مكرّر پرهيز كن! چرا كه تكرار سرزنش، گناهكار را در اعمال ناپسندش #جرى و جسور مى كند؛ به علاوه، ملامت را بى اثر مى سازد!). اين بحث دامنه وسيعى دارد كه در اينجا به همين مقدار اكتفاء گرديد.
پی نوشتها؛
[۱] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، چ دوم، ج ۷۴، ص ۲۳۰، باب ۸
[۲] غرر الحكم و درر الكلم، تميمى آمدى، رجائى، سيد مهدى، دار الكتاب الإسلامي، قم، ۱۴۱۰ق، چ دوم، ص ۲۵۹، (حکمت ۴۲)
📕مديريت و فرماندهى در اسلام، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان، قم، ۱۳۸۹ش، چ دوازدهم، ص ۱۲۲
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#تشويق #تنبیه
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکجایزنمیباشد
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️منظور از «معاقبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ (بخش سوم و پایانی)
🔸علماى اخلاق براى #جهادبانفس امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است. يكی از اين امور، #معاقبه است كه بعد از «مشارطه» و «مراقبه» و «محاسبه» قرار دارد. بعضى همين چهار مرحله را برشمرده اند، ولى بعضى ديگر مثل مرحوم فيض كاشانى در «محجة البيضاء» دو تاى ديگر يعنى #مجاهده و #معاتبه [توبيخ] را هم اضافه كرده اند، كه شايد بتوان به گونه اى اين دو را در همان #معاقبه ادغام كرد؛ ولى ما به تبع مرحوم فيض اين دو را نيز شرح مى دهيم:
2⃣«معاتبه» (توبيخ نفس)
🔹دانستيمكه دشمنترين دشمنان، #نفس است و امر كننده به #پليديها و ميل كننده به شر و فرار كننده از #خير است؛ و از طرفى امر به #تزكيه_نفس و كشاندن آن به سوى عبادت پروردگار و خالقش، و نهی از شهواتش شده ايم، و اينكه آن را از لذاتش جدا كنيم.
🔹اگر در اين كار اهمال كنيم #طغيان كرده، به طورى كه ديگر قابل كنترل نمى باشد، لذا بايد با تازيانه #توبيخ و #عتاب و #ملامت هر لحظه بر گرده آن زد، تا از مسير خود منحرف نشود. اگر به اين مقام ملامت رسيد #نفس_لوّامه مى شود، كه اگر رشد كند به مقام عالى #نفس_مطمئنه مى رسد.
پس تا به پند و وعظ #نفس خود مشغول نشده اى، به پند دادن ديگران مپرداز.
🔹خداوندتعالى به #حضرت_عيسى (عليه السلام) وحى فرستاد كه «يَابنَ مَريَمَ عِظْ نَفسَكَ فَاِنْ اِتَّعَظْتَ فَعِظ النَّاسَ وَ اِلَّا فَاستَحىِ مِنِّى» [۱] (اى فرزند مريم، #نفس خود را پند ده، وقتى خود پند گرفتى آن وقت مردم را پند ده، و گرنه از من حيا كن!). وقتى #خود را ساختى، #مردم هم سريعاً از #خودسازى تو ساخته مى شوند: «وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ». [۲]
🔹پس اى برادر! از #هواى_نفس متابعت مكن كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «الكَيِّسُ مَنْ دَانَ نَفْسُهُ وَ عَمِلَ لِما بَعدَ المَوتِ وَ الاَحمَقُ مَنْ اَتْبَعَ نَفْسَهُ هَوَاهَا وَ تَمَنَّى عَلَى اللهِ الاَمَانِىّ» [۳] (#دانا كسى است كه #نفسش ضعيف شده، و براى بعد از مرگش عمل مى كند، و #احمق و نادان كسى است كه متابعت هواى نفس كرده و از خدا، آرزوها [ی غيرمعقول و دور و دراز] تمنّا مى نمايد).
🔹اگر اين مراحل به خوبى طى شد ديگر جاى #صفات_رذيله تقلّب و دزدى و تكبر و نخوت نيست، و #انسان چنان مى شود كه در برابر حق، مثل على بن يقطين صورت بر خاك سياه مى گذارد و از ابراهيم جمال ساربان مى خواهد تا كف كفش خود را بر صورت آن وزير هارون گذارد.
🔹داستانش اين بود كه در اثر بى اعتنايى علی بن يقطين به ابراهيم جمّال - كه يكى از دوستان امام كاظم (عليه السلام) بود - حضرت به او بى اعتنايى كردند و گفتند: بايد رضايت او را حاصل كنى. ابن يقطين براى رضايت ابراهيم جمّال، صورت بر خاك درب خانه او گذارد، و از او خواست براى اين كه امام كاظم (عليه السلام) عذر او را بپذيرد و خداوند از او درگذرد، ته كفش خود را روى صورت وى گذارد، و آن ساربان با اصرار على بن يقطين چنين كرد و على بن يقطين گفت: «اللّهم اشْهَدْ» (خدايا تو شاهد باش [كه بنده ات از من گذشت]).
🔹آرى اگر «دستورات اسلامى» و «گفتار اولياء الهى» عمل شود، پشت وزير را هم خم كرده و صورتش را به خاك تقرب الهى مى گذارد، آن هم وزير كسی مثل هارون كه به ابر مى گفت: «هر كجا مى خواهى ببار، كه از مُلك و سلطنت من خارج نيست!».
🔹آرى با عمل به راهيان اين راه، على بن يقطين تربيت مى شود به طوری كه امام کاظم (عليه السلام) به اصحاب خود مى فرمودند: «اگر مى خواهيد يكى از صحابى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ببينيد، در صورت او نظر كنيد» و نيز مى فرمودند: «من شهادت مى دهم كه او اهلِ بهشت است».
🔹خداوند ما را در مسير خود موفق و در عمل به مراحل فوق مؤيّد فرمايد! ان شاء الله تعالى. مرحوم «الهى» آن مست باده معارف در ذيل اين فراز «اِنْ اِسْتَصْعَبَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكرَهُ لَمْ يُعطِهَا سُؤلَهَا فِيمَا تُحِبُّ» چنين گويد: اگر #نفسش به طاعت سختى افزود - ز نفس، او هم خوشيها دور بنمود ؛؛ دهد كيفر به كار نفس دونش - كند هنگام خواهشها زبونش.
پی نوشتها؛
[۱] المحجة البیضاء في تهذيب الاحیاء، فيض کاشانی، مؤسسه انتشارات اسلامی جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص۱۸۰
[۲] سوره ذاريات، آيه ۵۵
[۳] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، همان، ص ۱۸۴
[۴] مرحوم حاج شيخ عباسى قمى در منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل (ع)، جريان على بن يقطين را با رواياتى آورده است.
📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين، نسل جوان، قم، ۱۳۸۵ش، چ۱، ج۲، ص۲۹۹
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
#نفس #مجاهده #محاسبه #اعمال
@tabyinchannel
#انتشاربدونلینکموردرضایتنمیباشد