هر چه بیشتر #اوج بگیری آنها که #زمینی ترند تو را کوچک تر خواهند دید.
اگر به درستی راهت اطمینان داری از #سرزنش ها هراس نداشته باش
و لا یستخفنّک الذین لا یوقنون...
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
.
یه حبه قند
از طلا بودن پشیمان گشته ایم!
اصلا کسی از من نپرسید که میخوای توی این دنیا باشی یا نه این ظلم نیست؟ نمی خوام باشم! زوره؟ نه #بهشت میخوام نه #جهنم.
بله این درسته که ما در خیلی چیزها از جمله در به وجود آمدنمان و اینکه باچه #جنسیت و کجا به دنیا بیاییم اختیاری نداشته ایم اما خوب که فکر کنی میبینی اختیاری بودن این امور نه ممکن است نه آنچنان لازم است و نه حتی مطلوب!
ممکن نیست چون:
قبل از این که ما خلق شویم و به وجود بیاییم که اصلا نبودیم که بخواهیم درباره بودن یا نبودن یاحتی چگونه بودنمان تصمیم بگیریم
لازم نیست چون:
#جبر که لزوما معادل ظلم نیست. جبر زمانی بد است که انسان به خاطر کاری که اختیارش را نداشته مواخذه ومجازات بشه یا با تبعیض با او برخورد شود[تبعیض با تفاوت، فرق می کند] و می دانیم که خدا چنین نمیکند
مطلوب نیست چون:
تا حالا نشده که در تصمیم گیری درباره یک موضوع خیلی مهم انقدر مردد بشی که آرزو کنی کاش مجبور نبودی تصمیم بگیری؟ کاش کسی بود که می دونستی حتما تصمیم درست تر و بهتری میگیره و این کار رو به اون واگذار می کردی؟ تا حالا نشده مجبور بشی استخاره بگیری؟
چه کسی از خدا به امورات عالم و آدم آگاه تر و خیرخواه تره که بخواد تصمیم هایی در این حد کلان بگیره؟
ثانیا این ادعا که من اصلا کمال و سعادت رو هم نمی خوام اصلا واقعی نیست؛ کمال گرایی، ذاتی بشره فقط تصور افراد از امر [بهتر] متفاوته حتی کسی که خودکشی میکنه هم اونو بهتر میدونه
مشکل، همان تصور است. ما تصویر روشنی از #محبوب های عمیق وجودمان، مبدا و منبع این محبوبها و کمالات، #نیاز حیاتی مان در اتصال به آن مبدا خیر و #لذت و #آرامش عمیقی که در این اتصال هست نداریم اگرنه شوق به کمال و خیر و محبوب، #فطری است و امکان ندارد بشر آن را نخواهد
تقرب به کمال مطلق در واقع معادل رسیدن به همه خواسته های واقعی و کسب [همه بهترین های] قابل تصور است.
#خدا فقط خالق، حی، واجب الوجود و مالک و... نیست که بگویی خوب #من با او چه کنم؟
او بی نهایت مهربان، روزی رسان، پرورش دهنده، پناهگاه، زیبای مطلق، انس گیرنده، نزدیک، پاک کننده، کرامت دهنده، خیرخواه، آرامش دهنده، فریادرس، هدایت کننده، آگاهی بخش و... هم هست.
تازه خوب که دقت کنی باید یک [تنها] قبل و یک [حقیقی] بعد همه این صفات بگذاریم: تنها بخشنده حقیقی، تنها پناهگاه حقیقی و...
آیا می شود نسبت به صفاتی اینچنین و صاحب آن هم بی تفاوت بود؟!
تصور محبوب ها و مطلوب ها، عشق آفرین است و #عشق، #حرکت زاست و همین حرکت یعنی دوری از جهنم و رفتن به سوی بهشت!
#خدا ما را درست آفریده است
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
حرم، حریم، حرمت، محرَم
در تعالیم دینی ریشه یابی لغوی؛ در بسیاری از موارد می تواند موجب رفع سوءتفاهمات یا روشن شدن حقایق شود.
مثلا در منطق دینی مرد و زن غربیه نسبت به هم اصطلاحا نامحرم نامیده می شوند و دین برای این نسبت؛ حدودی تعیین کرده است. این مرز گذاری را می توان با سوءظن تحلیل کرد و برای آن بافته های موهوم ردیف کرد از بدبینی اسلام نسبت به امر جنسی تا متضاد دیدن مرد و زن یا منزوی خواهی زن و...
اما حکمت این فاصله گذاری را می شود تا حد زیادی از خود لغت و ریشه یابی آن متوجه شد. نامحرم با واژه هایی چون حرام، حرمت، محرّم، حرم و حریم هم ریشه است.
وقتی میگوییم فلان مکان،حرم است«مثل مسجدالحرام» یا نام روزهایی را«محرّم الحرام» می گذاریم بدین معناست که این مکانها یا زمانها از منظر الهی دارای احترامی ویژه است که باید آن را حفظ کرد بر همین مبنا وقتی می گوییم فردی نامحرم است یعنی دارای حریمی است که باید محترم شمرده شود نه اینکه او شرّ و شیطانی است و باید از او دور شد! این حرمت، هم برای مردان و هم زنان به ویژه زن و مرد مومن، صادق است یعنی این طور نیست که فقط زن و مرد نسبت به هم حریم داشته باشند و نامحرم باشند بلکه بین خود مردان و زنان نیز مرزهای شرعی و اخلاقی موضوعیت دارد مثلا دو مرد یا دو زن نمی توانند به هر قسمتی از بدن یکدیگر نگاه کنند هرچند بدون قصد جنسی باشد، همچنین انسان شرعا اجازه نگاه جنسی به هیچ محرم و نامحرمی را جز همسر ندارد یعنی افراد در دایره این حدود نسبت به هم نامحرم اند. پس #انسان و حریم #جنسی و #جنسیتی او محترم است و اقتضائات متفاوت جنسی و جنسیتی زنان و مردان نسبت به هم موجب می شود که حریم های مختلفی برای حفظ این حرمت، میان ایشان تعریف شود اما جنس و #جنسیت زن در این حوزه حامل گوهرها و مزیت های ویژه ای است و به تبع آن دارای حریم و حرمتی متفاوت است که توجه به حفظ آن ضروری تر و شکستن آن مخرب تر است.این مطلب فراتر از پوشش شرعی است.
خلاصه آنکه در منطق دین؛ زن، #عفت و #عزت او حرم است و کسی جز محارم به حریم این حرم راه ندارند آن هم در حد و حدودش. تنها همسر است که به همه این حریم راه دارد شرط ورود کامل به این حریم، رعایت #حرمت، پذیرش #مسئولیت و تعهد به #مراقبت از آن است(#غیرت)
پاسداشت حرمت این حرم، هم بر دوش مردان است و هم خود زن چون حرمت این حرم اولا و بالذات، حق الله است نه حق فردی زن
اساسا مالک اولیه بدن ما و همه زیبایی هایش خداست(یا مالک رقّی) و شکستن حریم و حرمت جسم و متعلقات آن، بالذات حق هیچ کسی نیست و انسان امانت دار این حرم است. تلک حدود الله فلا تقربوها https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
.
یه حبه قند:
داستان تکوین و تشریع
#تکوین یعنی خلقت و نظام تکوین یعنی قواعد وساختارهای حاکم بر آن
#تشریع هم همان شریعت است و نظام تشریع یعنی قواعد و احکامی که از سوی خدا به انبیا، وحی میشود
«نظام تکوین و تشریع بر هم منطبق و با هم هماهنگ است» علت این اصل این است که منشاء صدور هر دو نظام (تکوین و تشریع) یک چیز است و آن، خداست و خداوندحکیم است
پس آنچه حلال یا واجب شده به دلیل منفعت و حُسن حقیقی آن و نیز به دلیل انطباقش با نظام #ثابت تکوین بوده و هرچه حرام شده به دلیل قبح حقیقی آن و تناقضی است که با نظام تکوین داشته است «یحلّ لهم الطیبات و یحرّم علیهم الخبائث پاکیزه ها را بر ایشان حلال و ناپاکیزه ها را برآنها حرام می کند» اعراف۱۵۷
توجه به همین اصل ساده اما مهم در رویکرد کلی ما به دین بسیار موثر است
کسی که فکر می کند خدا خط قرمزهایی که اصلا معلوم نیست حکمتی تکوینی دارد یا نه را برای بشر تشریع کرده وبرای آنها تشویق بهشت و تنبیه جهنم را قرار داده است مثل دانشجویی است که خودش پزشکی را دوست ندارد اما چون پدرش در ازای اخذ مدرک پزشکی توسط او وعده های مالی گسترده ای به او داده، می رود و پزشکی را می خواند
دین داری با چنین پیش فرضی احتمالا انسان را بیشتر طلبکار میکند
اما کسی که می داند دستورات دینی برطرف کننده نیازهای طبیعی و فطری او به شکل کافی، سالم و بهینه است و با تبعیت از دستوراتی که همگی به نفع خود اوست پاداش مضاعفی هم دریافت می کند، هرچه بیشتر دین داری کند خود را بدهکارتر و شرمنده تر می بیند مثل کسی که برای سلامتی خودش به دستور پزشک گوش می کند و برای این تبعیت، از خود پزشک پاداش مفصلی هم دریافت می کند
• انسان فطرتا برای تغذیه روحی و فکری اش نیازمند اتصال روزانه به مبدا خویش است؟ دین هم به همین دستور داده
• #طبیعت زن و مرد و کارکردهای جنسیتی آنها در نظام تکوین متفاوت است؟ دین هم برهمین مدار حکم کرده
• پوشیدگی، نگهبان #عشق و #عفت است؟ دین هم همین را خواسته.
• جریان طبیعت بر محور #زوجیت سامان یافته است؟ دین هم بر همین مبنا همجنسگرایی و خودارضایی را نفی کرده و بر تاهّل و نفی تجرد تاکید کرده است. خلقناکم ازواجا
• #عقل و قلب معیار تمایز ما از حیوان است؟ دین نیز دشمن هر چیزی است که عامل رکود و رخوت این دو موهبت عظیم است
• غریزه جنسی طبعا #سرکش و نیازمند مدیریت است تا آسیب نزند؟ اصول اخلاق جنسی دین مانند اصل غیرت و حیا نیز برهمین قاعده استوار شده
البته حکیمانه بودن دستورات دین به این معنا نیست که دست عقل بشری به حکمت تمام احکام یا تمام حکمت یک حکم می رسد.
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
تقلیل زوجیت
چرا آمار ازدواج کم و طلاق افزایش پیدا کرده است؟
از دو عامل تعیین کننده «مشکلات اقتصادی» و «عدم مهارت نسل جدید در مدیریت زندگی زناشویی» که بگذریم عاملی که شاید حتی مهم تر از دو عامل مذکور باشد، «تغییر فرهنگ جامعه» و نیز «تغییر نگرش افراد نسبت به ازدواج و زوجیت» است که البته ریشه هر دوی اینها «مدرن شدن» است.
از دومی شروع می کنم:
توقع ما از ازدواج دائم چیست؟ ازدواج دائم چه آورده ای برای ما دارد که حاضر می شویم زیر بار مسئولیت ها و تبعات سنگین حقوقی و اقتصادی آن(به ویژه برای مرد) برویم؟ اگر کارکرد اصلی ازدواج، تجربه عشق رمانتیک (هالیوودی) و تامین بستر جنسی باشد آیا عقلا نیازی به ازدواج دائم است؟ آیا تامین این دو خواسته، هم به صورت شرعی(متعه) و هم به شکل نامشروعش امکان پذیر نیست؟ هست
آنچه در ازدواج دائم هست و در غیر آن نیست قصد طرفین برای تشکیل نهاد خانواده است و شکل گیری خانواده اقتضائاتی دارد که لازمه اش پذیرش مسئولیت ها طرفینی مضاعف است. لذا طبیعی است که هرچه اولویت های فکری و عملی افراد از موضوع تشکیل خانواده فاصله بگیرد از رغبت افراد برای ازدواج دائم و پذیرش تعهدات آن کاسته شود.
مرد، عقلا چرا باید زیر بار تعهدات سنگین ازدواج دائم با زنی برود که اولویت اول او خانواده (همسری، مادری، تحکیم روابط خانوادگی و...) نیست و برای اموری چون استقلال مالی زوجه، اشتغال، اخذ مدرک و ... اولویت بیشتری قائل است؟ زن، عقلا چرا باید خود را با ازدواج دائم متعهد به مردی کند که هدفش تاسیس و حفاظت از نهاد خانواده و هزینه کردن خود برای ارتقاء این نهاد نیست و زن و زندگی برای او بیشتر وسیله سرگرمی و اسبابِ بازی است؟
تا زمانی که معنا و ماهیت خانواده و زوجیت و کارکردها و اهداف اصیل آن و تمایز پیوند خانوادگی با پیوندهای اجتماعی به درستی تبیین نشود و همه فعالیت های دیگر برای احیاء خانواده ذیل احیای مفهوم زوجیت و خانواده تعریف نشود، تلاش های حقوق محور یا زن محور برای احیاء جایگاه زنان و امثال آن عملا به بازی در زمین فمینیسم منتهی خواهد شد و چه بسا نتیجه معکوس بدهد.
خانواده ذاتا یک نهاد اخلاق پایه است ازدواج دائم باید با هدف تأمین نیاز فطری به تشکیل خانواده و نیز رشد و تعالی شخصیت(پخته شدن) از مسیر ایفای نقش های همسری، پدری و مادری صورت گیرد؛ نقش هایی که در زیست اجتماعی، مشابه و جایگزین ندارند. بدیهی است که بهرهمندی از بستر پاک جنسی نیز از مزایای دیگر آن خواهد بود.
فروکاستن معنا و کارکرد زوجیت به عشق رمانتیک و لذت جنسی از دلایل اصلی کاهش ازدواج و افزایش طلاق است. با اهدافی که نسل امروز (اعم از دختر و پسر ) از ازدواج دنبال می کند ازدواج دائم یا ادامه آن نمی صرفد!
مورد فرهنگی دیگر؛ در یک کلمه «فردگراییِ راحت طلبانه کوتاه مدت!» است که در واقع ریشه تغییر نگرش به زوجیت هم همین است. اقتضای ذاتی زوجیت، عبور از منیّت و فردیت است. به همین دلیل است که در پیوندهایی که زن و مرد پیش و بیش از آنکه به انجام «تکالیف» خود نسبت به همسر فکر کنند به دنبال بهرهبرداری از «حقوق» خود هستند عموما اختلاف ایجاد می شود. قاعده، در یک زوجیت نرمال، عکس این است.
اگر افراد، فردگرا، حقوق محور، راحت طلب و با منیّت های رشد یافته تربیت شوند عجیب نیست که به بهانههای مختلف از زیر بار محدودیت های طبیعی ناشی از پذیرش مادری، پدری و همسری شانه خالی کنند.
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
معجزه عشق و حماسه
حقیقتا اکسیر نابی است ترکیب حماسه و عشق. آنچه در بُعد عاطفی حماسه عاشورا بیش از هرچیز دیگر زمینه ظهور یافته است همین ترکیب بی بدیل است و همین است که موجب تمایز جنس غم ها و اشک های عاشورایی با غصه ها و اشک های دیگر است ظرفیت بالای تربیتی در مکتب عاشورا و جذابیت بالای آن نیز به همین دو عامل گره خورده است. اشکی که بر حسین ع ریخته می شود ناشی از غم نابودی و ذلت نیست بلکه بر آمده از عشق و حماسه است به همین دلیل است که اشک بر حسین ع ، هم زمان که داغ غمی بر دل می نشاند با نوعی لذت روحی نیز همراه است و این، پدیده عجیبی است. آنچه در پیاده روی اربعین بیش از هر چیز دیگر خودنمایی می کند همین دو عنصر به ویژه عنصر حماسه است بیشتر نوحه هایی که در این مسیر به گوش انسان می رسد حماسی و با مضامینی چون خون خواهی ؛ رجزخوانی و انتظار فرج است تا جایی که انسان بیش از اینکه بار غم را حس کند احساس همراهی و یاری گری و هم جبهگی با جریان تاریخی حق را در خود می یابد و گویی آمده است تا سمت و سوی خود را دراین نزاع تعیین کند و به رخ بکشد.
چقدر این حزن همراه با حماسه انسان ساز است و چقدر جذاب و دل رباست. انسان به طور کلی و جوان به طور خاص، گرایشی فطری به عشق و حماسه دارد. اگر این دو گرایش در مسیر درستی قرار گرفت انسان را تا بالاترین قله های معنویت بالا می برد و در غیر این صورت ظرفیت بسیار بالایی برای انحراف در او ایجاد می کند. از عشق؛ به مصادیق دست چندم و بعضا پوچ آن اکتفا کرده و سرگرم می شود و از حماسه، به آنارشیسم و عصبّیت و هوچیگری می رسد. دین به عنوان اصلی ترین نرم افزار تربیت انسان نیز اصلی ترین پایه های تربیت عاطفی را بر همین عشق و حماسه استوار کرده است(الّا الموده فی القربی/ ان تقوموا للّه مثنی و فردی، لیقوم الناس بالقسط) . کدام قرائت از دین می تواند بر همه زرق و برق های چشمک زن و فریبای دنیا غلبه کند و دل و جان جوان را با خود همراه کند؟ دین معقولی که هم مزه عشق را به او بچشاند و هم او را غرق حماسه کند. هر مکتب و دینی هرچند معقول و منطقی بنماید اما اگر نتواند در جوان شور عشق و هیجان حماسه خلق کند توفیق چندانی نخواهد داشت. بر این اساس می توان گفت اساسا جهادی بودن و انقلابی گری (به معنای تحول خواهی مثبت) که با معنویت و حب قلبی به اولیاء الهی همراه می شود اصلی ترین مسیر در اصلاح و تربیت دینی است؛ جوان اگر انقلابی و جهادی شد احتمال انحرافش بسیار کم می شود و اگر نشد تربیتش سخت است و احتمال فسادش بیشتر ؛ چون مشی جهادی و انقلابی، همزمان «معنویت عشق» و «تحرّک مصلحانه و پیش برنده» ای را برای او تامین می کند و او با این دو، هویت مستقل و مقاومی در مقابل هجوم فرهنگ رقیب پیدا می کند. این را همه کسانی که کار تربیتی می کنند باید مدنظر داشته باشند. و این حماسه عاشقانه و انقلابی حسین است که در میان همه غم های انقلابی اهل بیت ع ظهور و بروز ملموس تر و نمایان تری دارد و این معنویت و عشق و حماسه و حرکت و امید و انتظار همه در اربعین در یک زیست مومنانه جمعی به هم می آمیزند.
اربعین انقلابی ترین تجمع شیعه است و به همین است که ترسناک است!
#اربعین #شیعه #حماسه #عشق #حسین ع #جهاد #انقلاب
https://eitaa.com/taherrahimi