یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
.
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
.
#شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
.
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم
.
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
.
گفتی ز خاک بیشترند اهل #عشق من
از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
.
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب
در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
.
از دشمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
.
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس
آن میبرد که ما به #کمند وی اندریم
.
#سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
.
یه حبه قند
از طلا بودن پشیمان گشته ایم!
اصلا کسی از من نپرسید که میخوای توی این دنیا باشی یا نه این ظلم نیست؟ نمی خوام باشم! زوره؟ نه #بهشت میخوام نه #جهنم.
بله این درسته که ما در خیلی چیزها از جمله در به وجود آمدنمان و اینکه باچه #جنسیت و کجا به دنیا بیاییم اختیاری نداشته ایم اما خوب که فکر کنی میبینی اختیاری بودن این امور نه ممکن است نه آنچنان لازم است و نه حتی مطلوب!
ممکن نیست چون:
قبل از این که ما خلق شویم و به وجود بیاییم که اصلا نبودیم که بخواهیم درباره بودن یا نبودن یاحتی چگونه بودنمان تصمیم بگیریم
لازم نیست چون:
#جبر که لزوما معادل ظلم نیست. جبر زمانی بد است که انسان به خاطر کاری که اختیارش را نداشته مواخذه ومجازات بشه یا با تبعیض با او برخورد شود[تبعیض با تفاوت، فرق می کند] و می دانیم که خدا چنین نمیکند
مطلوب نیست چون:
تا حالا نشده که در تصمیم گیری درباره یک موضوع خیلی مهم انقدر مردد بشی که آرزو کنی کاش مجبور نبودی تصمیم بگیری؟ کاش کسی بود که می دونستی حتما تصمیم درست تر و بهتری میگیره و این کار رو به اون واگذار می کردی؟ تا حالا نشده مجبور بشی استخاره بگیری؟
چه کسی از خدا به امورات عالم و آدم آگاه تر و خیرخواه تره که بخواد تصمیم هایی در این حد کلان بگیره؟
ثانیا این ادعا که من اصلا کمال و سعادت رو هم نمی خوام اصلا واقعی نیست؛ کمال گرایی، ذاتی بشره فقط تصور افراد از امر [بهتر] متفاوته حتی کسی که خودکشی میکنه هم اونو بهتر میدونه
مشکل، همان تصور است. ما تصویر روشنی از #محبوب های عمیق وجودمان، مبدا و منبع این محبوبها و کمالات، #نیاز حیاتی مان در اتصال به آن مبدا خیر و #لذت و #آرامش عمیقی که در این اتصال هست نداریم اگرنه شوق به کمال و خیر و محبوب، #فطری است و امکان ندارد بشر آن را نخواهد
تقرب به کمال مطلق در واقع معادل رسیدن به همه خواسته های واقعی و کسب [همه بهترین های] قابل تصور است.
#خدا فقط خالق، حی، واجب الوجود و مالک و... نیست که بگویی خوب #من با او چه کنم؟
او بی نهایت مهربان، روزی رسان، پرورش دهنده، پناهگاه، زیبای مطلق، انس گیرنده، نزدیک، پاک کننده، کرامت دهنده، خیرخواه، آرامش دهنده، فریادرس، هدایت کننده، آگاهی بخش و... هم هست.
تازه خوب که دقت کنی باید یک [تنها] قبل و یک [حقیقی] بعد همه این صفات بگذاریم: تنها بخشنده حقیقی، تنها پناهگاه حقیقی و...
آیا می شود نسبت به صفاتی اینچنین و صاحب آن هم بی تفاوت بود؟!
تصور محبوب ها و مطلوب ها، عشق آفرین است و #عشق، #حرکت زاست و همین حرکت یعنی دوری از جهنم و رفتن به سوی بهشت!
#خدا ما را درست آفریده است
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
«حیات برتر»
معاد، حقیقت، جنسیت
۱. از منظر #حکمت الهی، نظام هستی نظامی چند لایه است و عوالم هستی مانند پوسته های پیاز یکدیگر را دربر گرفته اند البته نه به شکل فیزیکی بلکه رتبی. این عوالم بر یکدیگر تأثیر گذارند و عوالم بالاتر نسبت به عوالم پایین تر رابطه علّی معلولی دارند. همه موجوداتی که در لایه های زیرین هستند دارای منشاء و حقیقتی در عالم مافوق خود هستند و به تعبیر #قرآن همه امور با اندازه های مشخص و مقادیر معلوم از عالم بالاتر نازل شده اند « و اِن من شی الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الا بقدر معلوم»
۲. انسان بعد از #مرگ، وارد لایه برتری از حیات شده و حقایقی که باطن امور دنیای مادی را شکل داده اند را روشن تر مشاهده می کند تا جایی که خدا حتی به رسولش می فرماید : و بصرک الیوم حدید
۳. بر این اساس یکی از کارکردهای بسیار مهم آیات معاد در قرآن، بیان #واقعیت ، #باطن و حقیقت اموری است که ما در این دنیا با آنها سرو کار داریم. آیات #معاد به ما خبر می دهد که در پس پرده این حجاب مادی و در باطن آن، چه چیزی واقعا معتبر و اصیل است و چه چیزی پوچ و #اعتباری. باطن پدیدهها، افعال، نیت ها و اندیشهها در عالم واقع چیست؟ کدام منطبق با #حق و واقع بود و کدام نبود، واقعا چه کسی #جلو تر بود؟ واقعا چه چیزی #ماندگار بود باطن نسبت های دوستانه، منافقانه، مومنانه چه بود و...
۴. برای مثال یکی از نزاع های فلسفی در تحلیل ماهیت اجتماع این است که آیا منظور از #جامعه صرفا معادل جمع جبری افراد و آثارشان است یا علاوه بر آن یک روح جمعی و یک هویت واقعی اصیل وجود دارد که افراد آن را نیز در کنار هویت فردی خود به صورت یک من جمعی درک میکنند و نسبت به آن تعلق دارند؟ به نظر میرسد آیات معاد از حیات و مرگ #امّت ها، سرنوشت و نامه عمل مشترک افراد یک امت و... سخن می گوید که به نوعی #حیات_جمعی حقیقی و نه تشبیهی دلالت میکند پس امت، یک واقعیت است
۵. مورد دیگر (در حد یک احتمال مهم) مسئله #جنسیت است. آیا جنسیت امری اصیل و حقیقی است یا چنانچه فمینیست ها می گویند صرفا یک برساخت اعتباری است؟ آیات معاد چه میگوید؟ چرا ما در بهشت و جهنم هم مرد و زن هستیم؟ آیا زن و مرد بودن ما در آنجا صرفا امری جسمی است؟ چرا در بهشت هم صحبت از #زوجیت و خانواده است؟ چرا در بهشت هم صحبت از ویژگی ها، اطوار و حالات زنانه زنان بهشتی است مثل:
قاصرات الطّرف: «نظر به شوهر داشتن/حیامندی/عشوه های چشمی»
عربا: «شوهردوستی»
مکنون بودن: «حیامندی»
آیا اینها نشان نمی دهد زن و مرد بودن با #نفس ما پیوندی حقیقی دارد؟ الله اعلم
آیات معاد را جدی بگیریم
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
زمین خودی
روز #معلم است و دلم نمی آید از استاد #مطهری که عمیقاً وام دار اویم یادی نکنم و چیزی ننویسم
به نظرم یکی از ویژگی های بسیار مهم استاد مطهری که می تواند برای فعالان امروز فضای فکری جریان حق و آنها که در مسیر روشنگری افکار عمومی قدم می زنند قابل توجه باشد این است که استاد مطهری دو ویژگی ممتاز و مکمل داشت که از او حقیقتا یک #مصلح اجتماعی ساخته بود
اول اینکه خود را نسبت به جریانات فکری رایج و شبهات افکار عامه مسئول و دغدغه مند می دید و به شدت نسبت به آنها احساس تکلیف می کرد تولید علم را هدفمند و ناظر به نیازهای واقعی و در صحنه دنبال می کرد تا جایی که حتی کتاب داستان راستان را زمانی نوشت که شرح او بر اصول فلسفه علامه، ایشان را به عنوان یک #فیلسوف قدر به جامعه علمی معرفی کرده بود و این ناشی از تکلیف مداری، اخلاص و رصد نیازها به شکل توأمان بود
اما ویژگی مهم دیگر او این بود که این توان را داشت که سوالات جامعه را در زمین بازی اندیشه خودی پاسخ دهد نه زمین فکری رقیب.
مطهری مسئله و اشکال را از متن جامعه می گرفت اما اینکه ریشه و منشاءطرح چنین سوالی کجاست و اینکه آیا اصلا خود این سوال درست است یا بر پیش فرض باطلی استوار شده را بر اساس زمین فکری اندیشه خودی تحلیل می کرد و پاسخ می داد.
وقتی زمین طرح یک سوال یا یک مطالبه غلط باشد هر پاسخی که به آن بدهی در زمین رقیب بازی کرده ای و با کنشی منفعلانه بر موجی که او ساخته حرکت می کنی و مطهری این هوشمندی را داشت که چنین نکند او می توانست اشکالات ها را در دستگاه تحلیلی اندیشه خودی بریزد ، اجزای مسئله را در همین پازل جایابی کند و نهایتا پاسخی فعال و راهکاری بومی بیابد
مثلا در بحث دلیل گرایش بشر به #دین فرضیات متعددی در غرب مطرح شده، عده ای ریشه دین را ترس، عده ای جهل، عده ای ضعف و ... دانسته اند و برایش فلسفه ها بافته اند مطهری بعد از اینکه نشان می دهد شواهد این فرضیات تا چه اندازه سست و موهوم است تاکید میکند که همه این نظرات، یک پیش فرض دارد و آن اینکه دین و تعالیم آن موهوم و ساختگی است و مطلقا ریشه ای در حقیقت ندارد لذا امری نامعقول و روانی است حال ببینیم ریشه روانی آن کجاست؟! در حالی که فلسفه ارسال دین هدایتگری حقیقتی خارجی به اسم #خدا و ریشه گرایش به آن هم دو واقعیت اصیل #عقل و #فطرت است لذا این دین نیست که باید برایش دنبال توجیه روانی باشیم بلکه بی دینی است که دلیل می خواهد پس کتاب «علل گرایش به مادیگری» را می نویسد نه علل گرایش به دین. و این یعنی بازی در زمین خودی
نمونه دیگر این شیوه را در مواجهه مطهری با #فمینیسم میتوان دید. استاد ابتدا نشان می دهد که اختلاف و عدم تشابه زن و مرد در نظام حقوقی اسلام به دلیل تفاوت های طبیعی در خلقت آنهاست لذا شعار برابری جنسیتی «به معنای تشابه» نامعقول، غیرطبیعی و ظالمانه است و به جای #برابری جنسیتی باید به دنبال #عدالت جنسیتی بود اما مهم تر اینکه مطهری معتقد است زمین بازی برابری زن و مرد در غرب، بدون توجه به مهمترین عرصه بروز #نقشهای_مکمل زن و مرد یعنی عرصه خانواده صورت بندی شده است گویی زن و مرد اساسا قرار نیست مکمل هم دیده شوند فقط به عنوان دو فرد مستقل و جدا یا نهایتا دو شهروند اجتماعی مطرح اند پس باید در همه چیز مشابه باشند یا مشابه قرارداد شوند! مطهری توجه می دهد که غرب زمین بازی اش در این موضوع دو مولفه ای است(فرد /جامعه) در حالی که مهمترین عرصه تعامل مکمل و #غایتمند زن و مرد در نظام هستی در قالب نهاد طبیعی و غیرقراردادی «#خانواده» شکل میگیرد. تقلیل روابط #طبیعی خانوادگی به روابط #قراردادی اجتماعی مهم ترین خلأ نظام اندیشه غرب در تنظیم نظام حقوقی است و ریشه اصلی بحران خانواده در #غرب معاصر همین است
اینجاست که مسئله، ابعاد تازه ای پیدا می کند و این یعنی نظام فکری خودی.
در مسیر #تمدن_سازی اسلامی راهی جز راه مطهری سراغ ندارم
روحش شاد
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
رشد کاریکاتوری
یکی از آفت های #فکری و فرهنگی نسل امروز جامعه ما در امور دینی این است که عمق اطلاعات دینی اش همپایه و هم سطح رشد عقلی او رشد نکرده.
نسل امروز قطعا از نسل پیشین به لحاظ سواد دانشگاهی، دانش روز و دامنه اطلاعات جلوتر است نسل امروز #تحصیل کرده تر است و همین رشد تحصیلی سبب شده مسائل را باز تر و با دامنه دید وسیع تری بنگرد و تحلیل کند.
وقتی قدرت تحلیل و وسعت #اطلاعات افزایش می یابد اما اطلاعات و تصوراتی که افراد از امور دینی دارند به اندازه آن رشد عقلی، #عمق پیدا نمیکند انسان ها دچار #شبهات متعدد می شوند. چرا؟ چون وقتی از منظر #عقل رشدیافته خود به اطلاعات سطحی و اولیه ای که از مقولات دینی از ابتدا در ذهن داشته اند می نگرند آنها را مشتی حرف های عوامانه میبینند. از جهتی هم حق دارند.
مشکل این است که قدرت فکری او در سطح یک #پزشک رشد کرده اما عمق اطلاعات دینی اش در سطح اکابری و دبستان باقی مانده و در فهم دین، صغیر حساب می شود. چه بسیار افرادی که در حرفه خود متخصص، مشهور و موفق اند اما در تحلیل امور اجتماعی یا دینی یا فرهنگی یا در سواد رسانه ای و امثال آن، #عوام مطلق اند و متاسفانه جامعه بین این دو بعضا تفکیک نمی کند
اگر #خدا همان قلمبه نور پشت ابرها باشد و بهشت همان سیب و گلابی و حوری که #فلسفه_خلقت بشر رسیدن به آنهاست! و اگر امامان واسطه های نوعی پارتی بازی به اسم #شفاعت، برای فرار از جهنم اند و اگر انجام واجبات و ترک محرمات اموری بی خاصیت و در واقع نوعی مبارزه بی حاصل اند با گرایشات ذاتی، #طبیعی و غریزی انسان و...
خوب چه دلیلی دارد که انسان خود را معطل این حرفها کند؟ بدیهی است که یا از اساس این مطالب را منکر می شود یا دچار شبهه می شود.
مشکل کجاست؟ در تصور سطحی از این حقایق.
راهش چیست؟ مطالعه، تحقیق، #پرسش و تعمیق معارف دینی؛ همین و بس. آنهم به صورت هدفمند و با یک سیر مطالعاتی نه پراکنده و موردی؛ که #مطالعه پراکنده اگرچه مفید است و بی اثر نیست اما در ذهن انسان #ساختار منسجم و چارچوب دقیقی ایجاد نمی کند
به نظرم هنوز هم بهترین سیرمطالعاتی در اسلام شناسی سیر آثار استاد #مطهری است
روحش شاد
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
نمایشگاه کتاب در حال برگزاری است گفتم شاید بد نباشد توضیح مختصری درباره کتاب «روایت مطهر» عرض کنم
برای کسانی که اهل فکر اند و دغدغه اندیشه دینی دارند اهمیت مطالعه و تبیین اندیشههای استاد مطهری از روشن ترین امور است
حجه الاسلام دکتر حسین سوزنچی، یکی از بهترین شارحان مباحث استاد مطهری هستند که نوشته ها و فعالیت های متعددی در این زمینه داشته اند.
بنده توفیق داشتم مباحث ایشان در شرح کتب مختلف استاد مطهری را در یک دوره چهار جلدی تحت عنوان «روایت مطهر» تدوین و ویرایش محتوایی کنم. البته متن نهایی به طور کامل مورد مطالعه و بازبینی خود استاد قرار گرفته است.
در این کتاب سعی شده با نگاهی جامع به آثار استاد مطهری ضمن جمعبندی و بیان لبّ مطلب استاد شهید در موضوعات مختلف، نکات تکمیلی و شرحی متناسب با سوالات روز و البته مبتنی بر اندیشه خود استاد مطهری بیان شود تا از این رهگذر منظومه فکری منسجم استاد مطهری و زوایای پنهان اندیشه ایشان تبیین گردد.
جلد اول: اجتماعیات و تاریخ اسلام؛ شامل بررسی کتابهای «آزادی معنوی»، «ده گفتار» «سیری در سیره نبوی»، «جاذبه و دافعه علی علیهالسلام» «سیری در سیره ائمه اطهار»، و «حماسه حسینی»
جلد دوم: اسلام و زمانه؛ شامل بررسی کتاب های «۱۵ گفتار»، «۲۰ گفتار»، «اسلام و نیازهای زمانه»، «پیرامون انقلاب اسلامی» و «علل گرایش به مادیگری»
جلد سوم؛ مباحث خانواده و روابط زن و مرد؛ بررسی کتاب های «نظام حقوق زن در اسلام» «اخلاق جنسی» و «مسئله حجاب»
جلد چهارم: انسان، جامعه و تاریخ؛ شامل بررسی کتابهای «فطرت»، «انسان در قرآن» ، «انسان کامل»، «هدف زندگی»، «جامعه و تاریخ»، «تکامل اجتماعی انسان»، «حق و باطل»
این کتاب برای همه دانشجویان از جمله کسانی که به مباحثه آثار استاد مطهری می پردازند مفید خواهد بود ان شاالله
این کتاب توسط انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام «انتشارات سدید» به زیور طبع آراسته شده است.
https://eitaa.com/taherrahimi
هدایت شده از بنیاد شهید مطهری
Motahari-App.apk
10.48M
🔴 «اپلیکیشن جامع استاد مطهری»👆 با بیش از ۱۷۰ هزار نصب (مجموع نصب از بازار، گوگل پلی، مایکت، سایت و کانال بنیاد شهید مطهری)
💢 مطالعه رایگان همه کتب استاد، جستجو در متن و فهرست کتابها / مسابقات کتابخوانی/ سخنرانیها / کتابهای صوتی از آثار استاد / دورههای آنلاین سیر مطالعاتی
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری» در تلگرام، ایتا و سروش👇
t.me/motahari_ir
eitaa.com/motahari_ir
sapp.ir/motahari_ir
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
چرا دخترها دوست داشتنی هستند؟
من فکر می کنم دخترها چند مهارت ذاتی و خدادادی دارند که موجب می شود دلنشین و دوست داشتنی باشند و همین مهارت هاست که می تواند نوعی قدرت نرم را در آنها بیافریند
اول اینکه دخترها عموما خیلی بهتر و حقیقی تر #انس می گیرند . انس گرفتن حقیقتا یک مهارت است و اگرچه در خیلی از انسانها کم و بیش وجود دارد اما در دخترها و بعدتر خانم ها به دلیل انعطاف پذیری و لطافت روحی بیشتر، بسیار قوی تر است
مهارت دوم مهارت #همدلی و همدردی است این مهات مهم نیز در برقراری ارتباط عاطفی و ایجاد صمیمیت فوق العاده تعیین کننده است. همدلی لزوما به معنای پذیرش و یا نداشتن موضع در مقابل احساس افراد نیست بلکه به معنای درک شرایط و موقعیت روحی طرف مقابل و فهم احساس الان اوست که بخشی از هوش عاطفی است. این مهارت در تربیت فرزند نیز بسیار تعیین کننده است. بچه ها باید حس کنند احساسشان توسط والدین #درک شده است حتی اگر کارشان شایسته تنبیه باشد.
اما شاید مهم تر از همه اینها مهارتی است که کمتر به آن توجه شده و آن قابلیت «تکثیر محبت» است. دریافت محبت برای دخترها و خانم ها اگرچه مانند جذب آفتاب و آب برای یک #گل ، حیاتی و ضروری است اما خانم ها این قابلیت مهم را دارند که محبتی را که دریافت می کنند در وجودشان متکثر و تقویت کرده و سپس چند برابر آن را در اطرافیانشان پخش می کنند یعنی مانند یک ترانسفورماتور برقی را که دریافت می کنند تقویت کرده و مانند یک منشور ، محبت را به اشکال مختلف به دیگران هدیه می دهند این اطرافیان اعم از همسر و فرزند و ... است
مهمترین منابع دریافت محبت برای یک دختر، پدر و بعدا همسر است. به همین دلیل است که بسیاری از زنانی که علیه فرزندانشان خشونت های عجیب و غریب به خرج می دهند کسانی هستند که تقریبا هیچ محبتی از جانب همسرشان دریافت نکرده اند و بلکه برعکس...
فقر عاطفی اگر از حدی بگذرد زنان را به افراد عجیب و غریبی تبدیل می کند از لج بازی و بهانه گیری و بدخلقی گرفته تا خشونت اما از آن سو هرچه این مخزن عاطفی غنی تر باشد جلوه های بی نظیر تری از «جمال» به معنای اعم آن خلق می کند. مردان هوشمند به دختران و زنانشان بیشتر محبت می کنند چون می دانند در این سرمایه گذاری حتما سود می برند
دختران، مظهر رحمت و تجلی جمال باری تعالی هستند آری دختران دوست داشتنی اند
روز دختر مبارک
https://eitaa.com/taherrahimi
💠
✔️گاهی داریم حقطلبانه نقد میکنیم؛ ولی در واقع حسادت میورزیم.
✔️گاهی داریم متواضعانه تمجید میکنیم، ولی در واقع داریم چاپلوسی میکنیم.
✔️گاهی داریم بزرگوارانه از کنار یک موضوع رد میشویم؛ ولی در واقع ترس و ضعف خود را پشت ادای بزرگواری پنهان کردهایم.
✔️گاهی غیرتی میشویم و در مقام دفاع از یک ارزش برمیآشوبیم؛ ولى در واقع برای حفظ منافع و جایگاه در خطر افتادهمان برآشفته شدهایم.
🔸️خیلی وقتها خودمان هم نمیدانیم منشأ رفتار ظاهرا خوب ما چیست. چون ما اهل "صدق" نیستیم. باطن نیّات و انگیزههای ما با ظاهر اعمال ما تطابق ندارد. قلب ما مسقیم نیست. صدق، مرتبهی والایی است. کاش دستمان به آن برسد.
فرمود:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ [توبه/ ۱۱۹]
وحید یامینپور
#اخلاق_سکولار
#تقوا
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
آیا #شفاعت، پارتی بازی است؟
برخی فکر میکنند شفاعت اولیای الهی در قیامت، کاری شبیه پارتی بازی های دنیایی و جایگزین شدن رابطه به جای ضابطه است. یا بعضا گفته می شود که اعتقاد به شفاعت موجب می شود افراد نسبت به انجام گناهان بی تفاوت یا حداقل کم تفاوت شوند و این از نظر اخلاقی به ضرر فرد و جامعه است.
باید گفت:
۱. به طور کلی در نظام هستی اصالت و سبقت با خیر، #رحمت و پاکی است این نکته بسیار مهمی است«یا من سبقت رحمته غضبه» و لذا اصل بر این است که آلودگی تاجای ممکن بر طرف گردد. محو زشتی ها ، تطهیر از گناه و #مغفرت الهی نیز همگی جلوه هایی از همین اصل کلی است که موجب بازگرداندن عنصر معیوب یا ضعیف به حالت طبیعی می گردد؛ همچنین است اصل شفاعت. درواقع شفاعت، همان مغفرت است که وقتی به خدا نسبت می دهیم با نام مغفرت، و وقتی به مجاری رحمت خدا منسوب می کنیم با عنوان شفاعت از آن یاد می کنیم
۲. پس شفاعت، خروج از #ضابطه نیست بلکه خود یک ضابطه و یک اصل است و برای همه یکسان است هر کس قابلیت و شرایط آن را داشته باشد علی القاعده مشمول آن خواهد شد.
۳. در پارتی های دنیایی رابطه از پایین به بالاست یعنی [من] از [واسطه] می خواهم که توصیه مرا به [رئیسش] بکند اما در شفاعت، رابطه از بالا به پایین است یعنی [خدا] #اجازه_می دهد که مثلا[#امام_رضا ع] ، [من] را نزد خدا شفاعت کند به عبارت دیگر امکان ندارد خواست ولیّ خدا در شفاعت از کسی با خواست خدا، تغایر و منافات پیدا کند. اما نکته اینجاست که همین خواست خدا می تواند وابسته به #طلبی درونی و درخواست بنده از اولیا الهی و منوط به رضایت آنها باشد مانند معلمی که می خواهد دانش آموز خطا کار را ببخشد اما آن را منوط می کند به پشیمانی حقیقی او و #رضایت والدینش
۴. مشمول شفاعت شدن دارای شرایطی است که برخی در قرآن و روایات بیان شده و برخی تصریح نشده مثلا به صراحت بیان شده کسی که نماز را سبک بشمارد مورد شفاعت قرار نمیگیرد اما آیا کسی که صرفا به نماز اهتمام دارد حتما مورد شفاعت خواهد بود؟ معلوم نیست. گویی خدا مجموعه شروط و شرایط را تصریح نکرده تا قلوب را میان #خوف و #رجا نگه دارد.
انسان اگر همه شرایط را هم می دانست باز نمی توانست مطمئن باشد که امکان انجام همه را پیدا خواهد کرد. همین #ابهام و #تعلیق [معلق بودن] نسبت به شروط شفاعت و شرایط خود؛ باعث می شود انسان در عین امید به شفاعت؛ نسبت به #گناه، جری نشود و تا جای ممکن خود را از آن محفوظ بدارد بلکه تمام سعی خود را بکند تا مشمول شفاعت واقع شود چرا که در #آخرت تقریبا هیچ کس بی نیاز از شفاعت نخواهد بود.
https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چه هست تویی...