eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
714 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
729 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عليه السلام فرمودند: 🌴 كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام، وأَبلى بَلاءً حَسَنا، ومَضى شَهيدا 🍃عمويمان عبّاس عليه السلام، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در كنار اباعبداللّه الحسين عليه السلام جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد 📖 عمدة الطالب صفحه 356 🥀 فرا رسیدن بر شما عاشقان تسلیت باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؛ آداب مدح اهل بیت (ع) از نگاه رهبر معظم انقلاب 🔅پرهیز از ذکر تعابیر سَبُک و یا خرافی درباره اهل بیت (ع) 🔹نکته‌ی آخر؛ پرهیز از انحراف، پرهیز از ، پرهیز از جوانها؛ گاهی ما یک کلمه‌ای میگوییم که یک گرهی در ذهن جوانِ مخاطب ما به‌وجود می‌آید؛ این گره را چه کسی میخواهد باز کند؟ 🔸این گرهی را که ما با بیان ناقص خودمان یا بیان غلط خودمان یا بی‌توجّهی و خودمان در ذهن این جوان به‌وجود می‌آوریم و عقیده‌ی او را دچار مشکل میکنیم، این گره چگونه باز خواهد شد؟ اینها مسئولیّت است. 🔹 اینکه ما و مدح سیّدالشهدا را ــ که عظمت او به‌خاطر است، عظمت او به‌خاطر در راه خدا است، عظمت او به‌خاطر است؛ گذشت از همه چیز، از همه‌ی خواسته‌ها، از همه‌ی مطلوبها ــ تبدیل کنیم به یک ، به یک جایی که یک تعدادی جوان بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه می گویند، درست است؟ این شکر این نعمت است که خدا به شما داده؟ این نعمت است؛ این توانایی اداره‌ی مجلس نعمت است؛ اینها چیزهایی است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ باید این نعمتها را شکر بگزارید. (بیانات در دیدار جمعی از مداحان 20/01/1394) رسالت مداحان؛ پرهیز از مشکل تراشی در اعتقاد جوانان یک شاخصه از .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حتما ببینید. ✅شرح حال و تصویر پیکر شهید محمد رضا شفیعی که در اوایل دهه هشتاد، صحیح و سالم به کشور برگردانده شد‼️ 💐او اشک بر اباعبدالله الحسین علیه السلام را با دستمال خشک نمی کرد. بلکه به بدن خود می کشید و راز ماندگاری پیکرش در همین است.
علی رضا همه کارهایش با (ع) گره خورده بود. پس از چهار سال بیماری و نا امیدی از درمان، شفا یافته حضرت ابوالفضل (ع) بود. آخرین باری که داشت اعزام می شد، پرسیدم: مادر جان! کی بر می گردی؟ گفت: ما مسافر کربلائیم. هر وقت راه کربلا باز شد. در آخرین نامه اش هم نوشته بود: «به امید دیدار در کربلا» در فروردین 1362 برای شرکت در عازم شد. در آن جا هم به خاطر شجاعت و مدیریتش شده بود مسئول یکی از دسته های گروهان ابوالفضل (ع). در همین عملیات هم شهید مفقود الجسد شد. وقتی در زیر شنی تانک بعثی های قرار گرفت آخرین نوایش هم یا ابوالفضل (ع) بود. شانزده سال بعد از شهادتش وقتی پیکرش برگشت، اولین گروه از زائران امام حسین (ع) راهی کربلا بودند. روز تاسوعا هم با فریاد یا ابوالفضل تا گلزار شهدا تشییع شد. راوی: مادر شهید ، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم 1395، ص 145 . ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علی رضا کریمی. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید هادی، ص 13 و 14 و 67.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (15) 🔰روضه های عاشورا 🔺از شعارهای روز عاشورای حسین علیه السلام یكی این است: «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِوَ الْعارُ اَوْلی مِنْ دُخولِ النّارِ» تا آخرین لحظه ها عملش، حركاتش، سكناتش، سخنانش، تمامْ حق خواهی، حق پرستی و موجی از است. 🔻 كه برای آخرین بار به او عرضه می دارند: یا كشته شدن یا تسلیم! اظهار می دارد: «وَ اللّهِ لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبِیدِ» به خدا قسم كه من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می كنم؛ مردانه مقاومت می كنم تا كشته بشوم. 🔺آن ساعتهای آخر، أبا عبد اللّه باز همان است. كه أبا عبد اللّه این جمله را گفته باشد: «اُسْقونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَطَتْ كَبِدی» . من كه این جمله را در جایی ندیده ام. حسین اهل این جور درخواست ها نبود، بلكه او در مقابل لشكر دشمن می ایستد و فریاد می كند: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» 🔻مردم كوفه! آن ناكس پسر ناكس، آن زنازاده ی پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده كلّ شما، آن كسی كه شما به فرمان او آمده اید، به من گفته است كه از این دو كار یكی را انتخاب كن:یا شمشیر یا تن به ذلت دادن. آیا من تن به ذلت بدهم؟ كه ما زیر بار ذلت برویم! ما خودمان را در جلوی شمشیرها قرار می دهیم ولی خودمان را در جلوی شمشیر هرگز فرود نمی آوریم. 🔺خدای من كه در راه رضای او قدم برمی دارم راضی نیست و می گوید نكن، پیغمبر كه وابسته به مكتب او هستم می گوید نكن، آن دامن هایی كه من در آنها بزرگ شده ام، دامن علی كه روی زانوی او نشسته ام به من می گوید " ". این یك حماسه است اما نه یك حماسه ی شخصی یا قومی. در آن منیّت نیست، خودپرستی نیست، خداپرستی است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 41-40.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️مقتل حضرت ابالفضل العباس (ع) 📚منبع: بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مى‏دهى؟ فبكى الحسين ع بكاء شديدا امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن. فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.: فرجع إلى أخيه فأخبره عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود. فسمع الأطفال ينادون العطش العطش ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش! فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه‏ فرات گرديد. فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند. و رموه بالنبال فكشفهم او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء. و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد. فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت. و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه‏ها گرديد. فقطعوا عليه‏ الطريق و أحاطوا به من كل جانب دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند. فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد. فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد. فحمل القربة بأسنانه حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت. فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! فانقلب عن فرسه پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد و صاح إلى أخيه الحسين أدركني و فرياد زد: يا اخا ادركنى. فلما أتاه رآه صريعا فبكى وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره‏ام قليل و اندك شد .
🔺ای نفس ابوالفضل! می‌خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ می‌‏نوشد، حسین با لب تشنه‌ در کنار خیمه‌ها ایستاده است و تو می‌خواهی آب بیاشامی؟! پس مردانگی کجا رفت؟ شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟ همدلی کجا رفت؟ مگر حسین امام تو نیست؟ مگر تو مأموم او نیستی؟ مگر تو تابع او نیستی؟ 🔺هرگز دین من به من اجازه نمی‌دهد، هرگز وفای من به من اجازه نمی‌دهد. ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد، خواست از داخل نخلستان برگردد (قبلاً از راه مستقیم آمده بود) چون می‌دانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همّتش این است که این آب را به سلامت برساند، برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آبها بریزد و نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یکمرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد. معلوم شد حادثه تازه‌‏ای پیش آمده است. 🔺فریاد کرد: وَاللهِ انْ قَطَعْتُموا یمینی‏ انّی احامی ابَداً عَنْ دینی‏ وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْیقینِ‏ نَجْلُ النَّبِی الطّاهِرِ الْامینِ‏ به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید، من دست از دامن حسین برنمی دارم. طولی نکشید که رجز عوض شد: یا نَفسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکفّارِ وَابْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِی السَّیدِ الُمخْتارِ قَدْ قَطَعوا بِبَغْیهِمْ یساری‏ 🔺در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. این گونه نوشته‌اند: با آن هنر فروسیتی که [در او] وجود داشته است، به هر زحمت بود این مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت. دیگر من نمی‌گویم چه حادثه‌ای پیش آمد، چون خیلی جانسوز است... ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 86-88. -شهید_مطهری