🔰وقوع حماسه خونين پاوه (1358 ش)
🔺پس از آن كه هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهكهاي ضدانقلاب وابسته به بيگانگان، مانند: كومله، فداييان خلق و حزب دموكرات كردستان، در مرداد 1358ش به شهر پاوه در منطقه كردنشين استان كرمانشاه هجوم آوردند، اين شهر را تصرف كرده و دست به جنايتهاي شنيعي زدند.
🔻بيمارستان پاوه از جمله مراكزي بود كه به اشغال مزدوران درآمده بود. آنان در اين بيمارستان 25 نفر از برادران سپاهي مجروح را روي تختها و پشت بام به طرز فجيعي به شهادت رساندند. اين فاجعه خونين با عكسالعمل شديد امام خميني(ره) مواجه شد و با فرمان معظمٌله در بيست و هفتم مرداد 1358ش، نيروهاي سپاهي، ارتشي و بسيجي به فرماندهي شهيد دكتر چمران به منطقه اعزام شدند.
🔺 فرمان تاريخي امام براي آزادسازي پاوه چنان روحيهاي به پاسداران و سربازان ژاندارمري داد كه بدون توجه به زخمهاي خود تمامي سنگرهاي ضدانقلاب را از اشغال آنان خارج ساختند. در اين ميان شهيدچمران پس از يك نبرد سخت و درگيري خونين، همه شهرها، راهها و مواضع استراتژيك منطقه را آزاد كرد و كردستان از اين مرحله به سلامتي گذر نمود.
#امام_صادق عليه السلام فرمودند:
🌴 كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ نافِذَ البَصيرَةِ ، صَلبَ الإِيمانِ، جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام، وأَبلى بَلاءً حَسَنا، ومَضى شَهيدا
🍃عمويمان عبّاس عليه السلام، بصيرتى عميق و ايمانى استوار داشت و در كنار اباعبداللّه الحسين عليه السلام جهاد كرد و مردانه جنگيد و شهيد شد
📖 عمدة الطالب صفحه 356
🥀 فرا رسیدن #تاسوعای_حسینی بر شما عاشقان تسلیت باد.
#هیئت_تراز؛ آداب مدح اهل بیت (ع) از نگاه رهبر معظم انقلاب
🔅پرهیز از ذکر تعابیر سَبُک و یا خرافی درباره اهل بیت (ع)
🔹نکتهی آخر؛ پرهیز از انحراف، پرهیز از #خرافه_گرایی، پرهیز از #مشکل_تراشی_در_عقاید جوانها؛ گاهی ما یک کلمهای میگوییم که یک گرهی در ذهن جوانِ مخاطب ما بهوجود میآید؛ این گره را چه کسی میخواهد باز کند؟
🔸این گرهی را که ما با بیان ناقص خودمان یا بیان غلط خودمان یا بیتوجّهی و #بی_مسئولیّتی خودمان در ذهن این جوان بهوجود میآوریم و عقیدهی او را دچار مشکل میکنیم، این گره چگونه باز خواهد شد؟ اینها مسئولیّت است.
🔹 اینکه ما #مجلس_عزاداری و مدح سیّدالشهدا را ــ که عظمت او بهخاطر #شهادت است، عظمت او بهخاطر #فداکاری در راه خدا است، عظمت او بهخاطر #گذشت است؛ گذشت از همه چیز، از همهی خواستهها، از همهی مطلوبها ــ تبدیل کنیم به یک #نقطه_سبک، به یک جایی که یک تعدادی جوان #لخت بشوند، بپرند هوا، بپرند پایین و ندانند چه می گویند، درست است؟ این شکر این نعمت است که خدا به شما داده؟ این #صدای_خوش نعمت است؛ این توانایی ادارهی مجلس نعمت است؛ اینها چیزهایی است که خدا به همه نداده است، به شما داده؛ باید این نعمتها را شکر بگزارید.
(بیانات در دیدار جمعی از مداحان 20/01/1394)
#مقام_معظم_رهبری
رسالت مداحان؛ پرهیز از مشکل تراشی در اعتقاد جوانان
یک شاخصه از #هیئت_ایده_آل
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حتما ببینید.
✅شرح حال و تصویر پیکر شهید محمد رضا شفیعی که در اوایل دهه هشتاد، صحیح و سالم به کشور برگردانده شد‼️
💐او اشک بر اباعبدالله الحسین علیه السلام را با دستمال خشک نمی کرد. بلکه به بدن خود می کشید و راز ماندگاری پیکرش در همین است.
علی رضا همه کارهایش با #حضرت_ابوالفضل (ع) گره خورده بود.
پس از چهار سال بیماری و نا امیدی از درمان، شفا یافته حضرت ابوالفضل (ع) بود.
آخرین باری که داشت اعزام می شد، پرسیدم: مادر جان! کی بر می گردی؟ گفت: ما مسافر کربلائیم. هر وقت راه کربلا باز شد.
در آخرین نامه اش هم نوشته بود: «به امید دیدار در کربلا»
در فروردین 1362 برای شرکت در #عملیات_والفجر_یک عازم #فکه شد. در آن جا هم به خاطر شجاعت و مدیریتش شده بود مسئول یکی از دسته های گروهان ابوالفضل (ع). در همین عملیات هم شهید مفقود الجسد شد.
وقتی در زیر شنی تانک بعثی های قرار گرفت آخرین نوایش هم یا ابوالفضل (ع) بود.
شانزده سال بعد از شهادتش وقتی پیکرش برگشت، اولین گروه از زائران امام حسین (ع) راهی کربلا بودند. روز تاسوعا هم با فریاد یا ابوالفضل تا گلزار شهدا تشییع شد.
#شهید_علی_رضا_کریمی
#شهدا_و_اهل_بیت
#شهدا_و_حضرت_ابوالفضل
#عنایات_و_کرامات_شهدا
راوی: مادر شهید
#کتاب_خط_عاشقی1، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران، چاپ دوم 1395، ص 145 .
#کتاب_مسافر_کربلا ؛ زندگی نامه و خاطرات شهید علی رضا کریمی. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید هادی، ص 13 و 14 و 67.
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (15)
🔰روضه های عاشورا
🔺از شعارهای روز عاشورای حسین علیه السلام یكی این است: «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِوَ الْعارُ اَوْلی مِنْ دُخولِ النّارِ» تا آخرین لحظه ها عملش، حركاتش، سكناتش، سخنانش، تمامْ حق خواهی، حق پرستی و موجی از #حماسه است.
🔻#شب_تاسوعا كه برای آخرین بار به او عرضه می دارند: یا كشته شدن یا تسلیم! اظهار می دارد: «وَ اللّهِ لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبِیدِ» به خدا قسم كه من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می كنم؛ مردانه مقاومت می كنم تا كشته بشوم.
🔺آن ساعتهای آخر، أبا عبد اللّه باز همان است. #باور_نكنید كه أبا عبد اللّه این جمله را گفته باشد: «اُسْقونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَطَتْ كَبِدی» . من كه این جمله را در جایی ندیده ام. حسین اهل این جور درخواست ها نبود، بلكه او در مقابل لشكر دشمن می ایستد و فریاد می كند: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ»
🔻مردم كوفه! آن ناكس پسر ناكس، آن زنازاده ی پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده كلّ شما، آن كسی كه شما به فرمان او آمده اید، به من گفته است كه از این دو كار یكی را انتخاب كن:یا شمشیر یا تن به ذلت دادن. آیا من تن به ذلت بدهم؟ #هیهات كه ما زیر بار ذلت برویم! ما #تن خودمان را در جلوی شمشیرها قرار می دهیم ولی #روح خودمان را در جلوی شمشیر #ذلت هرگز فرود نمی آوریم.
🔺خدای من كه در راه رضای او قدم برمی دارم راضی نیست و می گوید نكن، پیغمبر كه وابسته به مكتب او هستم می گوید نكن، آن دامن هایی كه من در آنها بزرگ شده ام، دامن علی كه روی زانوی او نشسته ام به من می گوید " #تن_به_ذلت_نده ". این یك حماسه است اما نه یك حماسه ی شخصی یا قومی. در آن منیّت نیست، خودپرستی نیست، خداپرستی است.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 41-40.
#شهید_مرتضی_مطهری
#روضه_های_عاشورا
✳️مقتل حضرت ابالفضل العباس (ع)
📚منبع: بحار الأنوار، ج45، ص: 41
لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟
وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مىدهى؟
فبكى الحسين ع بكاء شديدا
امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد
ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد
فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از
اين منافقین خونخواهى كنم.
فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم
ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.:
فرجع إلى أخيه فأخبره
عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود.
فسمع الأطفال ينادون العطش العطش
ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات
حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات
تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
و رموه بالنبال فكشفهم
او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت
و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.
و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء
وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة
پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمهها گرديد.
فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب
دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها
حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.
فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند
آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
فحمل القربة بأسنانه
حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت.
فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها
ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره
سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
فانقلب عن فرسه
پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
و صاح إلى أخيه الحسين أدركني
و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
فلما أتاه رآه صريعا فبكى
وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد
و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چارهام قليل و اندك شد .
🔺ای نفس ابوالفضل! میخواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ مینوشد، حسین با لب تشنه در کنار خیمهها ایستاده است و تو میخواهی آب بیاشامی؟! پس مردانگی کجا رفت؟ شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟ همدلی کجا رفت؟ مگر حسین امام تو نیست؟ مگر تو مأموم او نیستی؟ مگر تو تابع او نیستی؟
🔺هرگز دین من به من اجازه نمیدهد، هرگز وفای من به من اجازه نمیدهد. ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد، خواست از داخل نخلستان برگردد (قبلاً از راه مستقیم آمده بود) چون میدانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همّتش این است که این آب را به سلامت برساند، برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آبها بریزد و نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یکمرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد. معلوم شد حادثه تازهای پیش آمده است.
🔺فریاد کرد:
وَاللهِ انْ قَطَعْتُموا یمینی
انّی احامی ابَداً عَنْ دینی
وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْیقینِ
نَجْلُ النَّبِی الطّاهِرِ الْامینِ
به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید، من دست از دامن حسین برنمی دارم.
طولی نکشید که رجز عوض شد:
یا نَفسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکفّارِ
وَابْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ
مَعَ النَّبِی السَّیدِ الُمخْتارِ
قَدْ قَطَعوا بِبَغْیهِمْ یساری
🔺در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. این گونه نوشتهاند: با آن هنر فروسیتی که [در او] وجود داشته است، به هر زحمت بود این مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت. دیگر من نمیگویم چه حادثهای پیش آمد، چون خیلی جانسوز است...
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 86-88.
#شهید_مرتضی_مطهری
#روضه_های-شهید_مطهری
💢روضه حضرت ابوالفضل (ع)
🔺چه کم و کسری در زندگی عباس بن علی، همان طوری که مقاتل معتبر نوشتهاند، وجود دارد؟ قبلاً اگر نبود برای ابوالفضل جز همین یک افتخار، با ابوالفضل کسی کاری نداشت. با هیچ کس غیر از امام حسین کاری نداشتند. خود امام حسین هم فرمود اینها فقط به من کار دارند و اگر مرا بکشند به هیچ کس دیگر کاری ندارند. وقتی که شمر بن ذی الجوشن از کوفه میخواهد حرکت کند بیاید به کربلا، یکی از حضاری که در آنجا بود و از طرف مادر [با ابوالفضل علیه السلام] خویشاوندی داشت، به ابن زیاد اظهار کرد که بعضی از خویشاوندان مادری ما همراه حسین بن علی هستند، خواهش میکنم امان نامهای برای آنها بنویس. ابن زیاد هم نوشت. شمر خودش هم در یک فاصله دور [با ابوالفضل علیه السلام نسبت داشت،] یعنی از قبیلهای بود که قبیله ام البنین با آنها نسبت داشتند.
🔺در عصر عاشورا این پیام را شخص او آورد. حالا عظمت را ببینید، ادب را ببینید! این مرد پلید آمد کنار خیمه حسین بن علی علیه السلام فریادش را بلند کرد:
«اینَ بَنوا اختِنا، اینَ بَنوا اختِنا» خواهرزادگان ما کجا هستند؟ خواهرزادگان ما کجا هستند؟ ابوالفضل در حضور ابا عبداللّه نشسته بود و برادرانش همه آنجا بودند. اصلاً جوابش را ندادند تا امام فرمود: «اجیبوه وَ ان کانَ فاسِقاً» جوابش را بدهید هر چند آدم فاسقی است. آقا که اجازه داد، جواب دادند. آمدند گفتند: «ما تقول؟» چه میگویی؟
🔺شمر گفت: مژده و بشارتی برای شما آوردهام، از امیر عبیدالله برای شما امان آوردهام، شما آزادید، الآن که بروید جان به سلامت میبرید. گفتند: خفه شو! خدا تو را لعنت کند و آن امیرت ابن زیاد و آن امان نامهای که آوردهای. ما امام خودمان، برادر خودمان را اینجا رها کنیم به موجب اینکه ما تأمین داریم؟!.
🔺در شب عاشورا اول کسی که نسبت به ابا عبدالله اعلام یاری کرد، همین برادر رشیدش ابوالفضل بود. بگذریم از آن مبالغات احمقانهای که میکنند، ولی آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسیار رشید، بسیار شجاع، بسیار دلیر، بلند قد و خوشرو و زیبا بود (وَ کانُ یدْعی قَمَرَ بنی هاشم) که او را «ماه بنی هاشم» لقب داده بودند. اینها حقیقت است. شجاعتش را البته از علی علیه السلام به ارث برده است.
🔺روز عاشورا میشود، بنابر یکی از دو روایت، ابوالفضل میآید جلو، عرض میکند برادر جان، به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمیآورم، میخواهم هرچه زودتر جان خودم را قربان شما کنم. من نمیدانم روی چه مصلحتی- خود ابا عبدالله بهتر میدانست- فرمود: برادرم! حالا که میخواهی بروی، پس برو بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. (این را هم عرض کنم: لقب «سقّا» (آبآور) قبلاً به حضرت ابوالفضل داده شده بود، چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شبهای پیش ابوالفضل توانسته بود برود، صف دشمن را بشکافد و برای اطفال ابا عبدالله آب بیاورد. اینجور نیست که سه شبانه روز آب نخورده باشند؛ خیر، سه شبانه روز بود که [از آب] ممنوع بودند، ولی در این خلال توانستند یکی دو بار آب تهیه کنند. از جمله در شب عاشورا تهیه کردند، حتی غسل کردند، بدنهای خودشان را شستشو دادند). فرمود: چَشم.
🔺حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت است، چقدر دلاوری است، چقدر انسانیت است، چقدر شرف است، چقدر معرفت است، چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت میزند. مجموع کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهارهزار نفر نوشتهاند. خودش را وارد شریعه فرات میکند. اسب خودش را داخل آب میبرد.
🔺 این را همه نوشتهاند: اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب میکند و به دوش میگیرد. تشنه است، هوا گرم است، جنگیده است، همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست میبَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس میآورد. آنهایی که از دور ناظر بودهاند گفتهاند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آبها را روی آب ریخت. آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید، اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب خودش بود نه دیگران. از این رجز فهمیدند چرا آب نیاشامید. دیدند در رجزش دارد خودش را خطاب میکند، میگوید: یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسینِ هونی
وَ بَعدَهُ لاکنْتُ انْ تَکونی
هذَا الْحُسَینُ شارِبُ الْمَنونِ
وَ تَشْرَبینَ باردَ الْمَعینِ
هیهاتَ ما هذا فِعالُ دینی
و لافعالُ صادقِ الْیقینِ
ادامه در مطلب بعدی 👇
🏴تکیه گاه کاروان کربلا: عباس بن علی (علیه السلام)
▪️حضرت ابوالفضل (ع) کمالات ظاهری و باطنی بسیار و قامتی، رشید چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشتند. به خاطر سیمای جذابشان به قمر بنی هاشم مشهور بودند. مقام حضرت عباس (ع) تا به آنجاست که امام معصوم به ایشان می گویند: «جانم به فدایت!» شب تاسوعا دشمن قصد حمله داشت. سیدالشهدا (ع) فرمودند: « ای عباس، جانم به فدایت! برو و از آنان بپرس که چه شده و چه اتفاقی افتاده است؟» عصر عاشورا هم که از رزم آوران، فقط اباالفضل العباس (ع) و امام حسین (ع) مانده بودند حضرت عباس (ع) نزد امام رفتند تا اجازۀ جهاد بگیرند. سیدالشهدا(ع) فرمودند: «ای برادر، تو پرچم دار من هستی!» حضرت عباس (ع) عرض کرد: « سینه ام از منافقین به تنگ آمده است! بگذار تا به خون خواهی شهیدانمان به میدان روم».
▪️بعد از شهادت عباس (ع) امام حسین (ع) در کنار پیکر برادر فرمودند: «برادرم اباالفضل! اکنون کمرم شکست و رشتۀ تدبیرم گسست». سپس، درحالی که اشک بر گونه و محاسن داشت، برادر را بوسید. امام سجاد (ع) فرمودند: « برای عباس (ع) نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی است که همۀ شهدا به آن غبطه می خورند.»
📗مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص۲۸۰ تا312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روضه شهادت حضرت اباالفضل از زبان رهبر انقلاب
⚠️آنچه در نقلهای معتبر دیدم با نقل معروف متفاوت است: آنقدرتشنگی براهل حرم فشار آورد، که خود امام حسین و اباالفضل(ع)با هم بطرف آب رفتند.
روضه حضرت عباس.mp3
8.48M
برادر من تو علمدار منی، اگر بروی لشکرم از هم می پاشد (مقتل)
پرسش و پاسخ محرم 3.mp3
2.51M
🔉 پرسش و پاسخ از حضرت آیت اللَّه خوشوقت ره
🏴 اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ
❓چرا #امام حسین #خانواده را به #معرکه_جنگ آوردند؟
❓آیا هر مجلسی برگزار شود و در آن #ذکر_مصائب_اهل_بیت نباشد خیری در آن نیست؟
❓چرا ما از #اول_محرم #عزاداری میکنیم با اینکه #عاشورا دهم است؟
❓چرا امام حسین ع #حج را #ناتمام گذاشتند؟
❓چرا امام حسین در #کربلا چند بار #سخنرانی کردند؟
❓چرا #امام_حسین در کربلا #نفرین کردند که شما #هرگز #عید_قربان و #عید_فطر را درک نکنید؟
⬅️ آنکه خون امام حسین را حفظ میکند #گریه_با_اخلاص است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ از عجایب گریه بر امام حسین علیهالسلام...
🎥 آیت الله مصباح یزدی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ استاد #مجتبی_رضایی، تاریخپژوه:
📺 در ماجرای #کربلا ما با ۹ گروه از انسانها مواجه میشویم که هر کدام از آنها میتواند به تنهایی نماد هر یک از ما انسانهای عصر حاضر باشد:
1️⃣ عبادتکنندگان بی #بصیرت
2️⃣ دوستداران امام و شیفتگان #دنیا
3️⃣ زمینهسازان #بی_وفا و نادان
4️⃣ بیخاصیتهای پر سروصدا
5️⃣ نان به نرخ روز خورها
6️⃣ صاحبان اهداف شخصی
7️⃣ گریهکنندگان بیتحرک
8️⃣ سینهچاکهای #سیاستهای غالب
9️⃣ با بصیرتانِ فدایی و #امام_محور که همان شهدای کربلایند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 انیس حسین علیه السلام
🔸#استاد_صفایی_حائری (ره)
اباالفضل و ما ادرک ما اباالفضل