eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه کرمان
718 دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
7هزار ویدیو
725 فایل
جهت ارتباط با معاون تهذیب @Amomen313 جهت ارتباط در مورد فعالیتها و شبهات قرآنی @ghadirmohyi جهت ارتباط با ادمین محتوایی کانال @boreshha_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📖بازخوانی کتاب حماسه حسینی (15) 🔰روضه های عاشورا 🔺از شعارهای روز عاشورای حسین علیه السلام یكی این است: «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِوَ الْعارُ اَوْلی مِنْ دُخولِ النّارِ» تا آخرین لحظه ها عملش، حركاتش، سكناتش، سخنانش، تمامْ حق خواهی، حق پرستی و موجی از است. 🔻 كه برای آخرین بار به او عرضه می دارند: یا كشته شدن یا تسلیم! اظهار می دارد: «وَ اللّهِ لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ الْعَبِیدِ» به خدا قسم كه من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می كنم؛ مردانه مقاومت می كنم تا كشته بشوم. 🔺آن ساعتهای آخر، أبا عبد اللّه باز همان است. كه أبا عبد اللّه این جمله را گفته باشد: «اُسْقونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَطَتْ كَبِدی» . من كه این جمله را در جایی ندیده ام. حسین اهل این جور درخواست ها نبود، بلكه او در مقابل لشكر دشمن می ایستد و فریاد می كند: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ! یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ الْمُؤْمِنونَ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» 🔻مردم كوفه! آن ناكس پسر ناكس، آن زنازاده ی پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده كلّ شما، آن كسی كه شما به فرمان او آمده اید، به من گفته است كه از این دو كار یكی را انتخاب كن:یا شمشیر یا تن به ذلت دادن. آیا من تن به ذلت بدهم؟ كه ما زیر بار ذلت برویم! ما خودمان را در جلوی شمشیرها قرار می دهیم ولی خودمان را در جلوی شمشیر هرگز فرود نمی آوریم. 🔺خدای من كه در راه رضای او قدم برمی دارم راضی نیست و می گوید نكن، پیغمبر كه وابسته به مكتب او هستم می گوید نكن، آن دامن هایی كه من در آنها بزرگ شده ام، دامن علی كه روی زانوی او نشسته ام به من می گوید " ". این یك حماسه است اما نه یك حماسه ی شخصی یا قومی. در آن منیّت نیست، خودپرستی نیست، خداپرستی است. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 41-40.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️مقتل حضرت ابالفضل العباس (ع) 📚منبع: بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ وقتی كه ابالفضل تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام حسین و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من مى‏دهى؟ فبكى الحسين ع بكاء شديدا امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي ‏ بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. عباس علیه السلام عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ امام حسين عليه السلام فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن. فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم ابا الفضل رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.: فرجع إلى أخيه فأخبره عباس به سوى امام حسين مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود. فسمع الأطفال ينادون العطش العطش ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش! فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه‏ فرات گرديد. فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند. و رموه بالنبال فكشفهم او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء. و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد. فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت. و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه‏ها گرديد. فقطعوا عليه‏ الطريق و أحاطوا به من كل جانب دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند. فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد. فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد. فحمل القربة بأسنانه حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت. فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! فانقلب عن فرسه پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد و صاح إلى أخيه الحسين أدركني و فرياد زد: يا اخا ادركنى. فلما أتاه رآه صريعا فبكى وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره‏ام قليل و اندك شد .
🔺ای نفس ابوالفضل! می‌خواهم دیگر بعد از حسین زنده نمانی. حسین دارد شربت مرگ می‌‏نوشد، حسین با لب تشنه‌ در کنار خیمه‌ها ایستاده است و تو می‌خواهی آب بیاشامی؟! پس مردانگی کجا رفت؟ شرف کجا رفت؟ مواسات کجا رفت؟ همدلی کجا رفت؟ مگر حسین امام تو نیست؟ مگر تو مأموم او نیستی؟ مگر تو تابع او نیستی؟ 🔺هرگز دین من به من اجازه نمی‌دهد، هرگز وفای من به من اجازه نمی‌دهد. ابوالفضل در برگشتن مسیر خودش را عوض کرد، خواست از داخل نخلستان برگردد (قبلاً از راه مستقیم آمده بود) چون می‌دانست همراه خودش یک امانت گرانبها دارد. تمام همّتش این است که این آب را به سلامت برساند، برای اینکه مبادا تیری بیاید و به این مشک بخورد و آبها بریزد و نتواند به هدف خودش نائل شود. در همین حال بود که یکمرتبه دیدند رجز ابوالفضل عوض شد. معلوم شد حادثه تازه‌‏ای پیش آمده است. 🔺فریاد کرد: وَاللهِ انْ قَطَعْتُموا یمینی‏ انّی احامی ابَداً عَنْ دینی‏ وَ عَنْ امامٍ صادِقِ الْیقینِ‏ نَجْلُ النَّبِی الطّاهِرِ الْامینِ‏ به خدا قسم اگر دست راست مرا هم قطع کنید، من دست از دامن حسین برنمی دارم. طولی نکشید که رجز عوض شد: یا نَفسُ لا تَخْشَ مِنَ الْکفّارِ وَابْشِری بِرَحْمَةِ الْجَبّارِ مَعَ النَّبِی السَّیدِ الُمخْتارِ قَدْ قَطَعوا بِبَغْیهِمْ یساری‏ 🔺در این رجز فهماند که دست چپش هم بریده شده است. این گونه نوشته‌اند: با آن هنر فروسیتی که [در او] وجود داشته است، به هر زحمت بود این مشک آب را چرخاند و خودش را روی آن انداخت. دیگر من نمی‌گویم چه حادثه‌ای پیش آمد، چون خیلی جانسوز است... ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 86-88. -شهید_مطهری
💢روضه حضرت ابوالفضل (ع) ‏ 🔺چه کم و کسری در زندگی عباس بن علی، همان طوری که مقاتل معتبر نوشته‌اند، وجود دارد؟ قبلاً اگر نبود برای ابوالفضل جز همین یک افتخار، با ابوالفضل کسی کاری نداشت. با هیچ کس غیر از امام حسین کاری نداشتند. خود امام حسین هم فرمود اینها فقط به من کار دارند و اگر مرا بکشند به هیچ کس دیگر کاری ندارند. وقتی که شمر بن ذی الجوشن از کوفه می‌خواهد حرکت کند بیاید به کربلا، یکی از حضاری که در آنجا بود و از طرف مادر [با ابوالفضل علیه السلام‏] خویشاوندی داشت، به ابن زیاد اظهار کرد که بعضی از خویشاوندان مادری ما همراه حسین بن علی هستند، خواهش می‌کنم امان نامه‌ای برای آنها بنویس. ابن زیاد هم نوشت. شمر خودش هم در یک فاصله دور [با ابوالفضل علیه السلام نسبت داشت،] یعنی از قبیله‌‏ای بود که قبیله‌‏ ام البنین با آنها نسبت داشتند. 🔺در عصر عاشورا این پیام را شخص او آورد. حالا عظمت را ببینید، ادب را ببینید! این مرد پلید آمد کنار خیمه حسین بن علی علیه السلام فریادش را بلند کرد: «اینَ بَنوا اختِنا، اینَ بَنوا اختِنا» خواهرزادگان ما کجا هستند؟ خواهرزادگان ما کجا هستند؟ ابوالفضل در حضور ابا عبداللّه نشسته بود و برادرانش همه آنجا بودند. اصلاً جوابش را ندادند تا امام فرمود: «اجیبوه وَ ان کانَ فاسِقاً» جوابش را بدهید هر چند آدم فاسقی است. آقا که اجازه داد، جواب دادند. آمدند گفتند: «ما تقول؟» چه می‌گویی؟ 🔺شمر گفت: مژده و بشارتی برای شما آورده‌ام، از امیر عبیدالله برای شما امان آورده‌ام، شما آزادید، الآن که بروید جان به سلامت می‌برید. گفتند: خفه شو! خدا تو را لعنت کند و آن امیرت ابن زیاد و آن امان نامه‌ای که آورده‌ای. ما امام خودمان، برادر خودمان را اینجا رها کنیم به موجب اینکه ما تأمین داریم؟!. 🔺در شب عاشورا اول کسی که نسبت به ابا عبدالله اعلام یاری کرد، همین برادر رشیدش ابوالفضل بود. بگذریم از آن مبالغات احمقانه‌ای که می‌کنند، ولی آنچه که در تاریخ مسلم است، ابوالفضل بسیار رشید، بسیار شجاع، بسیار دلیر، بلند قد و خوشرو و زیبا بود (وَ کانُ یدْعی‏ قَمَرَ بنی هاشم) که او را «ماه بنی هاشم» لقب داده بودند. اینها حقیقت است. شجاعتش را البته از علی علیه السلام به ارث برده است. 🔺روز عاشورا می‌شود، بنابر یکی از دو روایت، ابوالفضل می‌آید جلو، عرض می‌کند برادر جان، به من هم اجازه بفرمایید، این سینه من دیگر تنگ شده است، دیگر طاقت نمی‌آورم، می‌خواهم هرچه زودتر جان خودم را قربان شما کنم. من نمی‌دانم روی چه مصلحتی- خود ابا عبدالله بهتر می‌دانست- فرمود: برادرم! حالا که می‌خواهی بروی، پس برو بلکه بتوانی مقداری آب برای فرزندان من بیاوری. (این را هم عرض کنم: لقب «سقّا» (آب‌‏آور) قبلاً به حضرت ابوالفضل داده شده بود، چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شبهای پیش ابوالفضل توانسته بود برود، صف دشمن را بشکافد و برای اطفال ابا عبدالله آب بیاورد. این‏جور نیست که سه شبانه روز آب نخورده باشند؛ خیر، سه شبانه روز بود که [از آب‏] ممنوع بودند، ولی در این خلال توانستند یکی دو بار آب تهیه کنند. از جمله در شب عاشورا تهیه کردند، حتی غسل کردند، بدنهای خودشان را شستشو دادند). فرمود: چَشم. 🔺حالا ببینید چه منظره باشکوهی است، چقدر عظمت است، چقدر شجاعت است، چقدر دلاوری است، چقدر انسانیت است، چقدر شرف است، چقدر معرفت است، چقدر فداکاری است! یک تنه خودش را به این جمعیت می‌زند. مجموع کسانی را که دور این آب را گرفته بودند چهارهزار نفر نوشته‌اند. خودش را وارد شریعه فرات می‌کند. اسب خودش را داخل آب می‌برد. 🔺 این را همه نوشته‌اند: اول، مشکی را که همراه دارد پر از آب می‌کند و به دوش می‌گیرد. تشنه‌ است، هوا گرم است، جنگیده است، همین طوری که سوار است تا زیر شکم اسب را آب گرفته است، دست می‌‏بَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس می‌آورد. آنهایی که از دور ناظر بوده‌اند گفته‌اند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آبها را روی آب ریخت. آنجا کسی ندانست که چرا ابوالفضل آب نیاشامید، اما وقتی بیرون آمد یک رجزی خواند که در این رجز مخاطب خودش بود نه دیگران. از این رجز فهمیدند چرا آب نیاشامید. دیدند در رجزش دارد خودش را خطاب می‌کند، می‌گوید: یا نَفسُ مِن بَعدِ الحُسینِ هونی‏ وَ بَعدَهُ لاکنْتُ انْ تَکونی‏ هذَا الْحُسَینُ شارِبُ الْمَنونِ‏ وَ تَشْرَبینَ باردَ الْمَعینِ‏ هیهاتَ ما هذا فِعالُ دینی‏ و لافعالُ صادقِ الْیقینِ‏ ادامه در مطلب بعدی 👇
🏴تکیه گاه کاروان کربلا: عباس بن علی (علیه السلام) ▪️حضرت ابوالفضل (ع) کمالات ظاهری و باطنی بسیار و قامتی، رشید چهره ای زیبا و شجاعتی کم نظیر داشتند. به خاطر سیمای جذابشان به قمر بنی هاشم مشهور بودند. مقام حضرت عباس (ع) تا به آنجاست که امام معصوم به ایشان می گویند: «جانم به فدایت!» شب تاسوعا دشمن قصد حمله داشت. سیدالشهدا (ع) فرمودند: « ای عباس، جانم به فدایت! برو و از آنان بپرس که چه شده و چه اتفاقی افتاده است؟» عصر عاشورا هم که از رزم آوران، فقط اباالفضل العباس (ع) و امام حسین (ع) مانده بودند حضرت عباس (ع) نزد امام رفتند تا اجازۀ جهاد بگیرند. سیدالشهدا(ع) فرمودند: «ای برادر، تو پرچم دار من هستی!» حضرت عباس (ع) عرض کرد: « سینه ام از منافقین به تنگ آمده است! بگذار تا به خون خواهی شهیدانمان به میدان روم». ▪️بعد از شهادت عباس (ع) امام حسین (ع) در کنار پیکر برادر فرمودند: «برادرم اباالفضل! اکنون کمرم شکست و رشتۀ تدبیرم گسست». سپس، درحالی که اشک بر گونه و محاسن داشت، برادر را بوسید. امام سجاد (ع) فرمودند: « برای عباس (ع) نزد خداوند تبارک و تعالی مقامی است که همۀ شهدا به آن غبطه می خورند.» 📗مرتضی آقاتهرانی، یاران شیدای حسین، ص۲۸۰ تا312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 روضه شهادت حضرت اباالفضل از زبان رهبر انقلاب ⚠️آنچه در نقلهای معتبر دیدم با نقل معروف متفاوت است: آنقدرتشنگی براهل حرم فشار آورد، که خود امام حسین و اباالفضل(ع)با هم بطرف آب رفتند.
روضه حضرت عباس.mp3
8.48M
برادر من تو علمدار منی، اگر بروی لشکرم از هم می پاشد (مقتل)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش و پاسخ محرم 3.mp3
2.51M
🔉 پرسش و پاسخ از حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره 🏴 اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ ❓چرا حسین را به آوردند؟ ❓آیا هر مجلسی برگزار شود و در آن نباشد خیری در آن نیست؟ ❓چرا ما از میکنیم با اینکه دهم است؟ ❓چرا امام حسین ع را گذاشتند؟ ❓چرا امام حسین در چند بار کردند؟ ❓چرا در کربلا کردند که شما و را درک نکنید؟ ⬅️ آنکه خون امام حسین را حفظ میکند است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ از عجایب گریه بر امام حسین علیه‌السلام... 🎥 آیت الله مصباح یزدی ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ استاد ، تاریخ‌پژوه: 📺 در ماجرای ما با ۹ گروه از انسان‌ها مواجه می‌شویم که هر کدام از آن‌ها می‌تواند به تنهایی نماد هر یک از ما انسان‌های عصر حاضر باشد: 1️⃣ عبادت‌کنندگان بی 2️⃣ دوستداران امام و شیفتگان 3️⃣ زمینه‌سازان و نادان 4️⃣ بی‌خاصیت‌های پر سروصدا 5️⃣ نان به نرخ روز خورها 6️⃣ صاحبان اهداف شخصی 7️⃣ گریه‌کنندگان بی‌تحرک 8️⃣ سینه‌چاک‌های غالب 9️⃣ با بصیرتانِ فدایی و که همان شهدای کربلایند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 | اباالفضل العباس اولین کسی بود که آمادگی شهادتش را اعلام کرد ▪️رهبر انقلاب: شب عاشورا، امام حسین می‌فرمایند فردا ما جنگ نهایی‌مان که شهادت همه ما در آن است، انجام خواهد گرفت. بعد می‌فرماید: من به همه شما اجازه دادم، حتی یک نفر شما هم نماند، اشکالی ندارد؛ هیچ عهدی از من به گردن شما نیست، بروید. شب را شتر راهوار خودتان قرار بدهید و راه بیفتید بروید. اول کسی که در مقابل این حرف‌ها پاسخ داد، اباالفضل العباس بود؛ عباس بن علی علیه‌السلام بلند شد ایستاد، گفت: برادر! ما چرا این کار را انجام بدهیم؟ برای اینکه چند روزی بعد از تو بیشتر زنده بمانیم! خدا به ما آن روز را نشان ندهد که ما بعد از تو زنده بمانیم، تو کشته بشوی و ما زنده باشیم. ۱۳۶۴/۷/۲۴
🔴 در جبهه یزید نباشیم!
* ‌ ‌ 🔺حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
📣جرعه ای از کلام بزرگان ✍️حاج اسماعیل (ره) هنگامی که به یاد امام حسین علیہ الســـــلام افتادید تردیدی نداشته باشید که حضرت هم به یــاد شماست. 📚طوباےِ ڪربلا ص ۱۴۹
💠 بیانات حضرت آیت اللَّه‏ خوشوقت ره 📌رهبریت ما، مرجعیت ما، حوزه های ما، ما، تقوای ما، سلامت ما، قدرت ما، ما، این که ما تا امروز توانستیم در مقابل این همه دشمن و دشمنی بایستیم برای همان و علاقه به امام حسین و شهادت امام حسین است که ولایت ما هم آنجا زنده می شود، هم است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نذر عباس | روایت ویژه مادر شهید مصطفی صدرزاده برای رهبر انقلاب از شهادت فرزندش در ظهر تاسوعا ➕ سخنان شهید سلیمانی در وصف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا