eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
277 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
"جبهه ی عشق" سربازان روح‌الله را عجب نمک گیر کرده‌بود! دیگر چه رسد نان و نمکش را هم عاشقانه چانه کرده‌ باشند .. 🌴 ستاد پشتیبانی جنگ دوران @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🕊 📝 📚 «...برادر بزرگوارمان یک آشنایی قبلی با برادر اسیر یا شهیدمان در همین پادگان ولی عصر عج داشت. آن موقع، بنا به شرایطی که در انقلاب پیش می‌آمد و نیازی که برای کنترل ناآرامی‌های غرب کشور بود، نیروها در پادگان ولیعصر عج تجهیز و اعزام می‌شدند. هم یکی از این نیروها بود که خدمت سربازی‌اش را انجام داده، بعد از خدمت سربازی توسط ساواک دستگیر شده و به زندان رفته بود. خود این شرایط برای آقای متوسلیان و دوستانی که از قبل ایشان را می‌شناختند، یک ویژگی خاصی را احراز می‌کرد. از طرفی همواره با لباس نظامی بود. حتی می‌دیدم که در جلسات به خودش فانسقه و سینه‌خشاب بسته است. اسلحه‌اش هم روی دوشش بود و چکمه و پوتینش را محکم می‌بست. هیچ‌وقت را نمی‌دیدیم که کفش عادی داشته باشد یا اینکه بند چکمه‌هایش بسته نباشد. این قبراقی و آمادگی جسمی و نظامی در شکل ظاهری‌اش و همچنین و ارتباط روحی و تعاملی که با بچه‌ها داشت، باعث می‌شد دوستان زیادی دورش جمع شوند. من این را به طور قاطع می‌گویم که هم در پادگان ولیعصر عج و هم در کردستان هرکسی که برای اولین بار ایشان را می‌دید، از جمله آقای محمد بروجردی، شیفته‌اش می‌شد. ویژگی‌هایی که آقای متوسلیان داشت، سبب می‌شد در پادگان ولیعصر عج به عنوان یک محور قرار بگیرد...» •°• °•° - به روایت سردار پاسدار حسن رستگارپناه؛ از فرماندهان وقت سپاه منطقه‌ی۷ در غرب کشور، برگرفته از کتاب عزیز و دلربای ، صفحات ۹۷ و ۹۸ ☆ ♡ @yousof_e_moghavemat
. مصطفای خدا🌸✨ کتاب «مصطفای‌ خدا» شما را به روزهای گرم مرداد سال ۱۳۶۲ می‌برد همانجا که شهید مصطفی ردانی‌پور عروج کرد؛ اما به راستی او که بود؟ ..🙄 نشر شهید هادی در این کتاب از حضور موثر ایشان در عملیات‌های والفجر۱، والفجر۲ و محرم می‌گوید و از ایام تشکیل تیپ امام حسین (ع) در اصفهان، که جانشین آن را برعهده گرفت...🌱🌱 ✍🏻نویسنده:جمعی از نویسندگان ▫️ناشر:ابراهیم هادی 📖تعداد صفحات:۱۶۸ صفحه 💳 قیمت ۲۹ هزار تومان🍓 برای مشاوره و ثبت سفارش من اینجام🌱👇 @ketabkhon78 @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن النبی صلی الله عليه و اله وسلم: 《تَقَبَّلُوا لِي بِسِتٍّ أَتَقَبَّلْ لَكُمْ بِالْجَنَّةِ: إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلاَ تَكْذِبُوا وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلاَ تَخَلَّفُوا وَ إِذَا اُؤْتُمِنْتُمْ فَلاَ تَخُونُوا وَ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ وَ اِحْفَظُوا فُرُوجَكُمْ وَ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ و َأَلْسِنَتَكُمْ》 شش عمل را براي من ضمانت کنید من نیز بهشت را براي شما ضمانت می‌کنم: (۱) چون سخني نقل كنيد دروغ نگوييد. (۲) چون وعده دهيد تخلف نكنيد. (۳) چون بر چيزي امين شديد خيانت در امانت نكنيد. (۴) چشمان خود را از نامحرم بپوشيد. (۵) دامن خود را آلوده نكنيد. (۶) دست و زبان خود را نگهداريد🌺 امالی شیخ صدوق، ص۱۵۰ خصال، ج۱ ص۳۵۸ @yousof_e_moghavemat
🔰 لوح 🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: خون فرزندان فلسطین، درخت آزادگی را آبیاری می‌کند. @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🕊 ☆ ♡ «...یک بار ما از پاوه به سمت کرمانشاه می‌رفتیم. نرسیده به روانسر، نهری از رودخانه‌ی سراب جدا می‌شد که ماهی هم داشت. آن زمان، گاهی اوقات بچه‌ها که حال و حوصله‌ای داشتند، در این آب نارنجک می‌انداختند که ماهی بگیرند؛ چون تور و قلّاب ماهیگیری برای این کار نداشتند. من که داشتم در جاده می‌رفتم، گفتم: برادر احمد، من در اینجا آبی به سر و صورتم بزنم. گفت: خوابت گرفته؟ گفتم: نه، همین‌طوری آبی به سر و صورتم بزنم. داخل ماشین هم نارنجک و اسلحه بود. من یک نارنجک کشیدم و داخل آب انداختم که چندتا ماهی بگیرم. من که این کار را کردم، یک‌دفعه با حالت عصبانی از ماشین پایین آمد و پیاده رفت. عصبانیتش هم این‌طور بود که اصلاً با من حرف نمی‌زد. من با ماشین راه افتادم و مدام می‌گفتم: برادر احمد، بیا بالا. امّا ایشان اصلاً هیچ حرفی نمی‌زد. نه می‌گفت می‌آیم و نه می‌گفت نمی‌آیم. حدود یک ربعی پیاده رفت و من هم با ماشین دنبالش می‌رفتم. فهمیدم که از این کارم حسابی ناراحت شده است. گفتم: چرا این‌طور شد؟ چرا یک‌دفعه عصبانی شدی؟ گفت: بله، عصبانی شدم. تو اصلاً می‌دانی این چه بود که انداختی؟ گفتم: آره، نارنجک انداختم که ماهی بگیرم. گفت: را می‌اندازند که ماهی بگیرند؟ شما عقل ندارید؟ مگر شما مسلمان نیستید؟ آخر سر ماشین را خاموش کردم و گفتم: اگر می‌خواهی پیاده بروی، من هم با تو پیاده می‌آیم. چند دقیقه بعد آرام شد و دوباره دونفری با ماشین راه افتادیم...» ☆ ♡ - برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی ، نوشته‌ی استاد جواد کلاته عربی، صفحه ۸۹ و ۹۰ •°• °•° 》 《 》 📔 🎁 📚 @yousof_e_moghavemat
در عملیات کربلای۴ از یک گـروه هفت نفری که با قایق به آن طرف اروند رفته بودند، تنها حاج‌ستار توانست جانِ سالم بِدَر ببرد و به عقب برگردد ، و اکثر آنها از جمله صمد برادرِ حاج ستار شهید شدند ... وقتی که از حاجی پرسیدیم : « حاجی، تو که می‌توانستی جنازه‌ی برادرت را با خود بیاوری ، چرا این کار را نکردی ؟» در جواب گفت : « همه بچه هـا برادر من هستند ؛ کدامشان را می آوردم؟ 📎فرمانده گردان ۱۵۵ لشگر ۳۲انصارالحسین (ع) کتاب نام آشنا و پرتیراژ: «دختر شینا» بر اساس خاطرات همسر شهید حاج ستار ابراهیمی نوشته شده است. @yousof_e_moghavemat
🔅«جای ترکش» ✍هر ملاقاتی که مقامات سیاسی یک کشور با آقا داشتند و به حوزه مأموریتی حاج‌قاسم مربوط می‌شد خودش هم می‌آمد؛ فرقی نمی‌کرد رئیس جمهور فلان کشور باشد یا یکی مقامات کشور فلان. وقتی از گیت‌های بازرسی X-RAY رد می‌شد دستگاه حسابی قاطی‌پاطی می‌کرد؛ صدا پشت صدا، بوق پشت بوق. از بس که ترکش توی بدن حاجی بود. خودش می‌گفت: «لحظه‌ای نیست جایی از بدنم به‌خاطر این ترکش‌ها درد نداشته باشد.» از شدت درد گاهی مسکن می‌خورد، بلکه از درد زیادش، قدری کم کند. ✍ راوی:حسین امیرعبداللهیان 📍از کتاب:سلیمانی عزیز، ص۷۴ @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن امیرالمؤمنین عليه السلام: 《أظهِرُوا البِشرَ فيما بَينَكُم، وَالسُّرورَ فی مُلاقاتِكُم 》 به يكديگر خوش رويى نشان دهيد و در ملاقات هايتان، اظهار شادمانى كنيد🌺 مصباح المتهجّد  ص۷۵۷ @yousof_e_moghavemat
🌷روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسرائيل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد. و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيست‏ها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتكا به سلاح ايمان‏مان مى‏جنگيم؛ نه به اتكاى هواپيما، نه با موشك‏هاى سام، نه با تانك، نه با توپ، نه با آتش جنگ‏افزارهاى مادى‏مان، ان ‏شاءالله. گزیده ای از آخرین سخنرانی سردار جاویدالأثر @yousof_e_moghavemat
چند نوع غذا داشتیم! غذای عقبه، غذای خط مقدم، غذای منطقه عملیاتی؛ هرچی به خط نزدیکتر، غذا بهتر، دستور حاج حسین بود... @yousof_e_moghavemat
17.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت جالب شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی از آخرین دیدار با شهید سردارهمدانی لحظاتی پیش از شهادت رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند ▪️به مناسبت سردار @yousof_e_moghavemat
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: إنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صاحِبَها كَثرَةً، فَتَصَدَّقُوا يَرحَمْكُمُ اللّه ُ صدقه، بر روزى و دارايىِ صدقه دهنده مى افزايد. پس ـ خدايتان رحمت كند! ـ صدقه بدهيد بحارالأنوار جلد18 صفحه418 @yousof_e_moghavemat
🔰 لوح | «ما به وعده الهی ایمان داریم» ✍ما به وعده الهی ایمان داریم... ما هرگز فراموش نمی‌کنیم، ما هیچ شبی نمی‌خوابیم مگر به دشمن‌مان فکر نکنیم، ما هیچ لحظه‌ای از عمرمان سپری نمی‌کنیم مگر اینکه او جلوی چشم ماست و به او فکر می‌کنیم. 📚سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم سالگرد شهادت حاج عماد مغنیه - ۱۳۹۶/۱۲/۲۶ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🕊 ✿🌺࿐ྀུ༅𖠇༅➼‌══┅── «...بعد از گذشت یک ماه از حضورمان در بانه، از خواستم حمام برویم. یک حمام عمومی داخل شهر بانه بود. حاج‌احمد بالای سقف و جلوی در حمام نیروی تأمین گذاشت تا وقتی داخل حمام هستیم، کسی به ما حمله نکند. پاسدارها به ترتیب نگهبانی می‌دادند که بقیه بروند استحمام کنند و برگردند. حمام عمومی بود و سرویس نمره نداشت. همه استحمام کردند و من و حاج‌احمد ماندیم. باهم رفتیم که لباسمان را دربیاوریم و خودمان را بشوییم که دیدم ایشان لباس زیرش را درنمی‌آورد. گفتم: شما خودت گفتی بیست دقیقه‌ای حمام کنیم تا ضدانقلاب خبردار نشود و حمله نکند. گفت: خب داریم همین کار را می‌کنیم دیگر. من گفتم: پس چرا زیرپیراهنت را درنمی‌آوری؟ چرا صابون به تنت نمی‌زنی؟ من مقدار زیادی آب به زیرپیراهنشان پاشیدم. با عصبانیت گفت: نکن! به زور و شوخی‌شوخی خواستم زیرپیراهنش را دربیاورم. وقتی دید چاره‌ای ندارد، خودش زیرپیراهنش را درآورد. پشت بدنش پر از جای سوخته‌ی اتو و سیگار بود. با تحکم گفت: با کسی در این باره صحبت نمی‌کنی‌ها! گفتم: برای چه؟ چه شده؟ گفت: هیچی، همین‌طوری گفتم. با کسی صحبت نمی‌کنی! بعدها که مقداری بیشتر با همدیگر صحبت کردیم، تعریف کرد که پیش از پیروزی انقلاب، گویا ساواک ایشان را می‌گیرد و شکنجه می‌کند. ایشان این‌قدر بزرگوار بود که هیچ‌وقت نمی‌خواست این قضیه را کسی متوجه شود...» - برگرفته از صفحهٔ ۸۵ کتاب به روایت حمیدرضا فرزاد از همرزمان در مریوان و بعدها @yousof_e_moghavemat
🕊💫سردار حسین همدانی  مشهور به حاج حسین که از او به عنوان «بزرگ‌ترین فرماندهان جنگ سوریه»، «نابغه‌ جنگ‌های ناهمتراز در غرب آسیا» و «مرد شماره ۲ سپاه» یاد می‌شود، در کنار حاج احمد متوسلیان، شهید محمدابراهیم همت و شهید محمود شهبازی از بنیانگذاران تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شناخته می‌شود. ✅ حاج حسین همدانی که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در امر مبارزه فعال بود، در دوران پس از جنگ تحمیلی، مسئولیت‌های متعددی در سپاه و بسیج داشته است؛ فرماندهی سپاه پاسداران استان همدان، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سپاه پاسداران تهران و مشاور فرمانده کل سپاه، بخشی از مسئولیت‌های او بوده است. ایشان در سال ۱۳۹۰ به عنوان فرمانده راهبردی در میدان نبرد سوریه حاضر شد. شهید همدانی در آنجا به «ابووهب» معروف بود. تشکیل گروه‌های دفاع مردمی ایده‌ او برای نجات سوریه از بحران بوده است. 🌷 حاج حسین همدانی سرانجام روز ۱۶ مهر ۱۳۹۴ در مسیر استان حماء در جنوب شرقی حلب به شهادت رسید. 🌷🕊 @yousof_e_moghavemat
🔹در شرایط بسیار سخت، اخلاص حسین آقا به عرش می‌رسید. وصلِ وصل می‌شد. با اشک و آه و استغاثه با خدا حرف می‌زد. 🔹در نخستین لحظاتی که در عملیات طریق القدس به چزابه رسیدیم و آتش دشمن وجب به وجب رمل‌ها را می‌سوزاند و بچه‌ها با بدن‌های چاک چاک مقاومت می‌کردند، حسین شروع به گریه میکرد، با خدا حرف می‌زد. همان طور در حال دویدن و فرمان دادن و نیروها را پشت خاکریز چیدن، استغاثه می‌کرد و می‌گفت خدایا به من نگاه نکن، استغفرالله؛ تو به این بسیجی معصوم نگاه کن. @yousof_e_moghavemat
⚪️ خواب درس آموز از شهید دستواره بیرون از سنگر خوابیده بود!! ممکن بود براثر اصابت خمپاره‌های دشمن آسیبی به او برسد ◇ بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیده‌ای؟! ◇ وقتی بیدار شد ، سوالم رو با این قطعه شعر جواب داد : گر نگه‌دار من آن است که می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد... سرپرست لشگر ۲۷ @yousof_e_moghavemat
در وسعتِ این دستانتـــ چہ خاضعانہ همڪلام معبود شدی گوارای وجودت این خلوت عرفانے ... @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹برای نخستین بار بعد از سه قرن؛ اقامه نماز فتح در مسجد الاقصی ♦️"صلاةالفتح" که به مدت ۳۳۳ سال در بیت‌المقدس خوانده نشده بود، امروز برای نخستین مرتبه در ۳ قرن گذشته با حضور مسلمانان فلسطینی اقامه شد. ♦️پ.ن: نماز فتح، نمازی در فقه اهل سنت است که بنا به روایت عامّه، پیامبر اعظم (ص) بعد از فتح مکّه مکرّمه، در خانه أمّ هانی، بنت ابی طالب آن را سنّت اعلام کرده و هر زمانی که مسلمانان به فتحی دست یافتند، این نماز را اقامه می کنند. @yousof_e_moghavemat
🌸 🌺عن الامام الحسن علیه السلام: 《لَمّا سُئِلَ عَنِ البُخلِ قال: اَن تَرى ما فى يَدَکَ شَرَفاً وَ ما اَنفَقتَ تلفاً》 آنگاه که از بخل سؤال شد، فرمودند: آنچه را در دست دارى مايه شرافت خود بدانى و آنچه را انفاق مى‌كنى، تلف شده بپندارى🌺 بحارالانوار، ج ۷۳ ص ۳۰۵ @yousof_e_moghavemat
🇮🇷 فرماندهان گردان‌ شرکت‌کننده در عملیات الی‌بیت‌المقدس: - ردیف بالا از راست: مرتضی مسعودی: فرمانده گردان مقداد اسماعیل قهرمانی: فرمانده گردان انصار علی‌اکبر حاجی‌پور: فرمانده گردان عمار - ردیف پایین از راست: علی‌اصغر رنجبران: فرمانده گردان ابوذر رضا چراغی: فرمانده گردان حمزه احمد بابایی: فرمانده گردان مالک @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 ★ ♥︎ ▒ آدمی بود با گوش و دماغ شکسته. استایل یک را داشت و انگار از دود خمپاره بیرون آمده بود. قدم که برمی‌داشت، بسیار راسخ بود. استایل دست‌هایش مثل یا بود. حرکات و سکنات و گونه‌ها و صورتش را وقتی نگاه می‌کردیم، لذت می‌بردیم. یک آدم بود. من عاشق این چهره بودم. ♥︎ ★ - برگرفته از کتاب خواندنی و جذاب «عروج از شاخه زیتون» به روایت سردار ، صفحه ۴۳۴ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | حاج قاسم سلیمانی: امکان چنین چیزی هست با دیپلماسی بتوان را به فلسطینیان برگرداند؟ 👈 اینجا راهی جز مبارزه وجود ندارد؛ راهی جز فداکاری وجود ندارد؛ راهی جز ایثار وجود ندارد... @yousof_e_moghavemat