eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
💗 حاج احمد 💗
📸 🥰 ✔ 💟 ۱۲ فروردین ۱۳۶۱ سه روز بعد از پایان نیروهای گردان سلمان ۲۷_محمد_رسول_الله (ص) در حال آماده شدن جهت رفتن به مرخصی 😊 . 💠 نفر وسط : فرمانده غیور و همیشه فاتح گردان سلمان، سمت چپ تصویر "حمیدرضا فرزاد" ✔ . . ۲۷_محمد_رسول_الله @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حالا سه ماه شده که تو به دیدار یار رسیدی و ... ما بی‌قرار یار شدیم... روحت شاد یادت گرامی🥀🥀 @yousof_e_moghavemat
🌟 🚩 ✔ ↘️ 💠 به فاصله ۴۸ ساعت پس از پایان یافتن مرحله چهارم نبرد فتحِ مبین، در روز سه شنبه دهم فروردین ۱۳۶۱، جلسه مشترکی در قرارگاه مرکزی کربلا با حضور فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد. در پایان این جلسه، به کلّیه یگان های تابع سپاه و ارتش ابلاغ گردید که حداکثر طی دو هفته، بازسازی یگان ها و طرح ریزی عملیات را انجام دهند و نتیجه را تا روز بیست و چهارم فروردین به قرارگاه مرکزی کربلا اعلام کنند.✅ . اهداف: ۱- انهدام نیروی دشمن حداقل با استعدادی بیش از دو لشکر ۲- آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید. ۳- آزادسازی حدود شش هزارکیلومتر مربع از سرزمین های اشغالی.🚩 . منظور: ۱- خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از بُرد توپخانه دشمن ۲- ترمیم مرزهای بین المللی و رفع اشغال[اراضی] کشور. ۳- آزادشدن جاده مواصلاتی اهواز - خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز - آبادان از زیر بُرد توپخانه دشمن.🚩 . . 📙 منبع کپشن: کتاب ارزشمند ، صفحات ۳۷۹ و ۳۸۰ 🏷 @yousof_e_moghavemat
💬 در عملیات والفجر شهید زین‌الدین دستور داد گردان سیدالشهدا برن رو ارتفاعات لری. وقتی ما رسیدیم روز بعد بالاسر بچه‌هایی که شب عملیات تو درگیری به شهادت رسیده بودند، بعضی‌هاشون مجروح شده بودند تو این ارتفاعات؛ همدیگر رو بغل کرده بودن که خیلی سردشون نشه. در حین اینکه خونریزی ادامه پیدا کرده بود، تو بغل هم به رسیده بودن. تو بغل هم خشک شده بودند. وقتی آقا مهدی -شهید زین‌الدین- رسید، نمیشد اینها رو از هم جداکرد. دوتاییشون رو باهم بلند کردن و گذاشتن رو قاطر، بستند که ببرند عقب و آقا مهدی شروع کرد به گریه کردن... 🎙به روایت حاج حسین یکتا @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🔴ماجرای خواستگاری همسرش شهید و خواب عجیبی که قبل از شهادت دیده بود😳😱 گفت: حالا با این حساب هم باز نمیخواهید با هم حرف بزنید؟☹️ نمیدانست به دوستم چه چیزها که نگفته بودم؛ وقتی به جواب خواستگاری کسی گفت نه و او دو هفته بعد شهید شد💔؛ و حالا من در جای او بودم.😔 بر سر دو راهی که چه بگویم به . نمیدانست بارها خواب را دیده‌ام. نمیدانست خواب دیده‌ام رفته روی قله بلندی ایستاده دارد برای من خانه سفیدی میسازد🍃. نمیدانست خواب دیده‌ام رفته‌ام توی ساختمانی سه طبقه، رفته‌ام طبقه سوم، دیدم توی اتاق نشسته است. دور تادور هم خانمهایی با چادرهای مشکی با روبنده نشستهاند.🍃 گفتم: !😐 شما اینجا چیکار میکنید؟😧 برگشت گفت: اسم آن دنیای من بود🙂. اسم این دنیای من است.😊 این را آن روزها به هیچکس نگفتم. حتی به خود . بعدها، بعد از شهید شدنش، رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند. چیزی نمیگفت، یا شانه خالی میکرد.🙁 گفتم: شهید شده است. خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بکنید.🙂 نه خودم را معرفی کردم، نه او را، نه موقعیت هردومان را. گفت:عبدالحسین شاه زید یعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت میرسند.👌 مقامشان هم مثل زید است، فرمانده لشکر حضرت رسول.💚 همینطور هم بود. بیسر بود💔 و آن روزها در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول. همین خوابها بود که نگرانترم میکرد.😔 برگشتم رفتم اصفهان، رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره. آیه سیزدهم از سوره کهف آمد🍃؛ با این معنی که: آنها به خدای خودشان ایمان آوردند و ما به لطف خاص خود مقام ایمان و هدایتشان را بیافزودیم.🌹 @yousof_e_moghavemat
‍📌 ؛ 🔆 امام مهدی: زمین هرگز از حجت الهی خالی نمی ماند... 🔖کتاب کمال الدین وتمام النعمه-جلد2-صفحه285 @yousof_e_moghavemat
خورشیـد مُردّد است کم رنگ شده... اینجا ، حال و روز هیچ کس خوش نیست... اِنگار دل همه برای شما تنگ شده... در جمع نیروهای سپاه وپیشمرگان کرد پاوه @yousof_e_moghavemat
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد. سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت« علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم. » گفتم «مثلا چی کار کنیم؟» گفت « دوتا کار ؛ اول خلوص، دوم سعی و تلاش. » منبع:یادگاران،جلد چهار،کتاب حسن باقری،ص ۹۳ @yousof_e_moghavemat
شهید مهندسی که با امام زمان(عج) دیدار کرد...✨ قسمتی از وصیتنامه:📝 "بگذاريد بعد از مرگم بدانند همان طور كه اساتيد بزرگمان می گفتند نوكر محال است صاحبش را نبيند😊 من نيز صاحبم را، محبوبم را ديدار كردم... اما افسوس كه تا اين لحظه كه اين وصيت را مي نويسم، ديدار مجدد او نصيبم نگشت....😞 بدانيد كه امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتيبان همه شيعيان می باشد.😔☝️ @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
🏷 ؟ 🤔 🍃 🌸 🍃 🔶 پس از عزیمت به جنوب و استقرار در پادگان ، ما برای برادران ، یک دوره‌ی فشردۀ آموزشی داشتیم. یک روز همان طور که سرگرم کار روی نیروهای در محوطۀ بودیم، از راه رسید. او می خواست با محک زدن بچه ها بفهمد که آموزش های ما تا چه اندازه توانسته برای آنها مثمر ثمر باشد. به همین منظور، به یکی از بچه گفت: «برادر جان! شما بیا و برای من توضیح بده که ظرف این مدت چه آموزش های دیدین؟» آن بندۀ خدا با دیدن و هیبت خاص او، دست و پایش را گم کرد و نتوانست توضیحات قابل قبولی ارائه دهد. وقتی او از تشریح محورهای آموزشی عاجز ماند، خیلی عصبانی شد، طوری که بلافاصله دستور داد او روی زمین سیمانی میدان صبحگاه سینه خیز برود. بعد از این که تنبیه تمام شد، جلو رفت و او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت: «برادر جان! تموم این سخت گیری ها به خاطر اینه که می خوایم توی ، حتی المقدور کمترین تلفات رو داشته باشم. منم شما رو تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم.» ظهر، ، دیدم گرفت و رفت پشت سر همان ایستاد و به او کرد و نمازش را خواند. 🔸 🔸 🔸 📔 منبع: کتاب ، به روایت "مجتبی صالحی پور" 🌸 . . . @yousof_e_moghavemat
📎 کلام شهید همه حركتهاى ما بر مبناى عقيده و ايمان است، مى‌بينيم كه امام حسين(ع) در جنگ عقيدتى خويش شكست نخورد و اكنون راه حسين(ع) زنده است و امام حسين(ع) توانست براى هميشه عقيده خويش را زنده نگه دارد و گسترش دهد. اى خدا! تو می‌دانى كه من براى هيچ چيز، جز عشق تو به جبهه نيامده‌‏ام، اى خدا! من شرمنده از خون شهدا هستم كه تا كنون زنده مانده‏‌ام. اى خدا! ياريم كن كه رهرو خون شهيدان باشم.... ولادت: ۱۳۴۱ مشهد شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ عملیات بدر @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
‍ 🩸روایت خبرنگاری که هدیه را پس داد فاطمه بویرده، خبرنگار العالم روایت دیدار خود با سردار شهید سلیمانی را اینگونه توصیف کرده است: چند روز قبل‌تر از این در ایام عید نوروز، روزها و شب‌های خیس و غرق شده در سیل را در خوزستان سپری می کردیم. خبری از عید نبود. شهر پیراهن ژنده گل‌آلود بر تن کرده بود؛ نمی‌دانستم حواسم به خوزستان همیشه سرافراز باشد، که اکنون سیل بیرحمانه به جنگ نخل‌های سوخته در جنگ اش آمده بود یا حواسم به ارتباط های زنده‌ای باشد که دقیقه به دقیقه با شبکه داشتیم. در همین حال و هوا باخبر شدیم سردار سلیمانی به منطقه آمده است؛ من باید با سردار سرافراز اسلام، مردی که نامش دشمن را به لرزه در می آورد مصاحبه می کردم. شب‌ها و روزها گذشت، کار آسانی نبود، ولی اصرار داشتم که مصاحبه انجام شود. از صبح سر آفیش حاضر می شدم و برای مصاحبه با سردار سلیمانی تلاش می کردم اما متاسفانه موفق نمی شدم؛ نا امید شدم ازبس تلفن زدم و پیگیری کردم. برای سردار هرجا میرفتیم، سردار آنجا را ترک کرده بود. مهمان یکی از مردم شریف شادگان به نام حاج عوفی شدیم، حاج عوفی در خانه اش را در این روزهای بحرانی برای همه باز کرده بود؛ «موکب امام حسن عسکری سپیدان» آنجا به مدت ده روز مستقر شده بود و به مردم سیل زده شادگان و خوزستان کمک رسانی می‌کردند، ۵ ساعت کنارشان بودیم، مردمی که خودشان را خادم الحسین معرفی کردند به من گفتند ما از سردار دعوت کردیم و سردار به نوکرای حسین نه نمیگوید همینجا منتظرشان بمانید. غروب شد؛ دلهره داشتم، سرانجام خبر رسید سردار به موکب می آید؛ راه افتادیم، من از بس که به بن‌بست خورده بودم، گریه کردم. وسط جاده بودیم که تماس گرفتند و گفتند: سردار به موکب رسیده است. با سرعت خودمان را به موکب رساندیم لحظه ورودم، سردار را که دیدم با روی باز از گروه ما استقبال کرد، از او درخواست مصاحبه کردم، عذرخواهی کرد و به من گفت «دلخور نشو دخترم و رفت» با ابومهدی المهندس از مجاهدین برجسته عراقی مصاحبه گرفتم، اما از شدت گریه حالم بد شد راه افتادم سمت ماشین و از آنها فاصله گرفتم که یکی از خادمان موکب به من گفت: «گریه نکن سردار انگشترش را به تو هدیه داده است». از خوشحالی سر از پا نمی شناختم ولی من طمع به مصاحبه دوخته بودم، گفتم نمی خواهم، با اخلاقی که از سردار انتظار داشتم به هدف می رسیدم، هدیه را رد کردم و گفتم من قول دادم به شبکه مصاحبه بگیرم. این را گفتم و به راه خودم ادامه دادم، که خودرو سردار توقف کرد و سردار سلیمانی با لحنی پدرانه گفت «دخترم می‌شود گریه نکنی، حالا بگو چه بگویم» و من گفتم هرچی درحق این مردم باید گفته شود. جمعه 30 فروردين 1398 @yousof_e_moghavemat
خدایا آنگونه زنده‌ام بدار ڪه نشکند دݪی از زنده بودنم و آنگونه بمیران ڪه به وجد نیاید کسی از نبودنم.. زندگی آنقدر ابدی نیست ڪه هر روز بتوان مهربان بودن را به فردا انداخت.. .. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
📌 ؛ ⏱ باید برای آمدنش لحظه را شمرد آن لحظه ای که رخ بنماید بهار ماست @yousof_e_moghavemat
در بدرقه‌‌ی شیردلی شیر زنی گفت : علی‌اکبرم به فدایِ علی‌اکبر حسین (ع) ... @yousof_e_moghavemat
تشنگان‌عشق‌رابا‌مُشٺ‌آبے‌جان‌بده ڪربلادورسٺ‌مارابا‌سرابے‌جان‌بده زندگے‌یعنے‌سلام‌ساده‌اے‌سمٺ‌شما ایهاالارباب‌ مارا‌با جوابے‌جان‌بده ♥️ سال61هجری قمری @yousof_e_moghavemat
📂 پروندۀ ویژه سالروز شهادت شهید سید محمدباقر صدر در سایت مؤسسۀ مطالعات تاریخ معاصر ایران 🔸او قدرت فکری و عملی خود را در خدمت انقلاب اسلامی ایران قرار داد (مصاحبه با آیت‌الله سید محمدباقر حکیم) 🔹به‌ خاطر سخنرانی در حمایت از امام، موردتقدیر شهید صدر قرار گرفتم (مصاحبه با شیخ محمدابراهیم انصاری) 🔸او از ابتدای بلوغ، مجتهد بود و نیازی به تقلید نداشت! (مصاحبه با آیت‌الله سید کاظم حائری) 🔹شهید صدر به مرور از حزب‌الدعوه فاصله گرفت (مصاحبه با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید صادق موسوی شیرازی) 🔸اشراف شهید صدر بر حزب الدعوه، موجب اطمینان جوانان بود (مصاحبه باحجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعبدالرحیم الشوکی) 🔹شهید صدر پیشنهاد مصالحه بعثی ها را با قاطعیت رد کرد (مصاحبه با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید عبد‌العزیز حکیم) ▪️ ١٩ فروردین، چهلمین سالگرد شهادت شهید صدروخواهرشان بنت الهدی صدر_عراق_1358 @yousof_e_moghavemat
بعضی از قوم و خویش هایمان که از شهرستان می آمدند؛ رسیده و نرسیده گله می کردند: آخه این درسته که علی آقا ماشین و راننده داشته باشه اون وقت ما از ترمینال با تاکسی بیایم? ما که تهران رو خوب بلد نیستیم! اما گوش او به این حرف ها بدهکار نبود، می گفت: طوری نیست، فوقش دلخور می شن، اونا که نمی خوان جواب بدن منم که باید جواب بدم، باید جواب بدم با ماشین بیت المال چیکار کردم. راوی یکی از بستگان شهید @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 شعبان ماه فرصت هاست یک ماه عید...🌸🌸 🎤 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @yousof_e_moghavemat
جا نمیشود .... این خنده ها در قاب هیچ پنجره ای خنده هایت .. تمام دوربین ها را عاشق کرده است @yousof_e_moghavemat
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی ... 📎قائم مقام لشکر ۵نصر(خراسان) @yousof_e_moghavemat