eitaa logo
هفته‌نامه زن روز
740 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
135 ویدیو
1.6هزار فایل
کانال رسمی هفته‌نامه «زن روز» قدیمی‌ترین نشریه فرهنگی اجتماعی زنان صفحه‌ی ما در اینستاگرام: https://www.instagram.com/zane_rooz_mag/ ارتباط با ادمین: @zaneruz97
مشاهده در ایتا
دانلود
هفته‌نامه زن روز
ازدواج موفق، زمینه تکامل مادى و معنوى افراد خانواده را فراهم مى سازد انتخاب همسر، یکى از مهم ترین و سرنوشت سازترین انتخاب زندگى هر فرد است، براى انتخاب همسر باید دو دسته معیار را مدنظر قرار داد؛ معیارهاى اصلى نظیر ایمان و تدین، اخلاق نیک، شرافت و نجابت خانوادگى، سلامت جسمى و روانى، معیارهاى فرعى و ترجیحى مانند تناسب در زیبایى، تناسب سنى، تناسب تحصیلى، تناسب جسمى، تناسب اقتصادى، تناسب فرهنگى ـ اجتماعى و هماهنگى روان شناختى. معیارهاى اصلى آن دسته از معیارهایى است که وجودشان در امر انتخاب همسر لازم و ضرورى است و به هیچ عنوان قابل چشم پوشى نیست؛ اما معیارهاى فرعى معیارهاى ترجیحى هستند و با رعایت آن ها احتمال به وجود آمدن اختلاف در زندگى مشترك به حداقل مى رسد. ازدواج موفق، زمینه تکامل مادى و معنوى افراد خانواده را فراهم مى سازد. شکست در ازدواج موجب ناامیدى، سرخوردگى و بسیارى از مشکلات روحى و روانى مى شود، بنابراین بر هر جوانى لازم است قبل از ازدواج خودشناسى داشته باشند و در مورد ویژگى هاى اخلاقى، شخصیتى، استعدادها، توانمندى ها و کاستى هاى خودآگاهى و شناخت کسب کرده و نیز بداند که هدفش از ازدواج چیست تا با شناخت کامل ازدواج کند. در انتخاب همسر معیارهاى اصلى و کلیدى حرف اصلى را مى زنند. معیارهاى اصلى، آن دسته از ملاك هایى هستند که وجودشان براى یک زندگى موفق و رسیدن به کمال حتما لازم است. مانند تدین که به معنى پایبندى کامل به اسلام و اسلام را با جان و دل پذیرفتن و مطابق آموزه ها و دستورات آن عمل کردن است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله َ فرمودند: «علیک ِ بذات الدین؛ بر شما باد که همسر دیندار بگیرید.» انسان متدین به علت ترس از خدا و عاقبت کارش دست تعدى به همسر خویش دراز نمى کند، مگر این که متدین حقیقى نباشد یا این که دچار عقده هاى روانى باشد، اما فردى که دیندار نیست، هیچ تضمینى وجود ندارد که پایبند به رعایت حقوق همسر و زندگى مشترك باشد. امام حسن علیه السلام به مردى که با ایشان درباره ازدواج دختر خود مشورت کرد، فرمود: «او را به مردى با تقوا شوهر ده؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامى اش مى دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وى ستم نمى کند.» @zane_ruz
رهایی از اضطراب ایمان آدمى را از اضطراب و حالت شک و شبهه و تحیر نجات مى دهد. باید از مسیر الهى حرکت کرد. انسان اگر توفیق پیدا کرد و این نعمت بزرگ الهى نصیبش شد در حوادث جهانى مضطرب نمى شود در پیش آمدهاى جهانى به این سو و آن سو نمى زند. این ها از آثار ایمان است کسى که ایمان دارد گویا همه چیز دارد اقتصاد هم دارد علم هم دارد. خدا به همه شما توفیق بدهد که این سرمایه بزرگ را کسب کنید. @zane_ruz
بورانی هویج 🌸مواد لازم هویج رنده شده: 6 ـ 7عدد روغن زیتون: به میزان لازم ماست چکیده: 200گرم سیر له شده: یک حبه نمک: به میزان لازم زیتون سیاه براى تزئین: به میزان لازم 🌺طرز تهیه هویج را همراه نصف قاشق غذاخورى روغن زیتون درون یک تابه کمى تفت بدهید تا زمانى که نرم شود. سپس آن را از روى حرارت بردارید تا خنک شود. ماست را با سیر و نمک خوب مخلوط کنید و بعد هویج سرد شده را به ماست اضافه نمایید. بعد از این که مواد خوب با هم مخلوط شدند، با قاشق مواد را مانند اسکوپ بستنى در ظرف مورد نظر قرار دهید. سپس با کمى زیتون روى آن را تزئین کنید. @zane_ruz
طلاى سرخ یا همان زعفران کالایى است که نمونه تقلبى آن در بازارها به وفور یافت مى شود. براى تشخیص زعفران تقلبى کافى است تارهاى زعفران را بین کاغذ کاهى قرار داده و کمى فشار دهید، اگر لکه چربى باقى بگذارد احتمالا شما زعفران تقلبى خریدارى کرده اید. @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
بهترین اتفاق عجیب من در بیست و سه سالگی درست همان روزهایی که اکثر قریب به اتفاق دوستانم مشغول کار و ادامه تحصیل و گشت وگذارهای دوستانه بودند، مادر شدم. یک موجود سفید و نرم ۵۰ سانتی که حتی گردنش را نمی توانست نگه دارد، دادند دستم و از همان لحظه فهمیدم دیگر خیلی از کارهایی که تا آن روز می توانستم بکنم را نمی توانم انجام دهم. عوضش باید به مهارت هایی از جمله آروغ گیری در کوتاه ترین زمان و در کردن خستگی با دو ساعت خواب در شبانه روز و... مجهز شوم. همین طور که آدم فضایی پنجاه سانتی بزرگ می شد، تغییرات زیادی هم در من شکل می گرفت که یکی از یکی عجیب تر بود؛ من که تا قبل از این خواب هایم به سان خرس قطبی سنگین بود با صدای سکسکه نوزادی که در اتاق دیگر خوابیده بود بیدار می شدم و پس از مرتب کردن ملحفه اش یک بوس کوچک روی پیشانی اش می گذاشتم، من که خودم به وقت مریضی و خستگی ته ننه من غریب های عالم بودم، پیش می آمد دستم زیر سر نوزاد موقع خواب، خواب می رفت و از حس می افتاد اما تکانش نمی دادم که یک وقت بدخواب نشود. از آن روز چهار سال می گذرد و من حالا خیلی کارها می توانم بکنم که تا پیش از این نمی توانستم؛ می توانم با دخترکم لی لی کنم و نگران نگاه شماتت بار دیگران نباشم، می توانم در تاکسی و اتوبوس شعر بخوانم، می توانم وسط یک مهمانی شلوغ و رسمی همراه دخترکم و دوستانش عمو زنجیرباف بازی کنم و خجالت نکشم، می توانم یک جلسه جدی کاری را به خاطر شنیدن صدای دخترم ترک کنم و هزار تا کار جورواجور دیگر. کارهایی که تا پیش از این هرگز نمی توانستم بکنم. من در بیست و سه سالگی مادر شدم و این عجیب ترین اتفاق دنیا برایم بود. ▪️مریم خیری @zane_ruz
تصاویر زیبا از دشت بابونه در دامنه سفیدکوه لرستان  @zane_ruz
چه کسی بخت مرا بست؟ معصومه تاوان بین دو ابرو و روى چانه اش خالکوبى داشت. دستمال کرم رنگ را بسته بود به پیشانى اش و چشم هایش را با سرمه چرك مُردی سیاه سیاه کرده بود. دانه هاى ریز و درشت عرق آرام و بى صدا از زیر دستمال راه باز مى کردند تا کناره هاى بینى اش و همانجا روى لب هایش دلمه شده بودند. روسرى عرقچین بزرگى را به سرش بسته و راه به راه گوشه روسرى را مى کشید به صورتش. ـ اسمش چیه؟ اسمشو بگو زود. طوبى دست پاچه شد... به تته پته افتاد و گفت: ـ نا... نا... ناهید ناهید رسولى. ـ چند سالشه؟ ـ والا خانم 30، یک پارچه خانمه من نمى دونم چرا... ـ ساکت! حواسمو پرت نکن. طوبى رنگ به رنگ شد. زود دست و پایش را جمع کرد و زل زد به کتابى که مقابل زن باز کرد.‌‌.. از شما دعوت می‌کنیم این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz
بسم الله الرحمن الرحیم... ✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨ سلام!✋🌹 سه شنبه تون سرشار از آرامش و یاد خدا امم رضا علیه‌السلام فرمود: «هر که نمى ‏تواند کارى کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود، بر محمّد و خاندان او بسیار درود فرستد؛ زیرا صلوات گناهان را ریشه‌کن مى ‏کند.» (الأمالی للصدوق: ۱۳۱/۱۲۳) 🍃امروز هم با شما هستیم🍃 @zane_ruz
هفته‌نامه زن روز
«سکینه» شد اسمى بى کلاس! گاهى از قبل، این اسم را براى بچه شان برمى داشتند، تا یکى دیگر برندارد پیش دستى کند. اسم عزیزى بود سکینه. محترم، باوقار و متین. خب! قصه روشن بود. مردم امام حسین را دوست مى داشتند، سلیقه امام حسین را هم دوست مى داشتند. مى دیدند امام حسین چه اسمى براى بچه شان گذاشته، همان را مى گذاشتند روى بچه شان. الان هم مردم عاشق امام حسین اند. خیلى بیشتر از قبل، اما نمى دانم چرا اسم سکینه و رقیه نایاب شده؟! پدربزرگ مى گوید: اول بار، زمان شاه ملعون، در بعضى تئاترها مى شنیدیم که دارند نام سکینه را دست مایه طنز قرار مى دهند. بعدها طنز شد تمسخر. ما مردم مراقب نبودیم، جدى نگرفتیم، قصه را نفهمیدیم، بعضا بى هیچ نیت سوئى، همراهى کردیم و خندیدیم و بر دامنه اش اضافه کردیم تا این که یک روز به خود آمدیم و دیدیم سختمان است همان اسمى را روى دخترانمان بگذاریم که روزگارى بر سرش دعوا داشتیم! دشمن گاهى با «مکتب ایرانى»، «فرهنگ ایرانى» را نشانه مى رود. جز این، گاهى که دشمن در وادى سیاست، کم مى آورد، قصد مى کند در صحنه فرهنگ، جبران کند. میدان فرهنگ، زمین مستعد و البته صبورى است که بذرى در ضمیرش کاشته مى شود؛ باید نشست به انتظار، تا فصل درو که عن قریب از راه مى رسد. هنر دشمن آنجاست که در کنار این عشق مقدس، با ما کارى مى کند که به «عبدالله» بخندیم، «جواد» را صفت بى کلاسان کنیم، «غلامعلى» را بد صدا بزنیم، حتى در رسانه ملى مان، بد تا کنیم با نام «تقى» یا اسم «نقى». والله خیلى دشمن صبر کرد و خیلى طول کشید تا ناگهان، به طرفه العینى دیدیم سختمان مى آید اسم سکینه را بگذاریم روى دخترمان. تعارف که نداریم؛ سختمان مى آید! دشمن مى خواهد نام را بکشد، اما به شناسنامه، امان دهد. ابتدا اسم را مى زند، بعد قربانى شدن رسم را به تماشا مى نشیند. دیر هم شده براى این دعوا. شاید. کاش گشتى به ارشاد قلوب مؤمنین مى پرداخت، کاش نامم را از من نگیرند بى مرام ها، کاش در کلاس دانشگاه، «سکینه» اسم بى کلاس نمى شد، کاش برمى گشتم به روزگار کودکى... حتى قبل تر! کاش مى شد کمک کنم به سیدالشهدا در شب عاشورا! این همه را گفتم، اما در کمال تاسف، سکینه اى مى شناسم بى معجر! آخر، فرداى کربلا، چادر از سرش کشیدند... آه غیرتى ها! دیر جنبیدیم؛ «سکینه» شد اسمى بى کلاس! منبع: وبلاگ حسین قدیانى. با تلخیص @zane_ruz