🍃 #خاطرات_عباس_از_آن_روزها...
💠 بعد از مدتی، ۴ نفر که لباس زرد رنگی به تن داشتند، شروع کردند به پرس و سئوال از کسانی که دستگیر شده بودند. یکی از آنها به من که رسید گفت: تو #اردکانی هستی؟ گفتم: بله، گفت: من تو را در اردکان زیاد دیدم(کَلَکِ طرف بود) و مرتب به من می گفت: #اردکانی چه طوری؟!
💠 و این چهار نفر شروع کردند به کتک زدن بچّه ها، آنها #جودوکار بودند؛ هر کدام از این ۱۰ یا ۱۵ نفر که می خواستند دستشان می گرفتند و به وسط اتاق می کشیدند و او را به پشت خود می بردند و محکم تسمه کش به زمین می کوبیدند.
💠 خوشبختانه من و دوستانم علی سپهری و حسین انصاری این طور زدن نصیبمان نشد و ترس دیگری که داشتم این بود که پسوند فامیلی هر سه ی ما #اردکانی بود و نیروهای اطلاعاتی همین امر را سوژه ی خوبی می دانستند و در ذهنشان این را تداعی می کردند که اینها #گروهی هستند که دستگیر شده و باید #تنبیه شوند.
💠 بعد از مدتی که کتک کاری و ضرب و شتم تمام شد؛ فردی، #علی_سپهری را در همان اتاق صدا زد و از او سئوالی کرد او یواش جواب داد و مرد سئوال کننده ناراحت شد و یک دست محکمی به صورت و بینی علی سپهری زد که خون از دماغ علی سرازیر شد؛ که آنها به او اجازه دادند که برود و صورتش را در همان ساختمان بشوید و برگردد. (پدر این قسمت را با بغضی که درون گلو داشت تعریف کرد.)
💠 من هم که همینطور ایستاده بودم جای خود را با آدم کناریم عوض کردم؛ نفراتی که ماها را می زدند و از اتاق بیرون رفته بودند، باز به اتاق برگشتند. بعد دیدم که به این دانشجویی که من جای خود را با او عوض کرده بودم و بچه ی #اردکان نبود، همان آدم که قبلاً به من می گفت اردکانی چه طوری؟! به او می گفت: #اردکانی کجایی؟! :)
💠 فهمیدم که این ها خیلی احمقند، تصمیم گرفتم که اطلاعات درستی به آنها ندهم. در این اتاق نفرات زخمی را جدا کردند؛ چون می بایست بقیه را به #زندان منتقل کنند، که منهای زخمی ها ما ۱۰ نفر بودیم که از این ۱۰ نفر ۳ نفر #اردکانی بودند و بقیه از شهرهای دیگر ایران، که خوشبختانه همگی سالم بودیم.
💠 آنها برای انتقال هر یک از ماها دو مامور گاردی و دو دستبند تهیه دیده بودند؛ یعنی دست راست ما با یک دستبند به دست یک گاردی و دست چپ ما نیز با یک دستبند به دست گاردی دیگری وصل شده بود یعنی بیست نفر گاردی و بیست دستبند برای این ده #دانشجو از دید آنها خرابکار، که ما را به داخل ماشین ریوی کمک ارتش که به دانشگاه آمده بود منتقل کردند و واقعاً با این وضعیت سوار ماشین شدن بسیار مشکل بود یعنی سه نفری باید به بالا برویم و باهم پایین بیاییم.
💠 سوار ماشین شدیم و ما را به #پلیس_شهربانی_مرکزی_اصفهان تحویل دادند. آنجا دستبندها را باز کردند و هر ده نفر ما را رو به دیوارِ زبرِ سیمان زده قرار دادند، باز یک عده ای از پاسبان ها به طرف ما آمدند و با کفش های نوک تیز شروع به زدن ما کردند و به هرکس یک چیز و یک فحشی می دادند.
💠 به من که رسیدند مرتب به ساق پای من از پشت ضربه می زدند و می گفتند: فلان فلان شده (فحش) چرا کتانی پوشیدی؟ چرا ریش داری؟ به #حسین_انصاری که رسیدند، او را می زدند و می گفتند: چرا پیراهن سیاه پوشیدی؟
💠 پس از مدتی زدن، که ما فقط دست هایمان را جلوی پیشانی و دماغ گرفته بودیم که اگر ضربه به سرمان می زنند سرمان به دیوار سیمانی نخورد و #زخمی نشود. هنوز به همین حالت بودیم که یکی یکی ما را صدا زدند؛ تا به داخل ساختمان ببرند.
💠 یکی آمد و #علی_سپهری را صدا زد و نزد خود خواند، که در آن لحظه من با خود گفتم: شاید یکی از #اردکان او را لو داده باشد؛ چون قبل از اتفاقات دانشگاه، بچه ها به ساختمان پیشاهنگی در اردکان حمله و شیشه های آن را شکسته بودند و من هم شاهد این ماجرا در اردکان بودم.( ساختمان پیشاهنگی همان ساختمان کلینیک فرهنگیان کنونی است.)
💠 من با خود فکر می کردم شاید این جریان را به گوش اصفهانی ها رسانده باشند و مرا را لو داده باشند ولی بعداً فهمیدم که نه، چیز دیگری از علی سپهری سئوال کردند. که نوبت به بازجویی من رسید و مرا ابتدا به داخل ساختمانی بردند و بعد هم داخل اتاقی که #بازجو در آن نشسته بود؛
✅ادامه دارد....
📸 آقای علی سپهری اردکانی یکی از دانشجویان دستگیر شده
@zarrhbin
🍃 اندیشه های ناب...
💠 سلام....‼️
✅ به توهینکنندگان #سلام کنیم،
که بهترین #ادب و هم بهترین #تنبیه است.
#آیتالله_هاشمی_رفسنجانی
@zarrhbin
اما همانطور که پیشتر و در آغاز این نوشتار اشاره شد دسته دوم افراد جامعه نسبت به شیوع کرونا کسانی هستند که #بی_تفاوت هستند و در این همه گیری؛ این خطر را وقعی نمینهند.دیده شده چنین افرادی که با وجود این همه هشدار باز هم برخی دستورات و قوانین را رعایت نمیکنند،به شمال کشور سرازیر میشوندو یادر تجمعات شرکت میکنند.بنظر میرسد این قانون گریزی و بیمسئولیتی؛ میتواندناشی از ناهنجاری رفتاری روانی باشد.قاعدتا حساب کسانی که به اجبار برای کار و یا نانآوری مجبور به قانون گریزی هستند مجزا هست.این روزها با اعمال محدودیت های فراگیرتر و طولانی تر؛ بیقراری ناشی از انزوای اجتماعی باعث ناتوانی در رعایت محدودیتھا میشود و کم و بیش میل به خروج از محدودیت ها یا قرنطینه را ایجاد میکند ولی ابزارھای #آگاهی_بخشی و #حمایت_مسئولان مربوط نقش مهمی در #کنترل_شرایط دارند.بر اساس همان تئوری انتخاب که پیشتر از آن یاد شد؛ نیازھای اساسی انسان شامل نیاز به #بقا، #قدرت، #عشق و #تعلق_خاطر، #آزادی و #تفریح و #لذت است که اولویت و شدت بروز این نیازھا در انسانها متفاوت است، اگر از این منظر به رفتار مردم نگاه کنیم این طور قضاوت میکنیم:کسانی که #نیازبیشتر به #بقا دارند، #پروتکل_های_کرونایی را به #دقت #رعایت میکنند و گروهی که بیشتر #لذتجو ھستند ترجیح میدهند به هر قیمتی تفریح کنند.این قبلا هم به تجربه دیده شده که برخی از مردم برای #هیجان_خواهی ممکن است #جان خود را به خطر بیندازند.پُر واضح است که نگاهی این چنینی خالی از اشکال نیست،یافتههای علوم رفتاری نشان میدهند که #ناآگاهی یکی از دلایل اصلی رفتارهایی از این دست ھست،نمیتوان همیشه مردم را مقصر دانست. مردم به دلیل نبود #آگاهی در دوگانه #انکار_اغراق گرفتار ھستند،در این شرایط نفس گیر و دشوار؛#رسانهها و #مسئولان امر نیز با دادن #اطلاعات #ضد و #نقیض بر شدت این تعارض و دوسویگی افزودند.بیشتر مردم واقع بین نیستند و به شواهد علمی و مطالعات تجربی اھمیت نمیدهند بلکه #رسانه و #اخبار منتشر در فضای #مجازی را مرجع قرار میدھند. دیدیم که برخی رسانهها برای کنترل اضطراب مردم شرایط را عادی و امن و برخی دیگر برای پرھیز از انتشار کرونا شرایط را بسیار نا امن جلوه دادند و عدهای که در انکار به سر میبرند با انکار بیماری یا تخفیف آن به یک سرماخوردگی جزئی باعث اوج بیماری و مرگ دیگران شدند.بهر حال به نظر میرسد راه پیشگیری از رفتارهای پر خطر و مخرب در هر زمان و هر کجا #آگاهی_بخشی و #آموزش مهارتهای لازم به مردم است.#رفتارهای_اجتماعی تابعی از #ساختارحکومت هستند و تا حد زیادی قابلیت طراحی دارند، نمیتوان بدون #آگاهی_بخشی از عوامل بازدارنده (#تنبیه) استفاده کرد. مداخله مردم در این شرایط برای کنترل یکدیگر زمینه خشونت بیشتر را فراھم میکند،شایسته نیست که مردم #در_برابر_ھم بایستند زیرا این چراغ سبزی است برای ھر گونه مواجهه فرا قانونی و خودسر که به تنشھای بیشتر دامن میزند و باری است اضافه بر #سوگ_های_بی_آغوش و #ناتمام!! ...
پایان بخش اول
#دی_بهمن٩٩
امراله مروتی
...ادامه دارد
@zarrhbin