eitaa logo
ذره‌بین درشهر
17.5هزار دنبال‌کننده
60.2هزار عکس
9.3هزار ویدیو
187 فایل
آیدی جهت هماهنگی درج تبلیغات @Tablighat_zarrhbin شامدسایت‌‌‌‌:1-1-743924-64-0-4
مشاهده در ایتا
دانلود
چطور می توانیم در این اوضاع اقتصادی به و برسیم؟ در این روزها اکثرا حرف از و و از عهده ی مخارج زندگی بر نیامدن است. اما تا چه اندازه واقعیست؟ به نظرم: تا حدی که خود ما اجازه بدهیم! این حرف ها واقعی می شوند. ذهن ما تصمیم می گیرد احساس خوبی داشته باشیم یا خیر. فردی که دارد حتی با یک لبخند ساده احساس می کند یعنی خودش تصمیم می گیرد شاد باشد یا غمگین. همه چیز به ما بر می گردد یک نفر خوشبختی را در داشتن ویلا و ماشین و ثروت می داند و دیگری حتی با دیدن یک شاخه گل با خواندن یک احساس خوشبختی می کند. ذهن شما تصمیم می گیرد آرامش را یا خیر. تصور کنید دو نفر را که از لحاظ مسائل مالی در یک طبقه اند به رستورانی می روند هردو کوبیده سفارش می دهند یکی تا پایان خوردن غذا به این فکر می کند چرا انقدر گرانیست؟ چرا گوشت آنقدر گران شده و... دنبال مقصر می گردد دیگری از غذای خود می برد نه اینکه نسبت به مسائل جامعه بی تفاوت باشد اما ذهن خود را می کند و در واقع دچار حل مشکل است. کلام آخر: احساس خوشبختی را خودمان خلق می کنیم نه و اینکه این احساس خوشبختی شرایط موجود را خواهد داد. ✍نوشتاری براساس گفتار @zarrhbin
🗞 یکی از شیرینی هایی که از خود به یادگار گذاشت، این بود که ، مطبوعات و روزنامه های آن روزِ را با هم ورق می زدند و می خواندند شاید بپرسید چطور⁉️ 🍃 به این گونه که در سطح شهرها با همکاری نهادهای مربوط اقدام به برپایی کرده بودند و موظف بودند که روزنامه های صبح و عصر کشور را به صورت منظم و با روز در این ایستگاهها قرار دهند. 🗞 که در شهر عزیز ما نیز قسمت اعظم این ایستگاههای مطالعاتی در (شهدای گمنام) قرار داشت و وقتی را می دیدی که با چه شور و اشتیاقی در کنار هم را مطالعه می کنند و را دنبال می کنند می بردی. 🍃 شاید نیز بر صحت این مطلب مُهر تائید بزنند، که مطالعه در آن روزها بسیار پسندیده و ارزشمند بود و این از خصوصیات رئیس جمهور وقت بود که قبل از اینکه به اعتقادی داشته باشند به اعتقاد و ایمان داشتند. 🗞 راستی اگر از کنار عبور کردید، هنوز نظاره گر این خواهید بود که چگونه روزگاری به احترام می گذاشتند، ولی از آن زمان دیگر این ایستگاهها روی روزنامه ها را به خود ندیدند و امروز تنها از و تبلیغات پُر است. 📝 در اینجا نقل ای که خالی از لطف و نمی باشد را برای شما همراه عزیز تعریف کنم که روزی حقیر برای انجام کاری به مرکز شهر مراجعه نمودم، (راست و حسینی برای شما مخاطب محترم تعریف کنم تا ابهامی وجود نداشته باشد) کار ما مربوط به دفتر امام جمعه بود که راس ساعت هشت صبح خود را به آنجا رساندیم که از قضا درب دفتر نماینده ی ولی فقیه ساعت هشت صبح باز نبود و ساعت کاری از زمانی دیگر شروع می شد؛ بنابراین چون برای ما مشکل بود که به خانه مراجعه کنیم و دوباره بازگردیم برای گذارنِ وقت تا زمانیکه در دفتر بازشود به کتابخانه ای که در آن حوالی بود، مراجعه نمودیم تا دوتا صفحه بخوانیم که هنوز لای ورق اول روزنامه را باز نکرده بودیم که مسئول محترم کتابخانه به استقبال ما آمدند و پرسیدند:"آیا شما عضو کتابخانه هستید⁉️" که در جواب ایشان فرمودیم:"نه..‼️" که ایشان بعد از جوابِ ما گفتند:"در صورت عضو کتابخانه بودن می توانید از امکانات کتابخانه و روزنامه ها استفاده کنید." من که از قوانین جدید شوکه شده بودم و خبر نداشتم به ایشان گفتم:"که اطلاعی از این امر نداشتم" که باز مسئول محترم فرمودند:"چون اطلاعی نداشتید، مطالعه ی امروز شما در کتابخانه بلامانع است." بنابراین گذشت و گذشت تا ما به کتابخانه ی حائری رفتیم جایی که همیشه با خیال راحت در آنجا مشغول مطالعه می شویم و کسی هم از شما سئوال نمی کند آیا هستی یا نه⁉️ که سئوال خود را از ریاست محترم کتابخانه ی حائری پرسیدیم:"که آیا شما هم همچون قانونی را دارید که مطالعه به شرط عضویت⁉️" که آقای هاتفی فرمودند: ما نیز همچون قانونی را داریم اما برای بالا بُردن در بین ، زیاد به آن توجه نکرده و ارباب رجوع را محترم می داریم و در مطالعه ی مطبوعات، آزاد هستند. 📸 امیدوارم امروز به دلتان نشسته باشد و پرحرفی بنده را نیز به بزرگواری خود ببخشید! @zarrhbin
🔴 قابل توجه.... ⏪ نمی دانم از وضعیت تیم های شهرستان تا چه میزان دارید ولی واقعا حکایت برخی از آنها شنیدنی و است..... 👈 و جای دارد که به راحتی آب خوردن بچّه هایی که شاید برای این زحمت کشیده اند و حتی خود و حضور در دبیرستان های نمونه و شاهد را فدای در این تیم ها کرده اند؛ از حضور در تیم می شوند!! و متاسفانه زمانی که موسم چیدن و برداشت محصول و دیدن نتیجه ی زحمات می رسد با نهایت ناباوری می ببیند که تیم، شایسته سالاری را از یاد برده و با نهایت سنگ دلی آنها را و کسانی را می کنند که از نظر حرفه ای در حد و اندازه های آنها نبوده و نیستند وقتی هم در کنجکاو می شوی، می بینی طرف فقط به خاطر اینکه بابایش فلانی است و یا دوست فلانی است و از بندِ برخوردار است بدون اینکه داشته باشد در تیم شده است‼️ 👈 نکنید این را، برای این شهر احترام قائل باشید، انصافِ شما کجا رفته⁉️ لطفاََ ببینید چه کسی روز و شب کشیده و از همه چیزش به خاطر تیم گذشته و چه کسی قرار است بر گردنش آویخته شود و بدون زحمت را ببرد⁉️‼️ 👈 با سرنوشت و بچّه های مردم بازی نکنید، چرا همیشه طناب باید از جایی پاره شود که است⁉️؛ شهر، است به راحتی می شود کاستی هایتان و پارتی بازی هایتان، عدم شایسته سالاری هایتان را به رساند. 👈 اصلاََ از تمام امور این شهر ، فقط بدون و بدون هستند، و حق کشی ها را با نهایت زیر سبیلی رد می کنند؛ اما نمی توانند دردِ دل نکنند و از سرخوردگی نوجوانشان و خراب شدن قصر آرزوهایش برای نوعی حکایت ها، روایت نکنند. 👈 نکنید این را، به ارزش ندارد مدیون بچّه های با استعداد این شهر و دیار شوید، دست بردارید از نگاه کردن به پدر و اطرافیانِ طرف، خواهشاََ انتخابتان فقط باشد، همین و بس. 🔊 گفتیم،نگید نگفتیم.... 🖋 هوادارِ مردم @zarrhbin
🍃 اندیشه‌ های ناب... 💠 چه لذتی دارد....‼️ ✅ اگر می‌دانستند چه لذتی دارد، در میان برگهای به دنبال واژه گشتن، به خاطر آن ، شمشیرها می‌کشیدند. @zarrhbin
ذره‌بین درشهر
#فلسفه_حجاب 2 ✅ حجاب؛ آزادی بخشِ فعالیت های اجتماعی! 🔰حامد کمالی اردکانی 🔸یکی از مهمترین مواردی ک
3 ✅ حجاب؛ گرمابخش کانون خانواده! ✍حامد کمالی اردکانی 🔸تصور کنید وقتی مردان از خانه خارج می شوند با انواع و اقسام جلوه گری ها از جانب زنان جامعه روبرو شوند، از آنجا که در مرد بسیار قوی است و طبعا همه افراد جامعه نیستند تا حتی در شرایط محرک هم بتوانند به خدا پناه ببرند و از لغزش مصون باشند؛ در چنین فضایی کاملا طبیعی است که مردان به زنان نگاه کنند و ارتباطاتی ایجاد شود و ، بخصوص اگر مداوم باشد علاقه و می آورد. 🔸در این شرایط که مردان در جامعه و در محیط اشتغال خود با زنان و صمیمی برقرار کردند طبعا آنها رو به سردی می گراید. این مساله کاملا طبیعی است و علم نیز تأیید می کند که هرچه مردان، بیرون از محیط خانواده، خود را از محروم کنند از کانون خانواده خود بیشتر می برند. اساسا لذت بردن انسان ارتباط زیادی با های او دارد. هرچه انسان نسبت به چیزی محروم باشد پس از رسیدن به آن احساس لذت بیشتری می کند. این ... 🔸وقتی مرد در روابط خانوادگی شد طبیعتا به همسرش کمتر محبت می کند. وقتی محبت مرد کم شد زن نیز به تدریج نسبت به نیازهای اساسی مرد یعنی و بی توجه می گردد. این آقا به خانم و متقابلا خانم به نیازهای آقا مدام ادامه می یابد تا اینکه کانون گرم خانواده را به یک روح تبدیل می کند. فضایی که دیگر نمی توان چیزی به نام و در آن یافت یعنی آن عنصری که از نظر هدف تشکیل زندگی بود به طور کلی از بین رفته و زن و شوهر بیشتر همدیگر را مانعی بر سر راه خود می بینند. تصور کنید این فضا برای چقدر نامساعد است. زیرا رکن اصلی تربیت، زن است اما بی توجهی های آقا، زن را بدل به یک کرده است. 🔸در این فضا توجهات مرد، بیرون از کانون خانواده - که در بسیاری از موارد حتی به هم منتهی نمی شود- است و طبعا محبت خود را بیرون از کانون خانواده خرج می کند. از طرفی به لحاظ و نه در خانواده و نه در بیرون از خانواده به طور کامل ارضا نمی گردد لذا این عدم آرامش به شکل در منزل نمود پیدا می کند. 🔸همه این مسائل و مشکلات بخاطر عدم رعایت حریم بین زن و مرد است که زن باید برای حفظ حریم داشته باشد و مرد هم باید نگاهش را کند. حجاب برای حفظ حریم است نه برای آنکه زن زندانی شود یا از مزایایی محروم شود. زن، با حجاب از هیچ مزیتی محروم نمی شود که مزیت های بسیار زیادی هم به او میرسد. اگر زنان در بیرون از محیط خانه، خود را رعایت کنند مردان با زنان در حد زیادی کاهش می یابد و طبعا مردان در همان کانون خانواده به تمتعات جنسی و نیازهای عاطفی خود می پردازند و مردی که در خانه ارضا شود خارج از خانه دیگر به دنبال و نیست، محبت خود را برای خانواده خرج می کند و این کانون گرم، هم رشد دهنده زن و مرد است و هم بهترین بستر و زمینه برای . 🔸بنابر این، یکی از فلسفه های مهم حجاب آن است که غیرمستقیم به کمک می کند و وقتی خانواده ها سالم بمانند طبعا جامعه، جامعه سالم و صالحی خواهد بود. لذا اگر می بینیم که دین اسلام، حجاب را به عنوان یک و نه صرفا موعظه ای اخلاقی معرفی میکند، اگر اسلام روی این مسأله ای دارد، بخاطر اهمیت بالای آن و نقش ویژه ای است که در سلامت روحی و روانی فرد، خانواده و اجتماع دارد. 🔻به اطراف خود نگاه کنیم. آیا همین مساله عدم رعایت حریم بین زنان و مردان بسیاری از خانواده ها را ویران نکرده است؟ تا کی میخواهیم با و حساس زندگی، برخورد و داشته باشیم؟... @zarrhbin
👆 _ظاهرا گابریلا در زندان زبان انگلیسی ، فرانسه و اسپانیولی را یاد گرفته بود . ولی لغاتی که به کار می‌برد، لاتی [یا کوچه بازاری ] بود . مسافرت در این مناطق که درست با خط استوا برابری می‌کند ، به‌حرف ساده است . هوایِ گرمِ دَم‌کرده و شرجی ، انواع حشره و پشه ، جاده‌ی خراب ، نبودِآب سالم ، مردمان خشن و بسیاری مسائل دیگر ، شرایط تحمل‌ناپذیری را به وجود آورده بود . عجیب بود که دکتر پاپلی از این شرایط می‌برد! حرف‌ها ، قصه‌ها ، خاطرات و پرسش‌های او از مردم محلی ، شرایط را برای هم قابل تحمل می‌کرد . به علاوه ، دکتر پاپلی گابریلا را وادار می‌کرد از خاطرات خودش و دوستانش در زندان بگوید . خاطرات گابریلا گاه بسیار ترسناک بود. دو روز اول مسئله‌ی چندانی پیش نیامد . حدود هشتصد کیلومتر راه را طی کرده بودیم . هرچه از رسیف دور و به منطقه‌ی آمازون نزدیک می‌شدیم ، شرایط طبیعی و اجتماعی و زیرساخت‌ها تغییر می‌کرد و راه‌ها خراب‌تر می‌شد. ⚜روز سوم نزدیک ظهر به نزدیکی‌های شهر 《پارا》 رسیدیم . گابریلا از جاده اصلی خارج شد ؛ یعنی از دریا دور شد و راه جنگل را در پیش گرفت. وقتی علت را جویا شدیم ، گفت حدود چهل کیلومتری آنجا ، مزرعه‌ی یکی از دوستانش‌است. گفت هماهنگ کرده‌است تا برای صرف ناهار به آنجا برویم . رنگ از چهره‌ی ما سه نفر پرید . به علاوه نمی‌دانستیم به چه زبانی با هم صحبت کنیم که گابریلا متوجه نشود . با هر زبانی صحبت می‌کردیم ، متوجه می‌شد . دکتر پاپلی گفت :" جای نگرانی نیست ! گابریلا قبلا با من هماهنگ کرده است. " ⚜در مزرعه منتظر ما بودند . مزرعه‌ی قهوه در حاشیه جنگل قرار داشت و بیش از شش‌صد هکتار وسعت آن‌بود . فهمیدیم که گابریلا و دیگر محصولات کشاورزیِ نایاب است. درعین حال ، در نیز دست دارد. در مزرعه به مفهوم واقعی شاهانه ، از ما پذیرایی کردند. وقتی رفتار صاحب مزرعه و خدمه‌ی آن را با گابریلا و خودمان دیدم ، ترسم ریخت. به دوستان هم گفتم به ظاهر خطری ما را تهدید نمی‌کند.《 رودرس》 گفت:" درآمد یک رور این مزرعه‌دار به اندازه‌ی درآمد یک سال ما استادهاست. اگر هم دزد باشند، چیزی نداریم که از ما بدزدند. بهتر است آرام باشیم! " صاحب مزرعه پیشنهاد کرد شب را در آنجا بمانیم . خانم او هم که از تعریف‌ها و خاطرات دکتر پاپلی و اشعاری که می‌خواند خوشش آمده بود، بر اصرار خود افزود. در نهایت قرار شد شب را در آنجا بمانیم و فردا صبح حرکت کنیم . به دکتر پاپلی گفتم ممکن است از برنامه عقب بیفتیم . او گفت:" کدام‌برنامه؟ هیچ کجا و هیچ کس منتظر ما نیست!" او ادامه داد:" ما به این مناطق آمده‌ایم که به ساکنان آن ارتباط داشته باشیم و طبیعت را ببینیم. از این بهتر و ارزان‌تر کجا می‌توانید هم با مردم رابطه داشته باشید و هم در دل طبیعت باشید؟" او با خنده به من گفت ؛" من در ایران و حتی در اروپا دائم در دل طبیعت و در میام مردم و روستاها هستم. تو در شهر ، خودت را به بتن سپرده‌ای . در عوض، دلت مثل گنجشک شده است و دائم دچار ترس و نگرانی هستی." ⚜ می‌دانستم که پروفسور پاپلی بارها در دورافتاده‌ترین نقاط بوده‌است. مناطقی که شاید از این ناحیه‌ی برزیل خطرناک‌تر باشد . ولی دوباره پیش خودم گفتم خدا عاقبت کارمان را به‌خیر کند! عصر حدود پانزده‌نفر با چند ماشین عازم گردش در حواشی جنگل شدیم . مناظری بدیع را تماشا کردیم که واقعا انسان را به شگفتی وا می‌داشت. وسایل پذیرایی مفصلی همراه ما بود. شبی بسیار عالی را همراه با گیتار و رقص محلی کارگران مزرعه پشت سر گذاشتیم. صدای گابریلا عالی بود تا حدی که می‌توانم بگویم اگر دنبال آواز رفته بود ، به یکی از ستارگان هنر برزیل تبدیل می‌شد. در طول سفر متوجه شدم یکی از دلایلی که گابریلا همه جا دوست و آشنا دارد در همین هنر و گیتار اوست. ⚜ شب‌ها هوا گرم بود.می‌توانستیم در اتاقی مجهز به سیستم تهویه مطبوع بخوابیم ، ولی دکتر پاپلی می‌خواست در ایوان زیر بخوابد . راستش ما در اینجا استاد را تنها گذاشتیم و راحتی اتاق‌های بسیار لوکس ویلا را به پشه‌بند ترجیح‌ دادیم. او با جدیت می‌گفت مایل است در باشد. باید بگویم آن طبیعت همان اندازه که برای دکتر پاپلی تازگی داشت ، برای ما هم تازگی داشت. درست است که من برزیلی هستم، ولی هرگز به مناطق استوایی برزیل و محدوده‌ی جنگل‌های آمازون نیامده بودم . محل زندگی من تا جایی که بودیم ، حدود سه‌هزار کیلومتر فاصله داشت. بنابراین تمام مناظر برای من هم جدید و دیدنی بود . ولی من از این‌که در منطقه‌ی استوایی ، شب را بیرون بخوابم می‌ترسیدم‌ . دلیل نیامدنم به این مناطق ناامنی و شرایط نامساعد طبیعی و همچنین مخارج بالای آن بود ... ..‌. 📚شازده حمام ، جلد چهارم ✍ @zarrhbin
اما همانطور که پیشتر و در آغاز این نوشتار اشاره شد دسته‌ دوم افراد جامعه نسبت به شیوع کرونا کسانی هستند که هستند و در این همه گیری؛ این خطر را وقعی نمی‌نهند.دیده شده چنین افرادی که با وجود این همه هشدار باز هم برخی دستورات و قوانین را رعایت نمی‌کنند،به شمال کشور سرازیر می‌شوندو یادر تجمعات شرکت می‌کنند.بنظر می‌رسد این قانون گریزی و بی‌مسئولیتی؛ می‌تواندناشی از ناهنجاری رفتاری روانی باشد.قاعدتا حساب کسانی که به اجبار برای کار و یا نان‌آوری مجبور به قانون گریزی هستند مجزا هست.این روزها با اعمال محدودیت های فراگیرتر و طولانی تر؛ بی‌قراری ناشی از انزوای اجتماعی باعث ناتوانی در رعایت محدودیتھا می‌شود و کم و بیش میل به خروج از محدودیت ها یا قرنطینه را ایجاد می‌کند ولی ابزارھای و مربوط نقش مهمی در دارند.بر اساس همان تئوری انتخاب که پیشتر از آن یاد شد؛ نیازھای اساسی انسان شامل نیاز به ، ، و ، و و است که اولویت و شدت بروز این نیازھا در انسان‌ها متفاوت است، اگر از این منظر به رفتار مردم نگاه کنیم این طور قضاوت می‌کنیم:کسانی که به دارند، را به می‌کنند و گروهی که بیشتر ھستند ترجیح می‌دهند به هر قیمتی تفریح کنند.این قبلا هم به تجربه دیده شده که برخی از مردم برای ممکن است خود را به خطر بیندازند.پُر واضح است که نگاهی این چنینی خالی از اشکال نیست،یافته‌های علوم رفتاری نشان می‌دهند که یکی از دلایل اصلی رفتارهایی از این دست ھست،نمی‌توان همیشه مردم را مقصر دانست. مردم به دلیل نبود در دوگانه گرفتار ھستند،در این شرایط نفس گیر و دشوار؛ و امر نیز با دادن و بر شدت این تعارض و دوسویگی افزودند.بیشتر مردم واقع بین نیستند و به شواهد علمی و مطالعات تجربی اھمیت نمی‌دهند بلکه و منتشر در فضای را مرجع قرار می‌دھند. دیدیم که برخی رسانه‌ها برای کنترل اضطراب مردم شرایط را عادی و امن و برخی دیگر برای پرھیز از انتشار کرونا شرایط را بسیار نا امن جلوه دادند و  عده‌ای که در انکار به سر می‌برند با انکار بیماری یا تخفیف آن به یک سرماخوردگی جزئی باعث اوج بیماری و مرگ دیگران شدند.بهر حال به نظر می‌رسد راه پیشگیری از رفتارهای پر خطر و مخرب در هر زمان و هر کجا و مهارت‌های لازم به مردم است. تابعی از هستند و تا حد زیادی قابلیت طراحی دارند، نمی‌توان بدون از عوامل بازدارنده () استفاده کرد. مداخله مردم در این شرایط برای کنترل یکدیگر زمینه خشونت بیشتر را فراھم می‌کند،شایسته نیست که مردم بایستند زیرا این چراغ سبزی است برای ھر گونه مواجهه فرا قانونی و خودسر که به تنش‌ھای بیشتر دامن می‌زند و باری است اضافه بر و !! ... پایان بخش اول ٩٩ امراله مروتی ...ادامه دارد @zarrhbin